امروز: سه شنبه, ۲۹ اسفند ۱۴۰۲ برابر با ۰۸ رمضان ۱۴۴۵ قمری و ۱۹ مارس ۲۰۲۴ میلادی
کد خبر: 271189
۵۰۶۹
۲
۰
نسخه چاپی

اصطلاح چپ و راست در سیاست | اصول کلی چپ و راست | گروه های مختلف چپ و راست | چپ و راست در ایران

تفکرات موسوم به راست، معتقدند: وضع موجود را تا حد ممکن باید حفظ کرد؛ بویژه تغییرات انقلابی را برهم زننده بنياد جامعه می دانند. به نظر آنها تغییرات ضروری و اجتناب ناپذیر، باید در حداقل ممکن و به نحوی بسیار آرام و تدریجی انجام شود. این مشرب به دین به عنوان عنصر ثبات دهنده اجتماع و عنصر اساسی و ضروری در تعلیم و تربیت می نگرد. راستيها مستها را به عنوان میراث عقل جمعی جامعه محترم می شمارنده و در مقابل، به عقل و خرد (فردی) بی توجهند

گروه های مختلف چپ و راست |  چپ و راست در ایران

 چپ و راست در سیاست

اصطلاح « چپ و راست»، از مفاهیم مبهم، لغزنده و پر فراز و نشیب در تاریخ و ادبیات سیاسی است.

این دو اصطلاح و نیز اصطلاح « میانه»، ابتدا در زمان انقلاب کبیر فرانسه معمول شد. در مجلس ملی فرانسه نمایندگان محافظه کار طرفدار پادشاهی در سمت راست رئیس می نشستند، و نمایندگان جمهوری خواه و انقلابی در دست چپ، و نمایندگان میانه رو در وسط که خود بازتابی از محافظه گرایی، لیبرالیسم و رادیکالیسم (نظریه های تندرو) موجود بود. پارلمان اروپا و مجلس جدید فرانسه امروزه نیز از الگویی مشابه در نشستن تبعیت می کنند.

این اصطلاح بتدریج از بعد از انقلاب فرانسه در ادبیات سیاسی غرب رایج شد، به نحوی که به مرور یکی از محورهای اساسی در تقسیم بندی افراد، جناحهای سیاسی ، و رژیمها به شمار رفته است. در رهگذر بیش از دو قرن کاربرد، هر یک از این دو اصطلاح معانی متفاوتی به خود گرفتنده و گرایشها و گروههای تاهماری را تحت پوشش خود قرار دادند، به طوری که در مواردی بسختی می تواند از شمایز دقیق چپ و راست سخن گفت.

نمود کامل راست گرایی را در محافظه گرایی می توان دید. همچنین فاشیست ها نیز با وجود تفاوت در اصول، از جهات عدیده ای جزه راستهای افراطی محسوب می شوند.

نمونه گروه های چپ نیز سوسیالیست ها و رادیکالیست ها هستند. کمونیست ها و آنارشیست ها نیز که پر برابری مطلق تأکید می کنند جزو چپ های تند را به حساب می آیند.

بسیاری از لیبرالیست ها را می توان از گروه های میانه به حساب آورد. در واقع لیبرال ها از جهات بسیاری به مانند دفاع از آزادی سیاسی، موافقت با اصلاحات، و نفی امتیازات - متمایل به چپ و از جهات دیگر - مانند طرفداری از اقتصاد آزاد به کم و بیش همگرا با راست هستند. البته گرایش الیبرال دموکراسی را که پر برابری تاکید فراوان دارند به على الأصول بایستی چپ رو، به حساب آورد.

