امروز: جمعه, ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ برابر با ۰۹ شوّال ۱۴۴۵ قمری و ۱۹ آوریل ۲۰۲۴ میلادی
کد خبر: 275935
۱۵۷۸
۱
۰
نسخه چاپی

زندگی کنفوسیوس | کتاب کنفوسیوس | تعالیم کنفوسیوس | اصول اخلاقی دین کنفوسیوس

کنفوسیوس خود را بنیان‌گذار مکتبی فکری نمی‌دانست. او در گلچین آثارش (مجموعه‌ای از گفته‌های کنفوسیوس و شاگردان بلافصل او) می‌گوید: «من حکمت را منتقل می‌سازم، آن را ابداع نمی‌کنم. من به حکمت باستان ایمان دارم و به آن عشق می‌ورزم

زندگی کنفوسیوس | کتاب کنفوسیوس | تعالیم کنفوسیوس | اصول اخلاقی دین کنفوسیوس

کنفوسیوس خود را بنیان‌گذار مکتبی فکری نمی‌دانست. او در گلچین آثارش (مجموعه‌ای از گفته‌های کنفوسیوس و شاگردان بلافصل او) می‌گوید: «من حکمت را منتقل می‌سازم، آن را ابداع نمی‌کنم. من به حکمت باستان ایمان دارم و به آن عشق می‌ورزم.»

زندگی کنفوسیوس

قدر و ارزش کنفوسیوس در کشور چین به اندازه ای است که هنگام اشاره به فرهنگ سنتی چین، نام وی همواره در اذهان زنده می شود. در جامعه چین هیچ شخصیتی به اندازه کنفوسیوس تاثیرگذار نبوده، به همین دلیل هر کسی تا اندازه ای در باره او می داند و کما بیش تحت تاثیرتئوری مکتب "کنفوسیوس" قرار گرفته است.

کنفوسیوس در دوره 551 تا 479 قبل از میلاد زندگی می کرد. دوره ای که تقریبا با دوره هخامنشیان در ایران هم زمان بود و امپراتوری رم هنوز در رم ایجاد نشده بود. آن زمان سلسله "جوو شرقی" (دونگ جوو) حکومت چین را برعهده داشت. امپراتوری جوو از 7 ایالت کاملا مستقل تشکیل می شد که در واقع هر ایالت یک کشور محسوب می شد که برای خود یک شاه داشت.

کنفوسیوس در ایالت "لو" که بخشی از استان شانگ دون کنونی است، به دنیا آمد. پدر کنفوسیوس به نام "شو لیان هه" افسری بازنشسته بود که با شرکت در جبهه‌های نبرد موفق شده بود تا با رضایت پادشاه، زمین هایی را به تملک خود آورد. او سه همسر داشت.

زن اول او 9 دختر به دنیا آورد، اما هیچ پسری نداشت. از این رو، "شو لیان هه" به این امید که دارای فرزند پسر شود، همسر دوم اختیار کرد. زن دوم یک پسر به دنیا آورد، اما متاسفانه او از ناحیه پا معلول بود و نمی توانست حرکت کند. ولی از آن جا که شو لیان هه هنوز دوست داشت که صاحب فرزند پسر شود، بالاخره برای سومین بار با زنی به نام "یان جنگ زای" ازدواج کرد که او برای "لیان شو هه" پسری سالم به دنیا آورد. این پسر همان کنفوسیوس بود. از آن جا که مادر کنفوسیوس قبل از به دنیا آوردن او در تپه ای به نام "نی چیو"  برای به دنیا آوردن فرزند دعا کرده بود، نام کنفوسیوس را "کونگ چیو" گذاشت.

"چیو" یعنی تپه". نام کنفوسیوس بعدها به منظور احترام برای او برگزیده شد. در واقع کنفوسیوس برگرفته شده از اسم فامیل او یعنی "کونگ" و "فو زی" است، یعنی استاد بزرگ.

وقتی کنفوسیوس هنوز سه سال داشت، پدرش مُرد و او را در فانگشان، واقع در لوی شرقی، به خاک سپردند. با مرگِ "شو لیا هه" کنفوسیوس و مادرش مجبور بودند از بقیه خانواده جدا شوند، به نحوی که حتّی اجازه نداشتند در مراسم خاکسپاری پدرش شرکت کنند. از آن جا که مادرِ کنفوسیوس، زنِ رسمیِ شو لیان هه به حساب نمی‌آمد، چیزی از میراثِ همسرش به او نرسید و آنها از آن پس مجبور بودند در چاندونگ واقع در شرق چین با تهیدستی روزگار بگذرانند. بر اساس روایات، کنفوسیوس همچنین از کودکی به مطالعه آثاری در زمینه قربانی و آداب معبد می‌پرداخت.

چندی بعد، در حالی که کنفوسیوس سنینِ نوجوانی اش را می‌گذراند - به روایتی سیزده سال و به روایتی دیگر شانزده سال داشت - مادرش بر اثر بیماری و کارِ زیاد درگذشت. او را نیز در فانگشان به خاک سپردند. وقتی کنفوسیوس هفده سال داشت، یکی از اشرافِ لو به نام چی پینگ تسو به دنبال شخصی می‌گشت که با آداب قربانی آشنایی داشته باشد؛ به همین دلیل همه عالمان شهر را به مجلسی دعوت کرد و کنفوسیوس نیز در بین آنها حاضر شد.

کنفوسیوس در بیست سالگی با دختری به نام یی چی گوان ازدواج کرد. پس از گذشتِ دو سال از این ازدواج، یی چی گوان برای کنفوسیوس پسری زایید که کونگ لی نامیده شد. کنفسیوس دختری نیز داشته است که در برخی کتاب‌ها نامِ او کونگ جیو ثبت شده است. (کونگ، نام خانوادگی کنفوسیوس است و در عرف زبان چینی نام خانوادگی پیش از نام می‌آید)

کنفوسیوس  از سن 20 سالگی شروع به فعالیت در زمینه سیاسی می کند. وی  در دوران جوانی، مدتی به عنوان انباردار و  مسوول امور چراگاه ها فعالیت کرد. اما او توانست در سن 51 سالگی شهردار یکی از شهرهای کشور شود و یک سال پس از آن در وزارت راه و ساختمان فعالیت کرد و از آن پس نیز سمتی در وزارت دادگستری به دست آورد و سال ها بعد نخست وزیر موقت کشور "لو" شد.

اما بعدها به خاطر اصول اخلاقی خاص خود و وفاداری اش به شاه "لو" و خانواده امپراتوری "جووی شرقی" اقدامات و اصلاحاتی را انجام داد که به ضرر برخی مقامات دولتی بود. این مساله باعث شد که او دیگر نتواند اندیشه های کشورداری خود را در کشور "لو" به مرحله عمل برساند و بالاخره در سن 55 سالگی مجبور به ترک وطن خود برای تبلیغ اندیشه هایش در دیگر کشورها شد. او به کشورهای "وی، تساو، سونگ، جنگ، چن و چو" سفر کرد. اما در هیچ کدام از این کشورها موفق نشد تا اندیشه های کشورداری خود را به حاکمان آنها بقبولاند. پس از 13 سال، یعنی در 68 سالگی، کنفوسیوس به وطن خود، یعنی کشور "لو" بر می گردد.

هر چند او بسیار مورد احترام مقامات کشور بود، اما به سمت مهمی منصوب نشد. او با توجه به این که نتوانست اندیشه های کشورداری خود را مورد توجه و استفاده دولتمردان قرار بدهد، بنابراین تصمیم گرفت تا دیگر در فعالیت های سیاسی شرکت نکند و همه اوقات و انرژی خود را به تنظیم کتاب و آموزش اندیشه های اخلاقی، سیاسی، اقتصادی و حتی هنریَ، به شاگردان و پیروان خودش اختصاص داد.

البته گفتنی است که او سه هزار شاگرد داشت که بسیاری از آنها بعدها جزو شخصیت های بزرگ شدند.

کنفوسیوس در سن 72 سالگی یعنی 479 قبل از میلادی در گذشت.

کتاب کنفوسیوس

کتاب "لون یو" نام کتاب این شخصیت بزرگ است که دارای مضامین اخلاقی، فرهنگی، آموزشی و ... است.

کتاب "لون یو" کتابی است که به دست شاگردان کنفوسیوس گردآوری شده است. آن ها اندیشه های سیاسی، اخلاقی و آموزشی و هنری کنفوسیوس را جمع آوری کردند و با در کنار هم قرار دادن آن و دسته بندی جملات، این کتاب فوق العاده مهم یعنی "لون یو" را برای مردم چین به یادگار گذاشتند.

این نشان می دهد که شاگردان این حکیم، واقعا برای او و افکارش ارزش قایل بوده اند، و خواسته اند که حتما اندیشه ها و جملات حکیمانه او برای نسل های بعدی هم باقی بماند.

کتاب "لون یو" توسط شاگردان کنفوسیوس جمع آوری شده و شکل گرفت. کنفوسیوس و کتاب او، برای چینی ها بسیار ارزشمند است. همانطور که ایرانی ها شهری به نام اصفهان دارید و آن قدر به این شهر افتخار می کنند که حتی آن را نصف جهان می نامید، مردم چین آن قدر به این کتاب "لون یو" افتخار می کنند و آن را ارزشمند می دانند که عنوان می کنند، با نصف "لون یو" می شود جهان را اداره کرد.

زندگی کنفوسیوس | کتاب کنفوسیوس | تعالیم کنفوسیوس | اصول اخلاقی دین کنفوسیوس

تعالیم کنفوسیوس

کنفوسیوس خود را بنیان‌گذار مکتبی فکری نمی‌دانست. او در گلچین آثارش (مجموعه‌ای از گفته‌های کنفوسیوس و شاگردان بلافصل او) می‌گوید: «من حکمت را منتقل می‌سازم، آن را ابداع نمی‌کنم. من به حکمت باستان ایمان دارم و به آن عشق می‌ورزم.»

کنفوسیوس، چنان که معروف است، حکیم پرآوازه چینی است. به اعتقاد برخی افراد، کنفوسیوس برای ملت چین و گروهی از مردم خاور دور، حکم پیامبران را دارد و برای عده ای افکار کنفوسیوس، حکمت سقراط را تداعی می کند.

تعالیم کنفوسیوس ترکیبى بود از اصول اخلاقى، سیاست مدن و مقدارى مسائل دینى. او با مطالعه در ادیان گذشته دست به تالیف رساله هایی اخلاقی زد که به تبلیغ آنها پرداخت و شاگردانی را جمع کرد. اساس تعالیم وی لی میباشد.لی جانشین تائو است. وى معتقد بود که اجداد مردم طبق قاعده لى (Li) زندگى مى کردند و از این رو، از انواع نیکی ها و برکات برخوردار بودند، ولى مردم زمان وى بر اثر رها کردن آن شیوه، از آن امور محروم مانده اند.

لى از دیدگاه کنفوسیوس معانى مختلفى داشت و براى پاکى، ادب، تشریفات و عبادت به کار مى رفت. وى معتقد بود با پیروى از لى هر چیزى بسامان مى آید و جامعه آرمانى تشکیل مى شود. جوهره و محور تعالیم کنفوسیوس در مقام حکومت یک حکیم بزرگ، تعلیم رن یا انسانیت است.

در این محور، اساس کار، تکیه بر شکوفا کردن استعدادهاى انسانى و اوج بخشیدن به شخصیت فرد و نگاهداشتن حقوق انسانى است. از نظر وی رن به معنای دوست داشتن دیگران است که تلفیقی از همه هنرهاست نه یک هنر اخلاقی. رن منجر به پرهیز از خودپرستی و میل به نوعدوستی می شود. چیزی که کنفوسیوس آن را شو می نامد.

کنفوسیوس در تعریف شو می گوید عمل متقابل یعنی چیزی که برای خود نمی پسندی برای دیگران هم مپسند. یکى از اصحاب مدرسه کنفوسیوس رن را چنین تعریف کرده است: هنر روان، اصل مهر و مرکز آسمان و زمین..شکل چینى کلمه رن از دو حرف ساخته شده است؛ یکى انسان و دیگرى دو، و این نشان مى دهد که نه تنها انسان بلکه بستگى او با انسان هاى دیگر نیز مورد تأکید است.کنفوسیوس بر آن بود که بستگى هاى انسانى باید بر بنیاد احساس اخلاقى رن نهاده شود که به کوشش هاى مثبت براى نیکى به دیگران مى انجامد. او مى گفت: رن دوست داشتن دیگران است. در حقیقت، کنفوسیوس رن را نه تنها گونه خاصى از هنر اخلاقى، بلکه آمیخته ئى از هم هنرها مى داند. از این رو، شاید بتوان آن را به هنر کامل تعریف کرد.

همچنین شاید بتوان اندیشه رن را در مفهوم هاى شیائو یا وظیفه فرزندى و دى یا مهر برادرانه بیان کرد. این دو مفهوم بیان کننده یک احساس انسانى اند که از خود پرستى بر کنار است. وظیفه فرزندى نشانه یک حالت پیوند معنوى با جاویدى زمان و مهر برادرانه، نشانه یک حالت پیوندى معنوى با نامحدودى مکان است در سخنان کنفوسیوس، دو مفهوم همانند دیگر آمده است: جونگ یا وفادارى و شو یا نوعدوستى.

جان انسان در حالت جونگ به طور کامل با خویشتن راست است. حال آن که در حالت شو جان از جان بیرون از خود، فهم کاملى و با آن همدردى کاملى دارد. واژه چینى جونگ از دو بخش میانه و دل ساخته شده است. انسان که دلش در میان باشد، با دیگران همدردى مى ورزد. و لذا به خود وفادار خواهد بود... جونگ راه مثبت تمرین رن است. واژه چینى شو به معناى چون دل خود است؛ یعنى با دیگران آن کن که دلت مى گوید. کنفوسیوس در معناى شو مى گوید: آنچه به خود نمى پسندى به دیگران روا مدار. شو راه منفى تمرین رن است. مفهوم هاى جونگ و شو همان دو مفهوم شیائو و دى هستند، با این تفاوت که این دی اصولا به بستگى هاى درونى خانواده اشاره مى کنند و حال آن که دو مفهوم جونگ و شو معنائى پهناورتر و کلى تر دارند.

در همه این مفهوم ها دلبستگى به حالتى از جان است که در آن مهر حقیقتى و دور از خود پرستى برترى دارد. اصل رن یک عامل نیرومند استمرار و پایدارى فرهنگ چینى به شمار مى آید. هیچگاه نشده است که یک دستگاه اندیشه با آن تماس پیدا کند و بتواند آن را از تأثیر باز دارد. درس دادگرى و دادگسترى آن، درس یک روح شکیبائى، و به هم مهر ورزیدنش، امروزه، همچون پیش، براى چین درست و شایسته است. نه تنها چین، چون نیک بنگرى براى همه جهان چنین است.

او پیوسته بر فضیلت های انسانی تاکید داشت و انسان کامل از نظر او شخصیتی بود که صاحب ویژگیهای زیر باشد: عزت در نفس، بزرگی در همت، اخلاص در نیت، شوق در عمل و نیکی در سلوک وی خصلت خوب و فضیلت نیک را در ظهور جین میداند.

جین به معنای تراوش و بروز احساسات قلبی انسان است و آن را بر دو قسم می داند:

1- حق و مقام هر کسی را به درستی شناختن
2- با فرزندان آدم به مهربانی و نیکی رفتار کردن

اصول اخلاقی دین کنفوسیوس

وى پنج رابطه را مطرح کرد که هرگاه درست باشند، همه چیز درست مى شود:

1- مهربانى در رابطه میان پدر و پسریا همان اطاعت فرزند از پدر
2- لطف برادر بزرگتر به برادر کوچکتر و تواضع برادر کوچکتر در مقابل برادر بزرگتر یا همان اطاعت برادر کوچک از برادر بزرگ
3- عدالت شوهر با زن و اطاعت زن از شوهریا همان اطاعت زن از شوهر
4- علاقه مندى زبردستان به زیردستان و اطاعت زیردستان از زبردستان یا همان اطاعت زیر دست از بالادست
5- مهربانى فرمانروایان به رعایا و وفادارى رعایا به فرمانروایان یا همان اطاعت رعیت از حاکم. کنفوسیوس در مورد آرمانشهر و رابطه شهریار با رعایا تعلیم مى داد که هرگاه کشور نیز مطیع قانون مى شوند.

او پیوسته تاکید می کرد که حکومتها باید در خدمت مردم و برای تامین آسایش آنان باشند و دولتها لازم است ازحقوق افراد خود پاسداری کنند. وی عدالت و اعتدال را سرلوحه رفتار میداند. تعالیم کنفوسیوس انسان را به زندگی اجتماعی و این جهانی فرا میخواند و با گوشه گیری و رهبانیت مخالف است. وی با آنکه از نسل اشراف بود اما همواره زندگی ساده ای داشت حتی آن زمان که در مقام و منصب درباربود.از اینرو محبوبیت زیادی بین مردم داشت. وی هیچگاه تعلیم خود را بعنوان یک طریقت و مذهب قلمداد نکرد و در سال های بعد از سوی پیروان او قداستی معنوی به وی بخشیده شد و این معلم اخلاق شخصیتی اسطوره ای پیدا کرد.

انسان کامل در تعالیم کنفوسیوس

وى درباره انسان کامل نیز سخن گفت و صفات پنجگانه وى را چنین نشان داد: عزت نفس، علو همت، خلوص نیت، شوق به عمل و خوش رفتارى.

  • منبع
  • راديو بين المللی چين
  • پرسمان
  • همشهری آنلاین

دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید