سورئالیسم مکتبی است که به دنبال کشف ذهن ناخودآگاه انسان بهعنوان روشی برای خلق اثر هنری میگردد.
مکتب سورئالیسم
سورئالیسم جنبشی است در هنر و ادبیات که در دهه های 1920-1930 در فرانسه شکل گرفت. بنای این مکتب ادبی و هنری بر اصالت خیال، رویا و تداعی آزاد و تصورات ضمیر ناخود آگاه است.
"سور" (sur) در لغت به معنی "روی" و رئال (Real) به معنای "حقیقت" است. بنابراین سوررئالیسم به معنای "ورای واقعیت" یا "آن سوی واقعیت" است.
سوررئالیسم مکتبی است "هنری و ادبی" که در فاصله جنگهای اول و دوم جهانی در "اروپا" شکل گرفت. زادگاه این مکتب کشور "فرانسه" بود. این جریان فکری در ادامه "مکتب دادائیسم" به وجود آمد. دادائیسم مکتبی "پوچگرا" و "هیچ انگار" بود؛ که در سالهای پس از جنگ جهانی اول در اروپا رواج یافت. در واقع این مکتب واکنشی انقلابی در برابر پیآمدهای جنگ جهانی محسوب میشد.
در حدود سال ۱۹۲۰ میلادی، گروهی از دادائیستها به سرپرستی "آندره برتون" از گروه دادا جدا شدند و مکتبی با نام سوررئالیسم را پایهگذاری کردند.
سورئالیسم یا فراواقعگرایی چیزی فراتر از یک سبک هنری است؛ بلکه میتوان آن را یک جنبش هنری نامید. برخلاف دیگر مکاتب هنری که از طریق موضوعات بصری، انتخاب رنگها یا تکنیکها توصیف میشوند، تعریف هنر سورئالیست کمی دشوارتر به نظر میرسد.
هنرمندان سورئالیست نظیر خوان میرو، سالوادور دالی، پابلو پیکاسو یا مایکل شُوال و بسیاری دیگر، به دنبال کشف ذهن ناخودآگاه بهعنوان شیوهای برای خلق هنر بودند؛ نتیجهی این تلاشها منجر به خلق آثار رؤیایی و گاهی عجیب از طریق روشهای متعدد بود. هستهی اصلی سورئالیسم بر به تصویر کشیدن عمیقترین افکاری که بهطور خودکار پدیدار میشوند تمرکز دارد. این فرآیند فکری برای خلق هنر «حرکت غیرارادی» نامیده میشود.
مکتب سوررئالیسم توجه ویژهای به قوای روحی انسان دارد. سوررئالیستها میکوشیدند با کمک این نیروها، شرایط نابسامان زندگی خود را تغییر دهند. به عقیده آنها اگر نیروهای پنهان روح انسان آزاد گردد، دستیابی به یک زندگی بهتر چندان دور از انتظار نخواهد بود. آنها زندگی بر مبنای عقل را ناکار آمد میدانستند.
سورئالیسم در طی سالها منجر به خلق کلکسیون شگفتانگیزی از آثار هنری، از چشماندازهای افسانهای و هنر چیدمانهای عجیبوغریب گرفته تا تعاریفی مرموز از انسان و حیوانات، شده است.
مکتب سورئالیسم و چگونگی شکل گیری آن
شاعر فرانسوی، گیوم آپولینر (Guilliame Apollinaire)، اولین کسی بود که واژهی سورئال را در ارجاع به ایدهی یک واقعیت مستقل که «تحت نفوذ» واقعیت خودآگاه ما قرار دارد، خلق کرد.
اما جنبش سورئالیست در سال ۱۹۲۴ و زمانی که شاعر فرانسوی، آندره برتون، کتاب خود با نام «بیانیهی سورئالیسم» را منتشر کرد، پا به جهان گذاشت. کتاب او تحت تأثیر نظریهها و نوشتههایی در مورد ذهن ناخودآگاه از روانشناس مشهور، زیگموند فروید، مطالعات شگرف کارل یونگ و مکتب دادا (Dada) در اوایل قرن بیستم بود.
وقتیکه سورئالیسم بهعنوان یک مکتب ادبی در آثار نظم و نثر برتون و دیگر شعرا رواج یافت، هنرمندان بصری نظیر جورجیو د کیریکو (Giorgio de Chirico)، پابلو پیکاسو، فرانسیس پیکابیا (Francis Picabia) و مارسل دوشان، سورئالیسم را پذیرفتند و اثر جدید برتون در سال ۱۹۲۵ با عنوان «انقلاب سورئالیستی» به رسمیت شناخته شد.
سورئالیستهای اولیه مرزهای خودآگاهی و عقلانیت را بهمنظور آزادسازی ذهن ناخودآگاه به چالش کشیدند. برتون این گزاره را «واقعیت برتر» مینامد.
جنبهی بنیادی مکتب سورئالیست، روشی از بیان «حرکت غیرارادی» است که عمل ثبت و نگارش خودکار و سانسورنشدهی افکار و تصاویری که در ذهن یک هنرمند خلق میشوند را در برمیگیرد. آثار سورئالیستی با تمرکز بر دستیابی به فرآیندهای فکری غیرارادی و تفسیر رؤیاها، محدود به یک سبک یا تکنیک هنری خاص نمیشوند.
در تمام دههی ۱۹۲۰، هنرمندان بصری به دنبال کشف مفاهیم سورئالیستی در هنر بودند و آزادی کامل خلاقیت را جستوجو میکردند. اولین نمایشگاه سورئالیسم با عنوان «نقاشی سورئالیستی» در سال ۱۹۲۵ در گالری پیر (Pierre) در پاریس برگزار شد؛ این نمایشگاه نقش مهمی در شکلگیری جنبهی بصری این جنبش داشت.
اگرچه مکتب سورئالیست در اروپا با شروع جنگ جهانی دوم دچار پراکندگی شد، اما بسیاری از هنرمندان سورئالیست به آمریکا مهاجرت کردند و این هنر را در آنجا شکوفا ساختند؛ سورئالیسم بصری در آمریکا و تحت نفوذ هنرمندان نامدار در سراسر قرن بیستم شکل گرفت.
تکنیک های هنری در هنر سورئالیست
ازآنجاییکه تأکید فراوانی بر آزادی خلاقیت وجود دارد، تکنیکهای هنری در آثار هنری سورئالیست بسیار متعدد هستند. بااینحال، ازآنجاییکه به تصویر کشیدن آثار رؤیایی در هنر سورئالیست بسیار شایع است، شماری از تکنیکها از سوی نقاشان سورئالیست بهمنظور کمک به ثبت افکار ذهن ناخودآگاه خلق شدند.
تکنیکهای فروتاژ (فن مالیدن یک مداد نقاشی نرم بر روی یک صفحهی دارای بافت و تار و پود و بر جا گذاشتن آثاری از بافت کاغذ یا بوم) و گِرَتاژ (فن تراشیدن یک سطح نقاشی شده از بوم بهمنظور خلق یک بافت بصری) از روشهایی بودند که یک تصویر مختصر و ناتمام را خلق میکردند و بیننده را به کشف جزئیات پنهان در اثر وامیداشتند.
اما هنرمندان سورئالیست خود را تنها به یک روش محدود نکردند. مجسمهها، نقاشیها، نقاشی چاپی، نقاشیهای سیاهقلم، آثار ویدئویی و عکاسی و دیگر متدها بخشی از هنر سورئالیست دههی ۱۹۲۰ بودند و به نفوذ خود بر هنرمندان امروزیِ الهام گرفته از مکتب سورئالیسم ادامه میدهند.
بسیاری از هنرمندان سبک سورئالیست نیز اقدام به ترکیب سبکهای مختلف هنری در یک اثر واحد کردهاند؛ آنها در آثار خود به دنبال کشف وجود اشکال قابلشناسایی در کنار تصاویر نامفهوم و سیال برای هدایت ذهن بیننده، بدون فراهم آوردن تفاسیر موجز، هستند.
هدف اصلی هنرمندان سورئالیست پذیرش حرکت غیرارادی و بیان افکار ناخودآگاه و تخیلات ذهن بود؛ امری که از سوی هر هنرمند به شکلی متفاوت تفسیر میشد.
اصول سورئالیسم یا فرا واقع گرایی
سوررئالیسم با جایگزینی مفهوم واقعیت برتر به جای عصیان و نفی موجود در دادائیسم شکل گرفت «سوررئالیسم مشکل پر توقعی است که فقط عضویت دربست و پیروی کامل را میپذیرد» این مسلک در حوزههای مختلف فلسفی رویکردهای زیر را اختیار کردهاست:
• فلسفه علمی که همان رویکرد فروید به روانکاوی است.
• فلسفه اخلاقی که با هرگونه قرارداد مخالف است.
• فلسفه اجتماعی که میخواهد با ایجاد انقلاب سوررئالیستی بشریت را آزاد کند.
شعر در سوررئالیسم مرتبهٔ ویژهای دارد و پیروان این مکتب کوشیدهاند که جهان بینی خود را از طریق شعر انتقال دهند. در واقع شعر را، رکن اساس زندگی میدانند زیرا عقیده دارند که شعر باید و میتواند مشکل زندگی را حل کند.
فلسفه اجتماعی سوررئالیسم، شعار سعادت بشری را دارد و میخواهد آدمی را از قید تمدن سودجوی کنونی نجات بخشد، در عین اینکه بازگشت به گذشته را هم نمیپذیرد. در اصل از مواد مرام نامهٔ این مکتب به خوبی میتوان دریافت که بنیانگذاران این مکتب در اندیشهٔ رهایی از هر نوع اسارتند و هدف آنها در وهلهٔ اوّل پاشیدن آبی بر جنگ بودهاست.
تاثیر زیگموند فروید بر سورئالیسم
نظریات و آثار زیگموند فروید عمیقاً بر دنباله روان این جنبش تاثیر گذار بوده است. او خصوصاً در کتاب خود به نام تعبیر خواب اهمیت خواب و رویاها را اثبات کرده، و همچنین بر نقش بسزای ضمیر ناخودآگاه انسانی در ظهور عواطف و خواسته های انسان صّحه می گذارد.
تخیل و تجسم سورئالیستی مفهمومی را شامل می شود که در عین خاص بودن شاید نتوان آنرا دقیقا تعریف و یا طبقه بندی کرد. به این سبب که هنرمند عناصر و نقوش ذهنی خود را که از رویا ها و خیال خود نشات می گیرند،
متصور می سازد و معمولا تصاویری عجیب و غریب، گیج کننده و غیر طبیعی را شامل می شود.
نقش طبیعت در آثار سورئالیسم
در این میان طبیعت نیز عامل مهمی در مضمون بسیاری از آثار هنرمندان سورئالیست می باشد. ماکس ارنست برای مثال از پرنده در آثارش به وفور استفاده می کند، در حالیکه سالوادور دالی گاها به نقاشی از حشرات و یا اشیاء دیگری چون تخم مرغ می پردازد، و یا خوان میرو از فرم های جاندار غیر معمول استفاده می کند.
سورئالیسم در ایران
نخستین کسی که نقاشی فراواقعگرایی (سوررئالیسم) را به ایران وارد کرد، امینالله رضایی بود که معروفترین آنها را می توان در نشریات کانون نویسندگان ایران مشاهده نمود.
هوشنگ ایرانی نخستین شاعر ایرانی است که این مکتب ادبی را بصورت یک سبک آوانگارد در شعر معاصر ایران مطرح کرد و سبک او توسط مخالفانش با الهام از یکی از اشعار ایشان به جیغ بنفش موسوم شد. از پیروان هوشنگ ایرانی میتوان به سهراب سپهری و احمدرضا احمدی و بیژن الهی اشاره کرد.
چهره های معروف مکتب سورئالیسم
• آندره برتون (میلادی 1966-1896) Andre Breton
• خوان میرو (میلادی 1933-1893) Joan Miro
• سالوادور دالی (میلادی 1989-1904) Salvador Dali
• رنه ماگریت (میلادی 1967-1898) Rene Magritte
• ماکس ارنست (میلادی 1976-1891) Max Ernst
• مرت اوپنهایم (میلادی 1985-1913) Meret Oppenheim
• فریدا کالو (میلادی 1954-1907) Frida Kahlo
• ایو تانگی (میلادی 1955-1900) Yves Tanguy آورد.
علت نابودی سورئالیسم
با شروع جنگ جهانی دوم و پیوستن گروهی از سوررئالیستها به "حزب کمونیست"، رفته رفته میان اعضای این مکتب اختلافاتی به وجود آمد. "برتون" و جمعی از دوستانش به "آمریکا" مهاجرت کردند و به سبب شرکت نکردن در جنگ مورد بیمهری واقع شدند. جنگ به سوررئالیستها فهماند که اگر چه روش آنها در دنیای هنر توانست تأثیرگذار باشد. اما نمیتواند در زندگی واقعی کارساز باشد. از سوی دیگر هرزه نگاریها و پرداختن به مسائل شهوانی در آثار نقاشی و مجسمهسازی و نیز سرودن شعرهایی از این دست، مردم را از آنها رویگردان نمود. سرانجام این مکتب ادبی که توانست با خلق ظرفیتهای تازه تحولات زیادی در ادبیات و هنر به وجود آورد، در سال ۱۹۴۷م به انزوا کشیدهشد و کمکم از میان رفت.
دیدگاه