روانکاوی یا روانتحلیلگری یکی از شاخههای روانشناسی است.
روانکاوی
روانکاوی یکی از معروف ترین درمان های حوزه ی روانشناسی می باشد. درمان روانکاوی توسط روانکاو خوب در مرکز روانکاوی، کمک به بیماران در درک نیروهای ناخودآگاه خودشان می باشد که می تواند در افکار ها و رفتارها و احساسات فعلی فرد نقش زیادی داشته باشند. این نوع درمان مبتنی بر نظریه ها و کارهای زیگموند فروید روانشناس مشهور است که درمان روانکاوی را بنا نموده است. فروید اعتقاد داشت بسیاری از مشکلات روانشناختی ما ناشی از امیال سرکوب شده دوران کودکی است. فروید ناخودآگاه را به عنوان مخزن خواسته ها، افکار و خاطراتی که زیر سطح آگاهی هستند، توصیف کرد که باعث ناراحتی روانی و اختلالات می شود.
زیگموند فروید، روانشناس و روانکاو برجستهی اتریشی، پدر روانکاوی است او در دهه ۱۸۹۰ آغازگر دانش روانکاوی در وین بود. او در آغاز متخصص مغز و اعصاب بود. فروید در پی یافتن راهکاری کارآمد برای درمان بیمارانی که دچار نشانههای عصبی یا هیستریک بودند میگشت. با گذر زمان و بررسی بیماران، فروید دریافت که فرآیندهای روانی وجود دارند که آگاهانه نیستند. او در پژوهشهایش به عنوان یک نورولوژیست کشف کرد که برخی از بیماریها، دلایل جسمانی ندارند بلکه در اثر عوامل و فرآیندهای ذهنی انسان شکل میگیرند.
در تعریف روانکاوی باید بگویم: «روانکاوی شاخهای از روانشناسی است که به مطالعهی علمی رفتار و فرآیندهای روانی انسان میپردازد و در این راه از بررسی و تحلیل عمیق ناخودآگاه انسان کمک میگیرد».
با نگاه به این تعریف درمییابیم که: روانکاوی دانش است چون به مطالعهی علمی میپردازد و از روشهای علمی پیروی میکند. روانکاوی یکی از زیرشاخههای روانشناسی به شمار میآید. کار روانکاوی مطالعهی علمی رفتار و فرآیندهای روانی انسان است و برای رسیدن به این هدف، به بررسی عمیق و تحلیلی ناخودآگاه انسان میپردازد.
اصول اساسی در روانکاوی
• رشد فردی معمولا به وسیلهی رویدادهای فراموششده در دوران کودکی، نه تنها به واسطهی ویژگیهای ارثی مشخص میشود.
• رفتار و شناخت انسان به طور گسترده توسط افکار و تمایلات غیرمنطقی که در ناخودآگاه ریشه دارند تعیین میشود.
• تلاش برای آوردن افکار و تمایلات غیرمنطقی از ناهشیار به هشیار، زمینهساز پدید آمدن مکانیزمهای دفاعی، به ویژه «مکانیزم دفاعی واپسرانی» میشود.
• کشمکش میان خودآگاه و محتویات ناخودآگاه، میتواند به اختلالات روانی مانند رواننژندی، روانرنجوری، اضطراب، افسردگی و… بیانجامد.
• محتویات ناخودآگاه را میتوان در رویاها و رفتارهای ناخواسته (رفتارها، لغزشهای زبانی و …) یافت.
• رهایی از اثرات منفی ناخودآگاه، با آوردن محتویات ناخوداگاه به بخش آگاهانه (هشیار) از راه مداخلهی درمانی (روانکاوی) انجام میشود.
روانکاوی و تکنیک های آن
• تفسیر
این تکنیک یکی از مولفه های اصلی درمان روانکاوی است. تفسیر به معنای برقراری ارتباط کلامی روان تحلیلگر با بیمار و فرضیه سازی در مورد ذهن ناخودآگاه او است. این فرضیه سازی در مواردی صورت می گیرد که درمانگر تشخیص می دهد تعارضات ناخودآگاه فرد منجر به ایجاد اختلال در عملکرد ارتباطی اکنون فرد در جلسه درمان شده است. روند تفسیر ابتدا از مکانیسم های دفاعی ناکارآمد درمانجو شروع شده و سپس در جریان بافت جلسه درمانی و نحوه برقراری ارتباط فرد با روانکاو ادامه می یابد.
• تداعی آزاد
از فنون دیگر روانکاوی تداعی آزاد است. روانکاو از شما نمی خواهد درباره موضوعی خاص صحبت کنید بلکه از شما می خواهد که هر آنچه به ذهنتان می آید را بدون سانسور بیان کنید. حتی اگر افکارتان نامرتبط باشد یا محتوای متناسبی نداشته باشد. در روانکاوی کلاسیک روانکاو هیچ تلاشی برای جهت دادن به صحبت های شما نمی کند او باور دارد که مسیر روانکاوی باید به صورت خودکار توسط ذهن مراجع سازماندهی شود و برای سرعت بخشیدن به جلسات آن ها تنها تعداد جلسات را در هفته بیشتر می کند. در واقع تداعی آزاد در روانکاوی کلاسیک اساس روند درمان را تشکیل می داد اما امروزه رویکردهای جدید ممکن است تنها در زمان های خاصی مثلا برای تعبیر خواب های فرد از این تکنیک استفاده کنند.
• تحلیل خواب
تحلیل خواب در روانکاوی به این صورت است که مراجع درباره رویاها و خواب هایی که دیده است صحبت می کند و درمانگر با استفاده از نگرش روانکاوانه به این خواب ها معنایی شخصی می دهد. این معنا در گرو شناخت ذهن ناخودآگاه بیمار، تفکرات، ترس ها و غرایز او است.
• انتقال و انتقال متقابل
در روانکاوی باوری وجود دارد مبنی بر این که افراد مشکلات و تعارضات ناخودآگاه خود در دنیای بیرون را در جلسه درمان تکرار می کنند که به این فرایند انتقال گفته می شود. تجزیه و تحلیل انتقال منبع اصلی ایجاد تغییر در درمانجو محسوب می شود.
البته فرایند انتقال برای خود درمانگرنیز اتفاق می افتد یعنی ممکن است که او نیز تعارضات خود در دنیای خارج را به جلسه درمان متقل کند که به این فرایند انتقال متقابل می گویند. روانکاو تا حد امکان باید نسبت به انتقل متقابل آگاه باشد و از تداخل آن با روند درمان جلوگیری کند.
• خنثی بودن (نوترالیتی)
درمانگر روانکاو همواره خنثی است. به این معنی که تلاش می کند ذهنیات خود را وارد جلسه نکند وتنها آینه ای از رفتار های مراجع بوده و به او بازخورد بدهد. این خنثی بودن برای درمانگر و درمانجو مزیت های زیادی دارد. برای مثال باعث می شود تا مراجع در درجه اول بتواند خود به بینش هیجانی-عقلانی برسد و در درجه دوم می تواند باعث شود تا مشکلات ناخودآگاه درمانگر با مشکلات درمانجو تداخل نکند. یعنی در واقع خنثی بودن، انتقال متقابل را به حداقل می رساند.
ساختار ذهن در روانکاوی
روانکاوان ذهن را به صورت ۳ سطح می بینند. این سه سطح به صورت زیستی تعریف می شود که شامل اید یا نهاد، ایگو یا خود، و سوپرایگویا فرامن است. این سطوح اولین بار توسط فروید مطرح شده اند.
• اید یا نهاد
نهاد یا اید درواقع پایین ترین بخش روان افراد است. این بخش با واقعیت در ارتباط نبوده و به صورت تکانه ای فقط نیاز به ارضای غرایز ابتدایی دارد. کودک نوزادی را در نظر بگیرید. این کودک سنبل نهاد است و بدون درنظر گرفتن هیچ شرایطی صرفا در طلب ارضای گرسنگی و تشنگی و دفع است.
• ایگو یا خود
ایگو ساز و کار دیگری است که در جریان رشد در افراد به وجود می آید. ایگو وظیفه مدیریت کردن غرایز و در نظر گرفتن واقعیت موجود را دارد. درواقع نهاد یا اید غیراخلاقی است و با واقعیت ارتباط ندارد. ایگو با واقعیت ارتباط دارد و می تواند اخلاقی یا غیر اخلاقی باشد.
• سوپر ایگو یا فرامن
سوپر ایگو ساز و کار آخری است که در آدمی شکل می گیرد. سوپر ایگو بیشتر به صورت یک قاضی خشک که اخلاقیات را حکم می کند به قضاوت می نشیند و افراد را از نظر اخلاقی کنترل می کند. سوپر ایگو کاملا اخلاقی است و در جریان درونی کردن قواعد والدین و ارزش های جامعه در انسان شکل می گیرد. این ساختار در حقیقت حکم وجدان را برای انسان دارد.
تاثیر روانکاوی بر درمان اختلالات
مهم ترین بیماری هایی که در درمان آنها از روانکاوی استفاده می شود:
• اختلال وسواس فکری
• افسردگی
• اختلالات روانشناختی
• فوبیا
• اضطراب
• مشکلات هویت
• ضربه روانشناختی
• رفتار خود مخرب
• مسائل مربوط به رابطه و مسائل ارتباطی
• مشکلات جنسی
مزایا رویکرد روانکاوی
همانند هر رویکردی برای درمان سلامت روان، درمان روانکاوی نیز میتواند نقاط مثبت و منفی مختص خود را داشته باشد. میزان تأثیر این مزایا و مشکلات احتمالی در انتخاب استفاده ازاینروش به عوامل مختلفی از جمله ترجیحات و شدت علائم فرد بستگی دارد.
در چند دهه گذشته، تحقیقات قابلتوجهی در مورد تأیید مزایای این روش صورت گرفته است. درمانگر محیطی همدلانه و بدون قضاوت ایجاد میکند که در آن مراجع در آشکار کردن احساسات یا اعمالی که منجر به استرس و دشواری در زندگیاش شده است، احساس امنیت کند.
حرف زدن در مورد این بارهای سنگین روانی بسیار مفید است. علاوه بر این، این نوع خودآزمایی میتواند به رشد عاطفی مستمر در طول زمان منجر شود.
بهطور خلاصه مزایای روانکاوی عبارتند از:
• بیش از آنکه بهسادگی به علائم مشکل و اختلال بپردازد، به دلیل اصلی این مسئله رسیدگی میکند.
• افرادی که به رواندرمانی یا داروها پاسخ نمیدهند، گاهی به روانکاوی پاسخ میدهند.
• بینش عمیقی از ریشه برخی افکار، احساسات و رفتارها فراهم میکند.
• تحقیقات بیولوژیکی حداقل بخشی از ادعاهای فروید را پشتیبانی میکند.
• بررسی گسترده از خود میتواند بهمرور زمان منجر به رشد مثبت شود.
معایب رویکرد روانکاوی
همانند تمام روشهای درمانی، روانکاوی با موارد منفی بالقوهای نیز همراه است که باید مورد توجه قرار گیرند. هزینههای مالی مرتبط با این روش درمانی میتواند بسیار زیاد باشد. هزینهها اغلب بهعنوان بزرگترین نقطهضعف در درمان روانکاوی ذکر میشود.
این نوع درمان منتقدانی دارد که ادعا میکنند درمان روانکاوی بسیار وقتگیر، گران و بهطور کلی بیاثر است. برخی مانند نوام چامسکی و کارل پوپر اظهار داشتند که روانکاوی فاقد مبانی علمی است. البته ذکر این نکته ضروری است که تصورات غلط از این نوع درمان اغلب به برخی از کاربردهای قبلی و کلاسیک فرویدی درمان روانکاوی مرتبط است.
بهطور خلاصه ایرادات این رویکرد درمانی عبارتند از:
• برخی از ایدههای آن مانند “حسادت به آلت تناسلی مرد” منسوخ شدهاند.
• ممكن است كشف خاطراتی كه گاهي سالها برای آنها سركوب شده است، دردآور و ناخوشایند باشد.
• این روش درمانی برای برخی از مشکلات بهداشت روانی، مانند اسکیزوفرنی و اختلال دوقطبی مناسب نیست.
• میتواند گران و طولانی باشد، بنابراین به تعهد عمیق بیمار و درمانگر نیاز دارد.
دیدگاه