امروز: پنج شنبه, ۰۹ فروردين ۱۴۰۳ برابر با ۱۷ رمضان ۱۴۴۵ قمری و ۲۸ مارس ۲۰۲۴ میلادی
کد خبر: 262937
۷۶۸۴۲
۱
۰
نسخه چاپی
Pier Paolo Pasolini

پیر پائولو پازولینی کارگردان ایتالیایی؛ اعتقادات متناقض و مرگ مشکوک پیر پائولو پازولینی

دغدغه ی اکثر آثار پازولینی چه در زمینه سینما و چه داستان برخورد قشرها ی مختلف جامعه ، کاستی ها ، ظلم ثروتمندان بر فقرا و مضامین اجتماعی دیگر می باشد

پیر پائولو پازولینی کارگردان ایتالیایی

پیر پائولو پازولینی کارگردان ایتالیایی 

پیر پائولو پازولینی، شاعر نویسنده، منتقد و سینماگر برجسته ایتالیایی در طول عمر نسبتا کوتاه خود، آثار بسیاری در زمینه سینما و ادبیات خلق کرد و تاثیر عمیقی بر فیلمسازان نسل پس از خود گذاشت. قتل وحشیانه‌ی پازولینی در سال 1975 میلادی، معمایی‌ست که تا امروز جوابی برای آن پیدا نشده است.

پائولو پنجم مارس 1922 در شهر بولونیا که معروف است به چپگراترین شهر ایتالیا از پدری که افسر ارتش بود و مادری که معلم ابتدایی، زاده شد؛ در هفت سالگی شعرمی گفت و آرتور رمبو شاعر سمبولیست فرانسوی از هنرمندان محبوبش بود؛ داستایوفسکی، تولستوی، شکسپیر و کالریج نیز.

در 1939 به کالج ادبیات رفت؛ فوتبالیست خوبی هم بود. در سالهای بعد چند مجموعه شعر منتشر کرد و به روزنامه نگاری هم پرداخت، ولی آبش با مسئولان فاشیست جراید به یک جوی نمی رفت و سرانجام توسط نازی های آلمانی دستگیر شد اما توانست فرار کند.

بعد از جنگ به حزب کمونیست ایتالیا پیوست و مشکلاتی با کلیسای کاتولیک پیدا کرد. اکنون علاوه بر یک سیاستمدار چپگرای نسبتا رادیکال، شاعری شناخته شده و موفق هم محسوب می شد.

در 1943 در فیلمی یکی از نقش های اصلی را بازی کرد و در 1961 اولین سناریواش را نوشت و ساخت با نام «آکاتون» (Accattone) که درباره خلافکاران و طبقات پایین جامعه رم بود و پرسوناژهای اصلی اش دلالان و کارگران جنسی و دزدان بودند و با اینکه پازولینی آن را نئورئالیستی نمی دانست از سوی منتقدان به عنوان اثری در نوعی جدیدی از این مکتب سینمایی ایتالیایی مورد توجه قرار گرفت و پائولو در مدت کوتاهی به عنوان یکی از هنرمندان مولف و البته نسبتا جنجالی سینمای ایتالیا صاحب آوازه ای جهانی شد، با 12 فیلم بلند در کارنامه نسبتا کوتاه (۱۴ ساله) هنری اش در سینما.

اعتقادات و آثار پازولینی

اعتقادات و آثار پازولینی

پازولینی از درخشان‌ترین، اسرارآمیزترین و بحث‌برانگیزترین شخصیت‌های بعد از جنگ در ایتالیا است.

پازولینی در اکثر فیلم ها و طرح ها و سناریو هایش بیانگر موضوعات اجتماعی، دغدغه های مردم، برخورد نسل های پس از جنگ بود با آنچه بر سر ایتالیا آمده و آنها نمی توانستند این حقارت را هضم یا حتی درک کنند. همین علاقه بیش از حد او به مسائل اجتماعی باعث گرایش او به سمت ساخت فیلم های مستند شد.

«آکاتونه»، «ماماروما»، «تئوراما»، «خوک‌دانی»، «پنیر بی‌نمک»، «دیوارهای صنعا»، «پرنده‌های بزرگ و پرنده‌های کوچک»، «تماشای زمین از کره ماه»، «ابرها چیستند؟» و فیلم‌های مستند «ملاقات با عشاق» و «یادداشت‌های سفر برای فیلمی درباره هند» نام تعدادی از فیلم‌های پازولینی است.  

این سینماگر شهیر تعدادی از مهم‌ترین آثار خود را با اقتباس از آثار ادبی کلاسیک جهان ساخته است؛ «شب‌های عربی» با اقتباس از کتاب عظیم «هزار و یک‌شب»، «دکامرون» با اقتباس از «دکامرون» اثر جیوانی بوکاچیو(ادیب برجسته قرن 14 ایتالیا) و «افسانه‌های کانتربوری» با اقتباس از مجموعه داستان‌هایی به همین نام از جفری چاوسر، نویسنده انگلیسی سده چهاردهم میلادی ساخته شده است.

پازولینی یکی از پیشگامان حرکت نئورآلیسم در سینمای ایتالیا، همچنین شاعر اهل تئاتر و هنر بود. او در سال های 1971 و 1972 با فیلم های «دکامرون» برنده جایزه منتخب هیأت داوران و «قصه های کانتربری» برنده جایزه خرس طلایی، موفق به دریافت جوایز اصلی فستیوال فیلم «برلین» شد. همچنین چندین فیلم او در بخش رقابتی فستیوال های «کن» و «ونیز» به نمایش درآمدند.

فضای اکثر آثارش زندگی طبقه‌ی کارگر و تنگ‌دست است. لایه‌ای از جامعه‌ی آن زمان که دیگران "طبقه پست" می‌نامیدند. پازولینی کشش خاصی به این گروه داشت و خود مدتی درون این طبقه اجتماعی که آن را "لومپن پرولتاریا"  می‌نامید، زندگی کرد.

پازولینی قبل از هر چیز همانند مادرش یک شاعر است. او نخستین دفتر شعرش را در هفت سالگی به پایان برد و وقتی 17 ساله بود برای تحصیل در رشته ادبیات به دانشگاه رفت. بعد، وقتی که 20 ساله شد، نخستین انتشار رسمی اشعارش را تجربه کرد و به 25 سالگی که رسید، به حزب کمونیست پیوست. از همین زمان شهرت فراگیر او هم شروع شد.

شعر، رمان، مقالات هنری، نظریه پردازی سیاسی، تابلوهای نقاشی و خلاصه هر چیزی که پازولینی زیر قلم می برد، از همین دوران به بعد مخاطبان فراوان یافتند. از همین زمان بود که رمان های پازولینی در فهرست پرفروش های سال قرار گرفتند و مقالاتش سوژه بحث های جنجالی روز شد. دیگر شعرهای او زبان گرد محافل روشنفکری بودند و منتقدان با تابلوهای نقاشی اش از نقادی لذت می بردند.

شاید پیوستن او به حزب کمونیست در این توفیقات بی تاثیر نبوده باشد. اما از نظر اعضای حزب، پازولینی یک مارکسیست خوب نبود. او به شدت اعتقادات مذهبی داشت و تا آخرین لحظه هم آنها را حفظ کرد.

پیر علاقه وافری به عهد باستان هم داشت که شاید این باستان گرایی از نقاط تضادآمیز دیگرش با تفکر چپ به حساب بیایند؛ و جالب تر از آن، توجه او به عهد باستان، در عین ستیزه عمیقش با فاشیسم بود؛ فاشیسمی که به شدت روی نژاد و ملیت و تمدن رُم باستان تاکید می کرد و خاستگاه اصلی آن همین جا، یعنی ایتالیا شناخته می شد.

از طرفی مذهبی بودن پازولینی هم در نوع خودش چیز عجیبی بود چون هم با تمایلات جنسی اش جور در نمی آمد و هم این که او در عین باورهای عمیق کاتولیستی، کلیسا را ابراز قدرت می دانست. پازولینی خوب یا بد و درست یا غلط، جذاب بود و جذابیتش از همین تناقضات عمیق بر می خواست، تناقضاتی که البته منطق خودشان را داشتند.

فیلم «انجیل به روایت متی» پازولینی درباره زندگی حضرت عیسی مسیح(ع) است. این فیلم فارغ از موضوع و محتوا از منظر ساختاری نیز یکی از آثار برجسته تاریخ سینماست. پازولینی این فیلم را در سال 1964 در لوکیشن‌هایی در فلسطین ساخت.

با وجود گذشت 50 سال از تاریخ ساخت و اکران این فیلم و ساخته شدن فیلم‌های زیادی درباره این پیامبر اولوالعزم، از جمله «مصائب مسیح» اثر مل گیبسون و... بسیاری از منتقدان هنوز هم فیلم پازولینی را  اثرگذارترین فیلمی می‌دانند که درباره حضرت مسیح (ع) ساخته شده است.

نگاه پازولینی به جامعه و سیاست، کاملاً مارکسیستی بود ولی او پیامبر وار، شارع عشق به عنوان پایه روابط انسانی بود. هیچ گونه قرارداد اجتماعی بر سر این راه این عشق برای او پذیرفتنی نبود. این قرارداد می تواند یک مرام مذهبی باشد، یا ازدواج٬ یا بازی سرمایه.

پازولینی یک مارکسیست معترض بود که هیچ گونه دست درازی نهاد قدرت به ساختارها و مناسبت های انسانی را بر نمی تابید. این اعتراض به حدی بود که او همواره نهادهایی مثل پلیس را نیز فاسد و متجاوز به حقوق توده ها می دانست. در سه گانه زندگی این اعتراض از پرداختن به زبان پرولتاریا شروع می شود و در میان داستانها بارها این مناسبت بازی قدرت را به سخره می گیرد و نقد می کند.

در اپیزودی از داستانهای کانتربری که دو مرد همجنسگرا مشغول معاشقه هستند، وقتی یکی از آنها به دام پلیس می افتد می تواند با رشوه پلیس را قانع کند که از گناه او چشم بپوشد ولی وقتی مرد دیگری در همان شرایط گیر می افتد و توانایی پرداخت پول را ندارد٬ محاکمه می شود. پازولینی به این مناسبت می تازد، به نحوی که آن را نه تنها ناعادلانه بلکه یک مضحکه می بیند که در طول تاریخ بارها تکرار شده است.

جایی دیگر جوانکی آس و پاس که ابراز عشقش به یک زن خرده بورژوا به شکل تحقیر آمیزی رد می شود با فلز داغ رقیب بورژوای خود را تنبیه می کند، تا پازولینی قدرتی که مانع بر سر راه این عشق است را هزل کند. 

در داستانی دیگر در مجموعه «داستانهای کانتربری» پازولینی ٬ از پادشاهی می گوید که همسر جوانش او را به هزارتوهای کاخ می برد تا به او خیانت کند. پادشاه به عنوان نماینده قدرت٬ سدی بر راه مناسبت انسانی عشق و راهی برای یافتن شادی است.

نگاه انتقادی پازولینی به جامعه ایتالیا و سبک رئالیستی او باعث شد که کارهای وی در طول زندگی‌ حرفه‌ایش آماج انتقادات و سانسور قرار بگیرد. از جمله آخرین فیلم او "سالویا 120 روز در سودوم"، ساخت سال1975 میلادی که نمایش آن به خاطر صحنه‌های تجاوز، قتل و شکنجه در بسیاری از کشورهای جهان ممنوع شد.

میشائل هانکه، کارگردان اتریشی و سازنده فیلم "روبان سفید"، درباره این فیلم می‌گوید: «این فیلم من را برآشفت.» در این فیلم تحقیر شدن انسان، بدون هرگونه ملاحظه‌ای، در قالب صحنه‌های تکان‌دهنده‌ی خشونت به تصویر ‌کشیده شده است.

پازولینی در جایگاه یک شاهد، با نگاهی موشکافانه هیچ هدفی را جز نمایش ایتالیای فاشیستی دنبال نمی‌کرد.

سالو، آخرین فیلم او نیمه کاره ماند چون در صبح دومین روز از ماه نوامبر 1975، وقتی که گروه هنوز در میانه های ضبط فیلم بودند خبر رسید که پازولینی به شکلی وحشیانه به قتل رسیده است. تنها چیزی که درباره قتل او به اثبات رسیده این است که او را فاشیست ها کشتند.

با این حساب باید جمله آنتونیونی که می گفت پازولینی به سرنوشت قهرمانان داستان هایش دچار شد را بیشتر جدی گرفت. او مثل چه‌گوارا مُرد. فیلم نیمه تمام پازولینی به نام «سالو» را جمعی از بهترین کارگردانان ایتالیا به انتها رساندند؛ اثری که یکی از مهم ترین آثار تاریخ سینماست، اما هر کسی توان عصبی لازم برای تماشای آن را تا انتها ندارد.

مرگ پیر پائولو پازولینی

مرگ پیر پائولو پازولینی

پازولینی که در هنگام مرگ 53 سال داشت،

پازولینی در سال 1975 و بعد از اینکه در مناطق حاشیه‌ای رم چندین بار ماشین خودش از رویش رد شد، جانش را از دست داد. پلیس در ابتدا یک فرد خیابانی را دستگیر کرد اما او بعدها به دلیل کمبود مدارک آزاد شد. اندکی بعد از آن، جستجوها برای یافتن سه مرد آغاز شد که با دیدگاه‌های چپ‌گرا و ضدمذهبی پازولینی مخالف بودند، اما آن‌ها هیچگاه پیدا نشدند.

سناریوی کلیشه‌ای قتل در دعواهای هم‌جنس‌گرایان توانست به سرعت در ایتالیا افکار عمومی را متقاعد سازد:«مردی فاحشه‌ و جنایت‌کار، هم‌جنس‌گرایی را به قتل رساند!» ادعایی که باورش با توجه به داستان زندگی پازولینی آسان بود. اما در جریان برگزاری دادگاه‌ها و بررسی پرونده، نکاتی مجهول به چشم ‌آمد.

اعترافات متهم پرونده متناقض بود. اسناد و گواهی‌های مربوط به پرونده ناپدید ‌شدند. ردپا‌های موجود نادیده گرفته ‌شد.

آیا پازولینی قربانی توطئه‌ای از سوی راست‌های افراطی شد؟ یا آیا این فیلم‌ساز با عشق به اسطوره‌ها و رسوم، قتل خود را طراحی کرده بود؟ سال 2005 این پرونده بار دیگر به جریان افتاد که باز هم بی‌نتیجه ماند. اما روشن‌فکران ایتالیایی همچنان خواستار پی‌گیری مجدد این پرونده هستند.

  • منبع
  • ایمنا
  • مهرنیوز
  • سینما-چشم
  • سینما سینما

دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید