امروز: سه شنبه, ۲۹ اسفند ۱۴۰۲ برابر با ۰۸ رمضان ۱۴۴۵ قمری و ۱۹ مارس ۲۰۲۴ میلادی
کد خبر: 274219
۲۸۰۰
۲
۰
نسخه چاپی
Protestantism

پروتستانیسم | پیشینه ی تاریخی پروتستانیسم | عقاید پروتستانیسم | فرقه های پروتستان

یکی از نقطه های عزیمت دوره ی مدرن و یکی از ارکان تحولات چشمگیر در غرب، نهضت اصلاح دینی است، که این نهضت نهایتاً در، فرقه ی پروتستان متبلور شده است؛ و همین نکته اهمیت بررسی آموزه های این فرقه را مضاعف می کند. پروتستانیسم در ترویج فردگراییِ دینی و مفاهیم فراوانی که زاییده آن است نقش عمده ای داشته است

پروتستانیسم | پیشینه ی تاریخی پروتستانیسم | عقاید پروتستانیسم  | فرقه های پروتستان

پروتستانیسم یا پروتستانتیسم یکی از سه شاخه اصلی مسیحیت است. دو شاخه دیگر عبارتند از: آیین «کاتولیک» و «ارتدوکس». این شاخه در جریان «نهضت اصلاح دینی» (رفرماسیون) در قرن شانزدهم میلادی در اروپا شکل گرفت؛ و از مهمترین رهبران آن مارتین لوتر (1448-1531)، جان کالون (1509-1564) و هولدریش تسوینگلی (1448-1531) بودند. 

یکی از نقطه های عزیمت دوره ی مدرن و یکی از ارکان تحولات چشمگیر در غرب، نهضت اصلاح دینی است، که این نهضت نهایتاً در، فرقه ی پروتستان متبلور شده است؛ و همین نکته اهمیت بررسی آموزه های این فرقه را مضاعف می کند. پروتستانیسم در ترویج فردگراییِ دینی و مفاهیم فراوانی که زاییده آن است نقش عمده ای داشته است.

پیشینه ی تاریخی پروتستانیسم

واژه ی پروتستان در لغت به معنی معترض است و اولین بار بر معدودی از فرمانروایان امپراتوری روم مقدس اطلاق شد که در سال 1529 در مقابل تصمیم انجمنی معروف به «دیت دوم شپایر» به اعتراض برخاستند. بر اساس تصمیم این انجمن هر یک از فرمانروایان امپراتوری روم مقدس در تعیین آیین سرزمین خود آزاد بودند؛ اما این گروه معتقد بودند که در موضوعات مربوط به رستگاری و حیات ابدی، فرد شخصاً در مقابل خداوند پاسخگوست.

با گذشت زمان همه ی طرفداران اصلاحات در آیین مسیحیت، بدین نام نامیده شدند؛ و در این تسمیه مخالف و موافق نقش یکسان داشتند.

با این حال، در ابتدا هیچ کلیسا یا فرقه ای به این نام نامیده نشده بود. تا این که در سال 1783، شعبه ی «جامعه ی انگلیکان» در آمریکا، عنوان کلیسای اسقفیِ پروتستان را برای خود برگزید. این در حالی بود که تا پیش از آن زمان، اصلاح طلبان آلمانی را «انجیلی» و در سایر کشورها طرفدار «کلیسای اصلاح شده» می خواندند.

نهضت اصلاح دینی در ابتدا با انگیزه ی اصلاح کلیسای کاتولیک آغاز شد؛ نه ایجاد شکاف و تشکیل فرقه ای جدید. برای بسیاری از دین باوران و مومنان به مسیح کاملاً روشن و مشهود بود که کلیسای رسمی به ارزشهای الاهی و انسانی پشت پا زده و مقام کشیشی بجای آن که یک رسالت باشد، یک منصب و امتیاز اجتماعی شده است. رسوایی های اخلاقی و مالی، کسب درآمدهای کلان، روی آوردن به تشریفات شاهانه و همدستی با زورمندان و قدرتمداران، رشته های امید و اطمینان را گسسته بود. این در حالی بود که این متولیان هدایت و ارشادِ مردم، در مسائل دینی گاه از عوام آن روزگار نیز ناآگاهتر بودند.

در چنین شرایطی این جنبش نه برای تغییر در اصول دیانت مسیحی، بلکه برای تغییر در کاربست آن وارد عرصه های سیاسی و اجتماعی شد. تمامی تاکید و اصرار جنبش اصلح، بر بازگشت به مسیحیت اصیل و ناب و کتاب مقدس بود؛ لیکن با گذشت زمان و بخصوص با استنکاف و مقاومت کلیسای کاتولیک در برابر انجام هر گونه اصلاح، این جنبش به طور مستقل دارای اصول و مبانی خاص خود شد.

عقاید پروتستانیسم

پروتستان ها معتقدند که مرجعیت دینی تنها از آنِ کتاب مقدس است و از این رو هیچ گونه حجیتی برای مقام پایی، شوراهای کلیسایی یا آرای آبای کلیسا و قدیسان قائل نیستند. در حالی که کلیسای کاتولیک خود را یگانه مرجع و حافظ و مبین کتاب مقدس می شمارد؛ و آموزه ها و سنتهای دیرپا را دارای وثاقت و حجیت و کامل کننده ی متون مقدس تلقی می کند.

از دیدگاه پروتستانها هر مسیحی می تواند پیام کتاب مقدس را به وجدان شخصی خود دریابد. در این مسیر گروهی چنان راه را به افراط پیمودند که متون مقدس را طبق دلخواه تعبیر و تفسیر می کردند. در دوره های بعد بسیاری از پروتستانها بر نقش عقل، تجربه ی دینی و برداشتهای شخصی به گونه ای افراطی تاکید کردند. بروز تأویلها و تفسیرها و گسترش مباحث هرمنوتیکی در این نحله ناشی از همین اصول است. از دیدگاه پروتستان ها فرد تنها در برابر خدا مسؤول است نه در برابر کلیسا، پاپ و کشیشها نقشی در آمرزش افراد ندارند و بدین لحاظ همه مومنان کشیش هستند.

اساساً تفکرات فردگرایانه پروتستان ها و طرفداران نهضت اصلاح دینی، امکان آزادی فرد در رابطه با خدا – بدون وساطت کلیسا – را فراهم می کرد. همچنان که اشاره شدف به طور کلی جنبش اصلاح دینی و نیز فرقه ی پروتستان در اشاعه ی «فردگرایی» - خصوصاً در جنبه ی دینی آن- بسیار موثر است.

پروتستان ها معتقد بودند که نجات و رستگاری مخصوص عملِ شخص نیست، و تنها از طریق فیض الاهی و در ضمن ایمان پدید می آید. از دیدگاه آنها عمل خوب، زاییده ایمان و نتیجه ی آن است. پروتستانها در بسیاری از اصول اعتقادی با کاتولیک ها هم عقیده بودند. چنان که در قرن شانزدهم هر دو گروه بر اصل تثلیث – که مورد مخالفت گروهی از آزاداندیشان قرار گرفته بود – موضع واحدی اتخاذ کردند.

از جمله ویژگیهای اخلاق و تفکر پروتستانی، فردگرایی، تاکید بر آزادی فردی، تساهل و مدارا، تکیه بر تولید و گسترش ثروت، عبادت دانستن کار، موهبت الاهی دانستن ثروت و ممدوح دانستن آن را می توان برشمرد. ماکس وبر معتقد است علی رغم وجود سرمایه داری در طول تاریخ، اما روح خاص سرمایه داری در کشورهای پروتستان مذهب و در فرقه های پروتستانی ظاهر شده است. به عقیده ی او – که مخالفینی نیز دارد- تحولات مذهبی در قالب نهضت اصلاح دینی و جنبش پروتستانتیسم و اعتقاد آنها مبنی بر مقدس دانستن کوشش فردی برای کسب ثروت در پیدایی و تکامل «سرمایه داری» نقش مهمی داشته است.

فرقه های پروتستان

پروتستان ها از همان آغاز، دچار انشعابات مختلفی شدند و بی تردید می توان یکی از نقاط ضعف آنها را بروز همین تفرقهای فراوان در آن دانست؛ که ظاهراً یکی از علل آن اعتقاد و تاکید بر تجربه ها و برداشتهای فردی و شخصی از دین است. بطور کلی آیین پروتستانتیسم، دارای چهار شاخه ی اصلی و بزرگ است و سایر شاخه ها به یکی یا بیشتر آنها باز می گردد:

لوتری ها (به رهبری مارتین لوتر)

لوتر به فراخور رسم زمانه، طرفدار کلیسایی ملی بود که از پشتیبانی شاهزادگان برخوردار باشد. کلیسای لوتری، کلیسای انجیلی نیز نامیده می شود.

کالونی ها (به رهبری جان کالون)

کالون عالم الاهیات و اهل فرانسه و مرد شماره دو در نهضت اصلاح دینی بود؛ که به رغم پاره ای از اشتراکات با لوتر، اختلافاتی جدی نیز با او داشت؛ و تلاش می کرد تا کلیسا را از نفوذ و سیطره شاهزادگان و اصحاب قدرت برهاند. وی در ژنو نظام خشک و سخت گیرانه ی خود را به گونه ای اعمال کرد که واکنشهای منفی به دنبال داشت. امروزه حتی نام این کلیسا به کلیسای اصلاح شده تغییر یافته است.

انگلیکن ها

این فرقه در ابتدا انشعابی در کلیسای کاتولیک بود و به همان آداب و شعایر کلیسای کاتولیک پایبند بود؛ اما بعدها گرایشات فکری موجود در نهضت اصلاح دینی در آن تاثیر گذارد.

آناباتیسم

این فرقه در آغاز نهضت اصلاح دینی پدید آمد؛ و یک جنبش دهقانی بود که مسیحیان را به انجام غسل تعمید قبل از بازگشت مسیح دعوت می کرد. امروزه تنها گروهی اندک از آنان در آمریکا به روال سده ی 18 زندگی می کنند.

پروتستانیسمِ لیبرال

نامی است برای شاخه ی دیگری در پروتستانیسم؛ که در سده ی هجدهم و همزمان با عصر روشنگری پدید آمد. پیروان این جریان در مورد پاره ای از آموزه هایی که در اعتقادنامه ها ذکر شده بود تردید روا داشتند؛ و بر «عقل»، «تجربه دینی» و اصل «داوری شخصی» به گونه ای تاکید کردند که حتی مورد تایید اصلاحگران پیشین و پروتستان های اولیه نیز بود. لیکن تلاش پاره ای از متفکران برجسته ی قرن 19 و 20 از جمله سورن کی یرکگور و کارل بارت، بر این بود که الاهیات پروتستانی به درک عمیقتری از ارزشهای مسیحیت پیش از نهضت اصلاح دینی دست یابد. به نظر این متفکران تفوقِ وحی و مکاشفه ی کتاب مقدس امری مورد قبول بود؛ اما «خطاناپذیری لفظی» آن مورد تردید قرار گرفت.

گفتنی است که آیین پروتستان، امروزه عمدتاً دارای دو شاخه در اروپاست؛ یکی، آیین لوتری در کشورهای آلمان، اسکاندیناوی و دیگری کلیسای اصلاح شده یا کلیسای کالونی در بریتانیای کبیر، فرانسه، سوئیس و مجارستان.

منبع: فرهنگ واژه ها - عبدالرسول بیات

دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید