خواص درمانی موسیقی
زمانى موسيقى در دست طبيبان وسيلهاى براى تسخير امراض و اشباح مزاحم و خروج آنها، با حرکات و آواهاى موزون بود. روزگارى ديگر در انديشهٔ يونانيان براى تنظيم هارمونى عناصر بدن بکار مىرفت.
موسیقی درمانی عبارتست از کاربرد موسیقی برای ۱) القاء آرامش، ۲) تسریع روند بهبود بیماریها، ۳) بهبود عملكرد ذهنی و ایجاد سلامتی. افراد تحت درمان با موسیقی، بوسیلهٔ راهنماییهای یك فرد متخصص كه در این زمینه آموزش دیده یا زیرنظر یك موسیقی درمانگر دارای مجوز فعالیت، به موسیقی های خاصی گوش می دهند و یا موزیكهایی را برای خود میسازند.
موسیقی درمانی یكی از درمانهای هنری خلاق یا درمانهای بیانگر احساسات (شامل درمانهای هنری، شعر سرایی، درام درمانی و پسیكودرام ) می باشد. از موسیقی درمانی میتوان به تنهایی و یا همراه با درمانهای دیگر استفاده نمود.
موسیقی درمانگرها با تمام سطوح سنی از اطفال كم سن و سال گرفته تا افراد مسن كار میكنند. این افراد در مراكز مختلفی همانند مدارس، مطبهای خصوصی، خانههای سالمندان، بیمارستانها و مراكز روانپزشكی مشغول به فعالیتند.
پیشینهٔ موسیقی درمانی
از آغاز تاريخ بشر، از موسيقى براى شفا بهره برده مىشد. شمنها در فرهنگ ابتدايى آفريقا طبيب و روحانى قبيله و رهبر موسيقى بودند و از موسيقى در خروج امراض از بدن بيماران استفاده مىکردند.
سرخپوستان امريکا نيز براى شفاى مريضان خود از آوازهاى مخصوصى استفاده مىکردند که بوسيله طبيبان اجرا مىشد.
در مناطق امريکاى شمالى و جنوبي، آفريقا و آسيا، ريتم طبلها در مراسم شفابخشى توسط جادوگران و درمانگران بکار مىرفت. موزيکشناسان و انسانشناسان دريافتهاند که هنوز در فرهنگهاى بدوي، موسيقى همراه با مراسم شفابخش مورد استفاده قرار مىگيرد.
در فرهنگ باستانى مصر و بينالنهرين موسيقى و شفا با معبد و مراسم مذهبى گره خورده بود. چينىها و تمدنهاى هند، موسيقى را شفابخش مىدانستند.
در يونان قديم رابطهٔ نزديکى بين شفا و موسيقى وجود داشت. يونانيان معتقد بودند که موسيقى با قدرت روحى و اخلاقى خود مىتواند هارمونى و نظم و در نتيجه سلامتى را به فرد بازگرداند؛ زيرا امراض نتيجه عدم هارمونى در وجود فرد است.
رومىها نيز به قدرت شفادهى موسيقى اعتقاد داشتند و حتى معتقد بودند موسيقى بىخوابى و نيز جنون را درمان مىکند.
در قرون وسطي، بوتيوس مرجع با نفوذ موسيقي، به تأثير فراوان موسيقى بر شخصيت و اخلاق و امور معنوى در فرد تأکيد داشت. او که موسيقى را جزء رياضيات مىدانست، نشان مىداد که چطور نظم و هارمونى اصوات بر روح و جسم بشر تسلط دارد. در قرون وسطى موسيقى در خدمت دين بود و مرض بعنوان تنبيهى براى گناه محسوب مىشد. در نتيجه دين و موسيقى مذهبى بخش مهمى از درمان را تشکيل مىدادند.
در دورهٔ رنسانس دو گروه موزيسينها و پزشکان با نظر انداختن به دوران کلاسيک يونان از آن الهام گرفتند؛ و اين عقيده که سلامتى ناشى از هارمونى عناصر و ناخوشى از عدم هارمونى است. در دورۀ رنسانس رواج يافت. تئوريسينهاى پزشکى نظريهٔ چهار خلط بدن (يعنى صفرا، سودا، بلغم، خون) همراه با مزاجهاى مترادف با آنها را مطرح کردند.
نظريهاى که توسط يک جهانشناس مطرح شد، دنيا را متشکل از چهار عنصر خاک، آب، باد و آتش دانست و در نتيجه تئوريسينهاى موسيقى چهار حالت موسيقى (باس، تنور، آلتو، سوپرانو) را با عناصر کيهانى تطبيق دادند. زمانى سلامتى و هارمونى در موسيقى و بدن به دست مىآمد که بين اين چهار عنصر موازنه برقرار شود.
در دوران رنسانس استفاده از موسيقى بعنوان دارويى براى پيشگيرى و درمان پذيرفته شده بود. در دوران باروک از قرن هفدهم تا نيمهٔ قرن هيجدهم ميلادي، اعتقاد به قدرت و تأثير موسيقى بر عواطف، شخصيت، اميال، ذهن و جسم بوسيله تئوريسينهاى موسيقى آلمان تدوين شد. در اين دوره موسيقى به عنوان يک امداد پزشکى براى خانوادههاى سلطنتى مورد توجه بود.
در اواخر قرن هيجدهم هنوز اين رابطه بين موسيقى و طب عليرغم انتقادهاى موجود برقرار بود. در طول قرن نوزدهم استفاده از موسيقى در آموزشگاهها و برنامههاى آموزشى نابينايان و ناشنوايان امريکا افزايش يافت. از اواخر قرن ۱۹ استفاده از موسيقى براى درمان بيماران روانى افزايش يافت؛ با آنکه موسيقى در طى قرون ۱۹ در درمانهاى پزشکى استفاده مىشد، حوزهٔ فعاليتهاى موسيقى و طب از هم جدا شده و هر کدام فعاليت خود را داشت. بنظر مىرسد که در اين قرن از موسيقى براى درمان در موارد مشخص کمتر استفاده مىشد.
در آغاز قرن بيستم، رابطه سنتى بين موسيقى و طب فراموش مىشد ولى تحقيقات علمى در مورد منافع موسيقى درمانى صورت مىگرفت. حمايت سازمانها در استفاده از موسيقى موجب توسعه آن در قرن بيستم شد و تحقيقات پيرامون تأثير موسيقى در پزشکى و روانپزشکى افزايش يافت.
در سالهاى اخير در امريکا از موسيقى بعنوان داروى پيشگيرى و تقويتکنندهٔ سلامت و شخصيت استفاده مىشود و بنظر مىرسد که موسيقى باعث تجديد حيات مىگردد. و مؤسسات و انجمنهاى متعددى در اين زمينه به فعاليت مشغولند. بعد از امريکا، انگلستان پيشرفت وسيعى در موسيقى درمانى داشته است.
موسیقی درمانی در ایران
در ايران پيش از اسلام جنبههايى از کاربردهاى درمان و پالايشگرى روانى با موسيقى در معابد زرتشتى بطور پراکنده و اندک نقل شده است. اسناد و مدارک مربوط به اين موضوع، در پى حملات اقوام مهاجم از بين رفته است. موسيقى در ايران باستان در خدمت تلقينات دينى و اشارات مذهبى بوده است. بعد از اسلام عمده فعاليتهاى موسيقايى نوشتارى و نظرى شد و به دليل ممنوعيتهاى مذهبي، موسيقى و زمينههاى درمانى آن رشد چندانى نکرد.
اما از آثار دانشمندان ايران بعد از اسلام توجه عميق آنها را به موسيقى مىتوان فهميد. برجستهترين اين موسيقىدانان ابوعلىسيناست.
ابنسينا تحت تأثير تعليمات که از کتابهاى دانشمندان يونان قديم گرفته بود، نقش وزن و ضرب در جهان هستى را بخوبى دريافته بود و دانستههايش را در مورد بيمارانش محک مىزد. ابنسينا در رسالهٔ کوچک ولى بسيار مهم 'علمالنبض' که در سال ۱۳۱۷ بکوشش مرحوم 'علامه سيد محمد مشکوة بچاپ رسيد، در فصلى جداگانه به اين موضوع پرداخته است.
با توجه به آنچه در رسالههاى قديم موسيقى مىبينيم، در هر رساله معمولاً فصلى به تأثير الحان در نفوس اختصاص داده شده و نشان مىدهد که در اکثر ادوار تاريخ ايران موسيقى بعنوان يکى از وسايل مهم در درمان بيمارىها نقش داشته و آن را نيز بعنوان عاملى براى حفظ صحت روحى و روانى بکار مىبردهاند.
رسالهٔ بهجتالروح از صفىالدين ارموى اشاراتى به اين کاربردها دارد. مطالب مشابهى نيز در رسالات نويسندگان ديگر بچشم مىخورد که نشاندهندهٔ مبانى علمى ثابت و آشکارى بوده است. آنچه در رسائل اخوانالصفا، قابوسنامهٔ کيکاوس بن قابوس بن وشمگير، نوشتههاى صفىالدين ارموي، رسالهٔ کنزالتحف و نقلى از عبدالقادر مراغهاى دربارهٔ طبايع و تناسب آواز و صداى ساز با هر طبع، آمده است، همگى آنها آواز تيز و نواختن زير را براى مزاج گرم و صفراوى توصيه کرده و يا آواز غليظ و سرد و نواختن سيمهاى بم را براى مزاج سرد و سودايى توصيه کردهاند و گوشهها و نغمهها را برحسب مزاجها و طبعها طبقهبندى کردهاند.
در فرهنگ يونان و ايران، موسيقى آهنگ افلاک آسمانى است. هر نغمهاى که بشر کشف مىکند و آن را به نوا مىآورد، انعکاسى از طنين نغمههاى کرات و کواکب و در نهايت بانگ و پرتوى از ذات خداوندى است.
نوشتهها و مطالبى که قدما مطرح کردند، تأثير مايهها و مقامهاى موسيقى را بر بيمارىهاى جسمى و امراض نشان مىدهد. آنها مقامى را براى رفع مرض مفيد و اوقاتى را براى نواختن و خواندن آواز بر بالين بيماران مناسب مىدانستند.
در روشهاى قومی، نوعى موسيقى درمانى وجود دارد که در ايران از قرنها پيش وجود داشته و هنوز بقايايى از آن در بعضى نقاط بخصوص سواحل جنوبى رواج دارد. اين مراسم موسيقايى متأثير از فرهنگ آفريقايى است و نوع تأثيرگذارى از طريق القاء پيام و انتقال باور از طريق ايجاد هيجان و احساسات موسيقى است که با نيروى از کار، تلقين و هيجان موسيقي، شياطين و ارواح خبيث و مزاحم را از بدن دور کرده و سلامت را باز مىگرداند.
بطور مثال در سواحل جنوبى و نيز در بلوچستان بيمارانى که گواتى يا اهل هوا هستند، برحسب جنس و مسلمان يا کافر بودن، نوع مرض آنها مشخص مىشود و طى مراسمى اين باد را از بدن بيمار خارج مىکنند؛ هر نوع باد يک نوع بيمارى مىآورد. پس از تشخيص نوع با دو مرض، سازها و دهلها به صدا در مىآيند و يک نوازنده به همراه آواز و اشعارى به زبان عربی، فارسى و بلوچى بيمار را متأثير و هيجان لازم را در او ايجاد مىکند و فضاى خلسه ايجاد مىشود آنگاه خليفه با جن درون بيمار گفتگو مىکند تا او را به بيرون از بدن بيمار هدايت کند که اين کار از طريق رضايت يا معامله يا فشار آوردن انجام مىشود.
در بوشهر و در مراسم زار که همان باد مزاحم يا جن است بيمار را چند روز در محلى دور از چشم ديگران زير نظر مامازار يا بابازار نگه مىدارند، تا زار از بدنش خارج شود. برنامههاى موسيقايى زار و گوات با رقص و حرکتهايى توأم است.
در ناحيه ترکمن صحرا مراسمى شبيه به اين وجود دارد که با نوعى سماع اجرا مىشود که ريشه در شمنگرايى آفريقايى دارد.
در حال حاضر در موسيقي درمانى رشتهاى با عنوان موسيقى درمانى قومى وجود دارد که مراسم و آيين موسيقايى قديمى بشکل مناسب و واقعى و تأثيرگذارى بازسازى مىشود تا ضمن آنکه ارتباط عاطفى مردم آن مناطق با مراسم محفوظ مىماند، مؤثر نيز مانع شود.
اما موسيقى درمانى علمى در ايران بسيار نوپاست و بيش از دو دهه از آن نمىگذرد. در اين مدت کوتاه سخنرانىها و پژوهشهايى در اين زمينه صورت گرفته است. از نظر تشکيلات رسمي، نخستين بار مؤسسه آموزشى و پژوهشى موسيقى درمانى در سال ۱۳۶۹ ايجاد و کتبى در اين زمينه تأليف و پژوهشهايى انجام گرفت. اما انجمن موسيقى درمانى ايران در سال ۱۳۸۰ با حضور اساتيد برجسته کشور تأسيس شد و اين نخستين حرکت ملى و علمى در اين رابطه بود.
موسيقى ايرانى به لحاظ بافت و ساختار درونگرايى و عاطفى و گردشهاى ادوارى آرامبخش مىتواند در تنظيمى زيبا و خوشايند تأثير مطلوبى در شنونده ايجاد نمايد. هرچه اطلاعات و عادت شنوايى به مايهها و موسيقى ايرانى بشتر باشد و موسيقى با حال او همخوانتر باشد، تأثير آرامبخش و تخليه هيجانى آن براى کاهش هورمون استرس مؤثر خواهد شد.
از طرفى موسيقى محرک و تصنيفهاى پرشور موسيقى ايرانى با تِم شيدايى مىتواند در مواردى افسردگى را کاهش تحرک و نيروى درونى بدن را در برابر بيمارىهاى جسمى افزايش دهد.
۵ فایده موسیقی درمانی
1. غلبه بر تنش عضلانی
استرس و فشار روزانه اغلب بر سلامتی ما تاثیر می گذارد. به عنوان مثال، وقتی در مقابل کامپیوتر می نشینیم ، عضلات پشت، گردن، و شانه درد میگیرد. موسیقی می تواند اثر آرام بخش داشته و عضلات را شل کند.
2. کاهش افسردگی
تحقیقات در فنلاند اثر مثبت موسیقی بر بیماران مبتلا به افسردگی نشان داد. موسیقیدارای اثر آرام بخش است که می تواند در امواج مغز تاثیر بگذارد. آواز خواندن نیز می تواند افسردگی را کاهش دهد. اگر چه موسیقی به طور کامل نمی تواند یک شخصافسرده را درمان کند ، اما می تواند علائم افسردگی را کاهش دهد.
3. غلبه بر بی خوابی
یکی از علت بی خوابی خلاصی از افکار استرس زا است. موسیقی ملایم و آرام بخش می تواند ذهن را آزاد کرده و راحت تر به خواب می روید. موسیقی مینیمالیستی بهترین وسیله برای زود خوابیدن است.
4. سلامت قلب
کارشناسان معتقدند که ریتم قلب نقش مهمی در ضربان قلب ایفا می کند. اگر مشکل درضربان قلب بی ثبات داشته باشید، با گوش دادن به موسیقی می توانید ضربان قلب خود را با ثبات تر کنید.
5.به هضم غذا کمک می کند
این یکی از مزایای موسیقی درمانی می باشد. موسیقی بطور مستقیم هیچ تاثیری در دستگاه گوارش ندارد ولی موسیقی استرس را کاهش داده و کاهش استرس باعث هضم بهتر غذا می شود و اسید معده کاهش میابد.
دیدگاه