امروز: شنبه, ۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ برابر با ۱۷ شوّال ۱۴۴۵ قمری و ۲۷ آوریل ۲۰۲۴ میلادی
کد خبر: 288039
۲۳۵
۱
۰
نسخه چاپی

هشدار به مدیران : آیا به اوتیسم سازمانی مبتلا شده اید؟!

آن روز است که - شاید خیلی با تاخیر و بی ­فایده - متوجه می ­شویم ما مشغول درجا زدن هستیم در حالی ­که در فضای کسب و کاری­ ما و در بین رقبای­ مان تغییر مسیر ضرورت پیدا کرده است؛ آنها به مسیر جدید رفته ­اند یا دارند آماده تغییر و حرکت می­ شوند و ما جا مانده­ ایم.

دکتر علیرضا داداشی می نویسد: چند سال پیش، در ترجمه فصولی از یک کتاب در حوزه بازاریابی صنعتی، برای اولین بار با یک اصطلاح آشنا شدم: «اوتیسم سازمانی».

هشدار به مدیران : آیا به اوتیسم سازمانی مبتلا شده اید؟!

اوتیسم به چه معناست؟

هرچند عنوان اوتیسم این روزها واژه ­ای شناخته شده است، اما اجازه بدهید پیش از پرداختن به مفهوم واژه «اوتیسم سازمانی»، اول نگاهی به معنای کلمه اوتیسم بیندازیم.

اوتیسم  این گونه تعریف شده است:

طیف اتیسم (اوتیسم)، اختلالی نورولوژیک است که خودش را در سال ‌های اولیه رشد کودک نمایان می‌ کند. این اختلال باعث مشکلاتی چون رفتارهای تکراری وکلیشه ­ای، نقص در مهارت های ارتباطی کلامی و غیر کلامی و رفتارهای اجتماعی می گردد ... و مهمترین علت های آن را در نقایص ژنتیک و زیست محیطی شناسایی نموده­ اند.

اوتیسم سازمانی به چه معناست؟

برای تعریف این واژه از کتاب مورد اشاره استفاده می­ کنم؛ کتابی با نام: «چالش­ های بازاریابی در شرکت های صنعتی»، که در سال 2016 توسط کلادیو ساویدرا نوشته شده است.

«اوتیسم سازمانی» یا «Corporate Autism»  نشان از رفتار مدیران سازمان ­ها و کسب و کارهایی دارد که اقدامات مختلف و متعددی در خصوص «چگونگی انجام کار» انجام می­ دهند ولی از «چیستی کار» غافل هستند.

تفاوت این دو در چیست؟

«چگونگی» به شیوه پیشبرد و هدایت امور سازمان اشاره دارد در حالیکه «چیستی» به فلسفه تشکیل سازمان و کسب وکار می­پردازد.

برای «چگونگی» استانداردهای گوناگونی وجود دارد که سازمان ­ها می توانند با توجه به آنها کار خود را پیش ببرند و تاثیرات مثبت و منفی عملکردشان را هم ببیند؛ و نتیجتاً، خوشحال و راضی یا ناخشنود و ناراضی باشند.

برای «چیستی» استاندارد واضحی وجود ندارد. تقریبا همه چیز از اندیشه و ذهن بنیانگذار(ان) سازمان آغاز می ­شود. فلسفه تشکیل و راه اندازی یک سازمان، چیستی آن را معنا می­ کند.

نکته در اینجاست که پرداختن به شکل مستمر و پیوسته به امور جاری سازمان، در اصل تلاش برای تحقق «چشم ­انداز» سازمان است. تلاش برای رسیدن به آنچه که هدف ­گذاری شده است که این به خودی خود ایرادی ندارد و اساساً، اولین انتظاری است که از مدیر و همه ارکان سازمان داریم. پس چرا باید به «چیستی» اهمیت داد؟

اگر از «چیستی» کار غفلت کنیم، به مرور دچار گمراهی و سرگشتگی خواهیم شد و از آن ناحیه با اهداف سازمان فاصله خواهیم گرفت.

کمی تامل کنید!

این بخشی از تعریف اختلال اوتیسم است که کمی بالاتر آورده ­ام:

... مشکلاتی چون رفتارهای تکراری و کلیشه ­ای، نقص در مهارت های ارتباطی کلامی و غیر کلامی و رفتارهای اجتماعی ...

در اوتیسم سازمانی، از فلسفه و منطق اصلی شکل­ گیری سازمان فاصله می­ گیریم. پس از مدتی، در مقطعی از زمان به خودمان می­ آییم و می ­بینیم مشغول تلاش­ هایی -گاه طاقت فرسا- برای رسیدن به نقطه ­ای هستیم که در مسیر اصلی سازمان نیست. مشغول شدن به رتق و فتق امور جاری، به مرور موجب شده است تمرکزمان روی حل و فصل مسائلی گاه پیش پا افتاده و نه چندان ارزشمند باشد و از آنچه برایش دست به تشکیل سازمان زده ­ایم فاصله بگیریم.

این غفلت، تنها در حوزه موضوعات داخل سازمان نیست. علاوه بر داخل سازمان، ممکن است این تلاش­ ها ما را از پرداختن به شناخت و درک عوامل محیطی کسب وکار و سازمان هم جدا کند. در نتیجه این گونه نیست که محیط را نبینیم و رقیب را رصد نکنیم و بازار را فراموش کنیم. همچنان بازار و محیط و رقبا را می ­بینیم؛ اما، آنها را هم در وضعیت چگونگی­ شان مدنظر قرار خواهیم داد. فقط در این حد خواهیم دید که چه تولید می ­کنند و چه می ­فروشند و شاید چگونه تبلیغ می ­کنند.
از اینکه چه برنامه ­های  بلندمدت­ تری در فضای کسب و کارهای شبیه به ما و نزدیک به ما بروز پیدا کرده و چه اقداماتی ضرورت یافته است و رقبا چه تدابیری برای ادامه کسب و کار در ذهن و اندیشه خود دارند، غافل خواهیم ماند.

آن روز است که - شاید خیلی با تاخیر و بی ­فایده- متوجه می ­شویم ما مشغول درجا زدن هستیم در حالی ­که در محیط کسب و کار، در اقتصاد، در جامعه و به طور کل در فضای کسب و کاری­ ما و در بین رقبای­ مان تغییر مسیر ضرورت پیدا کرده است؛ آنها به مسیر جدید رفته ­اند یا دارند آماده تغییر و حرکت می­ شوند و ما جا مانده­ ایم. آیا این وضعیت معنایی جز حرکت در مسیر حذف شدن خواهد داشت؟

مخلص کلام اینکه:

 چه بسا سازمان ­هایی که زنده ­اند و فعالند و سودده، اما به مرور در نتیجه «اوتیسم سازمانی»، سرگشته و حیران، از فضای کار و کسب خود دور مانده و به مرور، حذف خواهند شد.

نکته پایانی

امروزه به نظر می­ رسد بسیاری از مدیران به «چگونگی» می­ پردازند و «چشم ­انداز» را مراقبت می ­کنند. اما، محیط خود (بازارها، مشتریان، روندها، رقبا و غیره) را کامل درک نمی­ کنند. چه بسا دلخوش به این می­ شوند که نشان­ ها و لوح ­ها و تقدیرنامه­ هایی دریافت کرده ­اند که تنها می­ توانند برای زیباسازی صفحه سایت ­شان و نصب قاب ­هایی بر دیوارها، یا رنگین نمودن حجم گزارش­ های عملکرد سالانه ­شان از آن­ها استفاده کنند، به «چگونگی» و «چشم انداز» پرداخته اند،  ولی از «چیستی» کارشان که همان «بیانیه مأموریت» آنها است غفلت می­ کنند.

مدیران باید مرتباً مراقب باشند که آیا همچنان در مسیر اصلی سازمان – همان که فلسفه شکل گیری کسب و کارشان است- قرار دارند یا خیر.

  • منبع
  • عصر ایران

دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید