امروز: سه شنبه, ۲۹ اسفند ۱۴۰۲ برابر با ۰۸ رمضان ۱۴۴۵ قمری و ۱۹ مارس ۲۰۲۴ میلادی
کد خبر: 272219
۳۰۶۳
۲
۰
نسخه چاپی

رفتارهای مجرمانه | شناسایی ژن های مستعد در بروز رفتارهای مجرمانه | پیشگیری از جرم

محققین علوم روان شناسي و روان پزشکی، جرم را نتیجه عدم تعادل شخصیت مجرم که از واکنش متقابل عوامل روانی و بیولوژيکی ناشی می شود، تلقی می نمايند و اين عدم تعادل روانی باعث اختلالات رفتاری افراد شده و آنها را به سوی ارتکاب اعمال خلاف قانون سوق می دهد.

رفتارهای مجرمانه | شناسایی ژن های مستعد در بروز رفتارهای مجرمانه | پیشگیری از جرم

پديده جرم و بروز رفتارهای مجرمانه امروزه به يکی از مشکلات اساسی جوامع بشری تبديل شده است.

جرم و شناسایی و غربالگری ژن های مستعد جرم

شناسايی و غربالگری ژن های مستعد، علمی است که به وسیله آن افراد از هر جهت خوب، تندرست، لایق و صالح متولد شوند و از ازدياد نسل های ضعیف، صاحب فکر و رفتارهای مجرمانه و روح سخیف به واسطه علم ژنتیک جلوگیری به عمل آيد.

پدیده جرم امروزه به یکی از مشکلات اساسي جوامع بشري تبدیل شده است. جرم نه تنها به قربانيان مستقيم آن صدمه وارد مي کند بلکه به سایرافراد جامعه نيز ضرر مي رساند. علاوه بر احساس ناامني که براي سایر افراد جامعه از مشاهده وقوع جرایم حاصل مي گردد، صدمات مستقيم تري نيز به آنها وارد مي شود.

کلي ترین و عام ترین تقسيم بندي که در رابطه با علل ارتکاب جرم ارائه شده است تقسيم این عوامل به عوامل دروني و عوامل بيروني مؤثر بر بزهکاري مي باشد.

عوامل دروني خود به دو قسمت عوامل مادرزادي (ارثي یا فردي) و عوامل (اکتسابي یا محيطي) قابل تقسيم است.

عوامل ارثي به عواملي گفته مي شود که شخص در هنگام تولد حامل آنان بوده و قبل از ورود به دنياي مادي و اکتساب، آنان را از پدر و مادر و نياکان خویش وام گرفته است، مانند جنس، سن، وضعيت فيزیکي و ژنتيکي، حساسيت، ترس، پرخاشگري، حقارت و مشکلات رواني.

تأثير وراثت در شکل گيري شخصيت انسان، غيرقابل انکار است. عوامل وقوع جرم نيز متعدد اند؛ عوامل جرم زاي بيروني نيز مانند عوامل محيطي مانند اوضاع جغرافيایي، سرما، گرما و عوامل اجتماعي مانند فقر، ثروت، مهاجرت، جمعيت، بيکاري و وسایل ارتباط جمعي است.

چنانچه در سالهاي اخير، تحقيقاتي در باب وراثت بيانگر این موضوع است که اختلالات کروموزومي تأثير غير قابل انکاري بر هيجانات، عواطف و رفتار انسان دارند.

دسته دوم از عوامل دروني اکتسابي هستند که این عوامل یا به صورت ارادي کسب مي شوند مانند اعتياد به مواد مخدر و یا آن که تغييراتي هستند که غير ارادي اند و انسان نقشي در کسب آنان ندارد.

دسته دیگر عوامل مؤثر بر ارتکاب جرم، عوامل خارجي یا بيروني است. یعني عواملي که ناشي از محيط زندگي شخص بوده و بر کميت و کيفيت زندگي انسان مؤثر مي باشد و بيشتر به دليل قابل اندازه گيري و در دسترس بودن آنها، مورد توجه بوده است.

حال با توجه به اینکه جنبه هاي دروني انسان (ژنتيک) در بروز رفتارهاي مجرمانه، کمتر مورد مطالعه قرار گرفته اند و به نظر مي رسد ریشه مشکلات و معضلات اجتماعي که منجر به ارتکاب جرم مي شود به طور مستقيم و غيرمستقيم ارتباط نزدیکي با شخصيت انسان دارد و خاستگاه اصلي تبهکاري را باید در شرایط بيمارگونه فردي و اجتماعي مجرم مورد بررسي قرار داد.

و نيز متخصصان معتقدند بسياري از جرم ها ریشه عميقي در شخصيت فرد دارد و از این عقيده حمایت مي کنند که مجرم بيمار است و نياز به درمان دارد، از این رو ضرورت مطالعه در این حيطه را مشخص مي نماید.

با در نظر گرفتن این نکته که مطالعات ژنتيکي به عنوان یکي از معيارهاي تشخيصي براي اختلالات شخصيتي مختلف محسوب مي شود، مي تواند اختلال های شخصيتي و رفتارهاي ضد اجتماعي که ریشه در ژن هاي معيوب و نواقص زیستي دارند را با استفاده از غربالگري ژنتيکي جمعيت افرادي که حامل بيماري هاي ژنتيکي هستند و یا افرادي که احتمال انتقال ژن هاي معيوب به فرزندانشان دارند را شناسایي و مورد غربالگري قرار دهند. پژوهش حاضر در راستاي پاسخ به این پرسش ها مي باشد که آیا ژن ها مي توانند با اختلالات رفتاري ـ رواني مرتبط باشند و آیا این ارتباط مي تواند در بروز رفتارهاي مجرمانه موثر باشد و آیا غربالگري این ژن هاي مستعد بروز رفتار مجرمانه، امکان پذیر است؟ و مي تواند به عنوان روشي مؤثر در پيشگيري از جرم محسوب شود.

رفتارهای مجرمانه | شناسایی ژن های مستعد در بروز رفتارهای مجرمانه | پیشگیری از جرم

ژنتیک

توجه به تأثير ژنتيک در بسياري از بيماري ها و اختلالات رواني، مانند افسردگي، الکليسم، اسکيزوفرني و موارد دیگر، مورد توجه روانشناسان و به خصوص نظریه پردازان دیدگاه هاي زیستي در رفتار مي باشد. روشن است که اختلالات شخصيتي و رفتارهاي ضد اجتماعي ریشه در ژن هاي معيوب و نواقص زیستي دارد.

برخي تحقيقات نشان مي دهند که اسکيزوفرني بين 80 تا 85 درصد، آتيزم تا ۹0 درصد و رفتار ضد اجتماعي بين 40 تا 50 درصد از منشأ ارثي و پایه ي ژنتيکي برخوردارند.

تأثیر اختلالات رفتاری بر بروز رفتارهای مجرمانه

جرم شناسي وام دار بسياري از یافته هاي جدید علم ژنتيک است. در علم جرم شناسي، ژن ها از دو جهت بر رفتار مجرمانه تأثير مي گذارند: نخست از طریق انتقال خصيصه ها و ویژگي هاي زیستي که تحت عنوان «جرم و وراثت» به بحث گذاشته مي شود.

دوم از طریق دگرگوني هایي که ممکن است در آنها ایجاد گردد که ذیل «اختالالت ژنتيکي» قابل بررسي است که از مهم ترین موارد آن اختلالاتی چون XXY یا YYX مي باشد.

توالي ژنوم انسان ادعاي جدیدي را به کمک ژنتيک در رفتار اجتماعي غيرقابل قبول مانند اعتياد، اختالالت روحي و رفتار جنایي ایجاد کرده است.

جرم شناسان، وکلا و سياستگذاران در زمينه عدالت کيفري باید در مورد نتایج تحقيقات در مورد ژنتيک رفتار جنایي و محدودیت هاي آن آگاه باشند و این نياز تنها به عنوان تحقيق ژنتيکي در مورد رفتار پيچيده تر مي شود. روشي که اغلب در مطالعات ژنتيکي مورد استفاده قرار مي گيرد، استفاده از معيارهاي تشخيصي براي اختلالات رفتاري مختلف است که با افزایش خطر ابتلا به فعاليت جنایي مرتبط است، یعني اختالل شخصيت ضد اجتماعي (ASPD) که دليل نادیده گرفتن مداوم و نقض حقوق دیگران مشخص می شود. این تنها در افراد بالای ۱8 سال تشخيص داده مي شود.

سه اختلالات دوران کودکي ـ اختلال بيش فعالي (ADHD) کمبود توجه، اختلال رفتاري (CD) و اختلال در مقابل اختلال افسردگي یا بي اعتنایي مقابله ای (ODD) نيز اغلب مورد بررسي قرار مي گيرند، زیرا آنها به عنوان عوامل خطر براي توسعه اختلال شخصيت ضد اجتماعي، (نقض هنجارهاي اجتماعي یا قوانين) شناخته شده اند.

اختلال بيش فعالي، با نادیده گرفتن مکرر و یا بيش فعالي ـ تکانشي بودن مشخص مي شود.

اختلال افسردگي، شبيه به سي دي است که شامل رفتار نافرمان یا خصمانه است، اما اگر اشکال جدي تر رفتاري وجود داشته باشد، تشخيص سي دي اولویت دارد.

یک رویکرد دیگر رفتار ضد اجتماعي، بررسي ویژگي هاي شخصيتي است که ممکن است عوامل خطر براي مشارکت در رفتار جنایي باشد. در بزرگسالان نيز ممکن است افرادي که رفتارهاي ضد اجتماعي و بيش فعالي را نشان مي دهند، احتمال بيشتري در بروز رفتارهاي مجرمانه داشته باشند.

اختلال کمبود توجه ـ بیش فعالی (ADHD)

یکي از شایع ترین اختلالات روانپزشکي است که از کودکي آغاز مي شود و یک مسئله مهم بهداشت رواني جامعه به شمار مي رود و اهميت آن به دليل شيوع بالای آن است. 50 درصد کودکان مبتلا به اختلالات روانپزشکي دچار این اختلال هستند، آمار نشان مي دهد که 3 تا 5 درصد کودکان در سن مدرسه مبتلا به (ADHD) مي باشند.

اهميت تشخيص و درمان این بيماري به علت خطر همراهي آن با بزهکاري، حوادث، وابستگي به مواد و رفتارهاي تخریبي مي باشد.

درباره سبب شناسي این اختلال افزون بر عوامل زیست شناختي علل محيطي همچون فقر، مسکن نامناسب، سطح پایين اقتصادي ـ اجتماعي، خانواده پرجمعيت، ناسازگاري و کشمکش هاي زیاد ميان پدر و مادر و پرخاشگري در خانواده در ایجاد بيماري مهم دانسته شده است.

ADHD مشکلات فردي، خانوادگي و اجتماعي فراواني ایجاد مي کند. کودکان مبتلا به این اختلال، خانواده ها، آموزشگاه ها و اجتماع را با مسائل گوناگوني روبرو مي کنند و آنها را در برابر آشفتگي رواني ـ اجتماعي دوران نوجواني و جواني آسيب پذیر مي سازند.

با توجه به شيوع اختلالات رفتاري و عدم توجه کافي به عواقب ناشي از این اختلالات به خصوص در گروه سني کودک و نوجوان شناسایي این اختلالات ضروري به نظر مي رسد تا اقدامات لازم و به موقع صورت گيرد.

توکلي زاده در سال ۱376 در بررسي خود، جنسيت را به عنوان مهمترین عامل خطر در شيوع اختلال کمبود توجه و بيش فعالي معرفي کردند.

همچنين ميزان شيوع اختلال کمبود توجه و بيش فعالي (ADHD )در پسران بيش از دختران است که با نتایج سایر پژوهش ها همخواني دارد (8/2۱ درصد در برابر ۱/۱2 درصد)

همچنين با توجه به تحقيقات ذکر شده، بين اختلال بيش فعالي و کمبود توجه و جنسيت و سن ارتباط معناداري دیده شد. شاید بتوان ميزان شيوع بالای اختلال رفتاري بيش فعالي ـ کمبود توجه در پسران را به رفتار تهاجمي پسران و اعمال تربيتي بيشتر بر دختران نسبت داد. لذا مي توان گفت اختلال رواني بيش فعالي و کمبود توجه به فرزندان، اگر در ابتدا شناسایي و درمان نشود، به دليل عدم توجه والدین به آنها و اصرار فرزندان به توجه به آنها، در آینده ممکن است از طریق ارتکاب رفتار مجرمانه بروز کند، لذا بين شناسایي و درمان اختلال بيش فعالي و ارتکاب رفتار مجرمانه، از این طریق ارتباط برقرار مي شود.

رفتارهای مجرمانه

اختلال نافرمانی مقابله ای و سلوک (CD - ODD)

اختلالات نافرماني مقابله اي و سلوک، طبقه اي از اختلالات است که با رفتار مزاحمت آميز اجتماعي که براي دیگران بيشتر ناراحت برانگيز است تا خود شخص، مشخص مي شود. اختلال نافرماني مقابله اي شامل الگوي عود کننده اي از رفتار مخفي کارانه،گستاخي، خصومت و نافرماني مي باشد.

اختلال سلوک نيز دربردارنده مجموعه اي از رفتارهاي ضد اجتماعي است که باعث اختلال در چند زمينه عملکردي مي باشد و ویژگي آن پرخاشگري و تجاوز به حقوق دیگران است و عوامل چندي در شيوع این اختلال ها موثر هستند، از جمله سطح اجتماعي ـ اقتصادي پائين، وجود ناسازگاري هاي خانوادگي و داشتن خانواده پرجمعيت.

بررسي هاي انجام شده ميزان شيوع اختلال نافرماني مقابله اي را 7/۱– ۹/۹ درصد و ميزان شيوع اختلال سلوک را 5/1 – 4/3 درصد نشان داده اند.

ویليافر و همکاران در سال ۱۹۹0 ،در بررسي خود جنسيت را به عنوان مهمترین عامل خطر معرفي کردند.

همچنين افورد و همکاران در سال 1987 ،در پژوهش هاي خود نشان دادند در طي نخستين دهه زندگي نسبت فراواني پسران به دختران 4 به ۱ بوده است. یافته هاي حاضر همانند بسياري از پژوهش ها نشان دهنده رابطه معني دار بين وضعيت اجتماعي ـ اقتصادي والدین و ابتلا به اختلالات رفتاري مقابله اي و سلوک است.

یافته هاي پژوهش هاي نامداري و نظري (۱387 )نشان مي دهد که ميزان اختلالات رفتاري مقابله اي و سلوک با افزایش سن کودکان، افزایش مي یابد. همچنين در رابطه با ميزان تحصیلات والدین نيز بيشترین ميزان افزایش اختلالات ذکر شده در پدران و مادران بي سواد و کم سواد بود.

همچنين در ارتباط با شغل والدین، اختلالات رفتاري مقابله اي و سلوک با بالاترین درصد و با اختلاف ناچيزي در تمامي مشاغل پدران وجود داشت و بيشترین ميزان اختلالات رفتاري مقابله اي و سلوک مربوط به مادران کارمند است.

نتایج پژوهش ها در ایران نشان مي دهد ميزان شيوع در پسران بيشتر از دختران و در دانش آموزان شهري بيش از دانش آموزان روستایي است.

همچنين این پژوهش ها نشان داد سطح تحصیلات والدین دانش آموزان داراي اختلال رفتاري پائين تر از سطح تحصیلات والدین دانش آموزان عادي بوده است.

بالا بودن سطح تحصيلات والدین باعث مي شود که والدین با شيوه ها و اصول صحيح فرزندپروري آشنا باشند و جهت تربيت صحيح فرزندان خود بيشتر تلاش کنند، همين امر در نحوة رفتار فرزندان آنان تأثير بسزایي خواهد داشت و اختلالات رفتاري کمتري دراعمال آنها مشاهده مي گردد. لذا مي توان گفت والدین داراي تحصیلات، در صورت مشاهده علایم و نشانه هاي بروز این اختلال، با توجه به سطح تحصيلات و مطالعات خود، سعي در مقابله و درمان با این اختلال در دانش آموز از طریق مراجعه به روانشناس یا روانپزشک یا طرق دیگر مي باشد، و به تبع آن از وقوع اختلالات رواني و رفتاري که در آینده منجر به وقوع رفتار مجرمانه شود جلوگيري مي کند، ولي والدیني که داراي تحصيلات نمي باشند، چون هيچ شناخت و آگاهي از این نوع اختلال ندارند، و به نظر آنها موضوعي نيست که حل شود، لذا این اختلالات از ابتدا شروع به رشد کرده و در وجود دانش آموز تثبيت شده و در آینده ممکن است باعث بروز رفتار مجرمانه گردد.

اختلال شخصیت (ASPD)

در بررسي اختلالات شخصيت، اختلال شخصيت ضد اجتماعي شایع ترین اختلال و گرایش به رفتارهاي مجرمانه در بين این افراد بيش از دیگران است.

این افراد از نظر رواني افرادي مي باشند که گرایش هاي خودآزاري خویش را بيرون کرده و متوجه دیگران مي سازند. این افراد سوء ظن و بدبيني شدیدي نسبت به دیگران احساس کرده و معتقدند مردم مستحق رنج ها و ناراحتي ها و مشکلاتی مي باشند که با آنها مواجه اند.

یافته هاي پژوهش با نتایج اندرسون و مؤسسات کيفري دانمارک که نرخ شيوع اختلالات شخصيت را 7۱ درصد گزارش نمودند، همخواني دارد.

همچنين نتایج بدست آمده در این پژوهش با یافته هاي پژوهش بولتِن مبتني بر مطالعه زندانيان هلند که فراوان ترین اختلال را اختلال شخصيت ضد اجتماعي گزارش نمود مطابقت دارد.

بر اساس یافته هاي پژوهش حاضر توجه خاص به زندانيان مبتال به اختلال شخصيت ضد اجتماعي از اهميت خاصي برخوردار است. به عقيده رایس برخي از مجرمان در معرض خطر بالاتری براي ارتکاب مجدد جرم قرار دارند و احتمال ارتکاب به رفتارهاي خشونت آميز در مجرمان ضد اجتماعي پس از آزادي از زندان بسيار زیاد مي باشد.

بنابراین لزوم معرفي این افراد به مراکز مراقبت بعد از خروج از زندان ها جهت ارائه خدمات روان درماني و برگزاري جلسات گروه درماني که در درمان اختلال شخصيت ضد اجتماعي که اختلال غالب در ميان نمونه مورد بررسي مي باشد احساس مي شود و همچنين برگزاري دوره هاي آموزشي جهت کارکنان شاغل در بهداري زندان ها جهت بازآموزي و آشنایي کلي با اختلالات شخصيت کمک موثري در برخورد و غربالگري افراد داراي این اختلالات توسط پرسنل خواهد بود.

از سویي دیگر به نظر مي رسد شرایط اجتماعي ـ اقتصادي و سطح تحصیلات پایين از جمله عوامل همراه و زمينه ساز ارتکاب به جرم مي باشد. در نتيجه ضرورت توجه خاص به مشکلات روان شناختي به ویژه زندانيان بر پایه اصول و شواهد علمي در جهت پيشگيري و مداخلات لازم و به منظور کاهش جرم و آمار زندانيان در کشور احساس مي شود.

اختلال روانی (اسکیزوفرنی ـ دوقطبی)

اسکيزوفرني بيماري شدید رواني است که به طور ميانگين یک درصد از مردم جهان به آن مبتلا هستند.

و بر اساس آمار WHO شیوع آن 6/0 تا 9/1 درصد می باشد.

این بيماري سبب مي شود که این بيماران نسبت به بيماران عادي، بيشتر در معرض ارتکاب جرم باشند. در ميان آنها قتل بيشتر دیده مي شود و بيشترین ميزان جرم وقتي ایجاد مي گردد که بيماران داراي علائم فعال (توهم و هذیان) و سوء استفاده مواد باشند. همچنين عملکرد منفي بيماران و جنس مذکر در بيماران اسکيزوفرنيک، با افزایش خطر اقدام به قتل همراه است.

اختلال دو قطبي معمولاً شامل دو برهه متفاوت مانيک و دپرسيو است و حدود 1 درصد از جمعيت 18سال به بالا مبتلا به این اختلال هستند.

قضاوت مختل، ميل جنسي زیاد و سوء مصرف داروهاي خواب آور، کوکایين و الکل زیاد مي شود و رفتارهاي خشونت بار افزایش مي یابد. در فاز افسردگي بيمار ناراحت و بي قرار و نااميد است و افکار مرگ و خودکشي به سراغ بیمار می آید.

بيماران اسکيزوفرنيک نسبت به جمعيت عادي بيشتر در معرض ارتکاب جرم هستند. بررسي هاي مختلف در بيماران با اختلال دو قطبي نيز حاکي از این است که این بيماران نسبت به افرادعادي جامعه بيشتر مرتکب جرم مي شوند. بررسی نوع و مقایسه جرایم در این دو گروه مي تواند به کشف راهکاري مناسب جهت کاهش و یا جلوگيري از آنها کمک کند.

اسکيزوفرني نوعي بيماري است، بدون هيچ نشانه مشخص. با هيچ یک از آزمون هاي تشخيصي آزمایشگاهي جاري قابل شناسایي نيست. تشخيص افراد مبتلا از طریق مصاحبه و برخوردهاي مکرر با افرادي که دچار توهم و هذیان و دیگر اختلالات فکري هستند انجام مي گيرد. این اختلال توسط نشانه هایي که مثبت و منفي ناميده مي شود، شناخته مي شود.

نشانه هاي مثبت شامل: توهم، هذیان گویي، تفکرات و سخنان سازمان دهي نشده و نشانه هاي منفي شامل از دست دادن احساسات، ناتواني در سخن گفتن، ارتباط و تعامل برقرار نکردن با دیگران و نقص در ادراک و شناخت است.

سن شروع بيماري معمولاً در دهه هاي دوم و سوم زندگي روي مي دهد، گرچه ممکن است از دوران کودکي تا کهنسالي متغير باشد. در اسکيزوفرني مانند دیگر بيماري هاي چند عاملي و پيچيده عامل هاي ژنتيکي از جمله ژن هاي مستعد بیماری مشارکت دارند.

این روش ها براي اندازه گيري، همپوشاني دارند و با هم مرتبط هستند. این مطالعات به دنبال یافتن انواع ژن هایي هستند که خطر ابتلا به یک اختلال رواني خاص را افزایش مي دهند که ممکن است خطر ابتلا به رفتار جنایي را افزایش دهد.

ژن هاي کاندید، ژن هاي خاصي هستند که به منظورافزایش خطر ابتلا به رفتارهاي ضد اجتماعي درگير مي شوند. آنها معمولاً بر اساس اطلاعات مربوط به مباني مغز مرتبط با رفتار و ویژگي هاي شخصيتي انتخاب مي شوند. تحقيق در مورد ژن هاي کاندید براي رفتار غيرانساني عمدتاً بر ژن هایي است که بر شيوه هاي انتقال و دریافت مغز عصب تأثير مي گذارد.

 شناسایی ژن های مستعد در بروز رفتارهای مجرمانه

ارتباط ژن های مستعد کاندیدا جهت مشارکت در اختلالات رفتاری

برخي از محققان این مشکل را با مطالعه ژن هاي حساس چندگانه براي صفات و اختلالات رفتاري آغاز کرده اند که باعث افزایش خطر ابتلا به رفتارهاي ضد اجتماعي مي شود. کامينگز و همکاران، به طور همزمان چندین ژن کاندیدا را براي مشارکت در اختلال بيش فعالي، اختلال رفتاري و اختلال افسردگي، مورد بررسي قرار دادند.

این مطالعات نشان مي دهد که برخي از ژن ها در مسيرهاي سروتونين، دوپامين و نورآدرنرژیک بر توسعه این اختلالات تأثير مي گذارد.

خلاصه ریسک های نسبی و نسبت شانس برای ژن های نامزد شده نشان می دهدکه فرد مبتلا به نوع حساسیت یکی از این ژن ها فقط 5، 1 برابر خطر رفتارهای ضداجتماعی در مقایسه با یک فرد از جمعیت عمومی دارد.

به این ترتیب اگر فردی داراي تعداد زیادي ژن هاي متنوع باشد، فرد در معرض خطر ابتلا به رفتارهاي ضد اجتماعي قرار مي گيرد. این میانگین RR با نتایج متاآنالیز ارتباطات بین ژن هاي فردي و خطر توسعه طيف وسيعي از اختلالات و بيماري ها مطابقت دارد.

این بررسي تحقيقات ژنتيکي در مورد رفتارهاي ضداجتماعي نشان داده است که بروز مشکلات ژنتيکي در مورد رفتارهاي ضد اجتماعي در حال افزایش است، اما همچنين نشان داده است که احتمال وجود انواع ژن هاي تک بسيار زیاد است که خطر ابتلا به رفتار جنایي را افزایش مي دهد.

گیرنده های سروتونین

سروتونین در در پاتوفيزیولوژي و درمان بسياري از اختلالات رواني نقش دارد.

سروتونين اثراتش را از طریق دامنه وسيعي از گيرنده هاي سروتونيني اعمال مي نماید. سروتونين با تعدادي گيرنده متفاوت ارتباط دارد، بعضي از آنها در رابطه با صفات پيش بيني رفتارهاي ضد اجتماعي بررسي شده است.

سروتونين، با بسياري از بيماري هاي انساني، به خصوص بيماري رفتاري، در ارتباط است. سروتونين علاوه بر درد، در تنظيم رفتارهاي تغذیه (خوردن)، قدرت کنترل تکانه ها (اميال، خوردن، خشم، افکار، ترس و اضطراب)، شروع خواب و نوسانات خلق و خو نيز شرکت دارد. کاهش سروتونين با افسردگي و افزایش آن با وحشت زدگي مرتبط است. کاهش سروتونين در بادامه که مهمترین ساختار دخيل پرخاشگري مي باشد باعث تشدید پرخاشگري مي شود.

مسیر سروتونرژیک

مسير سروتونرژیک در توسعه مغز دخيل است و اختلال عملکرد در این سيستم، افزایش تهاجمي و تکانشي را افزایش مي دهد و تعدادي از ژن هاي دخيل در این مسير و رفتارهاي ضد اجتماعي یافت شده اند، یعني تکانشي، تجاوز و اختلال بيش فعالي. بنابراین هرگونه اختلال در این سيستم افزایش دهنده پرخاشگري و تکانشگري است، رفتارهایي که با سطح پایين سروتونين یا متابوليت سروتونين ارتباط دارد.

گیرنده های دوپامین

دوپامين یکي از مهمترین انتقال دهنده هاي نورون هاي مراکز عصبي است که انتقال تکانه هاي الکتریکي را در سرتاسر سيناپس ها آسان مي کند و بسياري از بيماري هاي عصبي و رواني به اختلال در ترشح و عملکرد آنها مربوط است.

دوپامين در کنترل حرکات ارادي، نظام پاداش مغز، نشاط و سرخوشي (عواطف و هيجان) نقش دارد.

کاهش دوپامين در جسم سياه در عقده هاي قاعده اي باعث پارکينسون و افزایش آن باعث اسکيزوفرني مي شود.

ژن های گیرنده دوپامین D4 ، یکی از ژن های شایع مورد مطالعه در ارتباط با ADHD است.

این ژن در مناطق متعددي از مغز بيان مي شود و عقيده بر این است که در اختلال مغزی ADHD دخیل است.

مسیر دوپامینرژيک

سيستم دوپامينرژیک در مسيرهاي پاداش در مغز دخيل است.

ژن هاي دخيل در این مسير در ابتدا براي مشارکت در اختلال بيش فعالي مورد بررسي قرار گرفته اند، اگرچه یک مطالعه ارتباطي با تکانشگري و علائم مرتبط با اختلال بيش فعالي در مجرمان خشونت آميز پيدا کرده است.

گیرنده های آدرنرژیک

این گيرنده ها، به انتقال دهنده هاي نوري منتقل مي شوند. گيرنده آدرنرژیک آلفا A2 (ADRA2A) با تکانشي و خصومت همراه است.

ADRA2A و دو گيرنده دیگر، گيرنده آدرنرژیک آلفا 2 ( ADRA2C) و آدرنرژیک آلفا 1(ADRA1A) A براي دخالت در اختلال بيش فعالي نيز مورد بررسي قرار گرفته اند. اما این دو گيرنده نتيجه منفي دریافت کرده اند.

مسیر نورآدرنرژيک

سيستم نورآدرنرژیک به عنوان یک سيستم تحریک مرکزي عمل مي کند. اختلالات در تنظيم مسير نئودرنرژیک در اختلالات روانشناختي مانند اضطراب و افسردگي دخيل هستند. تنها دو ژن درگير در این مسير براي ارتباط با رفتارهاي ضد اجتماعي بررسي شده است. یافته هاي آنها در ارتباط با اختلال بيش فعالي و همچنين تکانشي و خصومت است. نوراپي نفرین، مانند دوپامين، انتقال دهنده عصبي کاتچول آمين است.

اسکیزوفرنی مستعد ژن DISC1

ژن DISC1 نخستين بار در سال ۱۹۹0 و در یک خانواده بزرگ اسکاتلندي داراي مبتلایان فراوان به بيماري هاي ذهني ـ رواني شناخته شد. مطالعات زیست ـ ژنتيکي بسياري بر نقش DISC1 در مسير پيام دهي، رشد و توسعه نوروني و نيز در بيماري هاي رواني تأکيد دارد.

بررسي ها نشان مي دهد که چگونه DISC1 دو مسئله و مفهوم اساسي در اسکيزوفرني یعني و توسعه و گسترش نوروني و نيز انتقال نوروني را تنظيم مي کند.

مونوآمین اکسیداز A

مونوآمين اکسيداز A (MAOA) متشکل از سروتونين، دوپامين و نوراپي نفرین است. به دليل مطالعه برونر و همکاران در سال 1993 ،MAOA به تمرکز تحقيقات ژنتيک زیادي در رفتارهاي جنایي یا ضد اجتماعي تبدیل شده است. ارتباط بين جهش در MAOA و تجاوز مضر را شناسایي کرد. یک مطالعه را در یک خانواده بزرگ هلندي انجام دادند. آنها در مطالعه خود جهش هاي نقطه اي در ساختار ژن براي مونوآمين اکسيداز (MAOA) A و شيمي اعصاب مغز، پيدا کردند که آنها با رفتارهاي جنایي تهاجمي در ميان تعدادي از مردان در آن خانواده مرتبط بودند.

گزارش شده است که این مردان داراي کمبود مونو آمين اکسيداز انتخابي هستند که ميتواند منجر به کاهش غلظت هيدروکسي اندول 5 و اسيد استيک 3 ( 5(HIAA- در مایع مغزي نخاعي شود. شواهد نشان مي دهد که غلظت هاي پایين 5HIAA –م يتواند با رفتارهاي تهاجمي تکانشي همراه باشد.

مطالعه اخير کاسپي و همکاران در سال 1381 ،ارتباط بين MAOA و رفتار ضد اجتماعي را مشخص کرد.

نویسندگان دریافتند که مردان مبتلا به ژنوتيپ فعاليت آنزیمي کم، که در دوران کودکي نيز در معرض بدرفتاري قرار داشتند، به احتمال زیاد دچار اختلال رفتاري مي شدند و به جرم خشونت آميز نسبت به مردان متخلف که داراي ژنوتيپ فعال بودند، محکوم مي شدند.

MAOM نيز براي ارتباط با اختلال بيش فعالي مورد بررسي قرار گرفته است.

مي توان به مهمترین عوامل درونيِ تأثيرگذار در وقوع جرم اشاره کرد: نخستين مورد، تأثير تغييرات هورموني در بدن است که به نوعي بستگي به شيوه عملکرد غدد درون ریز دارد، براي نمونه تغيير ميزان تسترون در مردان و سندروم پيش قاعدگي در زنان و رابطه اي که آنها با رفتارهاي پرخاشگرایانه دارند. دومين مورد را مي توان در ميزان کمي قند خون دانست. مورد مهم دیگر در چگونگي تأثيرگذاري آلرژي ها در وقوع جرایم گوناگون، جای می گیرد.

پیشگیری از جرم

نقش ناهنجاری های کروموزومی در اختلالات رفتاری

واحدهاي وراثتي که از والدین به فرزندان مي رسند و به نسل بعد نيز منتقل مي شوند بوسيله همين کروموزم ها که ساختارهایي در هسته هر سلول بدن مي باشند، انتقال مي یابند.

در هر کروموزوم واحدهاي وراثتي منفردي به نام ژن وجود دارد. هر ژن بخشي از مولکول اسيد دیوکسي ریبونوکلئيک یا (DNA) است که حامل اصلي اطلاعات توارث محسوب مي شود.

ژن ها فرمان هاي رمزي را به سلول ها مي دهند و آنها را در راستاي کارکرد معيني هدایت مي کنند. در کروموزوم انسان حدود هزار ژن یا حتي بيشتر وجود دارد.

عده اي از دانشمندان معتقدند که احتمالاً مهمترین نقش کروموزوم (Y) دستور براي ساختن تستوسترون است. همان هورموني که نيمي از جمعيت انساني را مرد مي کند. بخشي به این دليل است که هورمون تستوسترون که توسط بيضه ها توليد و در بدن رها مي شود، مقدارش در زمان بلوغ در مردان با سرعت بالا مي رود (همان زمان با افزایش درجه خشونت) و در سنين بالاتر، به صورت آهسته کم مي شود. بنابراین درجه خشونت نيز در فرد کم مي شود.

به هر حال، از آنجا که کروموزوم ها مرکز انتقال خصوصيات ارثي به شمار مي آیند، برخي از جرم شناسان بر آن شدند تا در رابطه با این که جنایت ارثي است یا غير ارثي، تحقيق کنند. آنها متوجه شدند که اختلالات کروموزومي به ویژه ناهنجاري هاي کروموزومي جنسي اغلب با عقب ماندگي ذهني همراه هستند؛ که دو نوع از این ناهنجاري ها را مي توان در الگوي کروموزومي (XXY) یعني »سندروم کالین فلتر و سندرومي که به صورت (XXY) نشان داده مي شود و در مردان وجود دارد از همدیگر بازشناخت.

افرادي که مبتلا به سندروم کالین فلتر هستند، جرم بيشتر آنها، جرائم جنسي، آدمکشي و دزدي گزارش شده است.

نتایج یک تحقيق نيز نشان ميدهد که 33 درصد از افرادي که به بيماري کالین فلتر مبتلا شده اند در زمره بزهکاران قرار دارند. همچنين در اواسط دهه 1970 پژوهش گران اسکاتلندي 197 زنداني را مورد مطالعه قرار دادند و دریافتند که تعداد قابل توجهي از آنها ناهنجاري کروموزومي (XXY) دارند. پس از آنها، مطالعات ساربين و ميلر در سال 1349 نيز نشان داد مرداني که ناهنجاري کروموزومي (XXY )دارند به بزهکاران شبيه تر هستند تا مرداني که به این ناهنجاري گرفتار نيستند. تحقيقات دیگري نيز که با استفاده از گروه کنترل به رابطه ناهنجاري کروموزومي (XXY) و گرایش به پرخاشگري و خشونت پرداخته شده چنين رابطه اي را تأیيد کرده است.

شناسایی و غربالگری

اگرچه وجود بيماري رواني از قرن ها قبل مسجل فرض شده است اما تا قرن حاضر هيچگونه روش آماري براي برآورد حجم مسأله وجود نداشت. آنگونه که دورنوند در سال 1369 اظهار مي دارد تا جنگ جهاني دوم، بيشتر مطالعات همه گيري شناسي اختلالات رفتاري و رواني به اطلاعات به دست آمده از گزارش هاي بيمارستاني متکي بودند ولي محققان هيچگونه کنترلي بر فرایند بيماریابي، ثبت گزارش ها و حتي بر تشخيص نداشتند.

این مشکل وقتي بيشتر خودش را نمایان ميکرد که محققين ميخواستند علاوه بر بيماري هاي روان پریشي، ميزان شيوع اختلالات روان نژندي را نيز برآورد نمایند. لذا به همين دليل محققان پس از جنگ جهاني به روشهاي غير از گزارش هاي بيمارستاني جهت برآورد ميزان شيوع اختلالات رواني روي آوردند که در آنها معمولاً نمونه اي از جمعيت را انتخاب و بررسي مي کردند که چه تعدادي از آنها مبتلا به بيماريهاي رواني هستند.

غربالگري در پزشکي، راهبردي است که در یک جمعيت به کار مي رود تا یک بيماري را در افرادي که فاقد نشانه ها و علائم هستند، شناسایي کند. هدف از غربالگري ژنتيکي جمعيت مشخص کردن افرادي است که حامل بيماري هاي ژنتيکي هستند و یا افرادي که احتمال انتقال ژن هاي معيوب را به فرزندانشان دارند.

برخي تکنيک هایي که براي شناسایي حاملين اختلالات تک ژني به کار مي روند عبارتند از: استفاده از نشانگرهاي بيوشيميایي، اتصالات ژني، تحليل مستقيم جهش، تشخيص هاي قبل از تولد، غربالگري نوزادان تازه متولد شده، تشخيص بيماران قبل از ظهور علائم.

ژن ها و بيماري هاي ژنتيکي یکي از داغ ترین و پرهياهوترین مباحث جهان پزشکي است و کمتر بيماري اي مي توان یافت که رد پاي ژن و ژنتيک در آن دیده نشود؛ از دیابت و بيماري قلبي گرفته تا انواع سرطانها و حتي پرخاشگري و عصبانيت. منظور از غربالگري، جستجوي بيماري یا نقيصه شناخته نشده به وسيله آزمون هاي عملي و سریع، معاینه و یا روش هاي دیگر در اشخاص به ظاهر سالم مي باشد. آزمون غربالگري جنبه تشخيصي ندارد، بلکه افرادي که داراي نتيجه مثبت یا مشکوک مي باشند باید براي تشخيص و درمان لازم نزد متخصص اعزام شوند.

سازوکار سیستم قضایی در ارتباط با اختلالات رفتاری، شناسایی، غربالگری

ژن های مستعد رفتار مجرمانه در فرآیند پیشگیری از جرم

مقوله جرم و اختلالات رواني یکي از چالش انگيزترین مباحث حقوق جزاست. از آنجا که افراد داراي اختلالات رواني ـ رفتاري نمي توانند آگاهانه اعمال خود را مهار کنند و بالقوه مستعد هر عمل مجرمانه اي مي باشند، بي آنکه قابليت تشخيص درست یا نادرست بودن عمل خود را داشته باشند و ضوابط رفتاري معين در جامعه براي آنها قابل درک باشد، به همين سبب است که بررسي نسبت هاي متفاوت نقصان عقل از لحاظ درجاتي که دارد مي بایست با ترکيب نظر مقنن و متخصصين امر روانپزشکي انجام پذیرد.

از طرفي شناسایي ژن هاي مستعد بروز این اختلالات نيز بسيار حائز اهميت بوده، که تشخيص این امر توسط پزشکان متخصص ميبایستي صورت گيرد.

در پژوهش حاضر با توجه به مراحل طي شده، اعم از شناسایي اختلالات، شناسایي ژن هاي مستعد، غربالگري و پيشگيري از جرم، مشخص گردید که براي رسيدن به هدف پژوهش (پيشگيري از جرم) نيازمند همکاري و حضور متخصصين این سه حوزه (روانشناس، پزشک و حقوقدان) در کنار یکدیگر مي باشيم. همچنين با در نظر گرفتن این نکته که امروزه به منظور دستيابي به اهداف علمي برجسته، نيازمند تلفيق دانش هاي متفاوت مي باشيم در نتيجه حضور چندین متخصص در علوم مختلف مي تواند بسيار تأثيرگذار باشد.

حال با توجه به عدم وجود نص قانوني مبني بر حضور و همکاري متخصصين علوم مختلف در کنار یکدیگر در راستاي هدف پژوهش حاضر، پيشنهاد مي شود که این خلأ قانوني توسط کارشناسان مربوطه مرتفع گردد. زیرا صرف قانون به تنهایي براي پيشگيري از جرم و اصلاح مجرم کافي نبوده و سيستم قضایي بهتر است ضمن استفاده از حقوقدانان، از متخصصين پزشکي، جرم شناسان، روانشناسان و جامعه شناسان نيز در پيشبرد سيستم قضایي به سمتي علمي تر، استفاده کند.

در صورت امکان بهترین روش پيشگيري، پيشگيري اوليه است. اما اگر پيشــگيري اوليه ممکن نباشــد، تشخيص به موقع و درمان ســریع به عنوان دومين خط دفاع بر عليه بيماری هایي است که به پيشگيري اوليه پاسخ نمي دهند.

مي توان گفت نظام عدالت کيفري براي پيشگيري از آثار اختلالات رواني و رفتاري در بروز رفتار مجرمانه اصل اوليه همان پيشگيري اوليه از وقوع این اختلالات در رفتار مجرمانه است، ولي اگر این نوع پيشگيري محقق نشد، مي توان از طریق تشخيص به موقع و درمان سریع این اختلال از طریق روش هاي غربالگري و درمان این نوع اختلال پرداخت.

منبع: شناسایی و غربالگری ژن های مستعد در بروز رفتارهای مجرمانه به منظور پیشگیری از جرم - مرضیه آقاسی - مسعود قادی پاشا - تحقیقات حقوق خصوصی و کیفری - شماره 389 - 1397

  • منبع
  • حقوق نیوز

دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید