امروزه جو سازمانی یکی از مفاهیم بسیار مهم در زمینه مدیریت است که به عناوین و طرق مختلف در منابع مربوط به رفتار سازمانی به آن اشاره می شود و تشریح آن به لحاظ اینکه ارتباط نزدیکی با بعضی دیگر از عوامل موثر در اثربخشی سازمانی از قبیل فرهنگ سازمانی، روحیه، انگیزش کارکنان و همچنین اثربخشی رفتاری مدیر دارد بسیار مهم است.
تعریف جو سازمانی
مفهوم جوسازمانی بر این واقعیت دلالت دارد که رفتار انسان در سازمان فقط بر اثر تعامل با رویدادهای مستقیم و بلاواسطه شکل نمی گیرد بلکه همچنین تحت تاثیر تعامل با نیروهای نامحسوس و ناپیدای سازمانی نیز قرار دارد. به طور کلی جو سازمانی ادراکاتی است که افراد از جنبه های گوناگون محیط سازمان دارند.
پژوهشها نشان میدهند که سیاستها، برنامه های سازمان، وضعیت مالی یا ارزش سهام شرکت هیچ کدام سازمان را به محیطی مناسب برای کار کردن تبدیل نمیکند، بلکه آنچه از سازمان یک محیط کار ایده آل و مطلوب میسازد، احساس کارکنان نسبت به محیط کار است. شرایط محیط کار برای ایجاد و رشد احساس کارکنان در سه عامل خلاصه میشود: مدیریت، شغل و همکاران.
جو سازمانی اصطلاح وسیعی است که به ادراک کارکنان از محیط عمومی کار سازمان اطلاق شده و متأثر از سازمان رسمی، غیررسمی، شخصیت افراد و رهبری سازمانی است به عبارت دقیقتر جو سازمانی عبارت است از کیفیت نسبتاً پایدار محیط سازمان است که کارکنان آن را تجربه کرده و بر رفتار آنان تأثیر گذاشته و مبتنی بر ادراک جمعی رفتار در سازمان میباشد.
جو سازمانی همانند هوای موجود در یک اتاق است، ما نمی توانیم جو سازمانی را ببینیم یا لمس کنیم، اما آن ما را احاطه کرده است و هر چه که اتفاق می افتد را تحت تاثیر قرار می دهد و خود نیز از آنچه که در سازمان می گذرد، تاثیر می پذیرد. بنابراین هر سازمانی، فرهنگ، سنتها و روشهای عمل ویژه ای دارد که بر روی هم جو آن سازمان را تشکیل می دهند. جو برخی سازمانها پویا و کاری است و برخی دیگر سهل گیر و برخی کاملا انسانی و برخی دیگر سخت و سرد.
در جو باز و مطلوب، کارکنان از رضایت شغلی قابل توجهی برخوردارند و انگیزه کافی برای غلبه بر مشکلات دارند. آنها دارای نیروی محرکه لازم برای ترتیب دادن کارها و حفظ تحرک سازمان هستند. به علاوه کارکنان به همکاری با سازمان خود افتخار می کنند. کارکنان به خوبی با یکدیگر همکاری می کنند و امور سازمان را تمام و کمال انجام می دهند.
جو سازمانی مربوط به تعیین ویژگی های قابل اندازه گیری محیط کار است که بطور مستقیم یا غیرمستقیم توسط کسانی که در این محیط کار می کنند درک شده است و فرض می شود که روی انگیزش و رفتارشان تاثیر می گذارد. همچنین به عنوان منبعی موثر و بانفوذ جهت شکل دهی رفتار عمل می کند.
جو سازمانی را می توان نتیجه رهبری مدیر دانست. مدیر مؤثر مهارت بسزایی در برانگیختن کارکنان با برآورده ساختن نیازهای روانی کارکنان همچون توفیقطلبی، قدرت و.. دارد. تمامی این عوامل موجب بهره وری و اثربخشی کارکنان و در نهایت افزایش بهره وری و اثربخشی سازمان میشود.
اگر چه اندیشمندان راجع به تعریف جو سازمانی اتفاق نظر ندارند، ولی اکثر آنان در خصوص ویژگیهای آن دیدگاههای یکسانی ابراز داشتهاند. ویژگیهای زیر را برای جو سازمانی برشمردهاند:
- یک برداشت جمعی کارکنان درباره ویژگیهای خاص سازمان مثل اقتدار، اعتماد، انسجام، حمایت، تقدیر، نوآوری و عدالت؛
- برآیند تعامل اعضای یک سازمان؛
- پایه ای برای تفسیر شرایط؛
- تداعی کننده هنجارها و ارزشها و نگرشها راجع به فرهنگ سازمان؛
- منبع تأثیرگذار بر رفتار.
ابعاد جو سازمانی
از نظر جورج و جیمز جو سازمانی متاثر از ابعاد زیر است:
1- تعارض و ابهام
2- چالش ها، اهمیت و تنوع شغلی
3- تسهیل و حمایت رهبر
4- همکاری، دوستی و صمیمیت بین اعضا
5- روحیه حرفه ای و سازمانی
6- استانداردهای شغلی
نقش رهبری در جو سازمانی
اداره و رهبری انسانها فرآیندپیچیده ای است که ظرافت های خاصی رامی طلبد و بدین دلیل انجمن بین المللی مدیریت پرسنلی به آنان که نقش خطیری در سرنوشت خدمتی دیگران دارند، رعایت اصول دهگانه زیر را توصیه می کند:
1- توجه دائم به مقام عالی انسانی
2- توجه به منافع عموم بر اساس وجدان و بی نظری
3- انجام وظایف و مسؤلیتها به نحوشایسته (بدون زمینه سازی برای کسب موقعیت)
4- رعایت اصل شایستگی وپرهیز از تبعیض
5- تشخیص رابطه مهم و حیاتی بین سازمان، کارکنان و جامعه
6- انتخاب شیوه هایی که باعث تقویت و شکوفایی استعدادهای بالقوه کارکنان گردد.
7- تقویت برنامه های مشارکتی
8- احساس مسؤلیت یکسان در برابرمدیران رده بالا و کارکنان تحت نظر خودو کوشش برای احقاق حق آنان
9- اقدام به راه حلهای عادلانه برای مسائل مدیریت و کارکنان
10- رازدار بودن در زمینه اطلاعاتی که از کارکنان دارند و اظهار آن در صورتی که به صلاح کارکنان باشد.
رعایت این اصول فضا و جوی راایجاد می کند که قابل تامل است.
مؤلفه های جو سازمانی
جو سازمانی شامل هشت مؤلفه است.
برای اندازه گیری تعاملات اجتماعی کارمند، از چهار مقیاس زیر استفاده میشود:
- روحیه گروهی که به روحیه ای اشاره دارد که در نتیجه احساس انجام وظیفه و ارضاء نیازهای اجتماعی رشد میکند.
- مزاحمت به وضعیتی اشاره میکند که در آن کارکنان احساس میکنند که طرز اداره سازمان، مشکلاتی برای آنها به وجود میآورد. مدیر، کاغذبازی، شرایط کمیته ای، وظایف راهوار و دیگر درخواستهایی که در مسوولیتهای کارکنان مداخله میکنند که با نظر کارکنان مشغله های غیرضروری هستند به آنها تحمیل مینماید.
- صمیمیت به لذت بردن کارکنان از روابط گرم و دوستانه با یکدیگر اطلاق میشود. این بعد، رضایت از نیازهای اجتماعی را میرساند که لزوماً به انجام وظیفه مرتبط نیست.
- بیعلاقگی به وضعیتی اشاره میکند که کارکنان طبق دستور عمل میکنند و از این رو، انجام وظیفه از سوی آنان بیشتر به منظور رفع تکلیف است نه از روی تعهد و علاقه شخصی.
برای اندازه گیری تعاملات اجتماعی کارمند مدیر نیز از چهار مقیاس زیر استفاده میشود :
- فاصله گیری به رفتار غیرشخصی مدیر اشاره میکند، مدیر طبق مقررات عمل میکند، هنجارگراست و بر بعد ساختاری تاکید میورزد و از کارکنان زیردست خود فاصله میگیرد.
- ملاحظه گری یا مراعات به رفتار دوستانه و گرم مدیر نسبت داده میشود. مدیر سعی میکند که به دیگران کمک کند و هر وقت که بتواند برای کارکنان کاری انجام میدهد.
- نفوذ و پویایی به رفتار پویا و پرتلاش مدیران برای رهبری گروه و ایجاد انگیزه در افراد از طریق نفوذ در آنها اشاره میکند. مدیر از طریق نمونه قرار دادن خود در صدد به حرکت درآوردن سازمان بر میآید.
- تاکید بر تولید هم زمانی است که مدیر دستورهای زیادی صادر میکند و به نظارت مستقیم کار زیردستان میپردازد.
دیدگاه