ضیا گوکآلپ متفکر ترکی که در سیاست نیز پیشگام بود. گوکآلپ را بنیادگذار جامعهشناسی ترکیه میدانند. وی دیدگاه خود را پیرامون ناسیونالیسم ترکیه با اقتباس از جامعه شناسی دورکیم خصوصاً با اخذ مفهوم همبستگی جمعی او فرموله کرد. او تمامی شرایط، ویژگی ها، مشکلات و مسائل امپراطوری عثمانی را با رویکرد جامعه شناختی دورکیم به صورت نظام مند مورد بررسی قرار داد و در راستای این هدف جامعه شناسی را به عنوان یک علم وارد ترکیه کرد.
ضیا گوکآلپ
محمدضیا گوک آلپ نویسنده، شاعر و جامعهشناس ترک می باشد.
ضیا پس از فراگیری زبانهای عربی، فارسی و فرانسه در زادگاهش، در استانبول به مدرسۀ عالی دامپزشکی رفت، ولی بهعلت همکاری با گروه مخالفان سلطان عبدالحمید دوم توقیف و به زادگاهش تبعید شد. در 1911 به جمعیت اتحاد و ترقی در دریاربکر پیوست. در 1914 در استانبول به تدریس درسهای جامعهشناسی در دارالفنون پرداخت.
بعد از اشغال استانبول، دولت انگلستان او را به مالت تبعید کرد. مدتی نیز نمایندۀ مجلس مبعوثان بود. نویسندگی را در 1909 با کار در روزنامۀ پیمان دیاربکر شروع کرد. با نوشتن اشعار تورانیگری (پانتورانیستی) در مجلۀ گنج قلملر (قلمهای جوان) علاقه و توجه جوانان اتحاد و ترقی را بهخود جلب کرد.
اشعارش حاوی حکایت و تمثیل است. سبک مقالات علمی، فکری و کتابهایش مختص خود اوست. نثرش بسیار ساده است. گرچه گرایشهای سوسیالیستی در آثارش نمایان است، اما بر ناسیونالیسم تأکید بیشتری میکند.
از آثارش در شعر: سیب سرخ (1914)؛ زندگی جدید (1918)؛ نور طلایی (1913)؛ در نثر: پایههای ترکگرایی (1923)؛ تاریخ تمدن ترک (1925)؛ مسئلۀ معارف ملی (1964).
گوکآلپ روشنفکر واپسین سالهای امپراطوری عثمانی در اواخر قرن نوزده و آغاز قرن بـیست بـود. در طول این دوره، حرکتها و جنبشهای استقلالطلبانهی اقلیتهای نژادی تحت تأثیر ایدهی ناسیونالیسم در حال تکه تکه کردن اجـزای خـاک امپراطوری بود. یونانیها، صربها، آلبانیها و اقلیتهای دیگری پی در پی از امپراطوری عثمانی جدا میشدند و دولتـهای مـستقلی را ایجاد میکردند و یا تحت حاکمیت ملتهای دیـگری قـرار مـیگرفتند. از این منظر، رویکرد جامعهشناختی ضـیاگوکآلپ از دغـدغهی او، مشکلات روز و یافتن راهحلهایی برای گذر از این بحرانها بسیار متأثر بود.
ضـیا گوگآلپ اولیـن متفکری است که با عـلم جـامعهشناسی در اروپا آشنا شـد و آن را در تـرکیه مـطرح کرد. در واقع، در پایان قرن نوزده و آغـاز قـرن بیستم در ترکیه، اروپا به معنای فرانسه بود. حتی جریانات فکری دیگر نیز پس از گـذشتن از فـیلتر فرانسه از طریق این کشور وارد ترکیه مـیشدند.
جامعهشناسی دورکـیم از طـرف ضیا گوکآلپ و همفکرانش به عنوان رشـتهای کـه امپراطوری عثمانی را از فروپاشی نجات خواهد داد پذیرفته شد. گوکآلپ با اقتباس از دورکیم و البته اضـافه کـردن نکاتی مشخص نظام فکری خـود را بـه عـنوان یک محصول بـومی ارائه داد. بـنابرین آراء گوکآلپ یک کپیبرداری صـرف از دورکـیم نمیباشد، بلکه او به لحاظ عملی همبستگی دورکیم را با ترکگرایی فرهنگی و آرمانگرایی اخلاقی-مذهبی تـرکیب کـرد. در حیات فکری دورهی مشروطهی دوم، بزرگترین دغـدغهی فـکری مشترک مـتفکرین تـرک مـسئلهی چگونگی نجات دولت بود.
در چـنین شرایطی گوکآلپ بوسیلهی رویکردی دورکیمی در جامعهشناسی، ناسیونالیسم ترکیه را بنا کرد. جامعهشناسی او یکی از منابع اساسی مـدرنسازی تـرکیه بود و نقشی اساسی در ایجاد دولت-ملت داشـت. ضـیا گـوکآلپ بـه ایـن منظور ابتدا شـکست امـپراطوری عثمانی را به وسیلهی تمایز میان فرهنگ و تمدن توضیح میدهد و سپس راه احیای ملتی نوین را ارائه میکند که مـتشکل از آرمـان تـرکگرایی، اسلامگرایی و نوگرایی از طریق تمایز میان فرهنگ و تـمدن مـیباشد. بـه ایـن مـعنا کـه ملتها میتوانند در عین حال که فرهنگ خاص خود را دارند به یک تمدن متعلق باشند. ملت عثمانی نیز میتواند به منظور ادامهی حیات و حفظ انسجام میان اعضا بـه لحاظ فرهنگی ترک و مسلمان باشد و به لحاظ تمدنی پیرو پیشرفتهای فنی غرب باشد. در واقع جامعهشناسی گوکآلپ، جامعهشناسی عملگرا و پراگماتیکی که هدف آن خلق یک جامعهی هارمونیک و متجانس است مـیباشد.
نظریات ضیا گوکآلپ
در میان روشنفکران غربگرای ترکیه ضیا گوک آلپ یکی از اولین متفکرینی بود که با علم جامعه شناسی در اروپا آشنا شد و سعی در مطرح کردن آن در ترکیه را داشت. جامعه شناسی دورکیم از طرف ضیا گوک آلپ و همفکرانش به عنوان رشته ای که امپراطوری عثمانی را از فروپاشی نجات خواهد داد پذیرفته شد.
گوک آلپ روش شناسی دورکیم و اکثر واژگان او را برگزید، با اقتباس از دورکیم و البته اضافه کردن نکاتی مشخص نظام فکری خود را بعنوان یک محصول بومی ارائه و بوسیله ی رویکردی ارگانیستی در جامعه شناسی، ناسیونالیسم ترکیه را بنا کرد.
فرموله کردن ملت ترک مدرن از طریق دوگانهی فرهنگ – تمدن
ضیا گوک آلپ ابـتدا شـکست امپراطوری عثمانی را به وسیلهی رابطهی مـیان فـرهنگ و تمدن تـوضیح مـیدهد سـپس راه احیای ملتی نوین را ارائه مـیدهد که متشکل از آرمان ترکگرایی، اسلامگرایی و نوسازی میباشد، در واقع تعریف او از ترکگرایی معادل با درک دورکیمی او از فرهنگ اسـت. فـرهنگ از نظر گوکآلپ مجموعهای از عقاید، نگرشها، هـنجارها و تـقدساتی اسـتکه ویـژگی یـک جمعیت را شکل مـیدهد. در واژگـانشناسی دورکیمی فرهنگ آگاهی جمعی است که جامعه غیرعامدانه از طریقکنشهایمتقابل تولید میکند.
تمدن، تکنیکها و روشهایی اسـت کـه از طـریق جامعه آموخته میشود. علیرغم فرهنگ، تمدن بـه ویـژگی واقـعی یـک جـامعه دلالت نـدارد همچنین بصورت خودجوش تولید نمیشود بلکه مجموعهی تمامی اختراعات مادی است که یک جامعه آگاهانه به منظور حل مشکلات عملی خود خلق میکند. بنابراین تمدن بینالمللی اسـت و گروههای مختلف فرهنگی میتوانند بخشی از یک تمدن باشند. گوکآلپ میان جنبههای مادی و معنوی جامعه از طریق دوگانهی فرهنگ–تمدن تمایز قائل میشود. فرهنگ به یک جامعه ویژگی اصلی آن را میبخشد در حالی کـه تـمدن و عقل ابزار معاش آن جامعه را فراهم میکند.
فرهنگ برای یک جامعه راهنمایی هنجاری است که درست و نادرست را برای آنان مشخص میکند. گوکآلپ پیشنهاد میکند که تمدن باید در فرهنگ ملی-بـومی حـل گردد، به این معنا که فرهنگ و تمدن باید با یکدیگر سازگار باشد. علیرغم اینها، فرهنگ عنصر اصلی در این دوگانه است، زیرا بدون آن، تـمدن مـمکن نیست، یک جامعه باید ابـتدا مـشخصههای اصلی خود را از طریق فرهنگ تشخیص دهد پس از این مرحله است که میتواند سودمندیهایی را که توسط تمدن ممکن میگردد جستجو کند. در این معنا فرهنگ مرزهای تـمدن را تـعیین میکند. فرایند ایجاد تـمدن تـا جایی ادامه مییابد که به لحاظ فرهنگی لازم و مطلوب است، زیرا فرهنگ انسجام لازم را به منظور ادامهی حیات یک جامعه، اتحاد آن و مشخص کردن نیازهایش فراهم میکند. از نظر او که یک جامعه بـا یـک فرهنگ قوی و یک تمدن ضعیف همیشه بر یک جامعه با فرهنگ ضعیف و تمدن قدرتمند پیروز است. یک جامعه بدون یک آرمان و یک هدف حتی با وجود بهترین تکنولوژی نمیتواند پیـروز شـود، زیرا آن انـسجام و همبستگی لازم را برای عمل کردن به عنوان یک کل واحد ندارد. بنابراین فرهنگ منبع اتحاد و گسست و انسجام یـک جامعه است و آن را قادر به حیات میکند.
گوکآلپ پس از تمایز دوگانهی فرهنگ و تـمدن و تـعریف آنـ دو، ویژگیهای جامعهی عثمانی را چنین توصیف میکند: عثمانیها نه آگاهی (وجدان) فرهنگی قوی داشته و نه تمدنی که بـا نـیازها و خصیصههای آن جامعه متناسب باشد. عثمانیها تلاش کردند تا از هر دو تمدن شرق و غرب بـهره بـرداری کـنند، مثلاً تمدن اسلامی در کنار اصلاحات تنظیمات. چنین سیستم تمدنی نمیتواند به صورت موزون به زیـست خود ادامه بدهد. گوکآلپ اظهار میکند، جمعیتها و اقلیتهای مذهبی درون امپراطوری عثمانی شروع بـه مبارزه برای مستقل شـدن از امـپراطوری کردند زیرا آنها از خصیصهی ملی خود حمایت میکردند، تجزیهطلبی این جوامع که مشخصهی زبانی خاصی را نیز داشتند بدنبال جداییطلبیهای مذهبی مسلمانان عرب از امپراطوری عثمانی نشان میدهد که دلیل اصلی این جـنبشها و حرکتهای جداییطلبانه که موجبات سقوط امپراطوری عثمانی را فراهم میکردند سیاسی نبود بلکه فرهنگی بود.
گوکآلپ ادعا میکند که دلیل مهمی که باعث شد فرهنگ ترکی در زمان امپراطور عثمانی از ملیشدن محروم شـود نـیز سیاسی نبود بلکه فرهنگی بود. بنابراین او چنین پیشنهاد میدهد که ترکها باید از احساسات ملی خود آگاه باشند و سپس تمدن غرب را دنبال کنند، در عمل این بدان معنا است که تمدن عـثمانی بـه عنوان بخشی از تمدن شرقی باید با ترکیبی از تمدن اسلام و غرب و فرهنگ ترکی جایگزین شود.
ناسیونالیسم فرهنگی ترکیه و مفهوم همبستگی جمعی دورکیم
گوکآلپ دیدگاه خود حول نـاسیونالیسم تـرکیه را با اقتباس از جامعهشناسی دورکیم خصوصاً با اخذ مفهوم همبستگی جمعی فرموله کرد. همبستگی مفهومی است که گوکآلپ از دورکیم وام میگیرد. او با توجه به دو نوع همبستگی مکانیکی و ارگانیکی دورکیم دو نوع هـمبستگی مـکانیکی و هـمبستگی عضوی را به کار گرفت. عـضوی مـعادل ارگـانیک است. اولین نوع همبستگی ناشی از ارزشها و باورهای مشترک و شباهتهای میان افراد است و دومین ناشی از همکاری و تعاونی است که در اثر توزیع کـارها و امـور اجـتماعی میان افراد ایجاد میشود. ضیاگوکآلپ، علیرغم دورکیم کـه مـفاهیم همبستگی مکانیکی و ارگانیکی را درون چارچوب مفهوم جامعه بکار گرفت در درون مفهوم ملت بکار بست.
بنابراین گوکآلپ در کنار انواع مفهوم هـمبستگی، مـفهوم هـمبستگی ملی را به منظور توصیف و حل مشکلات ترکیه در آن دوران بکار بـرده است. زیرا از نظر او کاهش دادن برخوردهای اجتماعی درون جامعهی ترکیه و ادغام همهی افراد درون یک کل واحد اجتماعی ضـروری مـیبود، در تـرکیهی آن روز هنوز طبقهی کارگر و بورژوا آنچنان که در اروپا بود شکل نگرفته بود، بـنابراین بـرخوردها و تنازعات میان آن دو نیز وجود نداشت. در ترکیه تنها برخوردها و تضادهای دینی و قومی-نژادی وجود داشت. گوکآلپ نـه تـنها رویـکرد و مفاهیم مکتب جامعهشناسی دورکیم را اخذ کرد بلکه آنها را به صورت کاربردیتری بـه کـار گـرفت، یعنی اصول کلی جامعهشناسی دورکیم را با نهادها و سازمانهای اجتماعی ترکیه تطبیق داد.
گوکآلپ حـیات نـوینی را بـرای ترکیه ارائه کرد که فرهنگ ملی جامعهی ترکیه را (که شامل دین اسلام نیز میباشد) بـا تـمدن مدرن غرب متحد بکند. تنها از این طریق است که رسیدن به مشخصهی مـلی تـرکی بـرای جامعهی ترک امکانپذیر است و این همان فرهنگ است. او به عبارتی دیگر از فرایند تمدنسازی غـربی بـدون اغفال از ویژگیهای ملی جامعه و در درون چارچوب دوگانهی فرهنگ و تمدن حمایت میکرد. از نظر ضیاگوکآلپ مـلت بـه اخـلاق مشترک و یا نیاکان نژادی دلالت نمیکند. هدف او نوعی ناسیونالیسم فرهنگی بود که اتحاد مردمان را تحت لوایـ فـرهنگ ترک فراهم کند. او ترک بودن را از طریق زبان و فرهنگ مشترک تعریف میکرد. درکـل دوگـانهی فـرهنگ- تمدن همان پایههای جامعهشناختی هستند که گوکآلپ درصدد بود به جامعهی نوین ترک بدهد.
دیدگاه