امروز: چهارشنبه, ۲۵ مهر ۱۴۰۳ برابر با ۱۲ ربيع الآخر ۱۴۴۶ قمری و ۱۶ اکتبر ۲۰۲۴ میلادی
کد خبر: 267651
۳۵۸۰
۱
۰
نسخه چاپی
یائسگی (menopause)

یائسگی | علت یائسگی | سن یائسگی | افسردگی در یائسگی

اکثر زنان دوران پیرایائسگی (Perimenopause) دچار نامنظمی پریودهای قاعدگی (یعنی کوتاه تر شدن آنها) می شوند که بازتاب نوسانات بزرگ در ترشح هورمون های تخمدانی است. معمولاً انتقال به مرحله یائسگی به طور متوسط از 47/5 سالگی به تدریج آغاز می شود و مدت متوسط آن 4 تا 8 سال است. به عبارت دیگر بعضی از زنان، طی چند سال دچار تغییرات جسمانی و عاطفی می شوند تا آن که در نهایت به طور کامل به یائسگی می رسند. تعریف یائسگی عبارت است از: بروز آخرین قاعدگی و به دنبال آن، قطع کامل قاعدگی برای مدت 12 ماه

یائسگی | علت یائسگی | سن یائسگی | افسردگی در یائسگی

یائسگی (menopause) عبارت است از قطع دایمی قاعدگی و به طور شایع به دوران کلیماکتریک (climacteric) یعنی زمان بروز نشانگان تغییرات غدد درون ریز و تغییرات جسمی و روانی مخصوص جنس مونث گفته می شود.

یائسگی

یائسگی یکی از مراحل طبیعی زندگی خانم ها است و معمولاً در حدود سن 48 تا 51 سالگی و در برخی افراد تا 55 سالگی آغاز می شود. یائسگی، بیماری و اختلال نیست بلکه بخشی از روند طبیعی زندگی محسوب می شود. یائسگی، نشان دهنده ی خاموشی کامل دستگاه تولیدمثل زن است. یائسگی، دوره ای انتقالی است که در بعضی از خانم ها موجب چالش می شود ولی برای بقیه دشوار نیست.

چرخه های قاعدگی به طور دایمی و فیزیولوژیک قطع می شوند. لغت menopause که در زبان فارسی، یائسگی معنی شده، واژه ای با ریشه ی یونانی و مرکب از meno (به معنی ماه) و pausis (به معنی قطع شدن) است و نشان دهنده ی توقف دایمی چرخه ماهیانه تناسلی جنس مونث و در واقع، قطع پریود ماهیانه (قاعدگی) است. یائسگی از پایان مرحله ی باروری زندگی زن حکایت دارد و آن چه که در این دوران برای رحم اتفاق می افتد، کاملاً ثانویه به فرایند مزبور است.

واژه های متداول یائسگی

1-یائسگی (منوپوز؛ menopause)

از جنبه بالینی، «یائسگی» بیان کننده ی یک تاریخ است. در زنانی که رحمشان برداشته نشده، شروع یائسگی عبارت است از روز بعد از خاتمه ی آخرین قاعدگی و تاریخ یائسگی به طور بازنگرانه، ثابت است و به گذشت 12 ماه از روز مزبور، بدون بروز خونریزی قاعدگی گفته می شود. اما به طور متداول، کلمه ی یائسگی معمولاً برای بیان یک روز خاص به کار نمی رود و به تمام سال های مرحله ی انتقال به یائسگی اطلاق می شود.

این دوره ی زمانی را تغییر زندگی، تغییر یا کلیماکتریک (climacteric) هم می نامند و اخیراً به آن پیرایائسگی به معنای زمان حوالی یائسگی گفته می شود.

2- پیرایائسگی (پری منوپوز؛ perimenopause)

در زیست پزشکی، پیرایائسگی به سال های انتقال به یائسگی گفته می شود و در زنان دارای رحم، این سال ها عبارتند از دوره ی قبل و بعد از دوره ی نهایی یائسگی (اگرچه تنها با در نظر گرفتن گذشته می توان تعیین کرد که کدام دوره، به طور واقعی، آخرین دوره ی قاعدگی بوده است.) در دوره پیرایائسگی، تولید اکثر هورمون های تناسلی، شامل استروژن، پروژسترون و تستوسترون کاهش می یابد و نامنظم می شود و اغلب، سطوح آن با نوسان های وسیع غیرقابل پیش بینی همراه است. طی این دوره، باروری کاهش پیدا می کند ولی تا زمان رسیدن به تاریخ رسمی یائسگی به صفر نمی رسد.

علایم آثار انتقال به یائسگی ممکن است حتی از 35 سالگی آغاز شوند ولی اکثر زنان حدود 10 سال دیرتر از این زمان، یعنی در اواسط یا اواخر دوره ی چهارم زندگی متوجه این علایم می شوند. طول مدت دوره پیرایائسگی همراه با آثار قابل ملاحظه ی جسمی می تواند از 4-3 سال تا 10 سال و حتی بیشتر باشد و نمی توان مدت و شدت آن را به طور واقعی پیدا کرد.

در سال های پیرایائسگی، بسیاری از زنان دچار تغییرات ناشی از نوسان های هورمونی می شوند. از جمله ی این تغییرات، ایجاد گُرگرفتگی است. چنان چه آثار مزبور پرقدرت باشند، گاهی نیاز به درمان پیدا می کنند. تغییرات خُلق، بی خوابی، خستگی، مشکلات حافظه، و سایر شکایت ها گاهی نامرتبط با نوسان های هورمونی دانسته می شوند ولی در این زمینه، تحقیقات کافی صورت نگرفته است. بنابر دلایل، حتی زنانی که دچار هیچ نوع آثار ناشی از پیرا یائسگی نمی شوند ممکن است گذر از یک مرحله ی انتقالی روانی اجتماعی را تجربه کنند.

پیرایائسگی، واژه ای نسبتاً جدید است و استفاده از آن مورد انتقاد برخی مفسران فرهنگی قرار گرفته، زیرا این گروه معتقدند واژه مزبور، اشاره ضمنی منفی به یائسگی را به سالیان بیشتری از زندگی زن گسترش می دهد.

3- پیشایائسگی (پیش یائسگی یا پره منوپوز premenopause)

این واژه به سالیانی گفته می شود که به آخرین دوره ی قاعدگی خاتمه می یابند و پیش از آن، مقدار هورمون های تناسلی کمتر و نامنظم تر می شوند و آثار محرومیت هورمونی تظاهر می یابند.

4- پسایائسگی(پس یائسگی یا پُست منوپوز postmenopause)

دوره ی پسایائسگی به تمام زمانی گفته می شود که از آخرین قاعدگی زن می گذرد و به عبارت دقیق تر، تمام مدتی که از لحظه ی غیرفعال شدن تخمدان ها می گذرد. هنگامی که زنان دارای رحم، 12 ماه کامل دچار خونریزی قاعدگی نشوند(حتی به صورت لکه بینی) می توان گفت اولین سال پسایائسگی را گذرانده اند. علت این تاخیر در معرفی دوره ی پسایائسگی آن است که معمولاً پریودها در این دوره بسیار نامنظم هستند و در نتیجه برای حصول اطمینان از قطع کامل آنها زمان بیشتری موردنیاز است. در زنانی که رحم شان برداشته شده است و بنابراین فاقد پریود هستند، پسایائسگی را می توان با انجام آزمایش مقدار هورمون محرک فولیکول (FSH ) خون تشخیص داد.

مقدار هورمون مزبور در دوره ی پسایائسگی بسیار افزایش پیدا می کند. مقدار هورمون های تناسلی خانم ها در دوره ی پسایائسگی تا مدتی به کاهش و نوسان خود ادامه می دهد و نشان های محرومیت هورمونی الزاماً به طور فوری ایجاد نمی شوند ولی ناپدید شدن کامل آنها ممکن است حتی چند سال به طول بیانجامد. در صورت بروز هر نوع خونریزی شبیه قاعدگی در طول دوره ی پسایائسگی، حتی اگر فقط به شکل لکه بینی باشد به پزشک مراجعه کنید.

اگرچه ممکن است این خونریزی علت مهمی نداشته باشد ولی از آنجا که می تواند ناشی از سرطان آندومتر (غشای داخلی رحم )باشد باید مورد بررسی و درمان قرار گیرد.

یائسگی | علت یائسگی | سن یائسگی | افسردگی در یائسگی

علت یائسگی

یائسگی به دلیل به اتمام رسیدن ذخیره ی تخمک تخمدان ایجاد می شود و طی آن، تغییرات هورمونی تخمدانی روی می دهند. در واقع یائسگی هنگامی آغاز می شود که تخمدان ها، توانایی تولید ماهیانه ی تخمک را از دست می دهند. تخمدان ها که در انسان مونث به تعداد 2 عدد (در هر طرف بدن یک عدد)، در قسمت پایین شکم و در سمت رحم، در چین خوردگی رباط پهن قرار دارند در دوران جنینی از تعداد بسیار زیادی سلول تخم (تخمک) تشکیل می شوند که این تعداد تا هفته 20 حاملگی به اوج خود (یعنی حدود 6 تا 7 میلیون ) می رسد. به طور همزمان تعداد بسیار زیادی از تخمک ها از بین می روند به نحوی که در هنگام تولد، فقط حدود 1 تا 2 میلیون تخمک در تخمدان ها باقی می ماند.

در هنگام بلوغ، تنها 300 هزار تخمک از 6 تا 7 میلیون سلول تخم اولیه برای تخمک گذاری وجود دارند و در نهایت، فقط 40 تا 500 عدد سلول تخم، طی تخمک گذاری آزاد می شود. در هنگام یائسگی، تخمدان عمدتاً از یک بافت پشتیبان متراکم با تعداد کمی سلول تخم پراکنده تشکیل می شود.

سن یائسگی

سن متوسط شروع یائسگی در کشورهای غربی 51 سالگی و محدود ی طبیعی بروز آن بین 45 و 55 سالگی است. آخرین قاعدگی بین 55 تا 60 سالگی روی می دهد و به آن یائسگی دیررس گفته می شود. از سوی دیگر، یائسگی زودرس عبارت است از بروز آخرین قاعدگی در سنین میان 40 تا 45 سالگی. ولی به ندرت تخمدان ها در سنی خیلی پایین یعنی در هر مقطعی از بلوغ تا 40 سالگی دست از کار می کشند که به آن نارسایی زودرس تخمدان (premature ovarian failure: POF) گفته می شود.

1% خانم ها دچار POF می شوند که ناشی از آثار طبیعی افزایش سن نیست. بعضی از علل شناخته شده ی POF عبارتند از بیماری های خودایمنی، بیماری های تیرویید، دیابت شیرین، شیمی درمانی و رادیوتراپی. در اکثر POF ها خود به خود، علت بیماری ناشناخته است.

یائسگی زودرس به وسیله اندازه گیری FSH و LH تشخیص یا تایید می شود. مقدار این هورمون ها در صورت بروز یائسگی به طور غیرطبیعی زیاد می شود. میزان بروز یائسگی زودرس در دوقلوهای همسان به طور چشمگیر بیشتر است. تقریباً 5% دوقلوها، قبل از 40 سالگی یائسه می شوند و علت این موضوع به طور کامل مشخص نشده است. پیوند بافت تخمدانی در میان دقلوهای همسان به طور موفق موجب برقراری باروری شده است.

آیا یائسگی پدیده ای ناگهانی است؟

خیر، معمولاً یائسگی با پیش علایمی مانند قاعدگی های مرتب، کاهش حجم خونریزی قاعدگی ها، گُرگرفتگی، بی خوابی و تغییرات خلق و خو همراه است که در اثر کاهش تولید استروژن روی می دهند و نشانه های پیرایائسگی نامیده می شوند. کاهش استروژن، هم چنین موجب بروز علایم پس از یائسگی، شامل پوکی استخوان و تحلیل رفتگی واژن می شود. در بعضی از افراد، یائسگی ممکن است بدون علایم قبلی روی دهد یعنی تا یک ماه قبل، قاعدگی ها با وضعیت طبیعی روی می دادند و در ماه جاری، به یک باره قطع قاعدگی آغاز می شود و از آن پس، دیگر قاعدگی وجود ندارد. گاهی قاعدگی ها به صورت بیش از یک بار در ماه( یعنی مثلاً هر 18- 17 روز یک بار) و یا گاهی به شکل تاخیر قاعدگی روی می دهند که این تغییرات نیاز به پیگیری ندارند.

اکثر زنان دوران پیرایائسگی (Perimenopause) دچار نامنظمی پریودهای قاعدگی (یعنی کوتاه تر شدن آنها) می شوند که بازتاب نوسانات بزرگ در ترشح هورمون های تخمدانی است. معمولاً انتقال به مرحله یائسگی به طور متوسط از 5/47 سالگی به تدریج آغاز می شود و مدت متوسط آن 4 تا 8 سال است. به عبارت دیگر بعضی از زنان، طی چند سال دچار تغییرات جسمانی و عاطفی می شوند تا آن که در نهایت به طور کامل به یائسگی می رسند. تعریف یائسگی عبارت است از: بروز آخرین قاعدگی و به دنبال آن، قطع کامل قاعدگی برای مدت 12 ماه.

علاوه بر تغییر در دفعات، طول مدت و مقدار خونریزی قاعدگی، مرحله ی انتقالی یائسگی به طور معمول با نشانه های وازوموتور یا گُرگرفتگی، تعریق شبانه (به صورت گُرگرفتگی همراه با تعریق در هنگام خواب شب که موجب بیدار شدن فرد می شود)همراه است.

گُرگرفتگی، مرحله ای موقتی از برافروختگی، تعریق و احساس گرما است که اغلب همراه با طپش قلب و احساس اضطراب روی می دهد و گاهی به دنبال آن لرز ایجاد می شود. 45 تا 85 درصد زنان در دوران یائسگی دچار این عوارض می شوند و عوارض مزبور حتی گاهی پیش از بروز تغییرات قاعدگی ایجاد می شود یا کمی پس از آن دیده می شوند.

در موارد معمولی، غالباً نشانه های وازوموتور در طول 2 سال بعد کاهش پیدا می کنند. در زنانی که دچار یائسگی ناشی از برداشتن تخمدان ها شده اند، نشانه های وازوموتور، بلافاصله پس از جراحی و با شدت بیشتر از یائسگی طبیعی آغاز می شوند. علت ایجاد گُرگرفتگی هنوز مشخص نشده ولی ممکن است ناشی از مشکلات تنظیم حرارت بدن در اثر کاهش مقدرا استروژن و یا ناشی از برخی از علل دیگر باشد. سایر تغییرات و نشانه های شایع در طول مرحله ی انتقال به یائسگی عبارتند از: بی خوابی، مشکلات حافظه، اختلال عملکرد جنسی و افزایش احتمال بروز پوکی استخوان یا بیماری های قلبی عروقی.

یائسگی می تواند به دنبال برداشتن هر دو تخمدان و هر دو لوله رحمی که اغلب (ولی نه همیشه )همراه با برداشتن رحم (هیسترکتومی) صورت می گیرد ایجاد شود.

قطع قاعدگی در نتیجه ی برداشتن تخمدان ها، «یائسگی جراحی» نامیده می شود. افت ناگهانی و کامل در سطوح هورمون های تناسلی معمولاً موجب بروز نشانه های مفرط محرومیت از هورمون، مانند گُرگرفتگی و غیره می شود. همان گونه که ذکر شد برداشتن رحم باعث یائسگی نمی شود هرچند که جراحی لگن گاهی می تواند احتمالاً در اثر ایجاد اختلال در خون رسانی به تخمدان ها سبب بروز زودرس تر یائسگی شود. اما برداشتن تخمدان ها موجب ایجاد «یائسگی جراحی» فوری و شدید می شود، حتی اگر رحم دست نخورده باقی بماند.

یائسگی | علت یائسگی | سن یائسگی | افسردگی در یائسگی

افسردگی در یائسگی

بیش از یک قرن از زمانی که پژوهشگران تلاش کردند تا هر نوع ارتباط میان افسردگی و یائسگی را شناسایی نمایند می گذرد. در ابتدا، زنان از وجود «ملانکولی کلیماکتریک» یا «تحریک پذیری عصبی» یا «جنون کامل» در این دوره شکایت داشتند. (ملانکولی؛melancholia عبارت است از حالت روانی ناخوشحال و افسرده همراه با مهار غیرطبیعی فعالیت های بدنی و ذهنی و به فرم شدید افسردگی گفته می شود و در زبان فارسی آن را مالیخولیا نامیده اند).

چندین دهه بعد، بررسی برای تعیین وجود ارتباط افسردگی و دوره ی پیرایائسگی از جمله عوامل متفاوتی مانند وجود تغییرات هورمونی شدید، وضعیت اقتصادی اجتماعی، نژاد، قومیت، رضایت از وضعیت زناشویی، سابقه ی وجود افسردگی در مرحله نفاس(دوره بعد از زایمان) یا وجود نشانه های چشمگیر پیش قاعدگی ادامه یافت.

