امروز: سه شنبه, ۰۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ برابر با ۱۳ شوّال ۱۴۴۵ قمری و ۲۳ آوریل ۲۰۲۴ میلادی
کد خبر: 279121
۹۵۹
۱
۰
نسخه چاپی

ترسیدن از عشق طبیعی است: چگونه بر ترس غلبه کنیم

ترسیدن از عشق طبیعی است: چگونه بر ترس غلبه کنیم

همه انسان ها عمیق ترین آرزوها را دارند: دانستن و شناخته شدن، نگه داشتن و نگه داشته شدن، دوست داشتن و دوست داشته شدن، تجربه ارتباط بدون دیوار و بیان بدون سانسور. و با این حال، زمانی که عشق واقعی به چشمان شما خیره شده است، وقتی یک شریک عاشق در مقابل شما قرار می گیرد، ممکن است متوجه میل نگران کننده ای برای کناره گیری، دیوار کشیدن یا حتی دویدن شوید. عشق ترسناک است.

چرا بسیاری از مردم از عشق می ترسند؟

بسیاری از مردم از روابط می ترسند زیرا از عشق می ترسند. چیزی که در درون این میل وجود دارد این آگاهی ناخودآگاه است که دوست داشتن به این معناست که با از دست دادن کسی که دوستش دارید یا طرد شدن توسط او، خود را در برابر احتمال آسیب دیدگی باز کنید.

اگر از رابطه عقب نشینی و صمیمیت را محدود می کنید خود را در برابر خطر محافظت می کنید.

ما دفاع های زیادی برای محافظت از خود در برابر خطر از دست دادن داریم. برخی از این دفاع ها آشکار و شناخته شده هستند: ما از طعنه یا طنز خشک برای کاهش لحظات آسیب پذیری استفاده می کنیم. ما حواس‌پرتی‌هایی مانند کار و همه اشکال مشغله ایجاد می‌کنیم. ما دائما گوشی های هوشمند خود را چک می کنیم یا به صفحه نمایش معتاد می شویم. ما ممکن است متوجه آن نباشیم، اما همه اینها راه هایی هستند که ترس از عشق را نشان می دهد.

سایر مکانیسم‌های دفاعی که صمیمیت را ممنوع می‌کنند، ظریف‌تر هستند. این اشکال محافظت در قلمرو ذهن رخ می دهد و معمولاً به صورت شک ظاهر می شود.

در حالی که جایی برای شک سالم وجود دارد (مخصوصاً اگر علائم قرمزی در رابطه وجود داشته باشد که به توجه شما نیاز دارد)، شک در یک رابطه سالم یک مکانیسم دفاعی بسیار ظریف و یواشکی است که در ریشه آن ترس از دست دادن است.

اگر احساس می‌کنید کاملاً نمی‌دانید چه احساسی دارید، در اینجا نحوه تشخیص اینکه چه زمانی عاشق هستید، اما فقط از عاشق شدن می‌ترسید در مقابل زمانی که نشانه‌های واقعی را می‌بینید که باید رابطه را پایان دهید، آورده شده است.

چرا شک در یک رابطه اغلب فقط ترس از عشق است؟

این پیچیده است، پس بگذارید توضیح دهم. همه ما صدمه دیده ایم همه ما طرد شدن، تمسخر، رها شدن و سایر تجربیاتی را تجربه کرده‌ایم که منجر به دلشکستگی و این باور شده است که «من کافی نیستم.» بزرگ شدن در این فرهنگ بدون جذب این دروغ در مورد خودتان تقریبا غیرممکن به نظر می رسد.

تعداد کمی از مردم به بزرگسالی می رسند در حالی که از اشکال آشکار و پنهان طرد شدن توسط مراقبین، همسالان، خواهران و برادران، معلمان یا اولین عاشقان آسیبی نبینند.

این باور از خود فرهنگ نیز جذب می شود، زیرا نمی توان انکار کرد که ما در فرهنگ «ناکافی بودن» زندگی می کنیم. پیام فرهنگی می گوید: شما به اندازه کافی لاغر نیستید، به اندازه کافی تناسب اندام، به اندازه کافی سالم و به اندازه کافی موفق نیستید، شما به اندازه کافی به کودکان خود سبزیجات نمی‌دهید یا محدودیت‌های کافی تعیین نمی‌کنید. شما به اندازه کافی مدیتیشن نمی کنید یا به اندازه کافی یوگا تمرین نمی کنید. شما به اندازه کافی دوستان یا سرگرمی ندارید. به طور خلاصه، حق با شما نیست زیرا کافی نیستید.

زمانی که باور "من کافی نیستم" به قدرت بیفتد، بسیاری از تصمیمات شما را در رابطه با روابط صمیمانه تعیین می کند. و هنگامی که سرانجام با شریکی آشنا می شوید که در دسترس است، دوست داشتنی، دلسوز، صادق و هر کیفیت دیگری که منتظرش بوده اید، این باور نهفته و خاموش شروع می شود و فکر محافظت از خود، "تو به اندازه کافی او را دوست نداری" یا "تو به اندازه کافی جذب او نمی شوی" به سرعت ادامه می یابد.

