امروز: چهارشنبه, ۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ برابر با ۱۴ شوّال ۱۴۴۵ قمری و ۲۴ آوریل ۲۰۲۴ میلادی
کد خبر: 280605
۷۵۹
۱
۰
نسخه چاپی

علم و دانش قدرت است، و قدرتمند بودن ترس دارد

علم ما را بالا برد و به جایگاه بهتری سوق داد؛ آسیب علمی هم ما را به عقب می‌برد. و همواره کسانی هستند که از علم ما هراس دارند و خواهان کنترل و سرکوب آن هستند. و تاریخ به ما نشان می‌دهد که این تهدید همیشگی‌ست.

گالیله

بشر همیشه جانوری کنجکاو و مدام در پی کسب دانش بوده است تا کیفیت زندگی خود و نسل‌های بعد خود را بهتر کند. اما به‌هرحال دانش قدرت است، چون با کمک آن، خودمان و کارکرد جهان اطراف‌مان را بهتر می‌شناسیم و با همین علمْ پیشرفت‌های بزرگی هم نصیب ما شده است. دانش بوده که جوامع و شهرها و کلان‌شهرها و تمدن‌ها را ساخته است.

در سراسر تاریخ بشر، افراد یا گروه‌هایی بوده‌اند که از علم هراس داشتند یا با آن مخالفت کرده‌اند. مثلا به خاطر این‌که علم مایهٔ بی‌آبرویی دین و مذهب‌شان می‌شد، یا آن را مانعی در برابر آموزه‌های سیاسی یا اجتماعی خودشان می‌دیدند، و به همین خاطر هم سعی می‌کردند منبع اصلی دانش را از بین ببرند.

یکی از مشهورترین قربانیان علم‌هراسی، گالیله منجم ایتالیایی بود؛ او این نظریه را مطرح کرد که زمین به دور خورشید می‌چرخد ‌ــ‌ نظریهٔ موسوم به خورشیدمحوری (یا خورشیدمرکزی). اما این ایده با آموزهٔ کلیسای کاتولیک در تقابل بود. از نظر کلیسا این یعنی کفر یا ارتداد؛ چون کلیسا معتقد بود که زمین مرکز کائنات است. برای همین در ۱۶۱۶، «دیوان تفتیش عقاید روم» گالیله را تحت فشار گذاشت تا ایده خورشیدمحوری را تبلیغ نکند.

کلیسای کاتولیک از چه ترسیده بود؟ نه صرفا خود علم، بلکه هر چیزی که باعث تردید در کتاب مقدسش می‌شد. کتاب مقدس امر مطلق به حساب می‌آمد، و هرکسی که آموزه‌هایش را زیر سوال می‌برد، کلیسا با قدرت بی‌حدوحساب خود سرکوبش می‌کرد.

با آن‌که گالیله را توبیخ کردند، در ۱۶۳۳، کتابی موسوم به «گفتگو در باب دو نظام عمدهٔ عالم» از او منتشر شد که نشان می‌داد خورشیدمحوری فقط فرضیه‌ای الکی نیست. متعاقب آن، کلیسای قدرتمند واتیکان دوباره او را مورد پیگرد قرار داد. گالیله نهایتا اعتراف کرد که حرف مفت زده، و به سوءظن کفرگویی گناهکار شناخته شد، و به حبس خانگی مادام‌العمر محکوم شد.

با این‌حال، گالیله بود که حرف آخر را زد: ۳۵۹ سال بعد از محاکمهٔ او، در ۱۹۹۲، پاپ ژان پل دوم رسما قبول کرد که گالیله دربارۀ خورشید محوری درست می‌گفت.

علم‌ هراسی؛ تهدید همیشگی

علم‌ هراسی؛ تهدید همیشگی

کتاب‌ها هم قربانی علم‌ هراسی شده‌اند؛ به‌خصوص وقتی ایده‌های آن‌ها مخالف آموزه‌های رسمی بوده است. در دوران سلطنت سلسلهٔ چین (حدود ۲۲۰۰ سال پیش)، برای سرکوب اندیشه‌های براندازانه، دستور داده شد کتاب‌ها را بسوزانند. در دهه ۱۴۳۰، رهبر آزتک‌ها دستور داد تا مخطوطه‌های قبلی دربارهٔ تاریخ آزتک‌ها را نابود کنند تا بتوانند تاریخی جعلی را برای خدای خودشان ترویج کنند. همین‌طور در ۱۵۶۲، اسقف دیه‌گو دلاندا دستور داد مخطوطه‌های مقدس مایایی را نابود کنند، چون به گفتهٔ او، تماما خرافات یا دروغ شیطان بود. تقریبا در همه این‌گونه موارد، هیچ نسخه‌ای از آثار معدوم‌شده نجات نیافت، و خسارت فرهنگی و تاریخی عظیمی رقم خورد.

یکی از بدنام‌ترین موارد کتاب‌سوزی، در اوایل دوران آلمان نازی رخ داد. در ۱۰ می ۱۹۳۳، هم‌زمان با سخنرانی آتش‌افروزانهٔ یوزف گوبلز وزیر پروپاگاندای آلمان نازی در برلین، دانشجویان در ۳۴ شهر آلمان جمع شدند تا کتاب‌هایی را که «غیرآلمانی» می‌دانستند آتش بزنند. حدود ۲۵۰۰۰ کتاب از مولفان متعددی چون آلبرت انیشتین، ارنست همینگوی، و هلن کلر، و خصوصا آثار مولفان یهودی، سوزانده شد. با سوختن این آثار، ایده‌ها و آرمان‌های داخل‌شان هم بر باد رفت.

امروزه هراس از علم به فضای مجازی هم رسیده است؛ فضایی نسبتا بی‌قاعده و قانون که در آن، افراد و سازمان‌های مختلف به خلق دروغ و انحراف حقیقت مشغولند. این‌ها از شیوه‌ها و ابزارهای مختلفی استفاده می‌کنند، مثلا حساب‌های جعلی در شبکه‌های اجتماعی، یا جعل عمیق (دیپ‌فِیک) برای ساختن نقل‌قول‌های دروغین از زبان سیاست‌مداران یا افراد دیگر، و همین‌طور انتشار نظریات توطئهٔ عجیب و غریب برای تخطئهٔ حقیقت؛ از آن طرف، کارشناسان و افراد دیگر برای خنثی‌کردن این دروغ‌ها باید تقلا کنند تا حقیقت را به همه نشان دهند، که باز هم ممکن است با مخالفتِ مخالفان روبه‌رو شوند.

به‌رغم همهٔ این معضلات، نباید فراموش کرد که اینترنت کماکان منبع باارزشِ اشتراک اطلاعات برای مردم جهان است؛ و البته برای همین کنترل می‌شود. حفظ و نشر علم در تمام اشکالش ‌ــ‌ سنتی و مدرن ‌ــ‌ امری حیاتی‌ست. علم ما را بالا برده و به سمت آینده‌ای بهتر سوق می‌دهد. آسیب علمی محدودمان می‌کند و حتی ما را به عقب می‌برد. به‌عنوان یک جامعه، همواره باید بدانیم که افراد و نهادهایی که از علم ما هراس دارند، خواهان کنترل و سرکوب آن هستند. و تاریخ به ما نشان می‌دهد که این تهدیدی همیشگی‌ست.

دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید