در ابتدا مفهوم اخلاق حرفهای به معنای اخلاق کار و اخلاق مشاغل به کار میرفت. امروزه نیز عدهای از نویسندگان اخلاق حرفهای، از معنای نخستین این مفهوم برای تعریف آن استفاده میکنند. اصطلاحاتی مثل work ethics یا professional ethics معادل اخلاق کاری یا اخلاق حرفهای در زبان فارسی است. تعریفهای مختلفی از اخلاق حرفهای ارائه شده است.
تعاریف اخلاق حرفه ای
1. اخلاق کار، متعهد شدن انرژی ذهنی و روانی و فیزیکی فرد یا گروه به ایده جمعی است در جهت اخذ قوا و استعداد درونی گروه و فرد برای توسعه به هر نحو.
2. اخلاق حرفهای یکی از شعبههای جدید اخلاق است که میکوشد به مسائل اخلاقی حرفههای گوناگون پاسخ داده و برای آن اصولی خاص متصور است.
3. اخلاق حرفهای به مسائل و پرسشهای اخلاقی و اصول و ارزشهای اخلاقی یک نظام حرفهای میپردازد و ناظر بر اخلاق در محیط حرفهای است.
4. مقصود از اخلاق حرفهای مجموعه قواعدی است که باید افراد داوطلبانه و براساس ندای وجدان و فطرت خویش در انجام کار حرفهای رعایت کنند؛ بدون آن که الزام خارجی داشته باشند یا در صورت تخلف، به مجازاتهای قانونی دچار شوند.
5. اخلاق فردی، مسئولیتپذیری فرد است در برابر رفتار فردی خود، صرفاً به منزلة یک فرد انسانی، و اخلاق شغلی، مسئولیتپذیری یک فرد است در برابر رفتار حرفهای و شغلی خود، به مثابه صاحب یک حرفه یا پست سازمانی.
6. این اخلاق، دربرگیرندة مجموعهای از احکام ارزشی، تکالیف رفتار و سلوک و دستورهایی برای اجرای آنهاست.
7. اخلاق حرفهای، به منزلة شاخهای از دانش اخلاق به بررسی تکالیف اخلاقی در یک حرفه و مسائل اخلاقی آن میپردازد و در تعریف حرفه، آن را فعالیت معینی میدانند که موجب هدایت فرد به موقعیت تعیینشده همراه با اخلاق خاص است.
در تعریف اخلاق حرفهای به موارد زیر اشاره شده است:
1. اخلاق حرفهای رفتاری متداول در میان اهل یک حرفه است.
2. اخلاق حرفهای مدیریت رفتار وکردار آدمی هنگام انجامدادن کارهای حرفهای است.
3. اخلاق حرفهای رشتهای از دانش اخلاق است که به مطالعة روابط شغلی میپردازد.
4. اخلاق حرفهای عبارت است از مجموعهای از قوانین که در وهلة اول از ماهیت حرفه و شغل به دست میآید.
در بیشتر تعریفهایی که از اخلاق حرفهای شده است، دو ویژگی دیده میشود:
الف) وجود نگرش اصالت فرد و فرد گرایی
ب) محدودبودن مسئولیتها و الزامات اخلاقی فرد در شغل، که به نظر میرسد این نگاه به اخلاق حرفهای، نوعی تحویلینگری و تقلیل دادن اخلاق حرفهای است؛ زیرا هویت جمعی و سازمانی در نهادهای مشاغل در کسب وکار، بسی فراتر از شغل فردی اشخاص است.
امروزه با توجه به همین مورد، در مفهوم جدید از اخلاق حرفهای، به مسئولیتهای اخلاقی بنگاه وسازمان اشاره میشود که جامعتر از تعریف سنتی است. در این نگاه، بنگاه به منزله یک شخصیت حقوقی دو گونه مسئولیت دارد:
الف) مسئولیتهای حقوقی کیفری؛
ب) مسئولیتهای اخلاقی که مسئولیتهای اخلاقی بنگاه بسیار پییچیدهتر از مسئولیتهای اخلاقی فردی ـ شخصی و فردی ـ شغلی است.
ویژگیهای اخلاق حرفهای
امروزه در اخلاق حرفهای، تلقی «شما حق دارید و من تکلیف»، مبنای هر گونه اخلاق در کسب و کار است. این مبنا از رفتار ارتباطی فرد، به صورت اصلی برای ارتباط سازمان با محیط قرار میگیرد و سازمان با دغدغه رعایت حقوق دیگران، از تکالیف خود میپرسد.
ویژگیهای اخلاق حرفهای در مفهوم امروزی آن عبارتاند از: دارای هویت علم و دانش بودن، داشتن نقشی کاربردی، ارائه صبغهای حرفهای، بومی و وابسته بودن به فرهنگ، وابستگی به یک نظام اخلاقی، ارائه دانشی انسانی دارای زبانِ روشن انگیزشی، ارائه رویآوردی میانرشتهای.
ویژگیهای افرادی که اخلاق حرفهای دارند:
1- مسئولیتپذیری
در این مورد فرد پاسخگوست و مسئولیت تصمیمها و پیامدهای آن را میپذیرد؛ سرمشق دیگران است؛ حساس و اخلاقمند است؛ به درستکاری و خوشنامی در کارش اهمیت میدهد؛ برای ادای تمام مسئولیتهای خویش کوشاست و مسئولیتی را که به عهده میگیرد، با تمام توان و خلوص نیت انجام میدهد.
2- برتریجویی و رقابتطلبی
در تمام موارد سعی میکند ممتاز باشد؛ اعتماد به نفس دارد؛ به مهارت بالایی در حرفه خود دست پیدا میکند؛ جدی و پرکار است؛ به موقعیت فعلی خود راضی نیست و از طرق شایسته دنبال ارتقای خود است؛ سعی نمیکند به هر طریقی در رقابت برنده باشد.
3- صادق بودن
مخالف ریاکاری و دورویی است؛ به ندای وجدان خود گوش فرا میدهد؛ در همه حال به شرافتمندی توجه میکند؛ شجاع و با شهامت است.
4- احترام به دیگران
به حقوق دیگران احترام میگذارد؛ به نظر دیگران احترام میگذارد؛ خوشقول و وقتشناس است؛ به دیگران حق تصمیمگیری میدهد؛ تنها منافع خود را مرجح نمیداند.
5- رعایت و احترام نسبت به ارزشها و هنجارهای اجتماعی
برای ارزشهای اجتماعی احترام قائل است؛ در فعالیتهای اجتماعی مشارکت میکند؛ به قوانین اجتماعی احترام میگذارد؛ در برخورد با فرهنگهای دیگر متعصبانه عمل نمیکند.
6- عدالت و انصاف
طرفدار حق است؛ در قضاوت تعصب ندارد؛ بین افراد از لحاظ فرهنگی، طبقه اجتماعی و اقتصادی، نژاد و قومیت تبعیض قائل نمیشود.
7- همدردی با دیگران
دلسوز و رحیم است؛ در مصائب دیگران شریک میشود و از آنان حمایت میکند؛ به احساسات دیگران توجه میکند؛ مشکلات دیگران را مشکل خود میداند.
8- وفاداری
به وظایف خود متعهد است؛ رازدار دیگران است؛ معتمد دیگران است.
ضرورت ترویج اخلاق حرفهای در سازمان
توسعه سازمانی تلاشی پیگیر، منسجم و کاملاً برنامهریزی شده است که به منظور بهبود و نوسازی نظام صورت میگیرد.
هدف از توسعه سازمانی، هم بهبود زندگی (شغلی) فرد و هم بهبود کارکرد سازمان است.
با توجه به اهمیت اخلاق حرفهای در توسعه سازمان، لازم است در تعیین اثربخشی (میزان تحقق اهداف سازمانی) و هدایت منابع (از جمله منابع انسانی) به میزان آموزش اخلاق حرفهای در سازمان توجه شود.
البته در زمینه مذکور از جمله موانع تغییر رفتار اخلاقی در هر سازمان، جهل و ناآشنایی کارکنان از اخلاقیات شغل و سازمان بیان شده است.
با توجه به اینکه امروزه هیچ سازمانی قادر نیست بدون آموزش توسعه یابد، لازم است در سازمانها افزون بر آموزش تخصصها و مهارتهای مورد نیاز هر شغل به کارکنان، ایجاد روحیه تعاون، کار مشترک و دستهجمعی و به ویژه اخلاق اداری و سازمانی جزو برنامههای آموزش در سازمان قرار گیرد.
از آنجا که منشور اخلاقی در هر سازمان طی فرایند گفتوگو و مشارکت تمامی کارکنان و رئیسان به وجود آمده است، به منزله یک میثاق عمومی سازمان پذیرفته شده است.
به تدریج سازمان گسترش این اصول را جزو اهداف خود میپذیرد. بدین منظور، شیوههای مختلفی برای آموزش اخلاق حرفهای در سازمانها به وجود آمده است که یادگیری مستقیم، رایجترین آنهاست؛ اما این شیوه نشان داده است که کارآیی لازم را ندارد.
پس با توجه به اینکه ترویج اخلاق در سازمان، به معنای یادگیری سبک خاصی از زندگی سازمانی است، باید به شیوههای غیرمستقیم مانند آموزشهای حین عمل و آموزشهای اجتماعی و فرهنگی، توجه بیشتری شود.
عوامل پایهای اخلاق حرفهای
استقلال حرفهای اخلاق علمی
این عامل مانند اخلاق در هر نظام حرفهای دیگر باید منعکسکنندة هنجارهای درونی حرفه و احساس تعهد اخلاقی از سوی خود حرفهایها و نهادهای تخصصی آنها باشد، نه آنکه در قالب بایدها و نبایدهای اخلاقی به آنها تحمیل و قبولانده یا گوشزد شود. برای مثال، یک مدیر باید در حرفة خود مسائلی مانند صداقت، دقت، قابل اعتماد بودن، گشوده بودن به فضای انتقاد و ارزیابی، پرهیز از جزمیت، احترام به زیردستان و اطرافیان، توجه به حریم خصوصی و مسئله حفظ اسرار افراد را سرلوحة خویش قرار دهد.
خودفهمی حرفهای
پایه و اساس اخلاق، خودفهمی حرفهای است. افراد تنها با فهمی از کار و فعالیت حرفهای خود، فلسفه آن و نسبتش با زندگی مردم است که به درک اخلاقی از آن نائل میآیند و در نتیجه، در مناسبات خود با طبیعت و جهان پیرامون خود، نوعی احساس درونی از تعهد به آن ارزشها پیدا میکنند.
عینیتگرایی، بیطرفی و عدم جانبداری
از مهمترین اصول اساسی که در اغلب اسناد و مباحث مربوط به اخلاق حرفهای علمی مورد تأیید قرار میگیرد، رعایت عینیتگرایی و بیطرفی است. فردی که اخلاق حرفهای را در زندگی شغلیاش به کار میگیرد، نباید جانبداری غیرعقلانی نسبت به منبعی که دارای صفات غیراخلاقی است نشان دهد.
فراتر رفتن از مفهوم معیشتی
تا زمانی که فردی درگیر مسائل فیزیولوژیکی باشد، توجه به مسائل دیگر کمرنگتر خواهد بود. معنای اخلاق حرفهای با عبور از مفهوم معیشتی آن به عرصة ظهور میرسد. زمانی که افراد در فعالیت و کسبوکار حرفهای خود از سطح گذران زندگی مادی فراتر میآیند، دستکم سه سطح دیگر از فعالیتهای علم و فناوری برای آنها معنا مییابد:
1. احساس کارآیی، اثربخشی و تولید کیفیت به عنوان ارزش افزوده؛
2. احساس خدمت به مردم و مفید واقعشدن؛
3. احساس رهاسازی از طریق بازتوزیع فرصتها و نقد قدرت.
وظایف مدیران در اخلاقی کردن سازمان
- ارزشیابی عملکردهای اخلاقی کارکنان
- اخلاقی کردن هدفهای سازمان
- اشاعه ارزشها و مسائل اخلاقی در سازمان
- اخلاقورزی در زندگی شخصی
- اهمیت دادن به اخلاق حرفهای در شغل
- برخورد عقلانی و روشمند در مواجهه با مشکلات اخلاقی پیشآمده در سازمان و اقدام برای برطرف کردن آنها
- عنایت خاص به آموزش اخلاق حرفهای
- تهیه و تدوین منشور اخلاقی مربوط به سازمان با مشارکت همه اعضای سازمان
دیدگاه