اصول کلی چپ و راست

علی رغم اختلاف ها و دگرگونی های معنایی در این دو واژه، به طور کلی عقاید اکثر گروه های چپ و ظاهر می توان این گونه بر شمرد:

میل به تغیر شتابان در وضع موجود، از لحاظ سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی به مخالفت با دخالت مقامات روحانی و دینی در سیاست و تعلیم و تريبت به اعتقاد به مسؤولیت دولت در مورد تأمین بخشی از رفاه فرد؛ اعتقاد به لزوم دخالت دولت در اقتصاد با اعتقاد به آزادی سیاسی و ئاوی حقوقی سیاسی عموم مردم به برابری در برابر قانون، و نفی امتیازات طبقاتی و اشرافی و باور به عدالت اجتماعی و تلاش برای حذف نابرابریهای اجتماعی تساوی زن و مرد؛ اعتقاد به حقوق اقلیتهای نژادی و زبانی ؛ طرفداری از شودیو محروم و کارگران؛ رد احترام به ست و نفی حجت ست در برابر عقای اعتقاد به عقل و عقل گرایی راسیونالیسم)

در مقابل، اکثر تفکرات موسوم به راست، معتقدند:

وضع موجود را تا حد ممکن باید حفظ کرد؛ بویژه تغییرات انقلابی را برهم زننده بنياد جامعه می دانند. به نظر آنها تغییرات ضروری و اجتناب ناپذیر، باید در حداقل ممکن و به نحوی بسیار آرام و تدریجی انجام شود. این مشرب به دین به عنوان عنصر ثبات دهنده اجتماع و عنصر اساسی و ضروری در تعلیم و تربیت می نگرد. راستيها مستها را به عنوان میراث عقل جمعی جامعه محترم می شمارنده و در مقابل، به عقل و خرد (فردی) بی توجهند.

نابرابری اجتماعی را امری طبعی و لازمه رشد اجتماعی و حذف آن را ناممکن می دانند. عقاید ملی گرایانه و میهن پرستی در میان گرایشهای راست شیوع بیشتری دارد. به طور کلی متنها و میراث ملی و فرهنگ بومی در نزد طیف راست اهمیت دارد. به همین ترتیب آنها حفظ نهادهای سنتی چون خانواده، دین و کلیسا را لازم می شمارند. همچنین جناح راست به آزادی اقتصادی، یعنی به بازار آزاد و مالکیت خصوصی و حفظ امتازات طبقات ممتاز معتقد است. معمولا راستیها را طرفدار قدرت مطلقه و الزام سیاسی و معتقد به لزوم وجود فرمانبرداری در جامعه قلمداد می کند. در حالی که جناح چپ به جای تاکید بر آزادی اقتصادی، خواهان برابری اقتصادی و آزادی سیاسی است.

البته بنا به زمان ها و مکان های مختلف میزان انتساب هر یک از اصول و اندیشه های یاد شده به چپ یا راست تفاوت می کند. برای مثال در بلوک .ق، چی به کسی اطلاق می شد که وفادار به اندیشه های مارکسی باشد و با طبقه سرمایه داری مخالفت کند. مشخصات چه در این معنا از این قرار است: دشمنی با مالکیت خصوصی؛ اعتقاد به مالکیت جمعی ؛ دشمنی با طبقه سرمایه دار؛ طرفداری از طبقه کارگر (پرولتاريا)؛ تمایل به برقراری جامعه یی طبقه ؛ اعتقاد به حقوق بشر و عدالت اجتماعی و اعتقاد به پیشرفت و ترقی از طریق اصلاح یا انقلاب؛ ضدیت با ملت گرایی و اعتقاد به دولت رفاه؛ دفاع از صلح و محیط زیست ؛ دفاع از آزادی و برابری حقوق زنان و مردان.

اصطلاح چپ و راست در سیاست | اصول کلی چپ و راست

گروه های مختلف چپ و راست

در قرن ۱۹ با ظهور سوسیالیسم، اندیشه های مارکسیتی و سوسیالیستی به چپ موسوم شدند. در قرن ۲۰ نیز اندیشه های محافظه کاری به طور رسمی تری به راست منتسبه گردیدند. در همین قرن فاشیست ها را به جناح راستگرا ملحق کردند. به این ترتیب می توان علاوه بر جناح ها، رژیم های سیاسی را نیز بر اساس معیار چپ و راست بودن طبقه بندی کرد.

رژیم های چپ رو مطابق همان اصول کلی، رژیم هایی هستند که از میزانی تغییر در ساخت اقتصادی و اجتماعی برای دستیابی به وضعیتی عادلانه تر حمایت می کنند. اما رژیم ها و ایدئولوژیهای راست گرا کمتر بر عدالت اجتماعی تاکید می گذارند، و خواهان حفظ و عدم تغییر نظام امتیازات اجتماعی هستند، و نابرابری ها را امری گریزناپذیر می دانند.

البته در خصوص چپ و راست بودن نظام های سیاسی و ایدئولوژی ها باید درجات گوناگون قایل شد: «چپ انقلابی» خواهان تغییرات بنیادین است در مقابل «چپ میانه رو»، اصلاح طلب و خواهان تغییرات رو بنایی است. «راست افراطی» در مقابل تغییرات اجتماعی مقاومت می کند و خواستار حفظ وضع موجود است؛ ولی «راست معتدل» تغییرات محدود و تدریجی را می پذیرد. نظامهای فاشیستی در منتهی الیه جناح راست جای می گیرند. به این معنا که افراطی ترین گروه از جناح راست هستند؛ و نظامهای مارکسیستی و انقلابی در منتهی الیه چپ به حساب می آیند. و نظامهای لیبرال دموکراتیک ، دولت رفاهی ، سوسیالی دموکراسی و پوپولیستی (مردم گرا)، به ترتیب، شدت اعتقادات چب را در آنها بیشتر می شود. از نظر اقتصادی رژیمهای راست معمولا از دخالت دولت در اقتصاد اکراه دارند، ولی چیها بر آن اصرار می ورزند.

از لحاظ پایگاه طبقاتی، ایدئولوژیهای راست بر مبنای منافع سرمایه داری بزرگ ، تجار و زمین داران شکل می گیرند؛ و ایدئولوژیهای چپ اغلب در بین روشنفکران و کارگران صنعتی نفوذ دارند، و همچنان که گذشت بر منافع طبقات پایین اجتماع تاکید می کنند.

همچنان که تا حدی نیز معلوم شد، به طور کلی چپ و راست در قرن ۲۰ مبانی متعدد و گاه متضادی پیدا کرده و بر ابهام آن و آمیختگی عناصر آنها با هم بیش از پیش افزوده شد. گاه در زمانی و مکانی خاص اندیشه ای راست تلقی می شد و در زمان و مکانی دیگر همان اندیشه چپ تلقی می گردید.

به طور واضحتر و به عنوان مثال، با ظهور نازیسم و فاشیسم در جناح راست و اعتقاد آنها به انقلاب، بسیاری از معیارهایی که برای راست وجود داشت بر هم خورد. این جنبشها با راست محافظه کار سخت قرق داشتند؛ و با وجود تأکید بر ملیت، با آزادی اقتصادي راستها مخالف بودند. در مقابل، با پیدایش پولشویسم و کمونیسم در جناحهای چپ، معیار های مرسوم چپ به هم ریخت به گونه ای که به عنوان مثال نظامهای توتالیتر کمونیستی (چپ) و توتالیتر فاشیستی (راست) از نظر روش همانند شدند.

به وجود آمدن گرایش و راست نو نیز در به هم خوردن خط کشی های دقیق کمک می کند. راست نو  یا محافظه کاری نو به مرحله ای واسط میان لیبرالیسم (کلاسیک) و سوسیالیسم (کلاسیک) است؛ لیبرالیسم خواهان آزادی و دولت حداقل، و سوسیالیسم خواهان حداکثر دخالت دولت برای تأمین برابری است و در این میان راست نو طرفدار دخالت دولت برای تأمین آزادی است

این ابهام به تدریج باعث شده است که این مفاهیم از فوت پیشین خود نهی شده ، کاربرد آنها در ادبیات سیاسی محدودتر شود. امروزه در برخی از کشورهای اروپایی این اصطلاح برای بیان جناح بندیهای داخلی احزاب سیاسی نیز به کار می رود.

 چپ و راست در ایران

مضافا بر لغزندگی مفهومی در این دو اصطلاح، کاربرد آن برای بیان مرزبندیهای سیاسی ایران نیز ناروشن و نارسا به نظر می رسد. اما با این وجود و با مسامحه در کاربرد آن، از زمان مشروطه می توان رد پای ایدئولوژیها و جناحهای چپ و راست را جستجو کرد. حزب دموکرات که اغلب از روشنفکران و تحصیل کرده های فرنگ رفته تشکیل شده بود، از مروجان اندیشه های چپ گرایانه محسوب می گردید؛ و ( حزب اعتدالی»، مرکب از روحانیان و اشراف ، از اندیشه های راست طرفداری می کرد . در دوره پهلوی اطلاق چپ به کمونیست ها و توده ایها بسیار شایع بود.

پس از انقلاب این اصطلاح به تدریج در ادبیات سیاسی ایران رایج شد .

بعد از عزل بنی صدر نیروهای انقلابی دچار اختلافات داخلی شدنلی اور اختلاف به طور مشخص در سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و ج جمهوری اسلامی تجلی کرد و نهایتا به انحلال هر دو تشكل انجامید. از آن زمان گرایشها و جناحهای مخالف با یکدیگر، به چپ و راست تقسیم شدند و این اصطلاح به تدریج محور تقسیم بندیهای سیاسی قرار گرفت.

در دوره نخست وزیری مهندس موسوی نیروهای موسوم به چپ اکثریت یافتند. این گروه که بعدا به چپ سنتی موسوم شدند، انقلابی ، تندرو و رادیکال ، ضد آمریکا و اسرائیل، اصولگرا، طرفدار ولایت مطلقه فقيه، و خواهان اقتصاد بسته و دولتی بودند . در مجلس سوم اکثریت با این جناح بود. عمده ترین گروههای طرفدار این جناح را مجمع روحانیون مبارز، اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، و دفتر تحکیم وحدت تشکیل می دادند.

در مقابل این جناح، طیفی از نیروهای سیاسی، به راست موسوم شدند این گروه ابتدا در حوزه اقتصاد و سپس در سایر حوزه ها با جناح چپ اختلاف پیدا کردند. طیف راست مخالف اصلاحات ارضی، و سهمیه بندی کالاها، و ناراضی از دولتی شدن تجارت خارجی، و اصولا مخالف دخالت گسترده دولت در اقتصاد بود و در همین زمینه ها با دولت مهندس موسوی اختلاف داشت. این گروه در مجلس چهارم و پنجم اکثریت را به دست گرفتند . عمده ترین گروههایی که آنها را به نحوی جزو یا جائیدار راست به حساب می آورند عبارتند از: جامعه روحانیت مبارز، جامعه مدرسین حوزه علمية قم، تشکلهای اسلامی همسو (یعنی مجموعه ای از گروههای راست، که مهمترین آنها را جمعیت موتلفه و جامعه اسلامی مهندسان تشکیل می دهد). به طور کلی این گروه پر ولایت مطلقه فقیه، حفظ فرهنگ سنتی، مدیریت دینی ، اقتصاد آزاد و بازاری تأکید دارند و مخالف تغییرات عمیق تلقی می شوند.

در دوره ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی دو اصطلاح «چپ مدرن» و « راست مدرن» مطرح شد. افکار چپ مدرن از زمانی شروع به شکل گیری پیدا کرد که نخبگان جناح چپ، بعد از رد صلاحیت گسترده تعداد کاری از کاندیداهای خود توسط شورای نگهبان در انتخابات مجلس چهارم ، عملا دست از فعالیت عمده سیاسی کشیدند، و سپس در تحت شرایط جدید به هر دلیل، به بازنگری در اندیشه ها و نظرات خود پرداختند.

محصول این تأمل، چرخش در بعضی از مواضع رادیکال، و اصلاح و تعدیل بخشی از شعارها و آرمانهای این جناح بود. فضای باز سیاسی و فرهنگی ، توسعه اقتصادی ، تنش زدایی در سیاست خارجی، گفتگو، تسامح و تساهل با مخالفان در عرصه فرهنگ و سیاست جزو شعارهای چپ مدرن است. این گروه طرفدار آزادی بیان و گسترش آزادیهای سیاسی محسوب میشوند و از نظر اقتصادی اکثر طرفدار دخالت دولت در اقتصاد به نفع طبقات کم درآمد هستند. دفتر تحکیم وحدت، جبهه مشارکت ایران اسلامی و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که از سال ۷۰ مجددا فعالیت خود را شروع کرده است از تشگلهای عمده چپ مدرن محسوب می شوند.

در مقابل، در جناح راست نیز تغییراتی پدید آمده و یکی از نتایج آن منشعب شدن جریانی بود که گاه با عنوان راست مدرن و گاه با نام تکنوکرات ها (فن سالارانت) و یا مصلحت گرایان مطرح می شوند.

این جریان متشکل از افراد میانه رو جناحهای چپ و راست بود؛ که دیدگاه های مشترکی با چپ مدرن داشتند و در مجموع معتقد به اصلاحات سیاسی، و بخصوص اصلاحات اقتصادی، توسعه فرهنگی، خصوصی سازی و مدیریت علمی و کارشناسی سالاری اند. تعبیر تکنوکرات نیز به همین مناسبت است که این گروه، مانند تکنوکرات ها در کشورهای غربی بر افتادن امور به فن شناسان و گسترش علم و پژوهش تأکید دارند. عمده ترین شکل این گروه، کارگزاران سازندگی است که در مجلس پنجم نقش عمده ای ایفا کرد. این گروه با گروههای چپ مدرن در انتخابات ریاست جمهوری سال ۷۶ همگرا شدند. این ائتلاف که از عمده ترین شعارهای آنها اصلاحات سیاسی بود موقعیت چشمگیری نیز در انتخابات به دست آورد. امروزه در چپ مدرن نیز بروز و تمایز گرایشهای تندرو و میانه رو کاملا مشهود است.

اشاره

به طور کلی جناح بندی های سیاسی در ایران مرزهای مشخصی ندارد گروه های موسوم به چپ و راست هیچ کدام راهبردها و دیدگاههای خود را از پیش و به طور شفاف و تفصیلی در حوزه های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ارائه نکرده اند. همچنین ضعف نهادهای مدنی و احزاب سیاسی در هر دو جناح به دلیل فقدان سابقه تشکل های سیاسی رسمی و سازمان یافته در ایران مشهود است. تشكل ها غالبا با توجه به زمان خاص ایجاد می گردند؛ و مواضع نیز بر حسب موقعیت و بسته به فضا و شرایط مستحدث تغییر می کند. لذا أغلب می توان تردید و تردد و نوسان گروه ها و افراد سیاسی را بین چپ و راست کاملا مشاهده کرد.

از آن جا که بسیاری از اندیشه ها و مواضع گروهها به طور موقت و انفعالی طرح ریزی می شوند نمی توان به تداوم مواضع سیاسی اطمینان داشت. به طور کلی گذشته از آن چه گفته شد به نظر می رسد اصطلاح چپ و راست همان گونه که اشاره کردیم برای بیان تفاوتها و سلایق سیاسی در ایران مبهم و نارساست، و در صورت کاربرد باید به تفاوت عمیق اندیشه ها و جناح بندیهای سیاسی میان ایران و غرب توجه داشت. ابهام و نارسایی این دو اصطلاح تا حدی است که افراطی ترین گروه چپ رو در ایران را به لحاظ بعضی از اصول فکری می توان حتی مشابه با محافظه کاران و است گراهای غربی دانست. همچنین است در مورد راست گرایان، لذا در کاربرد این اصطلاحات باید به شرایط سیاسی و اجتماعی ایران توجه داشت.

منبع: فرهنگ واژه ها - عبدالرسول بیات

  • منبع
  • حقوق نیوز

دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید