وقتی به هوش آمدم، متوجه شدم که در سمت اشتباه جادهای که موازی با ساحل است، رانندگی میکنم و ترافیک مستقیم به سمت من میرود. مات و مبهوت فرمان را فشار دادم تا به لاین سمت راست برگردم اما به نوعی خودم را کاملاً با یک تیر تلفن رو در رو دیدم. مغزم با عصبانیت سعی کرد آنچه را که اتفاق میافتد پردازش کند، زیرا متوجه شدم که ترمزها نمیتوانند مرا نجات دهند. تصاویری از مادرم، پدرم، سگم و سپس یک گلوله آتشین خیالی ناشی از برخورد قریب الوقوع در سرم پرتاب شد. وقتی محکم به تیر کوبیدم، کیسه هوا باز شد، اما خوشبختانه هیچ گلوله آتشینی وجود نداشت. شوکه شده از ماشین پیاده شدم، روی سنگ ریزه نشستم و به این فکر کردم که آیا باید برای همیشه رانندگی را متوقف کنم.
در زمان سقوط، حدود 2 سال بود که دورههای خوابآلودگی شدید در روز را تجربه میکردم، حملاتی که از تکانهای کوتاه تا خواب کامل متغیر بود. این اولین تصادف رانندگی من نبود، اما ترسناک ترین بود.
دو هفته بعد، من به همراه دوستم که پزشک بود (نگران نباشید، او رانندگی می کرد) از شهر خارج شدیم تا به پیاده روی برویم. او اصرار داشت که باید به یک متخصص خواب مراجعه کنم. من توضیح دادم که قبلاً پیش دکتر رفته ام و او فکر کرد که احتمالاً خیلی سخت کار می کنم. دکترم احتمالات دیگری را مطرح کرد - اپشتین بار، افسردگی - اما گفت شاید فقط باید زودتر بخوابم.
من به دوستم گفتم اگر پزشکم با وجود همه شواهد برعکس نگران نشد، من هم نباید نگران باشم. مورد بعدی که به یاد میآورم، دوستم بود که اسم من را فریاد زد، من نگاه کردم و او سرش را تکان می داد. تو فقط از نارکولپسی خوابت برد در حالی که به من گفتی که نارکولپسی نداری.
آموزش در مورد خواب
هفته بعد، به یک متخصص خواب رفتم و شب را با الکترودهایی که به پوست سرم وصل شده بود و یک مانیتور قلب روی قفسه سینه ام چسبانده بود، گذراندم و تحت آزمایشی به نام پلی سومنوگرام (PSM) قرار گرفتم که علائم حیاتی، امواج مغزی و حرکات من را اندازه گیری کرد. . پس از صبحانه، آزمایش تأخیر خواب چندگانه (MSLT) انجام شد، که طی آن من هر 2 ساعت یک بار در طول روز چرت می زدم و همان اطلاعات ثبت می شد.
پس از این آزمایشات، پزشک جدیدم تشخیصی را که دوستم پیشبینی کرده بود، به من داد و صادقانه بگویم، من مشکوک بودم و مقاومت کرده بودم: نارکولپسی.
دکتر امانوئل میگنوت، مدیر مرکز نارکولپسی استنفورد، می گوید: برخی از پزشکان در مورد خواب آنطور که باید آموزش نمی بینند. اما این فقط پزشکان نیستند که علائم را از نادیده می گیرند. همچنین این بیمار است که نمی گوید.
نارکولپسی می تواند خجالت آور باشد، مانند دو باری که در قرار ملاقات سر تکان دادم یا زمانی که من روی نیمکت پرس در باشگاه به خواب رفتم. من تعداد زیادی فیلم و همچنین بسیاری از ایستگاه های مترو را از دست داده ام. حملات خواب من حداقل باعث شادابی نمی شود. آنها باعث ایجاد مه مغزی، تکه تکه شدن و خستگی می شوند
حتی برای مقاومت در برابر خفیف ترین نشانه ریزخواب، انگشت شستم را به شدت گاز می گرفتم و گاهی اوقات پوست را شکاف می دادم.
وقتی هر دقیقه از هر روز با نگرانی از اینکه ممکن است خودتان را شرمسار کنید، به حرفه خود آسیب برسانید یا حتی به خود یا شخص دیگری آسیب جسمی وارد کنید، آزاردهنده است، شما شروع به فکر کردن در مورد تبدیل شدن به یک فرد منزوی می کنید.
همنشین تند و زننده نارکولپسی
در صورت درمان نشدن، نارکولپسی میتواند شما را هم از نظر اجتماعی و هم از نظر حرفهای عقب نگه دارد، بدون اینکه چیزی از ویران کردن سلامت روان شما بگوییم. در مورد من، نارکولپسی یک وضعیت از قبل موجود را تشدید کرد: اضطراب. از لحظهای که بیدار شدم، از خوابیدن در زمانهای نامناسب عذاب میکشیدم. تمام روز انرژی و نیروی مغزی بیشتری صرف میکردم و خودم را برای نشانههایی از حملات قریبالوقوع خواب تحت نظر داشتم. من دائماً در حالت آماده باش بودم و از نظر روحی و جسمی خسته بودم.
اضطراب به همراه ناخوشایند نارکولپسی در نبرد دو جبهه تبدیل شد. من اغلب زود تصادف میکردم، بعد از عوارض فرساینده به شدت میخوابیدم و برای بیدار شدن به چهار زنگ هشدار نیاز داشتم. سپس روزهای من با احساس مه آلود و گیجی شروع می شد. تعجب نمیکنم کسانی که سالها به این اختلال مبتلا هستند، درآمد و استاندارد زندگی پایینتری نسبت به جمعیت عمومی داشته باشند.
همانطور که حملات خواب به طور ناگهانی رخ می دهد، خود این وضعیت نیز به طور ناگهانی رخ می دهد. بسیاری از افراد در اواخر نوجوانی یا 20 سالگی به نارکولپسی مبتلا می شوند
نارکولپسی چیست؟
نارکولپسی یک اختلال خواب مزمن است که با خواب آلودگی شدید در طول روز و حملات ناگهانی خواب مشخص می شود. افراد مبتلا به نارکولپسی اغلب بدون توجه به شرایط، بیدار ماندن برای مدت طولانی برایشان مشکل است. نارکولپسی می تواند باعث اختلالات جدی در برنامه روزانه شما شود.
گاهی اوقات، نارکولپسی میتواند با از دست دادن ناگهانی تون عضلانی (کاتاپلکسی) همراه باشد، که میتواند توسط احساسات قوی ایجاد شود. نارکولپسی که با کاتاپلکسی رخ می دهد، نارکولپسی نوع 1 نامیده می شود. نارکولپسی که بدون کاتاپلکسی رخ می دهد به عنوان نارکولپسی نوع 2 شناخته می شود.
نارکولپسی یک بیماری مزمن است که هیچ درمانی برای آن وجود ندارد. با این حال، داروها و تغییر شیوه زندگی می تواند به شما در مدیریت علائم کمک کند. حمایت دیگران - خانواده، دوستان، کارفرمایان، معلمان - می تواند به شما در مقابله با نارکولپسی کمک کند.
برای کسب اطلاعات بیشتر به مقاله اختلال روانی حمله خواب یا نارکولپسی | عدم کنترل بر خواب و بیداری مراجعه کنید.
دیدگاه