معرفی کتاب دختر کشیش
«دختر کشیش» رمانی متفاوت از جرج اورول است که اولین بار در سال ۱۹۳۵ میلادی به چاپ رسید. این اثر دنیایی متفاوت و نگارشی سادهتر از تمام داستانهای اورول دارد؛ اما مانند همه آنها انتقادی است و ذهن خواننده را به چالش میکشاند.
«دوروتی»، تکدختر یک کشیش متحجر است که هرچند روحیهی منحصر به فردی دارد، از کودکی تحت تعلیمات خشک و متعصبانه پدرش رشد کردهاست.
دوروتی خود را انسان باایمانی میداند. او هیچوقت در کار عبادت و کلیسا سستی و تنبلی نکرده، تمام سختیها، فقر و بیمسئولیتیهای پدرش را بر دوش کشیده و حتی به خیلی از مردم فقیر و... کمک میکند اما زمانی میرسدکه او به فراموشی مقطعی دچار میشود و چند روزی به خانه نمیآید. این موضوع باعث میشود، پدرش و مردم دهکده او را طرد کنند و به یک ولگرد بیخانمان تبدیل شود.
«دوروتی این زندگی را برای مدت دهروزــ یا دقیقتر بگوییم، نُه روز و ده شب ــ تحمل کرد. فهمیدن اینکه آیا او در طی آنروزها کار دیگری میتوانست انجام دهد، سخت بود. بهنظر میرسید پدرش بهکلی او را فراموش کرده بود و اگرچه او در لندن دوستانی داشت که برای کمککردن به او آماده بودند؛ اما احساس میکرد پس از آنچه اتفاق افتاده و یا تصور میشد که اتفاق افتاده است، دیگر نمیتواند با آنها روبهرو شود. او حتی جرأت نمیکرد برای درخواست کمک به انجمنهای خیریه مراجعه کند؛ زیرا تقریبا یقین داشت که با این کار هویتش فاش میشود و ازاینرو شاید جار و جنجال جدیدی راجع به «دختر کشیش» راه بیفتد.»
«اورول» در کاری بسیار خاص، یکسوم از صفحات کتاب را صرف توصیف یک روز از زندگی دوروتی با تمام جزئیات و اعتقاداتش کرده تا ذهن مخاطبش را برای ادامه داستان آماده کند و بعد از آمادهشدن ذهن مخاطب، باقی ماجراها را به راحتی نوشته است؛ کاری بینظیر که تندی و کندی آن را در جاهای مختلف خیلی خوب کنترل کردهاست.
در بخشی از کتاب دختر کشیش میخوانیم
در دلش شکى راه یافت. مسألهاى که او تا آن زمان به آن نیندیشیده بود. آیا او توانایى بازگشت به خانه را داشت و اصلاً جسارتش را در خود مىدید؟ آیا او توانایى مواجه شدن با مردم نایپهیل را داشت؟ گرچه دوست نداشت به این مسائل بیندیشد، ولى آیا کسى با این همه برچسب بىآبرویى قادر است به شهر کوچکى که بیش از دو هزار نفر جمعیت ندارد برگردد؟
او قادر به تصمیمگیرى نبود. در یک لحظه فکر کرد که جریان فرار او آنقدر احمقانه است که احتمال این که کسى او را باور نکرده باشد، وجود دارد. مثلاً آقاى واربورتون قادر بود همهى آنها را تکذیب نماید و مطمئنا این کار را هم مىکرد، ولى لحظهاى بعد یادش آمد که آقاى واربورتون به خارج سفر کرده و نمىتوان او را پیدا کرد، مگر آن که آن خبر در روزنامههاى اروپایى هم انتشار یافته باشد.
دیدگاه