امروز: جمعه, ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ برابر با ۱۸ رمضان ۱۴۴۵ قمری و ۲۹ مارس ۲۰۲۴ میلادی
کد خبر: 279111
۳۴۹
۱
۰
نسخه چاپی

مسائل زنان عرب فقط سخنرانی های دانشگاهی، مطالعات پژوهشی یا موضوعات توسعه نیست

مسائل زنان عرب فقط سخنرانی های دانشگاهی، مطالعات پژوهشی یا موضوعات توسعه نیست

چالش‌های پیش روی تلاش‌ها برای توانمندسازی زنان با حقوق خود و ادغام کامل در جامعه چیست و زنان عرب با توجه به قوانین حاکم و فرهنگ اجتماعی و همچنین در پرتو تحولات جهانی به دنبال دستیابی به چه اهدافی هستند؟

کسانی هستند که به مسئله زن به عنوان عنصری مستقل از بقیه جامعه پرداخته اند، اما این مسئله همچنان یک مشکل تاریخی است که عمیقاً در زندگی بشریت ریشه دارد.

اگر تامل و دقت کنیم متوجه می شویم که رنج زنان در جهان جزئی از رنج تمام جوامع است، زن و مرد تنها دو تصویر از یک مکان هستند که همان انسان است.

انواع بی‌عدالتی‌های اجتماعی و اقتصادی بر دوش مرد و زن افتاده است، اما زن بیشترین آسیب را از واقعیت به حاشیه راندن و استثمار متحمل شد، از محرومیت رنج می برد و جنایات فردی و اجتماعی بسیاری را بر دوش خود انباشته می کند. همچنین در معرض خشونت و نگاه فرودست به خود در خانواده است که بیشتر به دلایل اقتصادی و اجتماعی منفجر می شود.

از مهمترین مظاهر این ظلم می توان به بی سوادی، بیکاری، خشونت خانگی و نابرابری اشاره کرد و آنها شدیدترین بلایای اجتماعی هستند که زنان را رنج می دهد و آنها را برای نسل های زیادی از پیشرفتی که آرزوی آن را دارند باز می دارد.

وضعیت زنان عرب با سایر مناطق جهان تفاوتی ندارد. این وضعیت در طول تاریخ مراحلی از تبعیض را پشت سر گذاشته است که منجر به محدودیت هایی در حقوق و آزادی هایش شد که بسیاری از آنها به دلیل میراث فرهنگی و اعتقادات مذهبی متعصبانه اوست.

گرچه اسلام در تمام آموزه ها و احکام خود معطوف به اعتلای زن و اعتلای مقام و منزلت او بود، اما توجه اسلام به زن امری سابقه دار و کیفی بود.

بزرگترین مانع، ظلم مردانه به زنان بود اما برخی از زنان نیز در ترویج این ظلم نقش داشتند. به عقیده جومن هاردی که پژوهشگر مسائل زنان است: یک زن بینش ستمگر خود را می پذیرد، نماینده مردسالاری می شود و زنان دیگر را به اطاعت از نظم عمومی تربیت می کند.

سازمان ملل متحد سال 2030 را به عنوان سال برابری جنسیتی زمین نامگذاری کرده است. کاری که برخی آن را بسیار دشوار ارزیابی کرده اند و برای از بین بردن بسیاری از انواع استثمار، تبعیض و خشونت نیاز به تلاش فراوان دارد.

به ویژه با توجه به تحولاتی که جهان عرب تجربه کرده و رفتارهایی که از کانون های جنگ و درگیری های سیاسی در منطقه تحت تأثیر بهار عربی نشأت گرفته است.

چه دیدگاه جدیدی برای جایگاه زنان عرب وجود دارد و آیا می تواند موجودیتی مؤثر و متفاوت ایجاد کند؟

زنان عرب و چالش های منطقه ای و جهانی

کوین کندی، دستیار دبیرکل سازمان ملل متحد می گوید که هفت میلیون زن سوری وجود دارد که از خانواده های خود حمایت می کنند اما در معرض خشونت قرار دارند و به کمک نیاز دارند.

فعال سعودی، دکتر هیفا الحبلی می گوید: ما خواستار قوانینی برای مبارزه با آزار و اذیت زنان و کودکان هستیم.

افرا حلبی، فعال سوری-کانادایی می گوید: بحران سوریه زنان را در برابر ناپدید شدن اجباری، کشتار و آوارگی آسیب پذیر کرده است. وی همچنین می افزاید: آگاهی فکری، دینی و فرهنگی در منطقه همچنان سطحی است و تغییر نمی کند و گرایش طردکننده به زنان همچنان وجود دارد.

در عراق، فعال حنا ادوار، دبیر انجمن امل، تایید می کند افزایش طلاق به دلیل از بین رفتن استقلال اقتصادی و اجتماعی رو به افزایش است. زنان عراقی از فرقه های مختلف از بلای جنگ رنج برده اند. از تجاوزات جنسی و فیزیکی توسط نیروهای تروریسم. برخی از آنها زیر سقف به اصطلاح داعش اسیر شدند و تا کنون از چنگال آن در امان نمانده اند. علاوه بر ترورهای مکرر زنان پیشکسوت در عرصه های مختلف فکری، فرهنگی و هنری به ویژه در دوران اخیر.

زن عرب وارد این مرحله جدید شده است. بیشتر به حاشیه رانده شده و از نظر فکری و فیزیکی مورد استثمار قرار می گیرد و هم در پرتو تنش های موجود و هم از درگیری های ملی رنج می برد. و به دلیل خزیدن شدید افراط گرایی مذهبی، فجیع ترین جنایات فردی و اجتماعی بر دوش آن انباشته شده است.

علاوه بر این آن ها به دلیل تحریف در بخش ایدئولوژیک به اجبار یا متقاعد کردن با تخلفات انسانی و ارتکاب جنایات تروریستی درگیر شده اند.

در پرتو بهار عربی زنان با تمام وزن خود در انقلاب ها رهبری کردند. در تحصن ها و تظاهرات شرکت کردند و جاه طلبی ها و آرزوهای زیادی برای ادغام کامل در جامعه مدنی و سیاسی داشتند. آرزوها برای ادغام کامل در جامعه مدنی و سیاسی، و میل لجام گسیخته برای مشارکت مؤثر در زندگی و توسعه جامعه، بدون موانعی که آزادی تصمیم گیری آنها را محدود می کند.

اما ثمره مبارزه خود را طبق انتظارات و سهم خود از زمان استعمار خارجی و تا به امروز تحت رژیم های جدید و شبیه سازی شده عربی درو نکردند.

زنان به دلیل داشتن انرژی ها و توانایی هایی که برای توسعه مؤثر و ضروری هستند، صرف نظر از جایگاه خود به عنوان نیمی از جامعه به عنوان سرپرست خانواده، تربیت کننده نسل ها و همچنین شریک زندگی. به دنبال افزایش مشارکت خود در جامعه عربی و افزایش خطرات برای توسعه و رفاه بوده اند.

رهایی زنان جدا از رهایی ذهنیت کل مردم و ساختن جامعه ای مبتنی بر برابری نخواهد بود و مدرنیته خارج از این بعد انسانی عربی حاصل نخواهد شد. آیا پروژه های مترقی وجود دارد که به ارزش زن به عنوان شرطی برای مدرنیته ای که همه جوامع آرزوی آن را دارند، به دور از رویکرد فردی و با دید جامع انسانی باور داشته باشد؟

دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید