امروز: جمعه, ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ برابر با ۰۹ شوّال ۱۴۴۵ قمری و ۱۹ آوریل ۲۰۲۴ میلادی
کد خبر: 276596
۲۱۳۷
۲
۰
نسخه چاپی
گوستاو کوربه (Gustave Courbet)

گوستاو کوربه | گوستاو کوربه نقاش و رهبر جنبش رئالیسم

گوستاو کوربه، نقاش فرانسوی بود که رهبر جنبش رئالیسم یا واقع‌گرایی در نقاشی قرن نوزدهم فرانسه به‌شمار می‌آمد.

گوستاو کوربه

ژان دزیره گوستاو کوربه متولد ۱۰ ژوئن ۱۸۱۹ ، نقاش فرانسوی بود که رهبر جنبش رئالیسم  یا واقع گرایی در نقاشی قرن نوزدهم فرانسه به‌شمار می‌آمد.

گوستاو کوربه

ژان دزیره گوستاو کوربه نقاش بزرگ فرانسوی است که تاثیر گذاری قابل توجهی بر جنبش رئالیسم گذاشته است. تقریبا می توان گفت که اساسا مبتکر عبارت «جنبش رئالیسم» خود این نقاش بوده است. کوربه نقاشی توانمند بود که در حوزه های زیادی از قبیل ترکیب بندی و فیگور، نقاشی منظره و به تصویر کشیدن زنان کار می کرد. و در تمام این حوزه ها نیز از تبحر و تکنیک مثال زدنی برخوردار بود. وی همینطور به مشکلات اجتماعی و جامعه نیز در آثار خود می پرداخت. به قلب اجتماع می رفت و زندگی افراد خارج از شهر، دهقانان و فقرا را به تصویر می کشید. کوربه زندگی شخصی جالب توجهی داشت و این سخنان مشهور از وی بر جای مانده است: من پنجاه سال دارم و در طول این پنجاه سال پیوسته آزاد زندگی کرده ام. بگذارید تا پایان زندگی با همین آزادی ادامه دهم. وقتی مردم، می خواهم در مورد من چنین گفته شود: به هیچ مدرسه ای تعلق نداشت، به هیچ کلیسایی دلبسته نبود، به هیچ سازمانی وابسته نبود، در هیچ آکادمی تعلق خاطری نداشت و همینطور متعلق به هیچ سیستمی نبود، به تنها چیزی که تعلق داشت آزادی بود و بس!

کوربه در شرق فرانسه، پسر الئونور-رگیس، کشاورز مرفه و سیلوی کوربه متولد شد. وی پس از حضور در کالج سلطنتی و کالج هنرهای زیبا در Besançon، در سال 1841 ظاهراً برای تحصیل در رشته حقوق به پاریس رفت. با این حال، او با جدیت بیشتری خود را وقف مطالعه نقاشی استادان در لوور کرد. پدر و پسر احترام متقابل زیادی داشتند و وقتی كوربت به پدرش گفت كه قصد دارد به جای یك وكیل استانی نقاش شود، پدرش موافقت كرد و گفت: "اگر كسی منصرف شود، تو خواهی بود، نه من" در صورت لزوم، او زمین ها و باغ های انگور و حتی خانه های خود را برای کمک به پسرش می فروخت.

کوربه جوان که از هرگونه نگرانی مالی رها شده بود، توانست خود را کاملاً به هنر خود اختصاص دهد. وی با کپی برداری از تصاویر دیگو والاسکز، خوزه دو ریبرا و دیگر نقاشان اسپانیایی قرن هفدهم مهارت فنی کسب کرد. در سال 1844، هنگامی که او 25 ساله بود، پس از چندین تلاش ناموفق، عکس سلفی Courbet با یک سگ سیاه، نقاشی شده در سال های 1842–44، توسط سالن پذیرفته شد - تنها نمایشگاه عمومی سالانه هنر در فرانسه، با حمایت مالی آکادمی هنرهای زیبا. وقتی در سال های بعد هیئت داوران سالن سه بار کار او را به دلیل سبک نامتعارف و موضوع جسورانه آن رد کردند، او همچنان دلسرد نشد و به ارسال آن ادامه داد.

انقلاب 1848 جمهوری دوم و روحیه لیبرال جدیدی را به وجود آورد که برای مدتی کوتاه هنرها را بسیار تحت تأثیر قرار داد. کوربه سالن نمایشگاه خود را نه در خود لوور بلکه در گالری های مجاور تویلری برگزار کرد. در سال 1849 در آنجا به نمایش درآمد و کارهای اولیه او با استقبال قابل توجه منتقدان و مردم روبرو شد.

در سال 1849 وی برای بهبودی از سبک زندگی پرتحرک خود در پاریس به دیدار خانواده خود در اورنانس رفت و با الهام از دوباره در حومه زادگاه خود، دو اثر بزرگ نقاشی خود را تولید کرد: سنگ شکن ها و دفن در اورنان. سنگ شکن ها که در سال 1849 نقاشی شده است، نمایش واقع گرایانه ای از دو چهره است که در یک محیط بی حاصل روستایی مشغول کار فیزیکی هستند. مراسم تدفین در اورنانس، از سال بعد، نمایشی عظیم از مراسم تشییع جنازه دهقانی است که شامل بیش از 40 چهره در اندازه واقعی است. هر دو اثر کاملاً از تصاویر کنترل شده و ایده آل تر از مکتب نئوکلاسیک یا رمانتیک دور می شوند. آنها زندگی و عواطف را نه اشراف زاده ها بلکه دهقانان فروتن به تصویر می کشند و این کار را با یک فوریت واقع بینانه انجام می دهند.

کوربه، از نزدیکان نویسندگان و فلاسفه زمان خود، از جمله شاعر چارلز بودلر و فیلسوف اجتماعی پیر ژوزف پرودون، رهبر مکتب جدید رئالیسم شد که به مرور زمان بر سایر جنبشهای معاصر غلبه داشت. دلبستگی مادام العمر وی به سنت ها و آداب و رسوم استان زادگاه خود، Franche-Comté و زادگاه خود، Ornans ، یکی از زیباترین شهرهای استان، یکی از عناصر تعیین کننده در توسعه رئالیسم بود.

پس از بازدید کوتاهی از سوئیس، وی به اورنس بازگشت و در اواخر سال 1854 بوم عظیمی را آغاز کرد که آن را در شش هفته تکمیل کرد: استودیوی هنرمند، تمثیلی از تمام تأثیرات بر زندگی هنری کوربه، که به عنوان چهره های انسانی به تصویر کشیده می شود از تمام سطوح جامعه. خود كوربت با ذكاوت ذاتی، بر روی یك منظره كار می كند و پشت خود را به یك مدل برهنه كه نمایشی نمادین از آكادمیك است، بر همه چهره ها ریاست می كند. هنگامی که هیئت داوران برای نمایشگاه جهانی 1855 این نقاشی را رد کردند، کوربه با حمایت مالی یکی از دوستان خود غرفه رئالیسم خود را افتتاح کرد تا آثار خود را در سایتی نزدیک به نمایشگاه رسمی به نمایش بگذارد. این شرکت شکست خورده است. اوژن دلاکروا، نقاش، به تنهایی در مجله خود، جسارت و استعداد کوربه را ستود.

در سال 1856 کوربه به آلمان سفر کرد و در آنجا مورد استقبال گرم هنرمندان همکار خود قرار گرفت. سه سال بعد، در سن 40 سالگی و هنوز هم با سرپیچی از انتقادات شدید در کشور خود، او الگوی بی چون و چرای نسل جدیدی از نقاشان بود که از مکاتب سنتی نقاشی روی گردانده بودند، که آنها فقط موانعی برای رسیدن به آن نبودند. الهام هنری Courbet در همه ژانرها کار می کرد.

در سال 1865 او مبل راحتی خود را قبل از صخره های اترتات، دوویل، تروویل و دیگر استراحتگاه های مد روز امپراتوری دوم برپا کرد. وی با دقت مشاهده جریانات هوا و آسمان طوفان، با موفقیت معماری یک طوفان را در مجموعه ای از مناظر دریایی به تصویر کشید. این تصاویر یک دستاورد خارق العاده بود که دنیای هنر را متحیر کرد و راه را برای امپرسیونیسم باز کرد ، یعنی دستیابی به یک حس حسی بیشتر با تولید مثل رنگ و نور منعکس شده توسط یک شی و نه شکل خطی دقیق آن.

گوستاو کوربه را با واقع می توان آغازگر و رهبر جنبش رئالیسم فرانسوی نامید. این جنبش نقاشی کاملا به واقعیت وفادار بوده و از زبانی صریح و مستقیم در بیان پیامهای خود استفاده می نماید. این سبک از نقاشی کاملا از زیبا سازی بی جا و بی مورد اجتناب کرده و تمام سعی خود را برای به تصویر کشیدن واقعیتی که وجود دارد معطوف می نماید. در همین راستا آثار این استاد بزرگ نوعی واقعیت عریان و بسیار نیرومند را نمایندگی می نماید. خود همین امر باعث به وجود آمدن سبکی می گردد که خود به خود دارای ترکیب بندیهای منحصر به فرد بوده و ناخودآگاه و عاری از هر گونه تلاش تصنعی به راحتی پیام را به مخاطب خود القاء می نماید.

به بیان دیگر کوربه نماینده نوعی رئالیسم کاملا واقع گرا چه از نظر موضوع و چه از نظر تکنیک و سبک می باشد. آثار این هنرمند بزرگ صرفا هارمونی و زیبایی را ارائه نمی کند، بلکه در تلاش برای به تصویر کشیدن زندگی روزمره و عادی در بطن جامعه می باشد. کاری که در آثار نقاشان رومانتیک آن دوران بسیار نادر بود.

کوربه توانست هنر رئالیسم را در رگهای جامعه تزریق کرده و از این طریق تحولات عمیقی در سیستم هنر ایجاد کند.

گفته های گوستاو کوربه

نقاشی، هنریست واقعی و قابل لمس، بنابراین این هنر فقط می تواند چیزهایی که وجود دارند و واقعی هستند را نمایندگی نماید. یک موضوع آبستره وجود خارجی ندارد! و قابل دیدن نیست، بنابراین این موضوع یا شیء نامرئی نمی تواند در حوزه نقاشی قرار گیرد. تخیل در هنر نقاشی عبارت از آن است که هنرمند بتواند با استفاده از تخیل خود چیزی را که وجود دارد به کامل ترین نحو به نمایش بگذارد و پیام درون آنرا به مخاطب القاء نماید. اما این پدیده به هیچ عنوان کپی برداری از یک موضوع واقعی به حساب نمی آید. یا به بیان دیگر هنرمند رئالیسم در صدد ایجاد موضوع و یا یک چیز مشابه نمی باشد. زیبایی در طبیعت در غالب فرمهای گوناگونی شکل گرفته و حلول می کند. این زیبایی به راحتی یافته نمی شود، دیدن این زیبایی کار یک هنرمند توانا و چیره دست می باشد. زیبایی پدیده ای زمانمند است، به بیان دیگر زیبایی متعلق به زمان خود و فردی است که در آن زمان در حال زیستن است و هنرمند همان شخص می باشد که باید به ادراک و فهم این زیبایی بپردازد و یا آنرا با قوه تصور درک نماید. زیبایی نسبت مستقیم با توانایی ادراکی دارد که آنرا هنرمند به دست می آورد و این موضوع خارج از حوزه آکادمیک و مدرسه می باشد و تنها با نقاشی کردن به دست می آید.

آثار گوستاو کوربه

گوستاو کوربه

گوستاو کوربه، دختران روستایی، ۱۸۵۱، رنگ روغن، روغن روی بوم، طرح اولیه، | ۵۴۶۶ سم، نگارخانه شهر لیدز.

گوستاو کوربه

گوستاو کوربه، کارگاه نقاش، ۱۸۵۴ – ۵۵ ، رنگ روغن روی بوم، ۵۹۷×٣۶۰ سم، الوور، پاریس.

گوستاو کوربه

گوستاو کوربه، سنگشکنان، رنگ روغن روی بوم، ۱۸۴۹

گوستاو کوربه

سلف پرتره گوستاو کوربه

گوستاو کوربه

 بعد از ظهر در ارنان _ نقاش: گوستاو کوربه

گوستاو کوربه

عکس سلفی با یک سگ سیاه گوستاو کوربه

گوستاو کوربه

دفن در اورنان گوستاو کوربه

  • منبع
  • مجله نگاه فرد
  • آموزشگاه نقاشی ایکاروس
  • بانو تی وی

دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید