ممکن است گره كور تحریم با ميانجىگرى كشورهاى معتبرى مانند ژاپن باز شود/مردم واقعا به دلیل فقر،
پرداختنشدن حقوق ماهانه و کاهش سبد مصرفیشان در تنگنا قرار گرفتهاند
آرمان نوشت: گویا اقتصاد ایران پیوندی ناگسستنی با مساله تحریم پیدا کرده است. تحریمهایی که شاید گاهی مسئولان ارشد کشور آن را کاغذ پارهای بیش ندانند و خود را استاد دورزدن آن بدانند، اما شواهد و قرائن چیز دیگری را نشان میدهند. از زمان روی کارآمدن ترامپ در کاخ سفید با شعار خروج از برجام بود که بازارهای ایران تحت تاثیر قرار گرفتند و رفتهرفته تاریخ تحریمهای اوایل دهه ۹۰ در کشور تکرار شد. پس از تحقق این شعار نیز رفتهرفته صادرات نفت ایران کاهش بیش ۵/۱ میلیون بشکهای را در روز تجربه کرد تا در اقتصاد تک محصولی ایران، شهروندان متوجه بیشترین فشار معیشت شوند. اکنون نیز پس از گذشت یک سال از پشتکردن ترامپ به برجام، روابط دو کشور وارد دوره جدیدی شده است. دولت ایالات متحده از یکسو با اقدامات و تحرکات خود در پی تهدید ایران و آغاز دوره جدیدی از تحریم است، از سوی دیگر از آمادگی خود برای مذاکرات جدید دم میزند. حال پرسش اساسی این است که چه نقشه راهی میتواند به عنوان منجی اقتصاد ایران در شرایط کنونی عمل کند؟ ادامه جنگ اقتصادی یا مذاکره؟ محمود جامساز، اقتصاددان و پژوهشگر مسائل اقتصادی، در گفتوگو با «آرمان» ضمن بررسی تاریخچه تحریمها، از تبعاتی که تحریم میتواند در کشور برجای بگذارد سخن میگوید که آن را در ادامه میخوانید.
ماههاست که اقتصاد کشور با آسیبهای جدی نظیر تورم، رکود، گرانی، بیکاری، فقر و ... دست و پنجه نرم میکند. به نظر میرسد تحریمها نیز شدت این آسیبها را دو چندان کردهاند. با این حال همچنان عدهای از مسئولان از بیتاثیری تحریمها سخن میگویند و توجهی به رفع آن ندارند. آیا واقعا تحریمها تاثیری بر اقتصاد ایران نداشتهاند؟ یا امروز راهی برای دورزدن آن پیدا شده است؟
«تحریمها تاثیر ندارد» و همچنین «تحریمها را دور میزنیم» دو جمله کلیشهای هستند که روسای جمهوری ایران در دوران تحریم بر زبان میآوردند. اما واقعیت در جامعه چیز دیگری است. بیکاری، تورم، کاهش درآمد دولت، تنزل رفاه عينى و ذهنى جامعه، خروج نخبگان از کشور و ... از جمله مشکلاتی است که تحریم بر جای میگذارد. تحریمهای نفتی طی دهه گذشته به اوج خود رسیده است. عوارض این تحریمها، بهویژه در زمان فعالیت دولت آقای احمدینژاد که به قطعنامههای سازمان ملل بسیار بیتوجهی میکرد، آشكار بود، در حالی که از سوى مسئولان جدى گرفته نميشد. در آن دوران تحریمهای نفتی، بانکی، کشتیرانی و بیمه به ایران تحمیل شد. وضعیت نابسامان اقتصاد کشور که از سالها پیش معلول اعمال سياستهاى غيرعلمى و غیراصولى حاکمیت اقتصاد دولتی- رانتی بود تشدید شد و درآمدهای نفتی که در دوره احمدینژاد به بالاترین حد خود رسیده بود، متاسفانه به بدترین شیوه هزینه شد و روز به روز شاهد کاهش رشد اقتصادی کشور بودیم.
آخرین گزارش مرکز آمار ایران از شاخصهای اقتصادی، حاکی از عبور نرخ تورم 12 ماهه منتهی به فروردین از 31 درصد است. در آخرین سال فعالیت دولت احمدینژاد نیز نرخ تورم از 40 درصد عبور کرده بود. وجه تشبیه هر دو دوره تشدید تحریمهاست. چه رابطهای بین تحریم و تورم وجود دارد؟
یکی از تاثیرات تحریم، افزایش تورم است. این مساله به نوبه خود منجر به کاهش قدرت خرید میشود و ضمن از بین رفتن ارزش پول، مردم در مضیقه قرار میگیرند و بسیاری از اقلام مصرفى از قدرت خريد مردم خارج ميشوند. این حداقل تاثیراتی است که تحریم میتواند در زندگی و معیشت مردم داشته باشد. در دوره فعالیت دولت آقای روحانی که ترامپ از برجام خارج شد، دوران بدتری را تجربه کردیم. قبل از برجام تحریمها وجود داشت که البته ما راه دورزدن تحریمها را بهخوبی آموخته بودیم. ما میتوانستیم در شرایط تحریم هم نفت بفروشیم. اغلب شرکتهای وابسته به نهادهای دولتى و عمومی با دورزدن تحریمها میتوانستند ارز را به نحوی وارد کشور کنند. با این وجود شاهد کاهش شدید درآمد بودیم. مالیات نیز به تبع کاهش درآمد ارزی، کاهش پیدا کرد. اکنون متاسفانه بعد از خروج ترامپ از برجام، باید گفت برجام هيچگاه گرههاى كور اقتصادى و سياسى كشور را نگشود و در عمل ابتر ماند.
تاثیر تحریمها تنها به جهش نرخ تورم محدود نمانده؛ بسیاری از گزارشهای داخلی و بینالمللی رشد منفی 5/5 تا منفی 5/6 درصد را برای اقتصاد ایران در سال 98 پیشبینی میکنند. سقوط رشد اقتصادی تا چه حد پیرو سیاست ظالمانه تحریم است؟
ما دو منبع درآمدی مهم داریم؛ یکی مالیات و دیگری نفت. وابستگی کشور به نفت متاسفانه بسیار زیاد است. اگر ما به صنعت نفت تکیه نداشتیم و از اقتصاد پویایی برخوردار بودیم، تحریمها نمیتوانستند بر اقتصاد ما سوءتاثیر بگذارند. زيرا اقتصاد پويا قادر است راه خود را در مقابل شوكهاى اقتصادى و تحريمها به شيوهاى كه به منافع و مصالح ملى آسيبى وارد نشود، بگشايد. همچنین رشد و توسعه در ایران وابستگی شدیدی به بودجه دارد؛ آنچنان که 85 درصد از رشد اقتصادی به بودجه دولتی متکی است و تنها 15 درصد آن به بخش خصوصی بازمیگردد. حال اگر دولت در مخارج خود با مشکل مواجه شود، مجبور است از بودجههای عمرانی مایه بگذارد. بر این اساس ساخت و سازهاى زيربنایي و در نهايت رشد اقتصادی کاهش مییابد. این به نوبه خود باعث کاهش اشتغال و درآمد میشود. تنازل درآمدها نیز همانطور که گفته شد مالیاتها را کاهش میدهد. اینگونه مجددا شاهد کاهش درآمد دولت هستیم. در چنین شرایطی دولت در تامين هزینههای جاری خود نيز دچار مشکل میشود. دولت به خاطر کمبود درآمد مجبور میشود در نهايت از بانک مرکزی استقراض کند كه اين امر با رشد پايه پولى و تاثير ضريب تكاثر پولى نقدينگى را افزايش ميدهد كه در ثابت بودن عرضه كل منجر به افزايش تورم ميشود. فریدريش فونهايك، اقتصاددان سده 20 میلادی، به درستى تورم را مادر بردگى ميداند، زيرا آثار سوء آن اقشار آسیبپذیر را بيش از پيش در رنج و تعب بحران معيشتى و رفاهى فرو میبرد.
با این حال بعضی از گزارشهایی که حتی در خارج از کشور منتشر میشوند نشان میدهد بازار جهانی بدون نفت ایران با خلل جدی مواجه میشود. آيا حذف نفت ایران شدنی است؟
مسئولان اذعان دارند که دنیا نمیتواند نفت ایران را کنار بگذارد. آنها اعتقاد دارند دنیا بدون نفت ایران پیش نمیرود.آمریکا و تحریمکنندگان نفت، این پیشبینیها را برای خودشان انجام دادهاند. حصر نفت ایران باعث بیثباتی در بازار جهانی نفت میشود. هر چند در جهان ذخایر کافی موجود است. از طرفی عراق، عربستان، امارات و کویت اعلام آمادگی کردهاند که با افزايش توليد كمبود حاصل از تحريم صادرات نفت ايران را جبران كنند و از طرف دیگر آمريكا فرصت ششماههای كه به هشت كشور براى خريد نفت از ايران داده بود تمديد نكرد. با اين حال قيمت نفت افزایش چندانی نداشت.
یعنی با وجود حمایتهای اروپا، ایران نمیتواند راهی برای صادرات نفت بیابد؟
البته راههایی برای صادرات نفت ایران وجود دارد که دیگران را برای خرید نفت ایران وسوسه کند. یکی از این راهها اعمال تخفیف در فروش نفت است. اين رويكرد ميتواند امتياز بزرگى براى فروش نفت ايران به ارمغان آورد. بهتازگى نيز شنيده شده كه شركت نفت هزينههاى بيمه را هم تقبل مىكند. حتى ميتوان زمان طولانىترى براى پرداخت وجوه حاصل از فروش به خريداران نفت ايران داد تا خريداران با همه مخاطرات كه در خريد نفت تحريمى ايران است به خريد از راههاى غيررسمى تشويق شوند، اما مهمتر از فروش، نحوه دريافت پول يا كالاست. مسئولان ايران بايد دقت كنند كه مبادا هزينههاى مبادله به نحو نامعقولى بالا رود و كالاهاى بىكيفيت را جاى پول نفت تحويل بگيرند. اينها مسائلى هستند كه بايد با دقت بررسى شود.
به نظر میرسد اکنون در جامعه شرایط تحریم بهخوبی حس نشده و دولت در مسیر مبارزه با تحریم تنها مانده است. آيا بهتر نیست مسئولان درباره این شرایط با مردم صادقانه سخن بگویند؟
تحریمها تبعات زیادی میتواند برای جامعه داشته باشد. دولت باید جامعه را از تبعات تحریمها آگاه کند. یکی از مهمترین عوارض تحریم، این است که جامعه میتواند در دست انحصارگران حاکم در جامعه بیفتد. گفته ميشود تنها چهار تا پنج درصد از آحاد جامعه كه از طريق رانتهاى قدرت سياسى، اقتصادى و اطلاعاتى توانستهاند میلیاردها تومان پول در حسابهای خود انباشته کنند. این افراد میتوانند به صورت انحصاری بازار سیاه درست کنند و قیمتها را افزایش دهند، طوری که دولت هم قادر به كنترل آن نباشد. اصولا وقتی به پیشینه تحریمها در دو دهه اخیر نگاه میکنیم، این تحریمها در هر کشوری که اعمال شده، علاوه بر کاهش توان اقتصادی و سیاسی، وضعیت جامعه را به مراتب بدتر از قبل از تحریمها کرده است. به عنوان نمونه در کشورهای همسایه همچون عراق، افغانستان و سوریه، باعث ظهور تروریستها در این کشورها شده است. فشار اقتصادی ناشی از تحریم افزايش ظرفیت اعتراضات اجتماعی را فراهم ميكند. هنوز فراموش نکردهایم که در دیماه سال 96 در 105 شهر مختلف کشور شاهد اعتراضات معیشتی شدیم. مردم واقعا به دلیل فقر، پرداختنشدن حقوق ماهانه و کاهش سبد مصرفیشان در تنگنا قرار گرفتهاند. از سوى ديگر مالباختگان موسسات مالى و اعتبارى بارها مقابل بانک مرکزی یا مجلس تجمع کردهاند. متاسفانه شعارهای اقتصادی نیز بعضا به شعارهای سیاسی تبدیل شده است. بنابراین این نارضایتیها میتواند به اعتراضاتی منجر شود. نگاهی به تاریخ هم نشان میدهد گروهی از حاکمیتها برای ماندگاری راه سرکوب پیش گرفتهاند و برخى نيز با بهرهگيرى از عقلانيت سياسي، اقتصادى و اجتماعى با تغيير در رفتار حكومتدارى در راستاى منافع ملى و جلب اعتماد جامعه، بهويژه طبقات متوسط و فرودست ماندگار شدهاند.
بهرهگیری از نخبگان اقتصادی و سیاسی کشور تا چه حد میتواند به رفع تحریم کمک کند؟ آیا دولت توجهی به این موضوع دارد؟
در چنین شرایط سخت معیشتی و سیاسی مشخصا نخبگان از کشور خارج میشوند. کسانی هم که در کشور باقی میمانند، خانهنشین میشوند. حدود شش میلیون ایرانی در کشورهای مختلف زندگی میکنند که غالبا نخبه هستند. کشورهای دیگر از هوش و استعداد این نخبهها بهره میبرند، در حالي كه هزينه تحصيلاتشان در ايران تامين شده است. متاسفانه با تشدید تحریمها مردم احساس محرومیت نسبی پیدا کردهاند و دچار كمبودهاى ملموس معيشتى و عاطفى شدهاند. امروز ناامیدی در سطح جامعه افزایش یافته و وضعيت بهداشت، درمان و رفاه عينى و ذهنى جامعه در وضعیت چندان مطلوبی قرار ندارد. از سوی دیگر، ترس از آینده هم گسترش یافته و احساس شادی نسبت به گذشته بسیار کمتر شده است. اكثريت مردم دیگر شاد نیستند و احساس رضایتمندی ندارند. بسیاری از مردم نگران آینده شغلی خود هستند. کارخانجات روز به روز ظرفیت خود را کاهش میدهند و کارگران خود را تعدیل میکنند. این مشکلات در کنار تورم، گرانی و فساد مالی، مردم را رنج میدهد. اختلاسها روح و روان مردم را آزرده ساخته، اوضاع به گونهاى شده که حتی طبقه متوسط هم به سمت خط فقر در حال ريزش هستند. حال بنا به گفته وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی، دولت قصد دارد برای 50 درصد از مردم سبد معیشتی تهیه کند. این یعنی 50 درصد مردم زیر خط فقر زندگی میکنند و حتی نمیتوانند معیشت خود را تامین سازند. وقتی بحث از بیکاری میشود اين پديده به نوبه خود عوارض دیگری نظير طلاق، اعتياد، سرقت، كلاهبردارى و ساير جرايم و سقوط فضائل فرهنگى، هنجارهاى اجتماعى و انسانى را به همراه دارد. اصولا به همین دلیل است که شاهد انباشت 18 میلیون پرونده جارى در قوه قضائیه کشور هستیم.
البته دولت برای حفظ معیشت مردم طرحهای مختلفی را طی یک سال اخیر به اجرا گذاشته است که نشان میدهد حداقل دغدغه مردم را دارند. با این حال بیشتر این طرحها با موفقیت به سرانجام نرسیدهاند. دلیل شکست این طرحها چیست؟
ما شاهدیم که دولت برای رفع تاثیر تحریمها و مشکلات موجود کشور، تلاشهایی را انجام میدهد، اما متاسفانه حتی در بخش صنعت خودرو که خود دولت عامل است، ناموفق عمل کرد. در حوزه مسکن و کالاهای وارداتی نیز دولت نتوانست مناسب عمل کند. در اكثر حوزهها انحصار ایجاد شده است. انحصار اکنون در دست کسانی است که با ارز دولتی کالاها را وارد میکنند و با ارز بازار آزاد این کالاها را به فروش میرسانند. حتی برخی از آنها بخشى از دلارهای دولتی را كه براى واردات كالاهاى اساسى دريافت كردهاند در بازار به فروش رساندهاند. دولت هم قادر به نظارت و كنترل بر عملكرد آنها نبوده و به عبارتى قاطعانه برخورد نكرده است. هنوز حساب و كتاب ١4 ميليارد دلار ارز 4٢00 تومانى دولتى كه به واردات كالاهاى اساسى اختصاص يافت مشخص نيست. اینها عموما از عوارض تحریم و البته عملكرد مجموعه اقتصاد دولتى - سياسى نفتى ناکارآمدی است که نتايج آن بسيار ملموس است. تحریمهایی که از آن صحبت میکنیم در خطوط هوایی ما تاثیر بسیار بدی داشته و حتی ایرانایر تحریم شده است. حدود 60 هواپیمای ایرانایر را با شماره سریال، در فهرست تحریمها قرار دادهاند. صنعت کشتیرانی و صنعت بیمه کشور هدف تحریمهاست. اخيرا دامنه تحريمها به حوزه تجارت فلزات آهن، فولاد، مس و آلومينيوم نيز كشانده شده است. در حالی كه ١٢/5درصد از صادرات غيرنفتى ما به اين حوزه اختصاص دارد. نهادها و گروههایی از کشور كه درصد قابل توجهى از اقتصاد را در اختيار دارند در فهرست تحریمها قرار گرفتهاند و از آنجايي كه این گروهها متولى بخش عمدهاى از فعاليتهاى اقتصادى اعم از داخلى و خارجى هستند، لذا بسيارى از طرفهاى تجارى خود را از دست خواهند داد. تشديد تحريمها سبب میشود اقتصاد ایران روز به روز کوچکتر و فرسودهتر شود. تا زمانى كه سياستگذاران و بازيگران آمريكا و ساير طرفهاى برجام عقلانيت را جايگزين ذهنيت عوامگرايي، دگماتيسمى و آرمانى خود قرار ندهند، مسلما ديپلماسى گفتوگو كارساز نخواهد بود و منافع و مصالح همه طرفهاى درگير به خطر میافتد و اين تصوير خوبى را از آينده ترسيم نميكند. از آرايش جدید آمريكا يعنى استقرار ناو آبراهام لينكلن و ورود ناو آرلينگتون مجهز به موشكهاى پاتريوت و بمبافكنهاى B52 به خليج فارس كه تهديد را چاشنى تحريمها کرده، گرچه به نفع آمريكا و منطقه نيست كه پای را فراتر از تحریم بگذارند، اما بوى خوبى به مشام نميرسد. زيرا بر فرض محال و نزدیک به صفر، يك خطا يا اشتباه از طرفين ممكن است آتش جنگ روانی را شعلهور کند كه این اتفاق به سود هيچ كشورى نيست. گرچه آمریکاییها میگویند هدف از تحریمها تغییر رفتار ایران است و نمیخواهند مردم از این تحریمها آسیب ببینند، اما واقعا همین مردم هستند که از تحریمها آسیب میبینند. کشوری همچون ایران جهت انجام مذاکره با آمریکا، با توجه به ایدئولوژی حاکم، نمیتواند شرایط مذاکره را بپذیرد. حال باید دید که تا کجا این تضاد ادامه پیدا میکند. به نظر ميرسد اين گره كور تحریم با ميانجىگرى كشورهاى معتبرى مانند ژاپن كه اخيرا در اين باره اعلام آمادگى كرده ممکن است باز شود. در راستاى نزديككردن مواضع ايران، آمريكا و سه كشور قدرتمند اروپا، جنگ اقتصادى با همكارى روسيه و چين تا حدودى تلطيف شود و باب گفتوگو مفتوح شود تا به مدد زمان، مذاكرات ديپلماتيك كارگر افتد. بىترديد هرچند وقوع درگيرىهاى خارج از تحریم در حال حاضر دور از ذهن است، اما ادامه جنگ اقتصادى به زيان كشور است و ظرفيتهاى اقتصادى ما را به تحليل ميبرد و درنهایت این مردم هستند که زیر فشار موجود تابآورى خود را از دست ميدهند.
انتهای پیام
دیدگاه