امروز: چهارشنبه, ۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ برابر با ۱۴ شوّال ۱۴۴۵ قمری و ۲۴ آوریل ۲۰۲۴ میلادی
کد خبر: 278552
۱۸۹۱
۳
۰
نسخه چاپی

ناپلئون بناپارت،بزرگ ترین امپراتور فرانسه/ناپلئون که بود و چه کرد؟

ناپلئون بناپارت، رهبری سیاسی و یک نظامیِ بانفوذ و موفق بود که بعد از طی کردن پله‌های طرقی نهایتاً با شکست و تبعید روبه‌رو شد.

ناپلئون بناپارت

ناپلئون بناپارت (Napoleon Bonaparte) که با نام ناپلئون اول نیز شناخته می‌شود، یک فرمانده ارتش فرانسوی بود که بیشتر خاک اروپا را در اوایل قرن نوزدهم فتح کرد. او در جزیره کورسیکا متولد شد و طی انقلاب فرانسه خیلی زود مدارج نظامی را طی کرد. وی پس از به ‌دست آوردن قدرت سیاسی در فرانسه از طریق کودتایی در سال ۱۷۹۹، در سال ۱۸۰۴ به عنوان امپراطور تاجگذاری کرد. ناپلئون که بسیار جاه‌طلب بود و در استراتژی‌های جنگی مهارت زیادی داشت، در برابر ملت‌های مختلف اروپایی اعلام جنگ کرد و قلمرو امپراطوری‌اش را گسترش داد. در نهایت، بعد از یک حمله‌ی فاجعه‌آمیز به روسیه در سال ۱۸۱۲، مجبور به رها کردن تاج و تخت شد.

بعد از شکست‌های پیاپی او را به جزیره اِلب تبعید کردند. ناپلئون در سال ۱۸۱۵ دوباره برای مدت کوتاهی به قدرت بازگشت و بعد از یک شکست سنگین در واترلو، این بار به جزیره دور افتاده‌ی سنت هلن تبعید شد و در همان جا در سن ۵۱ سالگی درگذشت.

تحصیلات ناپلئون و آغاز نظامی‌گری

ناپلئون بناپارت در ۱۵ اوت سال ۱۷۶۹ در جزیره مدیترانه‌ای کورسیکا متولد شد. او دومین فرزند از هشت فرزندی بود که مادرش به دنیا آورد. والدین او از طبقه‌ی اشرافی بودند اما ثروت زیادی نداشتند. سال قبل از تولد ناپلئون، فرانسه کورسیکا را از ایتالیا گرفت. او بعدها نوشتار اسم این جزیره را به فرانسوی تغییر داد.

ناپلئون وقتی یک پسر بچه بود برای تحصیل به خاک اصلی فرانسه نقل مکان کرد تا زبان فرانسوی بیاموزد. نهایتاً در سال ۱۷۸۵ از آکادمی ارتش فرانسه فارغ‌التحصیل شد. در انقلاب فرانسه که در سال ۱۷۸۹ آغاز شد، در کمتر از سه سال انقلابیون رژیم پادشاهی را سرنگون کردند و جمهوری جای آن را گرفت. طی اولین سال‌های انقلاب، ناپلئون تصمیم به ترک ارتش گرفته بود. در سال ۱۷۹۳، خانواده‌ی بناپارت جزیره مادری را ترک و به خاک اصلی فرانسه مهاجرت کردند و ناپلئون دوباره به پست خود در ارتش بازگشت.

ناپلئون در فرانسه با آگوستین روبسپیر، برادرِ رهبر انقلابی؛ ماکسیمیلیان روبسپیر آشنا شد. روبسپیر از رهبران انقلاب و از افرادی بود که نقش مهمی در ایجاد دوران وحشت ایفا کرده بودند. از این دوره به خاطر خشونتی که علیه دشمنان انقلاب به خرج می‌دادند با این عنوان یاد می‌شود. ناپلئون در همین دوران ترفیع قابل توجهی گرفت. بعد از سقوط روبسپیر از قدرت و اعدام وی با گیوتین در جولای ۱۷۹۴، ناپلئون به خاطر ارتباطش با این دو برادر بازداشت خانگی شد. در سال ۱۷۹۵، ناپلئون به سرکوب شورشیان سلطنت‌طلب علیه دولت انقلابی پاریس کمک کرد و به مقام ژنرال ارشد رسید.

ناپلئون بناپارت

بالا رفتن ناپلئون از نردبان قدرت

از سال ۱۷۹۲، دولت انقلابی فرانسه دچار درگیری‌های نظامی با دولت‌های مختلف اروپایی شد. در سال ۱۷۹۶، ناپلئون سپاه فرانسه را برای شکست ارتش‌ بزرگ اتریش رهبری کرد. اتریش یکی از رقبای اصلی بود ولی این جنگ‌ها تا ایتالیا‌ هم ادامه یافت. در سال ۱۷۹۷، فرانسه و اتریش عهدنامه‌ای را امضا کردند که منفعت‌هایی برای قلمرو فرانسه داشت.

سال بعد گروه پنج نفره‌ای که از سال ۱۷۹۵ فرانسه را اداره می‌کرد، پیشنهاد داد که ناپلئون رهبری حمله به انگلیس را به عهده بگیرد. ناپلئون اعلام کرد که ناو دریایی فرانسه هنوز آمادگی رویارویی با ناو سلطنتی بریتانیا را ندارد. به جای آن پیشنهاد او این بود که به مصر حمله کنند تا راه‌های تجاری انگلیس به هند را ببندند. ارتش ناپلئون در مقابل فرماندهان ارتش مصر در جنگ اهرام در جولای ۱۷۹۸ به پیروزی دست یافتند. در اوایل سال ۱۷۹۹، ارتش ناپلئون به سوریه حمله کرد که آن زمان توسط امپراطوری عثمانی اداره می‌شد و البته این تلاش با یک محاصره سیاسیِ شکست خورده به پایان رسید. در آن تابستان که موقعیت سیاسی فرانسه نامعلوم بود، ناپلئون جاه‌‌طلب تصمیم گرفت ارتش خود را در مصر رها کرده و به فرانسه بازگردد.

ناپلئون بناپارت

کودتای ۱۸ برومر

در نوامبر سال ۱۷۹۹، در رویدادی به نام کودتای ۱۸ برومر، ناپلئون عضوی از یک گروه بود که شورش موفقیت‌آمیزی علیه نیروی حاکم بر فرانسه داشتند. آن گروه پنج نفره‌ی سابق با کنسولی سه نفره جایگزین شد و ناپلئون به عنوان یکی از کنسول‌ها به چهره‌ی سیاسی پیشتاز فرانسه تبدیل شد. در ژوئن ۱۸۰۰ در جنگ مارنگو (Marengo) نیروهای ناپلئون یکی از دشمنان همیشگی فرانسه یعنی اتریش را شکست دادند و آنها را از ایتالیا بیرون کردند. این پیروزی به افزایش قدرت ناپلئون به عنوان کنسول اول کمک زیادی کرد. همچنین با عهدنامه آمین در ۱۸۰۲، بریتانیای خسته از جنگ،‌ به مصالحه با فرانسه تن داد، اگر چه این صلح تنها یک سال دوام آورد.

ناپلئون برای بازیابی ثبات فرانسه بعد از انقلاب، تلاش زیادی کرد. او دولت مرکزی ایجاد کرد و در زمینه‌ی بانکداری و آموزش اصلاحاتی انجام داد. همچنین از هنر و علوم بسیار حمایت کرد و رابطه‌ی بین رژیم خود با پاپ را که در دوران انقلاب آسیب زیادی دیده بود، بهبود بخشید. یکی از مهم‌ترین دستاوردهای او کد ناپلئونی یا قانون مدنی فرانسه بود که سیستم قضایی فرانسه را ساده و مؤثرتر می‌کرد و تاکنون قانون اساسی فرانسه را شکل داده است. در سال ۱۸۰۲ با اصلاحاتی که در قانون اساسی صورت گرفت، ناپلئون را برای همیشه کنسول اول فرانسه کرد. دو سال بعد در سال ۱۸۰۴، او به عنوان امپراطور فرانسه مراسم باشکوه تاج‌گذاری‌اش را به‌جا آورد.

ناپلئون بناپارت

ازدواج‌ها و فرزندان ناپلئون

در سال ۱۷۹۶، ناپلئون با ژوزفین، یک بیوه‌ی زیبا و جذاب که شش سال از او بزرگتر بود و دو فرزند نوجوان داشت، ازدواج کرد. بیش از یک دهه بعد، در سال ۱۸۰۹ بعد از آنکه ناپلئون از ژوزفین صاحب فرزندی نشد، ازدواجشان را باطل کرد تا برای به دست آوردن جانشین با زن دیگری ازدواج کند. ناپلئون در ۱۸۱۰ با ماری لوئیز؛ شاهزاده‌ی اتریشی ازدواج کرد. ماری بعد از یک سال اولین پسرشان را به دنیا آورد که ناپلئون دوم نام گرفت. جدای از پسری که ماری لوئیز برای او به دنیا آورد، ناپلئون فرزندان نامشروع بسیاری هم داشت.

دوران حکومت ناپلئون اول

از سال ۱۸۰۳ تا ۱۸۱۵، فرانسه درگیر جنگ‌های ناپلئونی؛ یک سلسله درگیری‌های بزرگ با ملت‌های مختلف اروپا بود. ناپلئون در سال ۱۸۰۳ و برای تامین نیاز ارتش خود، لوئیزیانا را به قیمت ۱۵ میلیون دلار به آمریکای شمالی فروخت. در اکتبر سال ۱۸۰۵، ارتش بریتانیا ناوگان ناپلئون را در جنگ ترافالگار شکست داد. در دسامبر همان سال، ناپلئون توانست به یکی از بزرگ‌ترین پیروزی‌های خود در اُستِرلیتْز علیه روسیه و اتریش دست یابد. این پیروزی باعث انحلال امپراطوری مقدس روم و شکل‌گیری کنفدراسیون راین شد.

ناپلئون بناپارت

سقوط ناپلئون و تبعید

در سال ۱۸۱۰ روسیه از قانون محاصره قاره‌ای که مبنی بر تحریم کالاهای انگلیسی بود، عدول کرد. ناپلئون برای تلافی با ارتشی بزرگ در تابستان دو سال بعد به این کشور حمله کرد. به جای درگیر شدن با نیروهای فرانسوی، روس‌ها ترجیح دادند از استراتژی عقب نشینی استفاده کنند. به همین روش، ارتش ناپلئون بدون آنکه آمادگی لازم را داشته باشد، به داخل خاک روسیه کشیده شد. تا اواخر تابستان، نیروهای هر دو طرف خسارت‌های سنگینی دیده بودند.

نیروهای ناپلئون تا مسکو هم رسیدند اما با شهری خالی از سکنه و تخلیه شده روبه‌رو شدند. روس‌های هزیمت کرده، شهر را آتش زدند تا نیروهای دشمن تمام آذوقه‌ی خود را از دست بدهند. بعد از گذشت یک ماه انتظار برای تسلیم، ناپلئون با زمستان‌ روسیه روبه‌رو شد و نیروهایش در مسکو تلف شدند. طی این شکست سنگین، تنها یک ششم ارتش زنده از روسیه خارج شد. دوران افول قدرت ناپلئون بعد از این شکست و ناکامی‌های دیگر از سمت کشورهای دیگر آغاز شد و نهایتاً به تبعید او انجامید.

ناپلئون بناپارت

جنگ واترلو

ساعت ۱۱ ظهر ۱۸ ژوئن سال ۱۸۱۵ است دو ارتش بریتانیا و فرانسه در مقابل هم قرار گرفته‌اند سمت چپ میدان جنگ را چندین خانه کشاورزان وجود دارد که به آن هوگومونت می‌گویند (Hougoumont) که موضع مناسبی برای دفاع می‌باشد.  و بخشی از قوای انگلیس در آن سنگر گرفته‌اند. در قسمت مرکزی میدان جنگ چند ردیف بوته قرار دارد(lay hay saint)که بخشی از سربازان انگلیسی در پشت تکه چوب‌های تیزی که در زمین فرورفته‌اند و برای مانع شدن از حمله سواران فرانسوی تعبیه شده‌است سنگر گرفته‌اند سمت راست میدان چند خانه مخصوص کشاورزان وجود دارد(papelotte) که سربازان انگلیسی در آن نیستند و ناپلئون آن را بهترین موضع برای حمله می‌شمارد.

با فریاد امپراتور جنگ شروع می‌شود مارشال نی دلیرترین فرمانده ناپلئون که فرمانده سواره نظام است شروع به حمله به مرکز سپاه دشمن که از انگلیسی‌ها و اسکاتلندی‌های خشن تشکیل شده بود می‌کند توپخانه جناح چپ ارتش بریتانیا را هدف می‌گیرد. نیم ساعت از جنگ می‌گذرد ساعت ۱۱:۳۰ هست ژنرال گروشی که در تعقیب بلوشر است، صدای غرش توپ‌ها را از منطقه واترلو می‌شنود یکی از ژنرال‌ها به نام ژرار اصرار می‌کند که دست از تعقیب بلوشر برداشته و از میان دشت به سمت ناپلئون رفته و به کمک او بشتابند در همین زمان بلوشر ارتش باقی‌مانده پروس را به چندین قسمت تقسیم کرده و به واترلو می‌فرستد تا با کمک ولینگتون ناپلئون را شکست دهند یکی از این دسته‌ها در راه با گروشی برخورد کرده گروشی او را شکست داده و به استراحت می‌پردازد و می‌گوید فردا به ناپلئون خواهیم پیوست غافل از اینکه ارتش پروس در حال پیوستن به ولینگتون است و او در حال استراحت است.

ناپلئون بناپارت

از آن سمت مارشال نی با دلیری بی‌همتایش قسمت مرکزی میدان جنگ که در دست بریتانیا بود را می‌گیرد (lay hay saint) و صف‌های انگلیسی را یکی بعد از دیگری می‌شکافد و فراری می‌دهد. او با کمبود سواره نظام روبه رو شده از ناپلئون درخواست سواره نظام می‌کند ناپلئون نیز آخرین دسته‌های سواره نظام خود ملقب به میلو را به کمک او می‌فرستد دیگر چیزی به پیروزی نمانده آرتور ولزلی (دوک ولینگتون) سربازان را به زور تهدید در صف‌ها نگه داشته اکثریت در حال فرارند مارشال نی خیلی به ولینگتون نزدیک شده دیگر چیزی نمانده ناگهان… صدای فریاد چندین هزار نفر از سمت غرب منطقه واترلو به گوش رسید پروس‌ها بی‌محابا به فرانسویان حمله کردند انگلیسی‌ها از حالت دفاع به حمله روی آورده بخشی از ارتش پروس به سمت ناپلئون می‌روند ۲۵۰۰۰ هزار نفر از گارد محافظ با دیدن این صحنه سریعاً دور امپراتورشان آرایش مربعی گرفته و مانع از کشته شدن ناپلئون شدند .

ارتش فرانسه فلج شده و ترس و وحشت در میان سربازان فرانسوی موج می‌زند ارتش فرانسه درهم شکسته و همه می‌گریزند می‌گویند: فقط یک نفر باقی‌ماند و به جنگیدن ادامه داد و او مارشال نی بود انگلیسی‌ها او را گرفته و در دادگاه نظامی محاکمه کرده و او در دفاع از خودش فقط یک کلمه گفت: «هر فردی وظیفه دارد برای کشورش» بجنگد[۹۲] و سپس او به اعدام محکوم شد ناپلئون نیز با وجود اصرارهای زیاد مردم مبنی برماندن در مقام امپراتوری و با قول حمایت کردن از او و دوباره جنگیدن این کار را نکرد و خودش را به یک کشتی انگلیسی تسلیم کرد او خود را به انگلیسی‌ها تسلیم کرد به امید اینکه آن‌ها پیشنهاد او را مبنی بر زندگی کردن در شهر لندن می‌پذیرند اما کشتی انگلیسی به محض ورود به لندن به او اعلام شد که نباید این موجود جنگ طلب وارد انگلیس شود و پس از تشکیل جلسه‌ای نتیجه این شد که او را به جزیره‌ای در دریای اطلس به نام هلن مقدس تبعید شود او در سنت هلن روزهای بسیاری خاطرات و افتخارات خود را همراه با سربازان با وفای خود به یاد می‌آورد.

او در سن ۵۲ سالگی و در سال ۱۸۲۱ به علت شرایط بد جسمانی و بیماری درگذشت. جسد او پس از ۱۹ سال بوسیله کشتی ای به فرانسه بازگشت و با استقبال بی‌نظیر مردم فرانسه روبه رو شد میلیون‌ها نفر از مردم فرانسه که قلبشان برای این امپراتور رؤیایی می‌تپید برای استقبال آمده بودند که این نشانه محبت و عشق قلبی مردم فرانسه به ناپلئون دی بوناپارت است.

مرگ ناپلئون

در اکتبر سال ۱۸۱۵ او به جزیره‌ی دورافتاده‌ی سنت هلن تبعید شد و شش سال بعد در سن ۵۱ سالگی به علت سرطان روده درگذشت. پیکر او را علی‌رغم وصیتش برای دفن شدن در کنار رود سن و در میان مردم سرزمینش، در همان جزیره دفن کردند. در سال ۱۸۴۰ بقایای جسد او را به فرانسه بازگردانده و در مقبره‌ای در پاریس در کنار سایر رهبران ارتش فرانسه دفن کردند.

ناپلئون بناپارت

ناپلئون در یک نگاه

• ناپلئون در جزیره کورسیکا متولد شد.

• او در آکادمی ارتش فرانسه تحصیل کرده بود.

• همسر اول او ژوزفین تقریباً از اعدام فرار کرد.

• او قد کوتاهی نداشت.

•  رُزِتا استون توسط ارتش ناپلئون کشف شد.

• بتهوون در اصل می‌خواست سومین سمفونی‌اش را به ناپلئون هدیه کند.

• ناپلئون قبل از تبعید به اِلب اقدام به خودکشی کرد.

• او در واقع از سرطان روده درگذشت.

  • منبع
  • ایوار
  • ویکیپدیا

دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید