سوپرماتیسم نخستین نظام ترکیب بندی انتزاعی ناب بود که مالویچ با استفاده از تجربیات کوبوفوتوریستی در 1913پایه گذاری کرد و تا سال 1920 اثری قابل ملاحظه بر هنر اروپا گذارد.
در سالیان واپسین قرن نوزدهم، همچنان، خیزش مـوج تازهای از سمبولیسم و آرت نوو ArtNouveau محافل هنری روسیه را در برگرفت و به نوبه ی خود موجد جریانهای تازهای گردید و چندی بعد همین حرکتهای نوین هنری،میل به سوی انتزاع و تجرید را در برنامه ی کار هنرمندان قرار داد که پایـه و اسـاس هنر مدرن روسیه گردید که عمدهترین آنها، سوپرماتیسم Supermatisme و کانستیروکتیویسم Constructivisme است.
سوپرماتیسم یا برتری ناب احساس تجسمی و هماهنگی فرمها به رهبری کـازیمیرمالویچ و کـانستروکتیویسم یا ساختارگرائی به سرکردگی ولادیمیر تاتلین-در دهههای آغازین قرن بیستم در روسیه-شروع هیجانات نوینی است که با بهرهجوئی از فرمهای گوناگون به عنوان اصل اساسی و سازندهء نقاشی به موازات هـنر مـدرت اروپا به پیش میرود.
اصل این دو جریان در ارتباط با کوبیسم و نوعی از فوویسم با رنگ پردازی سنتی و همچنین فوتوریسم در سـال 1910، یـعنی سـالی که واسیلی کاندینسکی، تئوری هـنر آبـستره را بـعنوان بیان پژواک درونی هنرمند، از تفکر سمبولیستی اتخاذ میکرد، جوانان هنرمند روسی، جنبه و جانب دیگری از آبستره را مورد توجه خود قرار دادند. اما چـنین حـرکتهائی پیـش از آنکه توسط نقاشان در برنامه ی کار هنری قرار گـیرد، تـوسط برخی از نویسندگان فرمالیست با برپائی انجمنی بنام (برای مطالعه زبان شاعرانه) بکار گرفته شد و همین طرز تلقی، توسط اوپویـاز از نـویسندگان وابـسته به همین انجمن به لحاظ اعتبار و نفوذش در بین نقاشان و مـجسمهسازان تسرّی یافت.
از اولین شعائر این گروه، آزاد کردن کلام شاعرانه از گرایشات فیلسوفانه و مذهبی بود که نزد سمبولیست ها، ارج و قربی فـراوان داشـت و درک فـرم برای نقاشان فرمالیست که مفهومی نو برای تبیین نظراتشان بود. فـرم، تـنها بعنوان پوششی ظاهری از رنگ تلقی نمی شد، بلکه بخودی خود، دارای مفهومی مجزا بود و این مفهوم با نـقطهنظرات سـمبولیست ها کـه فرم را بعنوان وسیلهای برای بیرون کشیدن و به سطح آوردن مفاهیم از عمق بکار مـیرفت، تـفاوت داشـت.
سوپرماتیسم چیست؟
سوپرماتیسم سبکی متشکل از ترکیب بندی های نظام یافته انتزاعی است، كه در حدود سال 1913 پدید آمد. عناصر آن سطوح هندسی هم خانواده (مربع - مستطیل - دایره - مثلث وخطوط متقاطع) می باشند و رنگ های اصلی ان سیاه وسفید است. هنرمندان این سبک درصدد بیان احساسات محض ویا مفاهیمی چون عمق میباشند. اين سبك توسط مالویچ که پیشوای نهضت کوبیسم درشوروی بود، در روسیه پایه گذاری کرد.
در اين سال، گروهی از معماران، مهندسان و نقاشان که نام سوپرماتیسم بر خود نهاده بودند و تصمیم در پذیرفتن «ماشین» به عنوان نمادِ عصر حاضر داشتند گرد هم آمدند. عنصر اصلی اندیشه آنان رئالیسم ستیزی بود که نخست به شکل شورشی ساده علیه نقاشی سهپایهای - که در نظر آنان اصطلاحی خاص برای دوران قبل از صنعتیشدن بهشمار میرفت - متجلی گردید.
روش آنان ایجاد ترکیببندی بر روی سطح دو بُعدی و صاف نبود، بلکه ایجاد ساختمان در فضا بود و شکل پدید آمده الزاماً هماهنگ یا زیبا نبود بلکه دینامیک و شبهکارکردی بود. به عبارتی کار هنر این شد که خصوصیات بیانی یک ماشین کارآمد را داشته باشد.
اعضای گروه چهارنفره سوپرماتیسم که تجمع آنان در مسکو بود عبارت بودند از کازیمیر مالویچ، ولادیمر تاتلین، آنتوان په وسنر و نائوم گابو. در ابتدا، آنهااز نظر اندیشه و عمل یکسان بودند و به اصالت عقل و نحوهای از تفکر ریاضیگونه در اثر هنری اهمیت میدادند. اثری با پایگاه زیباییشناسی که ارائه دهنده هندسهای بیواسطه، ساده و روشن باشد. اما در نهایت با پیوستن چند تن از آنان به مکتب کانستراکتیویسم فاصلهای میانشان پدید آمد.
مالویچ سوپرماتیسم را این گونه تعریف میکند «آن چه را که من سوپرماتیسم مینامم برتری احساس ناب در هنر خلاق است. پدیدههای بصری دنیای عینی در نظر هنرمند سوپرماتیست به خودی خود بی معنیاند و آن چه معنی دارد احساس است، آن هم احساسی کاملاً مجزا از محیطی که آن را موجب شده باشد.
ویژگی این سبک، اشکال و عناصر هندسی (مربع، مستطیل، دایره، مثلث) شناور و معلق در فضا و خطوط متقاطع است. در نقاشیهای مالویچ در این دوره، هیچ نشانهای از جهان واقعی وجود ندارد، از درخت و رودخانه یا موجودات زنده اثری نیست. بیننده این آزادی را پیدا میکند که فقط براساس احساسات خود با این نقاشی روبرو شود و به آن بیندیشد.
عناصر اصلی در این شیوه که منشعب از کوبیسم است عبارتند از چهارگوش، سه گوش، دایره و صلیب. همچنین رنگ های به کار رفته در این سبک رنگ هایی یک دست با استفاده از سیاه و سفید هستند.
سوپرماتیسم، در تضاد با ساختارگرایی که تاکیدش بر کارکرد سودمندانهی هنر بود، در دستان مالویچ به ابزاری برای بیان ایدههای معنوی بدل شد. او نوشت:
سوپرماتیسم به گونهی استادانهای بازنمایی عینی محیط را کنار مینهد تا به تعالی هنر نامستور دست یابد. آنگاه ار این بلندا، زندگی را از پس منشور احساس ناب هنری مشاهده میکند
اگرچه هواداران ماله ویچ در روسیه بسیار اندک بودند، اما هنر وی تاثیری ژرف بر رشد و گسترش هنر و طراحی غرب نهاد.
مالویچ با درک مفهوم کوبیسم، ارزش بیشتر و اساسی را متمایل به فرم نمود و سوژه را در محاق بـیتوجهی قـرار داد؛ بـطوری که سرانجام، کوبیسم، تهاجم تازهای از جانب مالویچ بر علیه سوژه تلقی گشت.
مالویچ در نوشتهای بـنام (از سـزان تا سوپرماتیسم) به این مسئله اشاره میکند که: «قبل از کوبیسم،آن چیزی که مـورد تـوجه بـود در رابطه با تلفیق رنگ و طرح قرار داشت و برای تغییر محتوا میبایست سوژه را تغییر داد؛ چـرا کـه سوژه بعنوان اولین اصل نقاش بشمار میرفت. اما نقاش واقعی باید بتواند مـفاهیم نـهفته در ذهـن خود را که قابل بیان با سوژههای مرسوم نیست،به طریقی عینی بیان کند».
مالویچ در یکی از نظریههایش میگوید: «هنر در گذشته در تلفیق با عناصر دیگر به زندگی و فکر انسان راه مییافت، ولی اکنون زمان استقلال هنر فرارسیده است. تدارک این هدف را امپرسیونیسم و کوبیسم به انجام رساندهاند. حالا باید یاد بگیریم که چگونه فرمها را بخوانیم و تأویل و تحلیل کنیم. به منظور جدا کردن هنر از زواید گذشته، سادهترین شکلهای هندسی- مربع- را برمیگزینیم؛ زیرا این مربع صریحترین بیان ارادهی آدمی و عصارهی تسلط او بر طبیعت است. سطح مربع را با مداد سیاه میکنیم. در این مربع سیاهشده، طبیعت فعال و طبیعت منفعل بر هم انطباق یافتهاند. بدینسان، اساس درک غیر عینیت، یعنی حساسیت نسبت به غیبت هر گونه شیء را در اختیار داریم، نه یک مربع تهی از معنا را.»
ویژگی های سوپرماتیسم
1- هنر بدون شیئی خاص.
2- رهایی هنر از نشان دادن جهان (مناظر و اشیا)
3- اشکال هندسی که روی بوم نقاشی می شد.
4- مطالعه فرم ها و هنری که مربوط به اشکال هندسی و رنگ می شود.
5- تأثیر زیاد در گسترش هنر مدرن در اروپا، معماری و طراحی صنعتی.
کـازیمیرمالویچ کیست؟
کازیمیر مالویچ (روسی: Казими́р Севери́нович Мале́вич؛ زاده ۲۳ فوریهٔ ۱۸۷۹ درگذشته ۱۵ مه ۱۹۳۵) طراح، نقاش، مجسمهساز و نظریهپرداز برجستهٔ روسی و از پیشگامان هنر آبستره و خالق سبک هنری آوانگارد سوپرهماتیسم بود. کازیمیر مالویچ در سال ۱۸۷۹ در کییف متولد شد و در سال ۱۹۳۵ بر اثر بیماری سرطان در لنینگراد درگذشت.
تحصیلات هنریش را در مسکو گذراند و در سال 1909 در همین شـهر بـا مـیخائیل لاریونوف و ناتالیا گونچارووا که دارای نقطه نظرات تازهای در هنر نقاشی بودند، آشنا شد و سال بعد بـه نـمایش بـرخی از آثارش به شیوه ی فوویستی اقدام کرد و چندی بعد به کوبیسم روی آورد و به مـسئله ی سـوژه و رابطه ی آن با مفهوم پرداخت.
وی در طول دوران فعالیت هنری خود از سبک های مختلف ازجمله امپرسیونیسم ، کوبیسم ، آبستره و سوپرماتیسم پیروی کرد.
مالویچ در سال 1911 در پترزبورگ و سال بعد در مسکو آثار تازهای را به نمایش گـذارد و سـپس بنا به دعوت کاندینسکی بدیدار اولین نمایشگاه(سوارکار آبی) به پاریس رفت.
ایـن سـفر، چـشمانداز تازهای را پیش روی او نهاد؛ بطوریکه سال 1913 را سـال تـولد سوپرماتیسم و قطع ارتباط با نقاشی سوژهای اعلام نمود.
مالویج از سال 1915 سبک سوپرماتیسم را برای ادامه کار هنری خود برگزید و به توسعه این سبک پرداخت.
مالویچ، در همین سال، اولین اثـر جـنجال برانگیز خود را تحت عنوان(مـربع سـیاه بر روی زمـینه ی سـفید) بـه نمایش گذارد. نمایش این اثر مـرحله ی تـازهای از بهت و حیرت تماشاچیان را باعث شد. ناظران هنری این اثر را بر باد دهـنده ی تـمامی ارزشهای کهن هنر نقاشی تلقی نـمودند: «ویرانکننده ی تمامی ارزشهائی کـه تـا به کنون بدان عشق مـیورزیدیم. مـا اکنون در یک بیابانیم و در مقابل ما چیزی جز یک مربع سیاه بر روی زمـینه ی سـفید نیست».
رسوائی این نمایشگاه،حـتی لاریـونوف و خـانم گونچارووا را بر آن داشـت تـا مالویچ را در همین بیابان،تـنها رهـا سازند؛گرچه به زعم مالویچ،این اثر، تنها،بیان مربعی سیاه بر روی زمینهء سـفید نـبود،بلکه این اثر، «احساس غیر شـیای مـن»بود.
مـالویچ در ایـن مـرحله با رهاسازی خود از هـر گونه تأثیر سایر نقاشان-در سال 1915-در پترزبورگ دو نمایشگاه معروف خود را تحت عناوین:(تراموی V ) و (0،10)برگزار میکند.
در ایـن نـمایشگاه سوپرماتیستهای دیگری هم چون کلیوم، مـنکوف، خـانم بـوگوسلاواسکا و ایـوان پونـی بهمراه مالویچ حـضور دارنـد و تاتلین و پیروانش نیز با نقطهنظراتی متفاوت شرکت کردهاند. این نمایشگاه که در آن، تنها یک تابلو بفروش رفـت، مـورد بـازدید شش هزار نفر قرار گرفت و هم چـون دفـعات پیـش جـنجالآفرین و بـحثانگیز بـود.
اما مالویچ و پونی بعنوان سخنگویان گروه، در کنفرانسهای متعددی به دفاع از نقطهنظراتشان پرداختند تا آنجا که موفق به تفهیم و تثبیت حرکتشان شدند.
مالویچ در سال بعد نمایشگاله تازهای از آثـارش را ارائه داد که در آن اثری بنام (سومین بعد فضائی) به مانند (مربعی سیاه) مورد بحث قرار گرفت. این اثر بزودی یکی از پایههای تجسمی در آثار معماری بعدی او گردید.
این آثار، پیش از آنکه جنبه عملکردی داشته باشند، از وجوه زیبائی خاصی برای انسان آینده ی حاکم بر فضا برخوردار بودند. مالویچ در سال 1916 نوشتهای به نام (از کوبیسم و از فوتوریسم تا سـوپرماتیسم)مـنتشر کرد و این در حالی بود که نقاشان دیگری چون رودچنکو، خانم پویووا، خانم رزانووا و خانم اودالتسووا به سوپرماتیسم پیوسته بودند.
در سال 1917، سال مشارکت فـعالانه ی مـالویچ و انقلاب برای تشکیل نظامی نـوین بـود. سال بعد با توانی بیش از پیش به کار پرداخت و سپس بعنوان آموزگار مدرسه هنری Vitebsk از جانب شاگال دعوت شد.
مالویچ بزرگترین نمایشگاهش را با 135 اثر در سـال 1919 بـرپا کرد و در همین نمایشگاه پایـان حـرکت سوپرماتیستی را اعلام نمود؛ چرا که تجربه ی تدریس و تماس با واقعیت خشن روزمره در پس انقلاب او را دچار بحرانهای فکری کرده و بر آن داشته بود تا با نگاهی تازه به توفیق در ایدههای تاتلین و دست یـازیدن مـجدد به مسئله ی سوژه در چهارچوب سوپرماتیسم بپردازد.
در پترزبورگ، لوناچارسکی، مسئول فرهنگ و هنر دولت انقلابی، مالویچ را به مدیریت انستیتوی فرهنگی-هنری گماشت و در همین مدرسه آخرین تجربیات و دستاوردهای هنری مالویچ با نام(جهان بـدون شـیئ)به چـاپ رسید.
پس از مرگ لنین و سقوط لوناچارسکی، بوروکراسی جدید حزب هرگونه استقلال تحقیق و عمل هنر را تحدید و آنرا به عـنوان وسیلهای جهت تبلیغات سیاسی و نشر فرهنگی خود قلمداد کرد و متعاقب آن، نـشر هـنر پیـشرو منکوب گردید و آکادمیهای قدیم مورد توجه قرار گرفت و معیارهای رئالیستی - سوسیالیستی بعنوان دستورالعمل از جانب حزب صادر شـد و هـنر پیش از آنکه وسیله بیان تمنیات روحی هنرمند در چهارچوب و زمینه مشخص اجتماعی- اما بـا مـعیار و دیـدگاه هنرمند- قرار گیرد، به عنوان هنری دولتی و تبلیغاتی درآمد. همزمان با همین دستورالعمل دولتی در روسـیه، نمونههای مشابهای در آلمان نازی و ایتالیای فاشیست در برنامه کار هنرمندان قرارگرفت و برخی از هنرمندان ایـن کشورها بعنوان کارگزاران هـنری- امـا در جنبههای متضاد- مبلّغ تفکرات دولت حاکم گردیدند.
به زودی روابط مالویچ نیز با رژیم اتحاد شوروی تیره شد و درسال 1929 از انستیتو ملی تاریخ هنر اخراج گردید. سال بعد وی به اتهام ارتباط با بیگانگان زندانی شد و تحت شکنجه قرار گرفت .پس از آزادی از زندان و در اواخر عمر کازیمیر مالویچ به کشیدن پرتره پرداخت .
آثار سوپرماتیست مالویچ کیفیت های گوناگونی دارند که یکی از مهمترین آنها ترکیب است. برخلاف اکثر آثار نقاشی که با بینایی ما تماس برقرار می کنند، به نظر می رسد شاهکارهای انتزاعی مالویچ یک کیفیت صوتی و شنیداری را خلق کرده اند.
گو اینکه بیننده می تواند صدای ناموزون و موسیقی خارج از نت مربوط به تصادم اجسام و طرح های هندسی در این تابلوها را بشنوند. به عنوان مثال مکعب های گستاخ سیاه رنگ نوایی گرفته و محزون دارند. اما مثلث های نازک و ناهموار آبی و زرد صدایی روی نت بالا تولید می کنند.
سوپرماتیسم و کانستروکتیویسم | محسن ابراهیم | هنر | شماره 16 | تابستان و پاییز 1367
دیدگاه