امروز: پنج شنبه, ۰۹ فروردين ۱۴۰۳ برابر با ۱۷ رمضان ۱۴۴۵ قمری و ۲۸ مارس ۲۰۲۴ میلادی
کد خبر: 279017
۸۰۵
۱
۰
نسخه چاپی

نگاهی متفاوت؛ چگونه بیماری روانی بر بدن ما تأثیر می گذارد

نگاهی متفاوت؛ چگونه بیماری روانی بر بدن ما تأثیر می گذارد

 بدن امتیاز را حفظ می کندیا The Body Keeps the Score؛ عنوان زیبا و دلنشین کتابی است که در سال 2014 توسط یک استاد هلندی روانپزشکی دانشگاه بوستون به نام ون در کولک منتشر شد. این کتاب بسیار مهم بوده است، زیرا بر ایده‌ای تأکید می‌کند که برای مدت طولانی از روان‌پزشکان و روان‌درمانگران فرار کرده است. ون در کولک تأکید می کند که افرادی که از نظر عاطفی رنج می برند بعید است که این کار را فقط در ذهن خود انجام دهند. مهمتر از همه، علائم آنها تقریباً همیشه علاوه بر این در بدن آنها ظاهر می شود: در نحوه نشستن یا تنفس. در نحوه نگه داشتن شانه ها، الگوهای خواب، فرآیند هضم، نحوه برخورد با لکه های خود و نگرش آنها به ورزش.

جدی گرفتن بدن راه های جدیدی را برای تشخیص و درمان ناخوشی عاطفی باز می کند. به درمانگر توصیه می‌شود به جای اینکه شخص را ذهنی بی‌جسم ببیند که باید راه خود را به سوی درمان بازگو کند، بدن را به‌عنوان نوعی برگه امتیاز از تجربیات احساسی که صاحب آن تجربه کرده است ببیند. برگه امتیازی که باید مانند هر گزارش ذهنی با دقت خوانده شود و به آن توجه شود.

برای مثال، بسیاری از افرادی که بزرگ شده‌اند و با خشم شدید والدین روبرو شده‌اند، یاد گرفته‌اند که خشم خود و تمایل خود را برای ضربه زدن به کسانی که به آنها صدمه می‌زنند سرکوب کنند. در ذهن آنها، آنها ملایم و با برآوردن خواسته های دیگران، هر چقدر هم که غیر منطقی باشند، کاملاً هماهنگ شده اند.

اما مهمتر از همه، آنها در بدن خود یاد گرفته اند که بسیار ساکن باشند، تقریباً یخ زده باشند، زیرا بخشی از آنها بیان هر چیزی پرشور یا قدرتمند را با خطر انتقام گرفتن از دیگران مرتبط می کند. این افراد ممکن است به طرز خاصی سفت بنشینند و مقاومت ریشه‌ای در برابر دویدن داشته باشند که ربطی به تنبلی ندارد: آنچه در خطر است ترس از سرزندگی خود است.

ون در کولک در تلاش برای درمان چنین افرادی فراتر از توصیه گفتار درمانی سنتی است. او همچنین به آنها توصیه می‌کند - زیر نظر یک معلم آموزش دیده درمانی - کیک بوکسینگ یا کاراته، دویدن رقابتی یا شنا - ورزش‌هایی که این افراد ممکن است مدت‌ها در برابر آن مقاومت کرده باشند، زیرا رابطه‌ای مبهم با قدرتشان دارند. آنها همچنین ممکن است آوازهای ریتمیک یا طبل زدن را امتحان کنند، و در نتیجه اشتیاق های فروخورده را برای ادعای حق خود رها کنند.

افراد آسیب دیده معمولاً بدن هایی دارند که یا بیش از حد هوشیار هستند - به هر نفس و لمس پاسخ می دهند، در هنگام تماس لرزش می کنند و مو می زنند. یا خیلی بی حس، خاموش، سنگین و بی حرکت. درمان به دنبال یافتن یک خانه راحت تر در نیمه راه بین این دو حالت افراطی است.

کتاب ون در کولک به ما کمک می کند تا از نو بیندیشیم که چگونه با افرادی که در ابتدای زندگی به درستی در آغوش گرفته، نوازش و آرام نمی گرفتند، رفتار کنیم، به شیوه ای که کودکان خردسال به شدت به آن نیاز دارند تا در پوست خود احساس کنند که در خانه هستند.

به عنوان بخشی از کار خود، وان در کولک و تیمش یک کلینیک یکپارچه سازی حسی را در بوستون افتتاح کردند، نوعی زمین بازی سرپوشیده، برای کودکان و بزرگسالان. جایی که می توان دوباره با بدنی تماس گرفت که به درستی نبود، و با دستان محبت آمیز، لمس یا در آغوش کشیدن، به آرامی از این طرف به آن طرف تاب خورد یا برای لحظه ای خنده دار وارونه آویزان شد.

در کلینیک ادغام حسی، تحت آموزش درمانگر، می‌توان روی تشک‌های پر از فوم شیرجه زد، در حوضچه توپ چرخید، روی تاب بپرد و روی تیر تعادل برقرار کرد. به نظر کودکانه است و قرار است چنین باشد، و فرصتی جدی برای بازگشت به عقب برای اصلاح یک بیگانگی دیرینه ارائه می دهد.

آنهایی که زمانی توسط والدینی که از نظر عاطفی کوتاه مدت نادیده گرفته می شدند، اغلب تقریباً به معنای واقعی کلمه از بدن خود دور شده اند.  آنها مالک شان هستند اما به درستی در آنها زندگی نمی کنند. 

اگر کسی شانه های آنها را لمس کند یا پشت آنها را نوازش کند ممکن است عمیقاً ناراحت شوند. آنها ممکن است به طور شهودی فکر کنند که بدنشان "منزجر کننده" است، زیرا زمانی در چشم کسانی که قرار بود از آنها مراقبت کنند اینطور به نظر می رسید. برای چنین افرادی، ون در کولک ممکن است یک ماساژ درمانی را برای کمک به بازسازی اعتماد اولیه به پوست و اندام توصیه کند. همانطور که او می گوید، او می خواهد "بدن تجربیاتی داشته باشد که عمیقاً و عمیقاً با درماندگی، خشم یا فروپاشی ناشی از ضربه در تضاد باشد.

بدون شک عمیقاً مایه تاسف است که به نظر می رسد یک گذشته دشوار به ما علائم جسمی و همچنین روانی می دهد. اما درد و رنج بدن - به روایت خوش بینانه ون در کولک - ذهن ما همچنین به منبع حافظه و شواهد تبدیل شود زمانی که به نحوی دیگر به حقانیت احساسات خود شک کرده باشد یا به طور مهلکی شک کند.

ما می‌توانیم با پرسیدن سؤالاتی در درمان از خودمان شروع به یادآوری کنیم که چه اتفاقی ممکن است برایمان افتاده باشد، و در عین حال با نگاهی به نحوه نشستن، نفس کشیدن و احساسمان وقتی کسی که دوستش داریم به ما پیشنهاد می‌کند که ما را در آغوش بگیرد.

آنگاه می‌توانیم امیدوار باشیم که نه تنها با استدلال‌های حکیمانه و صداهای مهربانانه (هرچقدر هم که تسلی‌دهنده باشد)، بلکه با رقصیدن، تاب خوردن از این طرف به آن طرف بر روی یک تاب عظیم، شعار دادن یکپارچه یا - از همه بهتر - تسلیم خودمان به آغوشی بسیار طولانی و بسیار مغذی از سوی کسی که بی سر و صدا جرات کرده ایم به او اعتماد کنیم، شفا پیدا کنیم.

دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید