مینیمالیسم یک جنبش هنری است که در تمام زمینههای هنری و طراحی میتواند کاربرد داشته باشد.
مینیمالیسم
فلسفه طراحی مینیمالیستی ریشه گرفته از کشور ژاپن می باشد، زیرا بخشی از فرهنگ ژاپن ریشه در فلسفه ذن دارد و بسیاری از اشخاص این سبک را به معنویت و دیدگاه ژاپن از طبیعت نسبت می دهند. اصول زیبایی شناسی ژاپنی به دنبال زیبایی ذاتی در اشیاء است. در اصل ذات و اصل طبیعی بسیار در این سبک با ارزش می باشد که به همین سبب فرم اشکال ساده طبیعت برای سبک مینیمالیستی بسیار تأثیر گذر می باشد. در ضمن این مفهوم برای معماری معاصر مینیمالیستی نیز بسیار مهم محسوب می شود که به وضح چگونه سادگی در طراحی مینیمالیستی برای دستیابی به اهداف کاربردی و امروزی قابل مشاهده می باشد. مینیمالیست به معنا حقیقی زندگی با اجناس ضروری و لازم می باشد که در واقع موجب حذف اجناس و اقلام غیر ضروری می شود و در زندگی آزادی و حس رهایی ایجاد می نماید.
عبارت Less is More که شعار اصلی مینیمالیسم محسوب میشود، تقریبا معادل ضرب المثل «هر که بامش بیش، برفش بیشتر» در زبان فارسی و به این معناست که با کم کردن ظواهر و اضافات زندگی، لذت بیشتری از آزادی خواهید برد و زندگی کم دغدغهتر و بهتری خواهید داشت.
در واقع اصطلاح مینیمالیسم برای توصیف یک سبک در طراحی و معماری به کار می رود که در آن موضوع و عناصر لازم به صورت به خصوصی کاهش می یابند که سادگی به عنوان یکی از عناصر اصلی این سبک شناخته می شود. در هنرهای تجسمی مینیمالیسم یا سادهگرایی به عنوان یک سبک هنری شناخته می شود که در ابتدا پس از جنگ جهانی دوم در آثار هنرمندان عربی (به ویژه در هنرهای تجسمی آمریکایی) در طی دوران دهه 1960 میلادی و اوایل دهه 1970 میلادی نمودار شد که اغلب به عنوان جنبشی علیه اکسپرسیونیسم انتزاعی (Abstract expressionism) و نوگرایی یا نوینگرایی (Modernism) تعبیر می شود و پیش زمینه سبک پست مدرنیسم (Postminimalism) می باشد.
شیوه ساده و خالی از پیچیدگی معمول فلسفی زمان های گذشته می باشد که به بیان دیگر فرم خاص شکل های هندسی مشخصه این سبک می باشد و یک طرح مینیمال در واقع طرحی است که در آن فقط عناصر اصلی حفظ و استفاده می شوند. می توان گفت در واقع ظهور مینیمالیسم پاسخی به بی رحمی و هرج و مرج زندگی شهری توصیف نمود که بسته به دیدگاه هر شخص سبک می تواند متفاوت باشد و در سبک زندگی مینیمالیستی از اشخاص خواسته می شود که تا آنچه را که در زندگی آن ها ضروری است تأمل کنند و از درهم و برهمی چه جسمی و چه معنوی بکاهند. در اوایل دهه 1960 میلادی، سبک مینیمالیسم در هنر تجسمی که معمولاً از آن به عنوان هنر مینیمال (minimal art) نیز شناخته می شود، از شهر نیویورک ظهور کرد. در واقع آغاز این سبک هنگامی بود که هنرمندان در آثار خود از هنر انتزاعی (انتزاعگرایی هندسی) استفاده نمودند و هنرمندان شناخته شده در این سبک عبارتند از: دانلد جاد (Donald Judd)، اگنس مارتین (Agnes Martin)، دن فلیوین (Dan Flavin)، رابرت موریس (Robert Morris)، کنت نولاند (Kenneth Noland)، أل هیلد (Al Held)، (Ellsworth Kelly) و فرانک استلا (Frank Stella) می باشند.
مینیمالیسم در ادبیات
مینیمالیسم در ادبیات بر پایه فشردگی و ایجاز بیش از حد محتوای اثر بنا شده است. مینیمالیست ها در فشردگی و ایجاز تا آنجا پیش میروند که فقط عناصر ضروری اثر، آن هم در کمترین و کوتاه ترین شکل، باقی بماند. به همین دلیل کم حرفی از بارزترین ویژگی های این آثار است.
کمینهگرایی در ادبیات، سبک یا اصلی ادبی است که بر پایه فشردگی و ایجاز بیش از حد محتوای اثر بنا شدهاست. مینیمالیستها در فشردگی و ایجاز تا آنجا پیش میروند که فقط عناصر ضروری اثر، آن هم در کمترین و کوتاهترین شکل، باقی بماند. به همین دلیل کم حرفی از مشخصترین ویژگیهای این آثار است.
کمینهگرایی ادبیات داستانی را با بیانهای زیادی از جمله «کوتاه نویسی» و «داستانِ کوتاهِ کوتاه» خواندهاند. کوتاهنویسی مینیمالیستها نظر بسیاری از منتقدان ادبی را به خود جلب کرد، آنها نظر موافقی با اینگونه داستانها نداشتند. زیرا به عقیده آنها مینی مالیستها بیش از حد شاخ و برگ عناصر داستان را میزنند و لطف و روح داستان از بین میرود. منتقدان، کمینهگرایی را با نامهایی مانند «واقعگرایی سوپرمارکتی»، «آدامس بادکنکی شیک» و «سادهگرایی پپسیکولایی» خواندند.
از مهمترین نویسندگان این سبک میتوان به ریموند کارور اشاره کرد.
داستان Minimalism روایتی رئالیستی از زندگی روزمرە و وقایع دم دستی است؛ اما تأثیر نهایی داستان بر خوانندە اغلب فراتر از این است. در داستانهای مینیمال بیشتر درهم ریختگی و بی معنایی مبادلات انسانی به خوانندە نشان دادە میشود و او را قادر میسازد تا کل جامعه را در پرتو تجربهی فرد ببیند. خوانندە از طریق این داستانها تصور کلی و عمومی از جهان خارج به دست میآورد. «در نگاە نخست، ممکن است داستان های مینیمالیستی مجموعهای از جملات گسسته و پراکندە به نظر بیایند اما خوانش دقیق، طرح درونی و ارجاع دهی درونی متن را روشن میسازد. در واقع سادگی وقایع و زبان در این داستان ها اهمیت درونمایه را پررنگتر میکند.
پیشینهی داستان مینیمال در ایران به مجموعه داستان در خانه اگر کس است (۱۳۳۹) باز میگردد این کتاب شامل دە داستان کوتاە از فریدون هدایتپور و عبدالحسین نیری بود.
شعر مینیمالیستی:
«حاصل مینی مالیسم شعرهایی است که به عمد خیلی فشردە هستند و مصراع ها و بندهای بسیار کوتاە دارد و واژەها در آنها بسیار محدود و سادە است؛ اما این اصطلاح برای هر شعر کوتاهی به کار نمیرود مثلاً هایکو و تانکا از این نوع محسوب نمیشوند.
نمونهی شعر مینیمالیستی: غروب، غربت، آە «محمد زهری»
مینیمالیسم در موسیقی
کمینهگرایی در موسیقی ایدهای است که در یک قطعه، یک ریتم یا یک ملودی یا چند نت به صورت طولانی تکرار می شود. یک قطعه مینیمالیستی موسیقی معمولاً تم کوتاهی را دربردارد که ممکن است نغمهای یا ضربآهنگی باشد. در این موسیقی، آهنگساز بدون بزرگنمایی، حس را انتقال می دهد. این موضوع سپس بارها، تکرار میشود اما به تدریج تغییر میکند. گاهی اوقات این شیوه با دو یا چند ساز اجرا میشود که با اجرای نتهای شان قطع میشوند یا هم نوازی میکنند اما همزمان که یک ساز به آرامی سریع تر از دیگری نواخته میشود، ساز دیگر به تدریج از هماهنگی خارج میشود.
در این موسیقی، آهنگساز بدون بزرگنمایی، حس را در یک پارچه سفید و ساده در پس ضمیر ناخوداگاه شما جاسازی میکنه بدون اینکه خودتون متوجه بشید.
موسیقی کمینهگرایی در دهههای ۱۹۶۰ و۷۰ میلادی محبوب شد. آهنگسازان سادهگرا کار خود را در حالی آغاز کردند که آهنگسازان زیادی قطعاتی میساختند که بسیار پیچیده بوده و درکش برای شنونده سخت بود.
مینیمالیسم در هنرهای تجسمی
مینیمالیسم در مجسمهسازی از ایالات متحده آمریکا شروع شد. پژوهشهای پیروان این جنبش شامل انواع ساختارهای مُدولی، فضایی، شبکهای و جفتکاری بود که هدفش توضیح مجدد مسایلی چون فضا، فرم، مقیاس و محدوده بود؛ و در نتیجه هرگونه بیانگری و توهم بصری را نفی میکرد.
آنها روشی خردگرایانه را در ترکیببندی به کار میبردند: مجموعههای منظم سادهای از واحدهای همانند و جابهجا شونده بر اساس ریاضی که قابلیت بسط و توسعه دارند.
همانطور که گفتیم کمینه گرایی در ایالات متحده به سرعت تبدیل به یک جنبش هنری تازه شد که بیشتر با خلق آثار سه بعدی (به جای دو بعدی) همراه بود. آثار حجمی ریچارد سرا باعث بحث های فراوان شد. جریان اصلی جنبش کمینه گرایی آمریکایی را میتوان در آثار تونی اسمیت، دانالد جاد، کارل آندره، دان فلاوین، رابرت موریس، سول لوویت، جان مک کراکن مشاهده کرد.
سبک های نقاشی مینیمالیسم
سبک رئالیسم (The style of realism): رئالیسم یا واقعیت گرایی تفکری است مبنی بر این که وجود هستی وسایل و پدیده های مستقل از ادراک و حواس بشر می باشد. رئالیسم اجتماعی که به گفتگو از مسایل اجتماعی و سیاسی می پردازد، مهم ترین شاخه رئالیسم قرن نوزدهم است. نماینده اصلی رئالیسم (گوستاو کوربه)* نقاش بزرگ فرانسوی و (ایلیارپین)* نقاش روسی است.
سبک کوبیسم (Cubism style): یکی از هدف های عمده کوبیسم این بود که واقعیت مملوس هر چیز را بدون توسل به تدابیر چشم و فریب ظاهر نماید.
سبک امپرسیونیسم (Impressionism style): عنوانی بود که با تمسخر به ضروری ترین مظهر هنری قرن نوزدهم و اولین حرکت جدید هنری داده شد.
سبک فوتوریسم (Futurism style): فوتوریسم، یک رویکرد هنری بود که اندکی قبل از جنگ جهانی اول به وسیله برخی از نقاشان ایتالیایی پایه گذاری شد این نقاشان به مخالفت با سنت گرایی رایج زمان خود برخواسته بودند و می خواستند با کنار گذاشتن فرم قرار دادی و با تاکید بر سرعت، شتاب و خشونت حرکت و جنبش را تصویر کنند.
مارک روتکو " Mark Rothko " از صاحب نظران این سبک در نقاشی می گوید:
"من یک نقاش آبستره " Abstract " نیستم و علاقه ای به ارتباط میان رنگ ها و شکل ها ندارم. تنها چیزی که برای من مهم است بیان احساسات ساده و اولیه انسان در رابطه با سرنوشت، بدبختی، شادی و... است؛ نقاشی باید معجزه آسا باشد."
مینیمالیسم در عکاسی
در این سبک از هنر، عکاسی با بهره گیری از تصاویری آرام و با تمرکز بالا است که دارای کادربندی ساده، ترکیب بندی ای متفاوت و با جزییات و عناصری حداقل تشکیل شده است.
در این سبک با استفاده از یک یا دو عنصر و پاک کردن جزییات،به مفهوم می پردازد.
نکات مهم عکاسی مینیمال
گاهی وقت ها پیچیدگی در ترکیب بندی اشیا در یک عکس خوب می باشد اما با ایجاد کردن فضای خالی می توانیم یک عکس بهتری خلق کنیم. با حذف اشیا غیر مربوط موجود در عکس، اشخاص غیر مهم و دیگر عوامل بی نظم کننده تصویر، تمام عوامل نهفته را از بین می برد و باعث می شود که درک عکس برای بیننده ساده تر گردد و بهتر می توانید تمرکز اصلی در عکس به سوژه را درک کنید.
پس زمینه های تار: یک راه ظاهر سازی برای این که سوژه عکس برجسته تر به نظر برسد این است که دیافراگم دوربین به شکلی تنظیم گردد که هر چیزی در پس زمینه از فوکوس خارج شود.
پس زمینه ساده: زمانی که در یک مکانی عکاسی می کنید از پس زمینه های استودیو استفاده شود که بی نظمی عکس از بین برود. همچنین از عکاسی در محیط بیرون نیز از جداره و دیوارهای یک دست استفاده گردد، همچنان سعی بر این شود هنگام عکس گرفتن از اشیا کوچک همانند گل بکار گرفته شود.
حذف اشیای اضافه: یک راه ساده برای از بین بردن اشیای اضافه در کادر عکس است. استفاده از زوم دوربین برای قطع آن هاست. برای این منظور هم نیز می توان از فتوشاپ نیز استفاده کرد.
نکته: در مینیمالیسم شکل ها اصلی استفاده می گردد.
مینیمالیسم در معماری و طراحی داخل
طراحی داخلی minimal، یکی از مکتب های معماری مدرن در اواخر قرن بیستم میلادی است. محتوای بنیادین این سبک حاکی از این نکته است که می توان با پرداخت کمتر به تزیینات و جزییات، تنها با تاکید بر خلوص گرایی و سادگی بیشترین تاثیر روانی را در محیط ایجاد کرد. این مکتب با بیرون کشیدن زیبایی ذاتی المان های معماری فضا، هر قطعه از هنر، دکوراسیون و مبلمان فضا باعث ایجاد نگرشی ساده گرایانه در انسان در برابر محیط اطراف و زندگی خود شود.
همچنین طراحی پلان و فضاها به صورت اپن یا باز می باشد تا از هر گونه مخفی گرایی پرهیز شود و به جای آن شفاف سازی و روشن نمایی در فضا رخ دهد. با اینکه سبک کمینهگرایی بسیار ساده و شیوا است، در عین حال حس دعوت کنندگی بسیار زیادی دارد و تقریبا هر فضایی را تبدیل به محیطی جذاب، زیبا و لوکس می نماید.
به همین دلیل است که شعار معروف این سبک، یعنی “کم بیش است! ” (less is more) یا “هر چه کمتر بهتر! ” در همه بخش های این سبک خود نمایی می کند. جالب است که این شعار دقیقا خلاف سبک های سنتی و کلاسیک می باشد که شعار آنها “هر چه بیشتر بهتر!” (more is more) است.
مینیمالیسم در استایل
استایل minimal یکی از انواع سبکهای مد و فشن است که در آن سادگی بیش از هر چیزی دیگری اهمیت دارد. استایل مینیمال، سادگی در استایل و سبک پوشش است. د راین استایل به هیچ وجه آیتم های پر زرق و برق نداریم و استفاده از رنگ ها محدود است. از اکسسوری های اضافی استفاده نمی شود. این استایل شیک، ساده و جذاب است.
دیدگاه