اکنون، به جای پرداختن به باور اصلی خود مبنی بر اینکه شما کافی نیستید، شریک زندگی خود را ناکافی کرده اید.

اکنون، به جای اینکه در موقعیت آسیب‌پذیر قرار بگیرید و خود را در معرض خطر آسیب دیدن یا طرد شدن قرار دهید، خود را در موقعیت یکتای نگه داشتن قدرت قرار داده‌اید. اکنون، به جای اینکه اجازه دهیم رابطه در صمیمیت با یک پایان نامعلوم عمیق شود (چون هرگز نمی دانیم وقتی به یک نفر متعهد شویم چه اتفاقی می افتد)، نفس، در موقعیت قدرت، سعی می کند شما را متقاعد کند که بدوید و از این طریق نتیجه را کنترل می کند.

نفس از ریسک متنفر است. نفس از ناشناخته ها متنفر است. نفس از آسیب پذیر بودن متنفر است. در فرهنگ قلدر ما، نفس می داند که یا قلدر است یا مورد آزار و اذیت قرار می گیرد. قلدری را انتخاب می کند، شریک دوست داشتنی شما را زیر ذره بین قرار می دهد و شما را متقاعد می کند که آنها کافی نیستند.

ترسیدن از عشق طبیعی است: چگونه بر ترس غلبه کنیم

چگونه بر ترس خود از عاشق شدن غلبه کنیم؟

این یک عمل شجاعانه باورنکردنی است که به طور کامل عشق بورزید. در زیر مراحل ساده ای برای کار با شک و ترس آورده شده است، اما لطفاً به خاطر داشته باشید که این کار بسیار عمیق است و باید صبر، استقامت و تعهد پیدا کرد.

ترسیدن از عشق و ترس از روابط یک ترس عمیق است که التیام آن به زمان نیاز دارد.

1- ترس را نام ببرید.

از ترس استقبال کنید: آن را بشناسید، نام ببرید، درباره اش بنویسید. درباره آن صحبت کنید. هر بار که این فکر به وجود می آید که «او به اندازه کافی بامزه نیست»، یا «او به اندازه کافی اجتماعی نیست» (یا هر منطقه ای که ترس شما کلاهش را آویزان می کند)، به خودتان بگویید: «این صحبت از ترس و دفاع است. این حقیقت نیست.»

2. دروغ را با حقیقت جایگزین کنید.

ممکن است بلافاصله متوجه شوید که این باور را دارید که "من کافی نیستم". اما برای دیگران، حتی تماس با این باور می تواند مدت زیادی طول بکشد. هنگامی که شما از آن آگاه شدید، کار شفا جایگزین آن با حقیقت می شود، که البته، شما کافی هستید. شما محبوب هستید. تو کل هستی.

شما بدون عیب نیستید، اما عزت نفس شما به بی عیب بودن بستگی ندارد. شما ارزش عشق را دارید زیرا وجود دارید. با این حال، دانستن این موضوع در ذهن و دانستن این موضوع در سلول های خود دو تجربه متفاوت هستند. پس با خودتان صبور باشید تا دلایل و عواقب این باور را پیدا کنید که کافی نیستید و راه‌هایی برای جایگزین کردن دروغ با حقیقت پیدا کنید.

3. با خطر از دست دادن صلح کنید.

در نهایت، تنها راه برای عشق ورزیدن با تمام وجود این است که با احتمال آسیب دیدن خود صلح کنید. این سهم ما به عنوان انسان است: زمان ما در اینجا محدود است، و ما در مقطعی از همه کسانی که دوستشان داریم (حتی اگر بعد از یک ازدواج 60 ساله باشد) جدا خواهیم شد. نفس معتقد است که اگر گذرگاه های قلب را ببندیم، از دست دادن آسیب کمتری خواهد داشت. اما اینطوری کار نمی کند: از دست دادن هر چه باشد صدمه می زند. بنابراین می‌توانید تا زمانی که فرصت دارید کاملاً عشق بورزید، و اعتماد کنید که به نحوی از دل شکسته شدن از دست دادن بهبود خواهید یافت.

این یک پارادوکس جالب است: هرچه عمیق‌تر عشق بورزید، وقتی کسی را که دوستش دارید از دست می‌دهید، عمیق‌تر غمگین می‌شوید، و احتمال بیشتری وجود دارد که بتوانید دوباره از صمیم قلب دوست بدارید.

هیچ خطری بزرگتر از عشق ورزیدن از صمیم قلب نیست، و هیچ ریسکی ارزش تلاشی که برای رسیدن به آن لازم است ندارد.

  • منبع
  • حقوق نیوز

دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید