امروز: شنبه, ۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ برابر با ۱۰ شوّال ۱۴۴۵ قمری و ۲۰ آوریل ۲۰۲۴ میلادی
کد خبر: 277042
۱۲۰۴
۲
۰
نسخه چاپی

مهستی گنجوی | مهستی گنجوی بنیانگذار مکتب شهرآشوب در رباعی

مهستی گنجوی؛ شاعری با طبعی زنانه در میان ادبیاتی مردسالار

زندگی مهستی گنجوی

مهستی گنجوی یا مَه‌سَتی گنجه‌ای یا مِه‌سِتیِ گَنجَوی یکی از شاعران زن متقدم تاریخ ادبیات فارسی که در سدهٔ پنجم و ششم هجری قمری می زیسته است. وی پس از خیام، برجسته ترین رباعی سرای ایران به شمار می آید و وی را بنیان گذار مکتب شهرآشوب در قالب رباعی می دانند.

مهستی گنجوی در شهر گنجه متولد شد و همدوره با غزنویان بود. علی‌رغم اینکه در هیچ‌یک از منابع کهن، زمان مشخص و دقیقی از ولادت و مرگ مهستی به دست داده نشده، با این همه برخی از معاصران، ولادت وی را ۴۹۰ و مرگش را ۵۷۷ ه‍.ق ذکر کرده‌اند. البته قدیم‌ترین مآخذی که از زمان حیات وی خبر داده، کتاب تاریخ گزیده نوشته حمدالله مستوفی است که به سال ۷۳۰ هجری قمری تألیف شده‌است.

رشید یاسمی معتقد بود که« مهستی» از دو کلمه« مَه» به معنی بزرگ و« سَتی» به معنی خانم تشکیل شده و جمعاً این کلمه به معنی« خانم بزرگ» است. پدرش او را در چهار سالگی به مکتب خانه فرستاد و چون استعدادی سرشار داشت در ده سالگی با ادب زن دانشمند بیرون آمد. او به زیبایی چنگ و عود و تار را می نواخت. مهستی گنجوی بیشتر به خاطر رباعیاتش مشهور شد. او در سروده هایش زنی فتنه‌گر و زیبا بوده که عشاق فراوانی داشته است.

مهستی گنجوی آنچنان در فن موسیقیدانی پیشرفت کرد که در نوزده سالگی استاد بی مانند و سرآمد همگان شد. وی چنگ و عود و تار را استادانه می نواخت و دوران جوانی اش در هاله ای از ابهام پوشیده است. برطبق نظر برخی از افراد، مهستی گنجوی در نویسندگی، کتابت و محاسبات به درجه ای میرسد که ازهمه ی مردان، گوی سبقت را روزگار می رباید و از دبیران زمان خود می شود.

شیخ عطار در الهی نامه از مهستی گنجوی به عنوان" مهستی دبیر آن پاک جوهر" یاد می کند. برخی نوشته اند که وی" در رشته ی رقص و مجلس آرائی و محافل بزم" سرآمد روزگار بوده و در مجالس پادشاه گنجه به عنوان" ندیمه ی دربار" بزم آرائی می کرده است. با تکیه بر گواهی برخی از تذکره نویسان و ضمن مراجعه به رباعیاتش، او دوبار بدستور شاه زندانی می شود.

دوران زندگی مهستی گنجوی، دوران شکوفایی شعر فارسی است. وی در میان شاعران نامداری چون ادیب صابر، سید حسن غزنوی، پور خطیب، رشید وطواط، عبدالواسع جبلی، انوری و ...همچون ستاره ای درخشید و جاودان ماند. او با بعضی از این بزرگان هم صحبت بود یا مکاتبه داشت. شعری از او در این میان بجامانده که جواب نامه ی ادیب صابر را در این شعر داده و او را بسیار ستوده است.

با اینکه مهستی گنجوی در دربار پادشاهان گنجه و سلطان سنجر بوده ولی در مدح هیچ شخصی ، شعری نگفته است. برعکس آنچه که به مهستی گنجوی تهمت زده اند، وی زنی پاک طینت و روش ضمیر بوده است.

همانگونه که بیان شد درباره زمان دقیق مرگ مهستی اطلاع دقیقی در دست نیست اما بر اساس بر خی منابع مهستی گنجوی در سال ۵۷۶ هجری قمری در سن ۸۸ سالگی در شهر گنجه فوت کرد و در گنجه در آرامگاه حکیم نظامی دفن شده است.

همسر مهستی گنجوی

مهستی گنجوی در دوران جوانی از گنجه به مرو و دربار سلطان سنجر رفت. وی سال های زیادی در دربار سنجر بود و به شغل دبیری مشغول بود و پس از سلطان سنجر به گنجه بازگشت و با امیر احمد تاج‌الدین بن خطیب که فرزند خطیب گنجه بوده ازدواج کرد. ابن خطیب مانند همسرش طبع شعر داشته و رباعیاتی نیز از او باقی مانده‌است و با تخلص پور خطیب و ابن خطیب شعر می سرود. یک رشته از اشعار مهستی به همین پور خطیب منحصر شده است و در کتاب مهستی و امیر احمد ماجرای عشق آنان به قلم جوهری منعکس گردیده است.

مهستی گنجوی؛ شاعری با طبعی زنانه در میان ادبیاتی مردسالار

ویژگی های اشعار مهستی گنجوی

مهستی به علت ابتکاری که در انتخاب موضوع ترانه‌های خود و وصف صاحبان پیشه‌های گوناگون و سرگرمی‌های مختلف مردم روزگار خود به کار برده، پیشرو نوع خاصی از شعر شناخته می‌شود که بعدها در عصر صفوی رواج بیشتر یافته و شهرآشوب نام گرفته‌است.

اشعار او بیان عشق و شیدایی، شوخ‌طبعی و رعنایی، صداقت و زیبایی است و سرشار از نشاط و به دور از غم و اندوه است. برخی تذکره‌نویسان و تاریخ‌پردازان بر اثر ناآشنایی با شهرآشوب، اشعار مهستی را نتوانسته‌اند بفهمند و با تصوراتی نادرست، او را لاابالی دانسته و در خلال سخن وی را نکوهیده‌اند؛ حال آنکه مهستی با امکانات زبانی و شوق سرشاری که در اختیار دارد، صاحبان حِرِف و صناعت عصر خویش را زیبارویانی دل‌فریب می‌نمایاند و بدین طریق امکانی پدیدمی‌آورد تا آیندگان را از پیشه‌وران عصرش آگاهی‌ای حاصل آید.

آثار مهستی گنجوی

مهستی نامه دیوان کوچک مهستی گنجوی بوده که به کوشش فراوان آقای« فریدون نورزاد» گرداوری شده و این نخستین و کامل ترین دیوان اوست. این دیوان ۳۱۵ رباعی و ۶۹۰ بیت دیگر شامل غزل، قطعات، لغز، مطایبات و یک نامه منظوم دارد.

دیوان اشعاری از مهستی گنجوی به جا نمانده و رباعی هایی به نام او در نزهة المجالس( تألیف در قرن هفتم)، مونس الاحرار( تألیف در قرن هشتم) و مجموعه ها و تذکره ها به دست آمده است. کتاب مناظرات مهستی با امیر احمد و رباعی هایی که خطاب به هم سروده اند( مشتمل بر ۱۸۵ رباعی از زبان پورخطیب و حدود ۱۱۰ رباعی از زبان مهستی) از قرن هفتم، در دست است.

رباعی های مهستی گنجوی

گر ملک تو مصر و روم و چین خواهد بود

آفاق تو را زین نگین خواهد بود

خوش باش که عاقبت نصیب من و تو

ده گز کفن و سه گز زمین خواهد بود

***********

بازار دلم با سر سودات خوش است

شطرنج غمم با رخ زیبات خوشست

دائم داری مرا تو در خانه مات

ای جان و جهان مگر که با مات خوش است

  • منبع
  • ویکی پدیا
  • سرپوش
  • مجله کوشا

دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید