امروز: شنبه, ۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ برابر با ۱۷ شوّال ۱۴۴۵ قمری و ۲۷ آوریل ۲۰۲۴ میلادی
کد خبر: 278449
۷۵۶
۱
۰
نسخه چاپی

پرونده های حقوقی معروف انگلیس که باید در مورد آنها بدانید

پرونده های حقوقی معروف انگلیس

 پرونده های حقوقی معروف انگلیس

برخی موارد و پرونده ها اهمیت حقوقی زیادی برای حقوق انگلستان دارند. ممکن است آنها عجیب و غریب باشند! اما این موارد انتخابی پرونده های حقوقی معروف در انگلستان در بین مردم و سیستم حقوقی انگلستان تأثیرگذار بوده اند.

 آبجو زنجبیل با طعم حلزون  Donoghue v Stevenson [1932]

این پرونده به عنوان اولین موردی که قانون غفلت مدرن را ایجاد کرد مستند شده است. قانون غفلت موجود در آن زمان فقط از طریق قراردادی به اجرا درآمد و در این مورد چنین قانونی وجود نداشت.

مدعی، ادعای جراحت شخصی را علیه سازنده یک بطری آبجو زنجبیل، پس از بیرون آمدن حلزون از بطری، هنگام ریختن آن روی بستنی خود مطرح کرد.

Donoghue مدعی این پرونده این قانون را که توسط لرد اتکین نوشته شده است ارائه داد که شما باید مراقبت معقول داشته باشید تا از اقدامات یا کوتاهی هایی که به طور منطقی پیش بینی می کنید ممکن است به همسایه شما صدمه بزند، پرهیز کنید.

این پرونده به اصطلاح اصل همسایه را به وجود آورد: اینکه همسایه کسی است که تحت تأثیر اقدامات شما قرار می گیرد و شما باید آنها را در هنگام انجام اعمال مدنظر قرار دهید.

علیرغم اهمیت حقوقی عظیم آن در قانون جرائم مدرن، دلیل اینکه این مورد هنوز مورد توجه بسیاری قرار می گیرد بیشتر به دلیل ایده یافتن یک حلزون شناور در آبجو زنجبیل است تا هر اصل قانونی جدیدی که ایجاد شده است.

ازدواج بهانه ای نیست R v R [1991]

این مورد نسبتاً اخیر شاید بخاطر عامل شوک آن به یادماندنی باشد. در روزگار مدرن و جنبش #MeToo و حمایت از بازماندگان جنایت جنسی، تقریباً غیرممکن است که باور کنیم که تا اوایل دهه 90 بود که استثناء ازدواج بر حسب تجاوز از قانون حذف شد.

این بدان معناست که از سال 1991 به بعد دیگر تجاوز به عنف با این استدلال که تجاوز توسط شوهر به همسرش صورت گرفته است قابل دفاع نیست.

لرد کیث در این مورد اظهار داشت که این تصور که زن از طریق ازدواج در هر شرایطی به رابطه جنسی با همسرش رضایت غیرقابل برگشت می دهد کاملاً غیرقابل قبول است.

گاهی کودک بهترین را می داند Gillick v West Norfolk & Wisbech Health Authority [1986]

یکی از بزرگترین سوالات اخلاقی که در مورد مسائل مربوط به قانون پزشکی مطرح می شود، سطح صلاحیت در تصمیم گیری های پزشکی است که در بیماران یافت می شود. موضوعی که غالباً شدیدتر مورد بحث قرار می گیرد این است که تا چه حد کودکان/خردسالان صلاحیت موافقت با معاینه و درمان پزشکی را دارند.

در این مورد گیلیک مادری بود که دختران زیر 16 سال داشت. او به دنبال اعلامیه ای بود که پزشک نمی تواند بدون اطلاع و رضایت والدین هیچ گونه داروهای ضد بارداری را برای دختران زیر 16 سال تجویز کند.

مجلس اعیان مخالف بود و بنابراین ایده "صلاحیت گیلیک" متولد شد. دادگاه معتقد است که به شرط داشتن کودک زیر 16 سال که از بلوغ و هوش لازم برای درک ماهیت و آثار درمان برخوردار است، باید به او اجازه صلاحیت قانونی داده شود.

طولانی ترین پرونده افترا در تاریخ بریتانیا  McDonald's Corporation v Steel & Morris [1997] (McLibel) 

در این مورد ، شکایتی توسط شرکت مک دونالدز علیه دو فعال محیط زیست، دیوید موریس و هلن استیل مطرح شد. خود پرونده دو سال و نیم به طول انجامید، اما در مجموع این افتضاح بیش از 10 سال به طول انجامید.

از سال 1986 به بعد ، جزوه ای با عنوان "اشکال مک دونالد چیست؟ همه چیزهایی که آنها نمی خواهند شما بدانید »به عنوان بخشی از کمپین ضد مک دونالد که توسط Greenpeace London اجرا شد، در گردش بود. در این جزوه مک دونالدز متهم شد. موارد دیگر مسئولیت گرسنگی در جهان سوم و استثمار کودکان بود.

متعاقباً پرونده ای توسط مک دونالد علیه تهیه کنندگان جزوه مطرح شد که سه نفر از آنها در حالی که موریس و استیل درگیر بودند، عذرخواهی کردند و دخالت خود را در محتویات جزوات تکذیب کردند.

قاضی که بدون هیئت منصفه حضور داشت، ادعاهای موجود در بروشور را رد کرد و این دو نفر از شرکت را متهم به پرداخت خسارت کرد.

در سال 2004 موریس و استیل پرونده ای را علیه دولت انگلستان در دادگاه حقوق بشر اروپا مطرح کردند. دادگاه به اتفاق آراء حکم داد که آنها از محاکمه عادلانه محروم شده اند.

این پرونده آنقدر مشهور است که مستندی با عنوان "مک لیبل" درباره خود پرونده وجود دارد.

لطفا از روی پایم دور شو      Fagan v Metropolitan Police Commissioner [1969]        

در این مورد کمی مضحک، یک پلیس به متهم راهنمایی می کرد که ماشینش را به جای دیگری منتقل کند که به طور تصادفی  آن را روی پای پلیس چرخاند. هنگامی که پلیس بر سر متهم فریاد زد که ماشین را حرکت دهد، متهم موتور را خاموش کرد و از حرکت امتناع کرد.

این مورد به الزام حضور (عمل) و (قصد) برای وقوع جنایت اشاره می کند.    

   فاگان استدلال می کند که هنگام انجام عمل هیچ گونه قصدی نداشت زیرا تصادفی بود.  

   حکم اساسی در مورد پرونده قضایی این بود که عمل فگان بی جهت خشونت آمیز بود. در حالی که توافق شده است که غفلت  نمی تواند یک حمله را ایجاد کند، عمل رانندگی روی پا  و تصمیم گیری برای ماندن در آنجا  یک اقدام جنایتکارانه مستمر بود که با قصد واقع شد، بنابراین هم عمل و هم قصد در تداوم هم بودند،  بنابراین محکومیت فاگان تایید شد.        

  • منبع
  • حقوق نیوز

دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید