سندرم ایمپاستر پدیدهای روانشناختی است که در آن افراد به تواناییها و دستاوردهای خود شک میکنند و دائماً از اینکه به عنوان یک کلاهبردار در معرض نمایش قرار گیرند یا مستحق موفقیت خود نباشند، ترس دارند.
سندرم ایمپاستر معمولاً توسط افراد با موفقیت بالا و افراد در موقعیتهای بالا تجربه میشود و میتواند منجر به احساس اضطراب، شک و تردید به خود و عزت نفس پایین شود.
متاسفانه در جامعه پیرامون خودمان آدمهایی داریم که بدون شایستگی به مراتب بالا میرسند و با اعتماد به نفسی مثال زدنی در مورد همه چیز نظر میدهند و حکم صادر میکنند و در مقابل آدمهای شایسته داریم که گویا این سندرم را دارند و در سکوت و انزوا و شرمندگی فرو میروند!
سندرم ایمپاستر میتواند به روشهای مختلفی ظاهر شود، مانند احساس تقلب با وجود شواهد شایستگی، نسبت دادن موفقیت به شانس یا عوامل بیرونی به جای تواناییهای خود، و احساس اینکه دستاوردهای فرد مهم یا ارزشمند نیستند.
دلایل متعددی برای بروز سندرم ایمپاستر وجود دارد، از جمله کمال گرایی، تجربههای اولیه شکست یا انتقاد و مقایسه اجتماعی با دیگران.
این سندرم میتواند چالشبرانگیز باشد و باید بر آن غلبه کرد، زیرا افراد ممکن است احساس خجالت یا شرم کنند که در مورد احساس ناتوانی خود با دیگران صحبت کنند.
گزینههای درمانی برای سندرم ایمپاستر میتواند شامل تکنیکهای رفتاری شناختی و راهبردهای خودیاری مانند ذهنآگاهی و خودگفتاری مثبت باشد.
سندرم ایمپاستر میتواند افراد را در زمینههای مختلف زندگی، مانند شغل، فعالیتهای تحصیلی، روابط یا اهداف شخصی تحت تأثیر قرار دهد. این امر میتواند منجر به یک چرخه منفی از شک به خود و اجتناب شود، زیرا ممکن است افراد احساس کنند که قادر به دستیابی به اهداف خود نیستند یا تلاش آنها بیهوده خواهد بود.
برخی از علائم رایج سندرم ایمپاستر عبارتند از:
• با وجود شواهدی مبنی بر شایستگی و موفقیت، احساس دائمی شک و بی کفایتی نسبت به خود دارند
• ترس از “معرفی شدن” به عنوان یک کلاهبردار یا شیاد
• دشواری در پذیرش تعریفهای دیگران در محیطهای خودمانی یا رسمی یا به رسمیت شناخته شدن دستاوردهایشان
• احساس شدید اضطراب یا استرس مرتبط با عملکرد یا موفقیت
• دائماً خود را با دیگران مقایسه میکند و احساس حقارت میکند
برخی از ترفندهای مفید برای مدیریت سندرم ایمپاستر:
• شناسایی و به چالش کشیدن خودگویی منفی و باورهای خود محدودکننده
• تقدیر از خود و به رسمیت شناختن دستاوردها، مهم نیست که آنها چقدر کوچک به نظر میرسند
• تمرین مهربانی نسبت به خود
• جستجوی برای حمایت و بازخورد از دوستان، خانواده یا همکاران قابل اعتماد
• ایجاد یک ذهنیت رشد، که در آن شکست به عنوان فرصتی برای یادگیری و رشد در نظر گرفته میشود. به یاد داشته باشید که همه اشتباه میکنند و شکستهایی را تجربه میکنند و موفقیت همیشه خطی یا بدون چالش نیست.
• از خودتان بپرسید “چرا من نه؟”: همین خودگویی ساده بسیار کمککننده میشود
• ارزشهای خود را به خودتان یادآوری کنید: میتوانید ساعتها به این فکر کنید که چرا کامل نیستید. اما سعی کنیدبه این فکر کنیدکه چرا حق حضور در جایی یا منصبی را دارید.
• این سندرم میتواند موقتی باشد: به تدریج که ارتباط خود را با اطرافیان گسترش دادید یا با مشاهده نحوه فعالیت واقعی افرادی که تازه وارد زمینه کاری یا دانش شما میشوند، تازه متوجه خواهید شد که شما در دروه گذران مهارت خود چقدر سریع و باهوش بودهاید یا چقدر خوب توانستهاید انطابق پیدا کنید. بنابراین حس شایستگی پیدا کنید.
• با گذشته خود صلح کنید: هر کسی که گذشتهای دارد، ممکن است از دیگران احساس شرمندگی کنند. ما ممکن است سالها به خاطر محرومیت، شرایط خانواده یا جبر جغرافیایی خودمان نبوده باشیم یا مسیر اشتباهی را انتخاب کرده باشیم. اکنون که درخشیدهایم ممکن هاله آن سالها و شرمندگیها هنوز دور سرمان باشد. گذشته خود را از یاد نبرید اما مرتب سد راه آیندهتان نکنید.
سختیها و مبارزان خود را بررسی کنید: به یاد بیاورید که چندین هزار صفحه کتاب را با مشقت خواندهاید، چند صفحه خلاصهبرداری کردهاید، چقدر برای کارتان نقشه ریختهاید. پس موفقیت شما یک شبه نبوده و برایش عرق ریختهاید. نگذارید کسانی که با یک حکم به یکباره همتای شما شدهاند، با اعتماد به نفس (پررویی) بیشتر شما را کنار بزنند.
قدر فرصت را بدانید و برای خود و جامعهتان هم که شده بمانید و تلاش کنید.
دیدگاه