آخرین عملیات حماس در 7 اکتبر 2023 توانایی بسیار حرفه ای خود را برای وارد کردن تلفات بی سابقه جانی و زیرساختی به اسرائیل از سال 1973 را نشان داد و امید را به نسل فلسطینی که امیدش را به رهبری خود و جامعه بین المللی برای دستیابی به امیدهای ملی اش از دست داده بودند بازگرداند.
این عملیات همچنین میزان شکست فاجعهبار امنیتی اسرائیل را نشان داد. در حالی که ایتامار بن گویر، وزیر امنیت ملی و به طور کلی دولت اسرائیل درگیر تجاوزات روزانه در کرانه باختری در اورشلیم، جنین و دیگر شهرهای کرانه باختری بودند، واکنش از سوی غزه که قرار است در محاصره خفه کننده ی اسرائیل زندگی کند و از مردان جوانی که قرار نیست اینقدر آموزش دیده و منضبط باشند رخ داد.
این روند و پیامدهای آن برای جامعه بینالملل سوالات متعددی را مطرح میکند که درسهای مفیدی را در پی دارد. اولین سوال مربوط به میزان حیرت غیرقابل درک جامعه بین المللی از عملیات است. اندازه، زمان، حرفه ای بودن و اثربخشی عملیات ممکن است برای همه مایه حیرت باشد، اما هیچ کس نباید از این اتفاق تعجب کند. پس از گذشت چندین دهه از محاصره خفقان آور فلسطینیهای غزه و عدم وجود افق سیاسی از سوی جامعه جهانی برای سالها، علاوه بر گستاخی و نژادپرستی اسرائیل بهویژه در دولت کنونی، جای تعجب دارد که روند اتفاق افتاد.
به عبارت دیگر، جامعه بینالمللی نمیتواند همچنان از اعطای حقوق مشروع ملی، سیاسی و انسانی فلسطینیان و پایان دادن به اشغالگری اسرائیل چشم پوشی کند و سپس از طرف فلسطینی ها انتظار داشته باشد که راضی و مطیع بمانند. حقیقت روشن امروز این است که فلسطینی ها با گذشت زمان، اشغالگری، نژادپرستی و آپارتاید اسرائیل را نخواهند پذیرفت.
سوال دوم به پیمان ابراهیمی مربوط می شود. مذاکرات عربستان و آمریکا برای ورود پادشاهی به این توافقات به وضوح تمرکز جامعه بین المللی بر این توافقات بدون در نظر گرفتن اصل مسأله فلسطین و اسرائیل را نشان می دهد. در حالی که ادامه نادیده گرفتن ماهیت مناقشه اعراب و اسرائیل، که پایان دادن به اشغالگری اسرائیل و دستیابی فلسطینی ها به خواسته های ملی خود است، سیاست ناقصی است که موفق نخواهد شد. این روند استدلال اسرائیل را که نتانیاهو صبح و عصر از آن دفاع می کند، مبنی بر اینکه تا زمانی که اسرائیل بتواند روابط خود را با کشورهای عربی عادی کند، دستیابی به راه حلی با طرف فلسطینی ضروری نیست، کنار گذاشته است.
در مورد آینده چطور؟ گذشته به ما آموخت که بحرانهای درگیری اعراب و اسرائیل به فرآیندهای سیاسی منجر شد. جنگ اکتبر 1973 منجر به توافق صلح مصر و اسرائیل شد و انتفاضه اول و جنگ اول خلیج فارس به کنفرانس صلح مادرید و سپس اسلو منجر شد، اما شرایط در زمان حاضر متفاوت است. دولت اسراییل امروز در اوج افراط گرایی و نژادپرستی است و تمایلی به مذاکره جدی ندارد. در مورد تشکیلات خودگردان فلسطین، ضعف آن در برابر آنچه حماس انجام داده است، افزایش خواهد یافت و نمی تواند ادعا کند نماینده واقعی مردم فلسطین است. علاوه بر این، ایالات متحده درگیر انتخابات ریاست جمهوری است و هیچ قصدی برای دست زدن به هرگونه تلاش سیاسی که به پایان اشغال منجر شود، ندارد.
پس از آن ما با یک وضعیت جدید درگیری روبرو هستیم که در آن نسل جدید فلسطینی ها هیچ افق سیاسی را احساس نمی کند. بنابراین، محتمل ترین سناریو خشونت بیشتر است که بیان وضعیت شدید ناامیدی است که فلسطینیان احساس میکنند، بدون اینکه در کوتاهمدت منجر به روند سیاسی شود.
عملیات اخیر حماس ثابت کرد که برتری نظامی اسرائیل مناقشه را حل نخواهد کرد و همچنین تمام توافقات عربی امضا شده با اسرائیل نیز آن را حل نخواهد کرد. امروز فلسطینی ها به وضوح نشان دادند که بازگشت به صحنه قبل از این روند ممکن نیست. امروز، نتانیاهو ممکن است موفق شود به طور موقت حمایت مخالفان اسرائیل را به دست آورد، اما اسرائیل چیزهای زیادی را از دست داده است، هم از نظر وجهه برتر نظامی خود یا از نظر تلاش برای پریدن از روی طرف فلسطینی و ایجاد این تصور که صلح در منطقه بدون توافق با فلسطینی ها امکان پذیر است.
دیدگاه