سوگند و قسم در دادگاه به این معنا است که شخصی برای اثبات محق بودن خود و صحت اظهاراتش، تحت شرایطی و با تشریفات مخصوصی، خداوند را گواه قرار میدهد و از این طریق، ادعای خود را اثبات میکند یا در مقام دفاع از خود و اثبات واهی بودن ادعای مدعی، به آن متوسل میشود.
تعریف سوگند
درتعریف سوگند گفته شده است اعلام اراده ای است که به موجب آن شخصی خدا را شاهد صداقت خود در اظهارات و التزامات بیان شده می گیرد. در ماده 281 آ.د.م آمده است سوگند باید مطابق قراردادگاه با لفظ جلاله ( والله – بالله ،تالله) یا نام خداوند متعال به سایر زبان های ادا گردد و در صورت نیاز به تغلیظ دادگاه کییت ادای آن را از حیث زمان ومکان الفاظ تعیین می نماید در هر حال فرقی بین مسلمانان و غیرمسلمان در ادای سوگند به نام خداوند متعال نخواهد بود مراتب اتیان سوگند صورتجلسه می گردد .
سوگند یا قسم اخباری تشریفاتی است که به موجب آن ، شخصی خداوند متعال یا سایر مقدسات را بر راستی گفته خود یا پا بر جا ماندن بر عهد خود گواه می گیرد . در حالی که علی القاعده نباید صرف گفتار اشخاص به نفع آنها دلیل محسوب شده و مورد استناد قرار گیرد ، اما بها دادن به گفتاری که در کنارش سوگند یا قسم یاد می شود ، به دلیل جنبه دینی و مذهبی آن سوگند یعنی ترس از خداوند امکان پذیر بوده و به همین دلیل سوگند یا قسم بر اساس قانون یکی از مهم ترین ادله اثبات دعوا در امور حقوقی و کیفری محسوب می شود.
اقسام سوگند
قسم، حلف و یمین که معادل فارسی آنها سوگند می باشد، در کنار شهادت و اقرار یکی از مهم ترین ادله اثبات دعوی است که در مواد 1325 به بعد قانون مدنی، اقسام سوگند و شرایط آن و همچنین توان اثباتی سوگند مورد پیش بینی قرار گرفته است و در مواد 270 به بعد قانون آیین دادرسی مدنی نیز اضافه بر موارد مذکور، آیین اتیان سوگند یا ادای سوگند پیش بینی شده است.
ماده 1325 قانون مدنی بیان می دارد: در دعاوی که به شهادت شهود قابل اثبات است مدعی میتواند حکم به دعوی خود را که مورد انکار مدعی علیه است منوط به قسم او نماید.
در ماده ی 270 قانون آیین دادرسی مدنی آمده است: در مواردی که صدور حکم دادگاه منوط به سوگند شرعی می باشد، دادگاه به درخواست متقاضی، قرار اتیان سوگند صادر کرده و در آن، موضوع سوگند و شخصی را که بایدسوگند یاد کند تعیین می نماید
سوگند یا قسم به عنوان یکی از مهم ترین ادله اثبات دعوا ، نقش ویژه ای در اثبات دعاوی مختلفی خواهد داشت و به اعتبار نقش و کاربرد وسیع سوگند، می توان آن را به انواع و اقسام مختلفی تقسیم بندی نموده و مورد بررسی قرار داد.
سوگند (قسم) به دو دسته تقسیم میشود:
1. سوگند عهدی
سوگند عهدی به این معنا است که شخص تعهد میکند که ملتزم به انجام فعل یا ترک عملی در آینده باشد؛ مانند سوگندی که رییسجمهور یا وکلای دادگستری و دادرسان قبل از انجام وظیفه یاد میکنند. این سوگند، ارتباط مستقیمی با ادله اثبات دعوا ندارد و بنابراین از موضوع این بحث خارج است.
2. سوگند قضایی (اثباتی)
سوگند اثباتی (قضایی) یکی از ادله اثبات دعوا است و چون همیشه در حضور قاضی باید اتیان شود به آن سوگند قضایی گویند. سوگند قضایی به معنای گواه قرار دادن خداوند در دادگاه بر وجود یا عدم وجود امری است که اداکننده سوگند ادعا میکند.
سوگند اثباتی یا قضایی با توجه به نصوص قانونی به سه دسته تقسیم میشود: سوگند قاطع دعوا یا بتّی، سوگند تکمیلی و سوگند استظهاری. سوگند دیگری نیز با الهام از فقه، در ماده 5 آییننامه ترتیب اتیان سوگند مورد اشاره قرار گرفته که «سوگند بر نفی علم» نامیده میشود.
1. سوگند بَتی یا قاطع دعوی
سوگندی است که، به تنهایی ادعّای خواهان را رد یا اثبات میکند و بنابراین قاطع دعوا میباشد.
سوگند بتّی زمانی جاری میشود که مدعّی، فاقد هر گونه بینه، گواهِ دارای شرایط و یا سندی است که بتواند ادعّای خود را ثابت کند و مدعّیعلیه نیز منکر ادعّای مدعّی میباشد. در این صورت به درخواست مدعّی، قرار اتیان سوگند از طرف دادگاه صادر میشود که طی آن، منکر میتواند سوگند بر نفی استحقاق مدعّی یاد کند و بدین وسیله ادعّای او ساقط میشود.
درخواست مدعّی میتواند شفاهی یا کتبی باشد. شرط درخواست سوگند از سوی مدعّی تا آن جا اساسی است که نبود آن، سوگند را از اثر میاندازد. نکتهای که توجه به آن بسیار مهم است اینکه درخواست سوگند را کسی میتواند مطرح کند که برای ادعّای خود دلیلی ندارد (و ادعّای او مورد انکار طرف مقابل قرار گرفته.) بنابراین بسته به مدعّی بودن هر یک از خواهان و خوانده ممکن است درخواست سوگند را هر یک از خواهان یا خوانده مطرح کند. برای مثال ممکن است خواهان، مدعّی دینی باشد که خوانده منکر آن است، در این صورت خواهان درخواست سوگند میدهد؛ در همین فرض ممکن است خوانده دین را بپذیرد ولی مدعّی سقوط دین باشد که در این صورت، به درخواست خوانده قرار اتیان سوگند صادر میشود تا به موجب آن خواهانِ دعوای اصلی، سوگند یاد کند.
طبق مادهی 272 مفاد سوگند باید به گونهای باشد که بتواند ملاک و مستند صدور حکم توسط دادگاه باشد. بنابراین سوگند، هر چند ممکن است تنها بخشی از موضوع دعوا را در برگیرد (برای مثال، اصالت سند مستند دعوا یا دفاع) امّا مفاد آن باید به گونهای باشد که با اعلام آن، ادعّای مورد مناقشه به طور قاطع فصل شود.
سوگند ممکن است بر سبب باشد، یعنی وقوع امری یا عدم آن، مثل معامله یا تعهد که منشاء دعواست؛ و یا ممکن است بر نتیجه باشد مثل وجود یا عدم دین، ملکیت و … و در درخواست باید تعیین شود که مقصود درخواستکنندهی سوگند به کدامیک از این موارد است.
2. سوگند تکمیلی
با توجه به مادهی 277 قانون آیین دادرسی مدنی در دعواهایی که هدف از اقامهی آن بهدستآوردن مال است و یا مربوط به دینی (بدهی) باشد که شخص دارد و ادلهی ارائهشده توسط فرد برای اثبات ادعای وی کافی نباشد، مدعی میتواند برای تکمیل دلایل ابرازی درخواست سوگند کند.
سوگند تکمیلی فقط در این دسته از دعاوی که در مادهی فوق ذکر شد کاربرد دارد.
زمانی که دلایل فرد ناکافی است، جهت تکمیل دلیل خود، ابتدا گواهان (شهود)، شهادت میدهند، سپس سوگند مدعی به آن ضمیمه میشود؛ چراکه درغیراینصورت دعوی وی بهدلیل کافی نبودن دلایل رد خواهد شد. این سوگند برخلاف سوگند بتی (که هیچ دلیلی وجود نداشت و قابل رد به طرف مقابل بود) قابل رد به مدعی علیه نیست؛ لذا مدعی جهت اثبات حقش یا باید خود سوگند یاد کند یا بهطور کلی از دعوی چشمپوشی کند.
البته سوگند تکمیلی و بتی، در مواردی که قانونگذار دعوی را فقط با یک دلیل خاص پذیرفته (مانند دعاوی مالکیت که حتما باید با سند رسمی باشد) کاربردی ندارد.
3. سوگند استظهاری
با استنباط قانون مدنی و قانون آیین دادرسی مدنی مشخص میشود که اگر دعوایی بر میت یا حتی ورثهی وی اقامه گردد، خواهان علاوه بر دلایلی که اقامه میکند (چه آن دلایل برای اثبات دعوی کافی باشد یا خیر) لازم است که حتما سوگند را ضمیمه کند و اگر خواهان، سوگند یاد نکند، دعوی وی ساقط شده و حقی بهنفع او ثابت نمیشود.
سوگند استظهاری مستلزم درخواست طرف مقابل و قابل رد به او هم نیست؛ چراکه حتما باید توسط خود مدعی ادا شود. نکتهی مهم دیگر این است که حتی اگر دعوی متکی به یک دلیل خاص باشد، باز هم سوگند استظهاری باید ادا شود. تنها درخصوص دعوای متکی به سند رسمی است که سوگند استظهاری لازم نیست. (البته لازم به ذکر است که این سوگند در رویهی دادگاهها عملا انجام نمیشود.)
شرایط سوگند
قسم مانند سایر اعمال حقوقی باید دارای شرایطی باشد مهمترین شرطی که در این باب مورد بررسی قرار گیرد دلیلیت قسم است اما قسم باید به طریقی نیز بیان شود و تحقق آن به صورت مافی الضمیر ممکن نیست .
دلیلیت سوگند
اصولا قسم در مواردی دلیل محسوب می شود که دلیل قوی تری برای اثبات مدعا در دسترس نباشد در جای خود اشاره کرده ایم که در بین دلایل به معنای اخص نیز تقدیم و تاخر وجود دارد و قسم ضعیف ترین ادله است این است که ماده 1335 ق م مقرر داشته توسل به قسم وقتی ممکن است که دعوای مدنی نزد حاکم به موجب اقرار با شهادت با علم قاضی بر مبنای اسناد و امارات ثابت نشده باشد در این صورت مدعی می توان حکم به دعوا خود را که مورد انکار مدعی علیه است منوط به قسم او نماید بدیهی است چنانچه دعوای با اقرار یا شهادت یا علم قاضی قابل اثبات باشد اخلاق منکر و توسل به قسم به عنوان دلیل اثباتی ممنوع است در توجیه و بیان همین حکم ماده 271 (آ.د.م) می گوید در کلیه دعاوی مالی که فاقد دلائل و مدارک معتبر باشد سوگند شرعی می تواند مستند صدور حکم دادگاه قرار گیرد .
هر چند ماده 1325 (ق.م) فقط در دعاوی که به شهادت شهود قابل اثبات است به مدعی حق داده است حکم به دعوی خود را که مورد انکار مدعی علیه است منوط به قسم او نماید اما بعد از انقلاب که مواد محدود کننده ارزش شهادت حذف و این دلیل ارزش سنتی خود را باز یافت طبعا این محدودیت دیگر وجود ندارد و لذا هر دعوایی با هر مبلغ را می توان با سوگند فیصله داد النها به قسم فقط در موردی که قانون آنرا معتبر بداند مسموع می باشد مثلا برای اثبات جرایم مروبط به حق الله محض این دلیل معتبر نیست به تبعیت از قفه اسلام مواردی که در آنها قسم میتواند معتبر باشد را می آوریم دعاوی که با قسم قابل فیصله یافتن می باشند متعدد نیستند در برخی دعاوی مصرحا استناد به قسم دلیل منع شده است و در برخی دیگر قسم دلیلیت دارد ابتدا از مواردی شروع می کنیم که در انها قسم دلیل محسوب می گردد .
دیدگاه