پژوهش درباره ی سندروم افسردگی پیرایائسگی یافته هایی غیرقطعی به همراه داشت. از یک سو مشخص شد که زنانی که برای درمان به کلینیک های یائسگی مراجعه می کنند، بیشتر دچار مشکلات قابل ملاحظه ی جسمانی و نیز علائم افسردگی توام با اضطراب هستند. از طرف دیگر، اکثر زنان، علایم قابل ملاحظه ی افسردگی را در هنگام رسیدن به دوره ی یائسگی تجربه نمی کنند. بنابراین درک این موضوع که چرا بعضی از زنان (و نه همه آنها) در دوران یائسگی دچار نشانه های افسردگی می شوند(یعنی تعیین عوامل خطر قابل ملاحظه ی بروز اختلال خُلقی مرتبط با یائسگی) اهمیت دارد.

تصور می شود که بعضی از زنان به طور خاص در طول دوره های نوسان هورمونی شدید (مانند دوره ی انتقال به یائسگی یا دوره نفاس) آسیب پذیر هستند. تغییرات هورمونی ناگهانی، از طریق ایجاد تغییر در تعادل چندین دستگاه انتقال دهنده ی عصبی مغز بر خُلق و رفتار تاثیر می گذارند و این ویژگی، افزایش بروز موارد افسردگی در طول دوران پیرایائسگی (یعنی زمان بروز تغییرات هورمونی شدید (را نسبت به سال های پسایائسگی (یعنی هنگامی که مقدار استروژن پایین ولی ثابت است)توجیه می کند.

توضیح احتمالی دیگر درباره ی افسردگی این دوران، فرضیه دومینو است که بر اساس آن ناراحتی ناشی از نشانه های جسمانی دوره ی پیرایائسگی(شامل تعریق شبانه و گُرگرفتگی) مانند مهره های بازی دومینو، موجب برانگیختگی تغییرات فیزیکی(مثل اختلال در خواب) می شود و تغییرات مزبور بر پایداری خلق تاثیر می گذارد.

از نظر روانشناسی، انتقال به یائسگی به طور سنتی، رویدادی غیرانطباقی دانسته شده است که در طول آن، زنان در خطر از دست دادن نقش اصلی خود یعنی توانایی بارور شدن قرار می گیرند. از این رو، نشانگان(سندروم) آشیانه ی خالی یعنی عوارض ناشی از ترک خانه به وسیله فرزندان(و رفتن آنها به منازل جدیدشان به دنبال ازدواج) را از عوامل روان شناختی نشانگان روانی دوران یائسگی دانسته اند. اعتبار نسبی این فرضیه مورد سوال است و به نظر می رسد محدود به زنانی می شود که وابستگی بیش از حد به فرزندان خود دارند و با رفتن آنها احساس بی مصرفی، انزوا و افسردگی می کنند. در مقابل، زنانی که از سلامت روانی بیشتری برخوردار هستند، این دوران را زمان مناسبی برای افزایش فعالیت های کاری/اجتماعی و زناشویی خود تلقی می کنند.

نکته ی جالب آن است که در بعضی از مطالعات اخیر مشخص شده که بازگشت فرزندان به خانه (مثلاً به دنبال به پایان رسیدن دوران اقامت در خوابگاه دانشگاه، یا پس از جدایی از همسر)برخی از والدین را به دلیل از دست دادن موقعیت های خوب رسیدگی دوباره به امور شخصی زندگی دچار استرس می کند.

افسردگی از مشکلات شایع زنان مسن است و بیش از 20% موارد مراجعه به پزشک را تشکیل می دهد. بسیاری از زنان، مواردی از افزایش بی قراری و اضطراب را در دوران پیرایائسگی ذکر کرده اند.

آیا میل جنسی در دوران یائسگی تغییر می کند؟

کاهش میل یا رضایت جنسی مشکل عمده ی بعضی زنان است که ممکن است در اثر یائسگی طبیعی یا یائسگی جراحی روی دهد. فعالیت جنسی در زنان یائسه نسبتاً ثابت باقی می ماند ولی تنها نیمی از زنان یائسه، فعال بودن از نظر جنسی را ذکر می کنند. تغییرات مهبلی ناشی از یائسگی سبب کاهش رضایت جنسی هم می شود.

تقریباً یک سوم زنانی که درمان استروژنی دریافت نمی کنند دچار تحلیل رفتگی(آتروفی) مهبل می شوند. احساس ناخوشایند ناشی از لغزنده نشده در هنگام نزدیکی می تواند موجب نزدیکی دردناک شود. تحلیل رفتگی مهبل به آسانی با درمان استروژن خوراکی یا داخلی مهبلی قابل درمان است. ترکیبات لغزنده ساز مهبل به ویژه انواع محلول در آب آنها برای درمان خشکی مهبل موثر است.

  • منبع
  • حقوق نیوز

دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید