امروز: چهارشنبه, ۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ برابر با ۱۴ شوّال ۱۴۴۵ قمری و ۲۴ آوریل ۲۰۲۴ میلادی
کد خبر: 267710
۹۲۰
۱
۰
نسخه چاپی
ریچارد کارلسون

100 کلید موفقیت در کار (3)

اغلب می شنوم که مردم درباره ی گیر کردن در سگ‌دو زدن طوری صحبت می کنند که گویی درباره ی آب و هوا بحث می کنند؛ به گونه ای بسیار سطحی و موردی واقعی. فرض بر این است که رهایی از آن ممکن نیست، این صرفاً واقعیتی از زندگی هر شخص است

100 کلید موفقیت در کار (3)
 

پایگاه خبری حقوق نیوز

100 کلید موفقیت در کار

داشتن روحیه سگ‌دو زدن را کنار بگذارید

اغلب می شنوم که مردم درباره ی گیر کردن در سگ‌دو زدن طوری صحبت می کنند که گویی درباره ی آب و هوا بحث می کنند؛ به گونه ای بسیار سطحی و موردی واقعی. فرض بر این است که رهایی از آن ممکن نیست، این صرفاً واقعیتی از زندگی هر شخص است.

یکی از مشکلات این نوع روحیه این است که برچسب "سگ‌دو زدن" به علاوه ی چیزهای دیگر دلالت بر فرض هایی دارد نظیر: "من عجله دارم، از سر راهم برو کنار، هرگز وقت کافی ندارم، وقتم به اندازه ای نیست که به همه برسد، بر این دنیا، قانون جنگل حاکم است و نظایر این. این باور با تقویت و معتبر جلوه دادن یک باور سرکوب کننده کاری می کند که دائماً هراسان، ناشکیبا و آزرده خاطر باشید. متوجه خواهید شد که بیشتر مردمی که خود را در حال سگ دو زدن توصیف می کنند در واقع بیش فعال هستند و بسادگی آشفته می شوند. با وجود این یادآور می شویم که افرادی هستند که با همان نوع شغل، فشارها، مسئوولیت ها و برنامه ی زمانی مشابه کار خود را به گونه ای بسیار آرام و جالب توجه تر انجام می دهند و تشریح می کنند و در عین حال دقیقاً به اندازه ی همسان های عصبی تر و مضطرب تر خود مؤثر و پربار هستند.

مقداری از زندگی کاری روزمره ی ما که در ذهن ما وجود دارد، بستگی دارد به اینکه بر چه جنبه هایی بیشتر تمرکز داریم و اینکه چگونه تجربیات خود را مشخص می کنیم. به عبارت دیگر، وقتی روزی را که گذرانده ایم شرح می دهیم هنگام گفتن " آه خدایا خیلی بد بود. در یک راه بندان مزخرف با میلیون ها آدم عصبانی دیگر گیر افتاده بودم. روزم را صرف جلسات کسل کننده کردم و همیشه از قرار بعدی چند دقیقه ای عقب بودم. با مشاجرات و با تعارضات تقریباً دائمی سروکار داشتم. چه آدم های عوضیی!گ احساس موجه بودن می کنیم.

داشتن تفکری متفاوت در مورد چنین روزی مقدور است. ممکن است آن را این چنین شرح دهید: " با ماشین سرکار رفتم و بیشتر روزم را صرف ملاقات با دیگران کردم. یک حالت مبارزه طلبی بود، اما تمام سعی ام را کردم که بدون آنکه در قرار بعدی ام تاخیری ایجاد شود، بخش اعظم وقتم را صرف جلسه ای که در آن بوئم کنم. هنر کار من جمع کردن افرادی است که به نظر نمی رسد بتوانند بخوبی با هم کنار بیایند. خوب است که من هستم که این کار را انجام دهم."

متوجه تفاوت می شوید؟ و موضوع این نیست که یکی شرحی واقع گرا و دقیق است و دیگرس شرحی تخیلی و دلبخواه. حقیقت این است هر دو کاملاً صحیح هستند. کاملاً بستگی دارد به سلامت شخصی که فکر می کند. همین پویایی درباره ی هر آنچه برای زیستن انجام می دهید و چگونگی صرف وقتتان نیز صادق است. همواره می توانید عقیده داشته باشید که من گرفتار سگ دو زدن شده ام یا می توانید روشی دیگر را برای فکر کردن راجع به آن بیابید.

ضرب الاجل های خود را بزرگ جلوه ندهید

بسیاری از ما تحت فشارهای مداوم ضرب الاجل های فشرده قرار داریم. نویسندگان از این قاعده مستثنی نیستند. اما آیا تا به حال شده که راجع به این موضوع فکر نکنیم که بر ضرب الاجل هایمان چقدر تاکید ذهنی و عاطفی داریم؟ و آیا تا به حال از پیامدهای منفی که وابسته به چنین تاکیدی هستند تعجب نکرده اید؟ اگر چنین نکرده اید، من شما را تشویق می کنم که این سوالات را مورد توجه قرار دهید.

حقیقت دارد که ضرب الاجل ها واقعیت زندگی هستند. با وجود این بسیاری از این نوع تنش ها چندان از خود ضرب الاجل ناشی نمی شوند، بلکه از فکر کردن درباره ی آن نشأت می گیرند؛ نگرانی از اینکه آیا نتیجه ی لازم را بموقع به دست می آوریم یا خیر، احساس تاسف برای خودمان، شکایت و شاید بیش از همه اظهار تاسف برای دیگران.

اخیراً در اداره ای منتظر شخصب بودم که با قرار ملاقات داشتم. او به دلیل راه بندان تاخیر داشت. سعی کردم چیزی مطالعه کنم اما جذب صحبت های دو نفر از کارکنان اداره شدم. آن دو از ضرب الاجل سخت و غیرمنصفانه اداره شکایت می کردند. ظاهراً، کمتر از دو ساعت وقت داشتند که نوعی گزارش را تکمیل کنند. هرچه که بود، می بایست تا ظهر همان روز تحویل داده می شد.

آنجا نشستم و حیرت زده به صحبت های آن دو گوش می کردم که تقریباً یک ساعت تمام را صرف این شکایت می کردند و چقدر مضحک بود که چنین تحت فشار بودند. آنان قدم اول را به سمت تکمیل هدفشان برنداشتند!بالاخره، تقریباً یک دقیقه پیش از آنکه شخصی که قرار بود ملاقات کنم برسد، یکی از آنان از سر کلافگی گفت: خدایا بهتر است شروع کنیم. یک ساعت دیگر وقت تمام است.

این امر تجربه ی من هم بوده است که شکایت از ضرب الاجل ها - حتی اگر این غرولندها بحق باشد- مقدار بسیار زیادی از انرژی ذهنی و مهمتر از آن، از وقت ضرب الاجل ها می کاهد. اضطرابی که به سبب دلسوزی نسبت به دیگران یا صرفاً در فکر خود تحمل می کنید بندرت ارزش دارد. تفکر وسواسی مضاعف درباره ی ضرب الاجل، اضطراب درونی را به دنبال می آورد.

بیشتر بخوانید:

100 کلید موفقیت در کار (1)

100 کلید موفقیت در کار (2)

100 کلید موفقیت در کار (4)

 

تهیه کننده: عاطفه کریمی

منبع: 100 کلید موفقیت در کار - ریچارد کارلسون

پایگاه خبری حقوق نیوز - گزیده کتاب

 

 

 

دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید