امروز: سه شنبه, ۲۹ اسفند ۱۴۰۲ برابر با ۰۸ رمضان ۱۴۴۵ قمری و ۱۹ مارس ۲۰۲۴ میلادی
کد خبر: 273370
۹۰۴
۱
۰
نسخه چاپی
اعتیاد به کار (work addiction)

اعتیاد به کار | ویژگی افراد معتاد به کار | پیامدهای اعتیاد به کار

اعتيـاد بـه كـار در فرهنگ عامه مترادف است بـا سـخت كوشـی و شـديداً كاركردن اما اين تعريف نمی تواند كاملاً گويـای پديـده اعتياد به كار باشد زيرا ماهيت اعتيـاد گونـه آن در نظـر گرفته نمی شود. افراد معتاد به كار برای بهتر بودن و كسـب رضـايت در هر حالتی به كار روی می آورند و لذت و خوشی خود را در آنجا جستجو می كنند

حقوق نیوز | سیاسی و اجتماعی | جامعه شناسی

اعتیاد به کار | ویژگی افراد معتاد به کار | پیامدهای اعتیاد به کار

اعتیاد به کار (work addiction)

تعریف اعتیاد به کار

اعتيـاد بـه كـار در فرهنگ عامه مترادف است بـا سـخت كوشـی و شـديداً كاركردن اما اين تعريف نمی تواند كاملاً گويـای پديـده اعتياد به كار باشد زيرا ماهيت اعتيـاد گونـه آن در نظـر گرفته نمی شود. افراد معتاد به كار برای بهتر بودن و كسـب رضـايت در هر حالتی به كار روی می آورند و لذت و خوشی خود را در آنجا جستجو می كنند.

اولـین بـار واژه معتاد به کار به وسیله اوتس کار گرفته شد. در نظر وی معتادان بـه کـار افرادی هستند که نیاز به کار در آنها به حدی زیـاد و افراطـی اسـت کـه ممکـن اسـت خطری جدی برای سلامتی، شادی فردی، روابط درون فـردی و وظـایف و نقـش هـای اجتماعی آنها به وجود آورد؛ چرا که تعهد غیرمعقولی به کار بیش از حد دارنـد و زمـان بسیار زیادی را به طور دلخواه و درونی به فعالیت های کاری اختصاص می دهند.

اسپنس و رابینز نخستین تعریف آکادمیـک و عملـی از واژه اعتیـاد بـه کـار را ارائه کردند. از دیدگاه آنها، اعتیاد به کار از یک مجموعه نگرش ها و برداشت های افراد نشأت گرفته است. آنها معتاد به کار را به شخصی قلمداد می کنند کـه درگیـری در کـار بالا، احساسات جبری بالا یا اشتیاق درونی فوق العاده ای نسبت به کار دارد و لذت کمی از کار خود می برد. 

معتادين به كار، انگيـزه درونی شديدی به كار كردن دارنـد كـه نمـی تواننـد در برابر آن مقاومت كننـد. این انگيـزه مسـتقل از شـرايط محيطی مثل شرايط مالی، جو سازمان، فشار سرپرست، ارتقا شغلی و يـا فـرار از خـانواده اسـت. 

بسـياری از محققـين، اعتيـاد بـه كـار را بـا چهـره ای اعتيـادگونـه می شناسند و زيربنای تئـوريكی آنـرا مشـابه اعتيادهـای ديگر، مثل اعتياد به الكل در نظر می گيرند. اين ديـدگاه نسبت به اعتياد به كار در تحقيقـات رابينسـون مـنعكس شده است كه می گويد: «اعتياد بـه كـار اعتيـادی اسـت همانند اعتياد به الكل، پيشرونده است و در واقع تلاشـی است ناهوشيار برای رفع نيازهای روانی كه ريشه آنها در خانواده است و می توانـد منجـر بـه زنـدگی هـای بـدون سرپرست، اختلال در روابط خانوادگی، مشـكلات شـديد جسمی و حتی مرگ شود.

اعتياد به كار به طور عمده از سه منبع نشات می گيرد كه عبارتند از:

1-ويژگی های طبيعی فرد نظير عزت نفس، موفقيت طلبی، شخصيت نوع A ،شخصيت وسواسی و نياز به كسب موفقيت؛

2-بستر فرهنگی - اجتماعی مانند حضور در خانواده ای استرس آور و يا قرار گرفتن در فضای رقابتی ياد گيرنده؛

3-مشوق های رفتاری نظير پاداش و تنبيه در سازمان.

هر يك از عوامل مذكور مي توانند بر شكل گيری اعتياد تأثير بگذارند، اما اعتياد به كار زمانی به طور سريع ايجاد می شود كه هر سه دسته عوامل مذكور وجود داشته باشد.

تفاوت پر کار بودن و اعتیاد به کار

کیفیت زندگی کاری گاه در بین برخی از کارکنـان، عملکـرد را از حالـت رقـابتی و بهینه خارج می کند و جنبه پرکار بودن و تعهد به کار جـای خـود را بـه اعتیـاد بـه کـار می دهد. 

اعتیاد به کار با پر کار بودن متفاوت است. افراد پر کار، کار را به عنوان امری واجب انجام می دهند و گاه آن را یک وظیفه ارضـاکننده مـی داننـد ولـی معتادان به کار، کار خود را به عنوان چیز امنی در نظر می گیرند که به آن خو گرفته اند و نیاز فراوانی به آن دارند.

افراد پر کار می دانند چگونه و در چه زمانی محدوده ای برای کار خود قائل شوند تا بتوانند به طور مناسب در کنار خانواده و دوستان حضور یابند ولی کار برای معتادان به کار بالاترین اهمیت را در فهرست امور زندگی دارد و به خاطر الزامـات کـار نمـی تواننـد زمـان کـافی بـه خـانواده و دوسـتان اختصاص دهند. از نظر فیزیولوژیکی نیز معتادان به کار در مواجهـه بـا ضـرورت هـا و موقعیت های سخت شغلی، ترشح اعتیادآور آدرنالین را تجربه می کنند ولی افراد کوشا و پر کار چنین حـالتی ندارنـد.

همچنـین افـراد کوشـا و پرکـار می توانند اشتیاق خود به کار را از بین ببرند ولی معتادان به کار نمی توانند دست از کـار بکشند. آنها حتی در اثنای انجام کار دیگر، باز هم فکرشان مشغول کـار سـازمانی خـود است. ذهن این افراد مدام درگیر مسایل و مشکلات کاری است بـه زعـم کرینگتون یعنی نیاز وسواس گونه و بی امانی نسبت به کـار دارنـد .

در افراد معتاد به کار، درجه عجین شدن با کار بالاست، تمایل و کشش بسیار زیادی بـه کار دارند ولی از کار لذت زیادی نمی برند.  در مقابل، مشتاقان به کار بـا کار عجین  می شوند ولی از کارشان لـذت مـی برنـد و کشـش افراطـی بـه کـار ندارنـد. 

اعتیاد به کار | ویژگی افراد معتاد به کار | پیامدهای اعتیاد به کار

ویژگی افراد معتاد به کار

ويژگی های مشترك افـراد معتـاد بـه كـار در اولـين تحقيقاتی كه در اين زمينه توسط اسـكات و ديگـران نجام شد مورد بررسی قرار گرفت و سه ويژگی مشترك در آنها كشف شد.

اول اينكه آنها زمان بسـيار زيـادی را صرف فعاليت هايی كه به آنها سپرده شده می نمايند. در واقع آنها شديداً كار می كنند.

دومـين ويژگـی مشـترك آنها اين است كه به سختی از كار جدا می شوند و حتی زمانی كه سر كار نيستند به كار فكر می كننـد در واقـع آنها به گونه ای دچار وسواس هستند.

سـومين ويژگـی اينكه آنها فراتر از وظايف شغلی مـورد نظـر سازمانشـان عمل می كنند. اين ويژگی در حقيقت به تصريح ويژگی اول و دوم می پردازد و جلوه ای است از كاركردن شديد همراه با وسـواس و اجبـار. بنـابراين مطـابق بـا تحليـل مفهومی در پژوهش شوفل و ديگران اعتياد به كار بـا تمايل به كاركردن شديد (بعد رفتاری) و داشتن وسواس كاری(بعد شناختی) كه خود را به شكل اجبار نشـان مـی دهـد، تعريـف مـی شـود.

ايـن تعريـف بـا جديـدترين پژوهش های علمی كه بيان می كنند كه اعتياد به كـار دو مولفه كليدی دارد كه شامل اشتياق درونی نسبت بـه كار و صرف زمـان بسـيار بـر روی كـار حتـی بيشـتر از كارهای مهم در زندگی است، هماهنگ است. 

تحقیقات زیادی در زمینه اعتیاد به کار صورت گرفته است که نتایج آنها نشان مـی دهـد که افرادی که دچار اعتیاد به کار می شوند به جای آنکه نتیجه گرا شـوند بیشـتر وظیفـه گرا می شوند. به عبارتی دیگر، افراد معتاد بـه کـار بیشتر به فرآیند انجام کار توجه دارند تا این که به خروجـی هـای کـار خـود معطـوف شوند. لذا حالـت افراطـی کـار کـردن، دارای عواقـب جبران ناپذیری برای فرد بوده و باعـث تحلیـل رفتگـی در مسـیر شـغلی بلندمـدت وی می شود.

انواع افراد معتاد به کار

اگرچه كه معتادين به كار دارای ويژگی های مشـتركی هستند اما تفاوت هايی نيز با هم دارند و می توان آنها را تـا حدودی از هم تفكيك كرد.

فاسل چهار نـوع معتـاد بـه كار را توصيف می كند كه عبارتند از :

1- معتـاد بـه كـار وسواسی (Compulsive )

فرد دارای ايـن نـوع اعتيـاد، هميشه مشـغول بـه كـار اسـت و از همـه انـواع ديگـر شناخته شده تر است.

2- معتاد به كار جوعی(Binge)

اين افراد ممكن است عادات كاری معمولی خود را برای چند دوره زمانی نشان دهند ولی بـه مراحلـی مـی رسـند كـه زمان از دست آنها در می رود و از نظر روانـی و فيزيكـی به مرحله ای می رسند كه حتی ممكن است از شدت كـار زياد در بيمارستان بستری شوند.

3- معتاد به كار پنهـانی (Closet)

ايــن معتــادان بخشــی از كــار خــود را نگــه می دارند تا در خانه يا تعطيلات آن را انجام دهند. آنها از همسر و خانواده خود دوری می گزيننـد و كنتـرل نهـايی كار خود را در اداره انجام می دهند و پيش از اينكه توقف كنند هميشه يك كار ناتمام دارند كه بايد انجـام دهنـد.

4ـ معتاد به كار آنوركسيك (Anorexic )

ايـن دسـته از افـراد از طريـق ايجـاد وضـعيت پرفشـار از كـار طفـره می روند. اين امر بدان علت است كه عزت نفـس آن هـا آنگونه با كارشان گره خورده است كه نمی توانـد ذره ای كمتر از كار كامل را انجام دهد. اين عادت ها بـه كـارگر آنوركسيك اين امكان را می دهد كه نـه تنهـا از كـارش اجتنـاب كنـد بلكـه از زنـدگی اش نيـز اجتنـاب و دوری كند.

اعتیاد به کار | ویژگی افراد معتاد به کار | پیامدهای اعتیاد به کار

پیامدهای اعتیاد به کار

پيامد اعتياد به كار بر روى افراد

اعتياد به كار شامل رفتارهايى است كه ممكن است منجر به بسيارى از اقدامات بهداشتى زيان آورى شود.

پيامدهاى طولانى مدت اين رفتارها عبارتند از چاقى، فشــار خون بالا، سكته مغزى، ناراحتى قلبى، همچنين پيامدهاى كوتاه مدت اين رفتارها كه داراى علايم فيزيكى و عاطفى بســيارمى باشند عبارتند از: سردرد، خستگى آلرژى، ســوءهاضمه، اســهال، ترش كردن، دل درد، زخم معده، ســينه درد، تنگى نفس، تيك عصبى و ســرگيجه.

بايد گفت كه اين تعجب آور نيســت كــه ارتباطات مهم و مثبتى بيــن عوارض بهداشــتى و اعتياد به كار ايجاد شــده اســت. علاوه بر ايــن معتادان بــه كار زمانى كه با مشــتاقان بــه كارمورد مقايســه قرار مى گيرند رضايت مندى كمترى در ارتبــاط با خانواده، دوستان و جامعه دارند. همچنين او نتيجه گرفت كه معتادان به كار در مقايسه با معتادان مشــتاق به كار نيز رضايت خانوادگى كمترى دارند. درمجموع اين يافته ها معتادان به كا ررا به عنوان يك شخص مضطرب، مشتاق، رقابتى وخودخواه معرفى مى كند.

پيامد اعتياد به كار بر روى خانواده

اگرچه اعتياد به كار نقش كمترى درگذشــته بازى كرده است، اما اخيراً به عنوان يــك عامل مخل جدى و قابــل ملاحظه اى درنظر گرفته شــده اســت كه نه تنها بر روى افــراد بلكه تقريبــا بر روى سيستم هاى خانواده اثر مى گذارد.

رابینسون دريافت، افرادى كه درمعرض خطر جدى بــراى اعتياد به كار قرار دارند به طورمعنى دارى، بيشتر خانواده هايشان داراى توانايى كمتر در حل مســائل، ارتباط ضعيف باديگران، عدم شــفافيت كمتر در تعريف نقش هاى خانواده، واكنش عاطفى كمتر، دخالت احساسى كمتر و عملكردعمومى پايينی مى باشند.

رابينسون و پست پيشــنهاد مى كنند كه اعتياد به كار ممكن اســت منشــأش در يك خانواده ناصالحى باشد كه ريشه در خود افراد دارد. به نوبه خود نيز خود افراد حامل اين احساس حقارت، ترس از شكست، اضطراب حل نشده در بزرگســالى و درنتيجه در ازدواج، تشكيل خانواده و روابط اجتماعى مى باشند. اين ناامنى زمانى تركيب مى شوند كه از كار بيش از حد به عنــوان يك ابزارى براى فرار از شــكل گيرى و حفظ روابط دوستانه و صميمى استفاده مى شود.

پيامد اعتياد به کار در سازمان

اثرات اعتياد بــه كار فراتر از تك تك افراد خانواده هايشــان بوده و در محدوده بزرگترى در سازمان ها گسترش يافته است.

تحقيقات نشــان مى دهد كه معتادان به كار هميشــه كارگران مولدى نبودند و كارفرماهايشــان اين امر را نيز باور دارند: در تحقيقى هنگاميكه 1500 نفــر درزمينه هــاى مختلفــى مورد مقايســه قــرار گرفتند تفاوت هاى چشــمگيرى بين معتادان به كار و اجرا كنندگان بهينه دريافت شــد.

رابينســون معتقد اســت معتادان به كار به سازمان آسيب مى رسانند چرا كه آنها به فرايند كار معتاد مى شوند نه به گرفتن نتيجه.

معتادان به كار به تنهايــى كار را به بهترين وجه انجام مى دهند. از آنجا كه آنها قادر به خوب كاركردن در فضاهاى كار تيمــى نيســتند، از فرايند واقعــى كار يا توليد كارشــان لذت نمى برند و بيشتر بخاطر ترس از شكست يا از دست دادن موقعيت كنونى شان برانگيخته مى شــوند و ممكن است وقتشان با جزئيات كار صرف شــود، از پذيرفتن خطــرات اجتنــاب مى كنند و خود انتقادگر شده و تحمل پذيرفتن اشتباهات را ندارند. به طور مشابه بر طبق نظرات هارگوچى، تسودا و ازكى علاوه بر عوامل روانى، اعتياد به كار با رفتارهايى هماننــد غيبت، اخراج، بهره ورى كمى، اشتباهات و سوانح در هنگام كار ارتباط داردكه براى سازمان مى توانند مخل باشند.

علاوه بر اين، بانى برايت دریافت كه معتادان غير مشــتاق در مقايســه با علاقه مندان به كار و معتادان مشــتاق بهره ورى كمترى دارند. اين تركيب نگرش عدم علاقه و اعتياد به كار رفتارهاى كمال گرا مى باشــند كه برای ســازمان ها هزينه بر مى باشند.

منابع

اعتياد به كار و پيامدهاى آندر سازمان هاى امروزى | حسن غفاری و دیگران | احیا | شماره 42-43 | زمستان 1391 و بهار 1392

بررسی رابطه اعتیاد به کار با ابعاد سلامت عمومی در کارکنان یک شرکت صنعتی در اصفهان | آزاده عسگری | دکتر ابوالقاسم نوری | سلامت کار ایران | شماره 2 | تابستان 1390

الگویابی ساختاری تاثیر کیفیت زندگی کاری بر اعتیاد به کار اعضای هیئت علمی دانشگاه | حسین خباابادی | بهاره عزیزی نژاد | پژوهش در نظام آموزشی شماره 35 | زمستان 1395

بررسی تاثیر فرسودگی شغلی و اعتیاد به کار بر تعهد سازمانی | عبدالعلی کشته کار و دیگران | پژوهش های مدیریت عمومی | شماره 27 | پاییز 1393

  • منبع
  • حقوق نیوز

دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید