امروز: پنج شنبه, ۰۹ فروردين ۱۴۰۳ برابر با ۱۷ رمضان ۱۴۴۵ قمری و ۲۸ مارس ۲۰۲۴ میلادی
کد خبر: 275806
۱۲۵۳۸
۵
۱
نسخه چاپی

خرم سلطان یا روکسلانا از افسانه تا واقعیت!

خرم سلطان برای جلب توجه سلطان سلیمان با توجه به آشنایی اش به ادبیات دیوانی ترک، در سفرهای طولانی مدت سلیمان به هنگام جدا ماندن از او، با نوشتن نامه های محبت آمیز و به کارگیری جملاتی نظیر «بنیم جانیم گونولدون سوگلی شاهیم، روح روانیم» (ترجمه: جان من، روح و روانم، شاهی که از صمیم قلب دوستش دارم)، عشق و علاقه ی سلطان سلیمان را بیش از پیش به سوی خود جلب می نمود

خرم سلطان یا روکسلانا از افسانه تا واقعیت!

خرم سلطان یکی از قدرتمند‌ترین زنان تاریخ عثمانی به‌حساب می‌آید و به کمک سلطان سلیمان به قدرت و نفوذ زیادی در دربار عثمانی داشت.

خرم سلطان کیست؟

خرم سلطان (۱۵۰۶ – ۱۵ آوریل ۱۵۵۸) با نام اصلی روکسلانا یا الکساندرا لیسوفسکا همسر محبوب سلطان سلیمان قانونی بود.

خرم احتمالاً دختر کشیشی ارتودکس از اوکراین بود. او در روهاتین، در ۶۸ کیلومتری جنوب شرقی لووف زاده شد.

در دههٔ ۱۵۲۰ در یکی از یورش‌های مکرر تاتارهای کریمه به آن منطقه، اسیر و برده شد. احتمالاً ابتدا به بازار برده‌فروشان کافا و سپس به قسطنطنیه منتقل شد و از آنجا برای حرم‌سرای سلطان انتخاب شد.

نوئل باربر مورّخ و مستشرق انگلیسی روکسلانا را این گونه وصف می کند: «تکاوران ترک در گالیسی گروهی از زنان را به اسارت گرفتند. در میان آنان یک دختر روسی هم وجود داشت که چنان خوش رو و خنده رو بود که بی درنگ وی را «خرم» یعنی خنده رو نامیدند و برای فرستادن به حرم سلطان در نظر گرفتند. در حرم وی به خاطر تبار روسی اش روکسلانا نامیده شد که تعریفی از کلمه روسی لانه می باشد».

او به‌سرعت مورد توجه سلطان قرار گرفت و حسادت رقبایش را برانگیخت.

سلیمان قانونی قبل از خرم سلطان زن مورد علاقه اش گل بهار، مادر شاهزاده مصطفی بود.

او پس از آنکه سلطان سلیمان را شریک عشق خود نمود برای بیرون راندن سایر رقبای خود در حرمسرا، نظیر گل فام، گل بهار و ماه دوران، مجادله ی زیادی انجام داد.

خرم سلطان یا روکسلانا از افسانه تا واقعیت!

روکسلانا یا خرم سلطان با زیرکی و به کارگیری نیرنگ های فراوان نفوذ خود را به سرعت در دربار و نزد سلطان سلیمان افزایش داد و موانع خود را در این راه با بی رحمی تمام از سر راه برداشت.

خرم سلطان برای جلب توجه سلطان سلیمان با توجه به آشنایی اش به ادبیات دیوانی ترک، در سفرهای طولانی مدت سلیمان به هنگام جدا ماندن از او، با نوشتن نامه های محبت آمیز و به کارگیری جملاتی نظیر «بنیم جانیم گونولدون سوگلی شاهیم، روح روانیم» (ترجمه: جان من، روح و روانم، شاهی که از صمیم قلب دوستش دارم)، عشق و علاقه ی سلطان سلیمان را بیش از پیش به سوی خود جلب می نمود.

او از هیچ ظلم و ستمی برای نیل به اهدافش دریغ نکرد و در نهایت با زیرکی توانست به همسری سلطان سلیمان اول درآید؛ امری که تا آن زمان همه آن را بعید و غیرممکن می شمردند، چون پادشاهان گذشته چنین رسمی نداشتند و تنها می توانستند دختران زیباروی را برای حرم سرای خود انتخاب کنند و آنها هرگز به عقد رسمی سلطان در نمی آمدند و کنیزان نیز تا آخر عمر تنها کنیز باقی می ماندند ولی چیزی که اتفاق افتاد رسم معمول آن زمان را شکست.

بالیوسوی ونیزی می نویسد: «خرم سلطان خیلی زیبا نبود، ولی زنی شیرین و بسیار جذاب بود. او با اندامی ظریف و سفید چهره، همیشه لباس آراسته می پوشید و غیر از زبان روسی به ادبیات دیوانی ترکی نیز آشنایی داشت.»

نوئل باربر در کتاب فرمانروایان شاخ زرین بدین نکته به خوبی اشاره می نماید:

«سلطان به مصاحبت او علاقه داشت و ساعت های متمادی را با او به بحث و گفتگو درباره امور دولتی می پرداخت و درباغ های سرسبز ... با او گردش می کند».

سال‌ها بعد، به دلیل ترس از شورش (ترسی که احتمالاً خرم سلطان به آن دامن زده بود)، سلطان سلیمان دستور داد تا پسرش مصطفی را خفه کنند و به قتل برسانند. پس از مرگ مصطفی، گل بهار موقعیتش در کاخ به عنوان مادر ولیعهد را از دست داد و به بورسا رفت.

نفوذ خرم سلطان بر سلطان سلیمان به‌سرعت افسانه‌ای شد. او برای سلطان پنج فرزند به دنیا آورد: محمد، مهرماه، سلیم، بایزید و جهانگیر.

او اولین همسر امپراتوری بود که عنوان خاصگی سلطان را دریافت کرد.

خرم سلطان به عنوان مشاور سلطان در امور کشوری عمل می‌نمود و احتمالاً بر امور خارجی و سیاست‌های بین‌المللی امپراتوری عثمانی نیز اعمال نفوذ می‌کرد.

در نامه‌ای خرم‌ سلطان به سیگیسموند دوم اوگوستوس، پادشاه لهستان نوشت و بر تخت سلطنت نشستن را به او تبریک گفت.

دو نامه‌ای که خرم به سیگیسموند دوم اوگوستوس، پادشاه لهستان نوشته بود، هم‌اکنون نیز موجودند.

در طول حیات او، روابط امپراتوری عثمانی با دولت لهستان صلح‌آمیز بود. برخی از مورخین اعتقاد دارند که خرم سلطان با استفاده از قدرت سلطان سلیمان، حمله‌های مکرر تاتارهای کریمه به زادگاهش که برای گرفتن برده انجام می‌گرفت را کنترل کرده بود.

درکنارِ دخالت‌ها و دسیسه‌های سیاسی‌اش، خرم سلطان در انجام امور خیریه و ساخت بناهای عمومی از مکه تا اورشلیم نیز دستی داشت و احتمالاً ایفای این نقش را به تقلید از زبیده بنت جعفر، همسر هارون الرشید انجام می‌داد. ساختن مسجد، دو مدرسهٔ قرآنی، فواره، و بیمارستان زنان در نزدیکی بازار برده‌فروشی قسطنطنیه ازجمله اقدامات خیریهٔ او به‌حساب می‌آیند. او دستور داد تا در نزدیکی ایا صوفیه، حمامی بنا کنند تا عبادت‌کنندگان بتوانند از آن استفاده کنند؛ حمامی که امروزه حمام خاصگی خرم سلطان نام دارد.

در سال ۱۵۵۲ در بیت‌المقدس، عمارت خاصگی سلطان را بنا کرد تا در میان فقرا و نیازمندان غذای رایگان توزیع کند.

خرم سلطان در ۱۵ آوریل ۱۵۵۸ درگذشت و در توربه‌ای (آرامگاه گنبدی‌شکل) زینت‌شده با نفیس‌ترین کاشی‌های ایزنیک که طرحی از باغ‌های بهشت بر روی آن‌ها نقش بسته‌است دفن شد.

خرم سلطان به دلیل آنکه پیش از به سلطنت رسیدن یکی از پسرانش درگذشت، نتوانست به لقب والده سلطان دست یابد اما نام او بیش از هر زن دیگر در تاریخ عثمانی ماندگار شد.

  • منبع
  • بیتوته
  • ویکی پدیا
  • مشرق نیوز
  • حقوق نیوز

۱ دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید