گریه کردن مردان
همه انسانها در دوران کودکی خود بسیار گریه کردهاند؛ اما زمانی که به بزرگسالی میرسند همواره سعی میکنند جلوی اشکهای خود را بگیرند؛ چرا که گریه کردن شدید را نشانهی ضعف و شرمندگی میدانند. اما آیا واقعا اینطور است؟
گریه کردن برای بسیاری از انسانها روشی برای تخلیه ناراحتی و غم است. گاهی بیرون ریختن هیجانات و گریه کردن به اندازه یک نسخه پزشکی میتواند مؤثر باشد. تا جایی که روانشناسان معتقدند که افراد با جلوگیری از اشک ریختن به خودشان صدمه میزنند.
گریه کردن مردان یکی از مسائلی است که حول و حوش آن کلیشه های فرهنگی خشک و متعصبانه ای شکل گرفته است. در واقع از مردان انتظار می رود که گریه نکرده و هیجانات خود را بارداری کنند.
این مسئله در طول رشد کم کم به مردان تحمیل می شود و از آن ها انتظار می رود مردانه رفتار کنند. این انتظارات و کلیشه های فرهنگی زمینه ساز مشکلات جسمانی و روانی مثل بروز علائم افسردگی می شوند. والدین با دامن زدن به این کلیشه ها این باور غلط را در فرزندان خود شکل می دهند.
بیشتر مردها زمانی گریه میکنند که اتفاقی واقعی رخ داده باشد. مردها خیلی دیر و برای مدتزمان کوتاهی گریه میکنند و اشک چندانی از چشمان آنها سرازیر نمیشود. اکثراً بی صدا گریه میکنند و هنگام گریه کمتر به خودشان توجه دارند. در بسیاری از موارد آنها زمان گریه کردن صورت خود را میپوشانند تا چهره آنها کمتر دیده شود.
مردها تمایل دارند تا در موقعیتهای ویژه گریه کنند. تحقیقی که ویلیام لامباردو انجام داده، نشان میدهد که مردها تنها در پاسخ و واکنش به دو موقعیت که زنها در آن شرایط گریه میکنند، میگریند، این دو موقعیت عبارتاند از فوت معشوقه و خواندن دعای مذهبی.
مردها به روش هوشمندانهای می گريند. مردها بندرت و برای مدت زمان كوتاهی گريه می كنند و اشك چندانی از چشمان آنها سرازير نمی شود. آنها تقريباً بی صدا گريه می كنند و هنگام گريستن كمتر به خودشان توجه دارند. در بسياری از موارد آنها بهنگام گريستن صورت خود را می پوشانند تا مغلوب شدن بی روح چهره آنها كمتر ديده شود.
علل عدم گریه کردن مردان
تفاوت های ذاتی که بین زن و مرد وجود دارد می تواند تا حدی دور بودن مردان از احساسات و واقع گرایی بیشتر آنان را توجیه کند. مغز مردان به شکل ساختاری متفاوت از زنان است. در مغز زنان دو نیمکره ارتباط بیشتری با هم برقرار کرده اند و این ممکن است علت این باشد که زنان بیشتر درگیر احساسات بشوند.
بخشی از این تفاوت با زیست شناسی توجیه می شود ولی بخش بزرگ و عمده ای از آن مرتبط با مسائل فرهنگی و اجتماعی است. کودک پسر از ابتدای زندگی الگوی پدری را داشته که گریه نمی کرده است و در صورتی که پسرش گریه می کرد او را سرزنش کرده: (تو مگر دختری؟) و یا (مرد که گریه نمی کند).
پیامد های منفی عدم گریه کردن مردان
هیجانات دارای کارکرد های مفیدی برای انسان هستند. در واقع تجربه هیجانات به بقا و کیفیت زندگی ما کمک می کند. بنابراین آن ها برای سازگاری و انطباق ما ضروری هستند. حال در صورتی که فرد نتواند هیجاناتش را تجربه کند، مجبور به سرکوبی آن ها می شود. سرکوب کردن هیجانات شاید در مواقع معدودی جزء راهکار های سازگاری باشند ولی دائما سرکوب کردن باعث به خطر افتادن سلامت جسمانی، سلامت روان، از دست رفتن روابط انسانی و پایین آمدن کیفیت زندگی می شود.
شاید یکی از دلایلی که طول عمر مردان کمتر از زنان می باشد و میزان سکته های قلبی در آن ها بیشتر است همین فروخوردن هیجانات، عدم ابراز آن ها و برای مثال هنگام غم و اندوه گریه نکردن و برون ریزی نکردن می باشد. از طرفی باعث می شود مردان برای مقابله با احساسات و ناراحتی های خود بیشتر به سمت روش های ناکارآمد بروند. مصرف سیگار، اعتیاد به الکل و مواد مخدر از جمله روش های مقابله ای هستند که در جمعیت مردان بیشتر استفاده می شود. شاید بهتر باشد از این پس به کودکان پسر خود آموزش ندهیم گریه نکنند و خودمان هم گاهی گریه کنیم.
دیدگاه