امروز: شنبه, ۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ برابر با ۱۷ شوّال ۱۴۴۵ قمری و ۲۷ آوریل ۲۰۲۴ میلادی
کد خبر: 282583
۲۶۴
۱
۰
نسخه چاپی
از شلاق آیین‌نامه‌های مقالات تا شرارت‌های سیستمی

واکاوی یک تعارض علمی که به مرگ خودخواسته یک دانشجو منجر شد

واکاوی یک تعارض علمی که به مرگ خودخواسته یک دانشجو منجر شد

در روزهای اخیر؛ یک تعارض علمی منجر به مرگ خودخواسته دانشجوی دکتری رشته برق دانشگاه تهران شد. در گفتگویی با دکتر مقصود فراستخواه؛ استاد برنامه‌ریزی توسعه و آموزش عالی و فعال در حوزه اخلاق علمی و اخلاق حرفه‌ای، به واکاوی زوایای اخلاقی این واقعه تلخ و ریشه‌های ناپیدای آن پرداختیم.

به گزارش ایسنا، جامعه علمی کشور هفته گذشته با یک فاجعه مواجه شد. دانشجوی دکتری رشته برق دانشگاه تهران، اقدام به خودکشی کرد و روز بعد، بر اثر جراحت‌های وارده درگذشت.

گفته می‌شود این دانشجو پس از بحث با استاد راهنمای خود بر سر درج اسم دانشجوی دیگری در مقاله، اقدام به خودکشی کرده است. این دانشجو معتقد بوده که نباید اسم دانشجو در مقاله درج شود، ولی استاد راهنما اظهار کرده به دلیل این‌که آن دانشجو در روند تحقیق مشارکت داشته، باید نامش به یکی از نویسندگان مقاله آورده شود.

به بهانه این اتفاق تلخ، در گفتگویی با دکتر مقصود فراستخواه؛ استاد برنامه‌ریزی توسعه و آموزش عالی و فعال در حوزه اخلاق علمی و اخلاق حرفه‌ای، به واکاوی زوایای اخلاقی این واقعه پرداختیم و ریشه‌های اصلی بروز این اتفاق را در اعماق آموزش عالی و جامعه جستجو کردیم.

دکتر مقصود فراستخواه در گفت‌وگو با ایسنا، در پاسخ به این سوال که از نظر اخلاق علمی، اسامی چه افرادی در مقاله باید درج شود، توضیح داد: از نظر اخلاق علمی نام هر کسی که در انجام مقاله مشارکت داشته، فارغ از تعداد نفرات، می‌تواند در مقاله درج شود. یک مفهومی به نام «هم‌نویسندگی» یا Co-authoring وجود دارد و به این معنا است که وقتی در یک تحقیق، افرادی کم یا زیاد با یکدیگر مشارکت داشته باشند، حتی اگر این مشارکت در نوشتن بخش کوچکی از کار باشد، اسامی همه این افراد می‌تواند در مقاله ذکر شود. مگر این‌که در میانه کار، کسی خودش منصرف شود و نخواهد که اسمش در مقاله بیاید.

وی خاطر نشان کرد: این موضوع یک پروتکل عام در جهان است و هر مجله‌ای نیز برای خودش چارچوب‌هایی دارد.

استاد مؤسسه پژوهش و برنامه‌ریزی آموزش عالی با اشاره به منشور اخلاقی یا Code of Ethics که در دنیا در زمینه انتشارات و ژورنال‌های علمی وجود دارد، گفت: تمامی محققانی که در بدنه اصلی یک تحقیق؛ یعنی داده‌ها و استدلال‌های اصلی تحقیق و تحلیل‌ها و قسمت‌های مختلف مقاله به نحوی مشارکت داشتند، آن‌ها در آن مقاله دارای مالکیت فکری یا مالکیت معنوی هستند. این یک موضوع اجماعی است و محل اختلاف نیست و در همه دنیا رعایت می‌شود.

فراستخواه در پاسخ به این سؤال که آیا نویسنده مسئول مقاله می‌تواند در میانه کار از درج کردن نام یکی از نویسندگان مقاله پشیمان شود، اظهار کرد: نویسنده مسئول فقط با این هدف انتخاب می‌شود که مکاتبات را با مجله پیگیری کند، مقاله را در مجله ثبت کند، پاسخگوی داوری‌ها شود و به دیگر اعضای تیم اطلاع بدهد وگرنه کسی به تنهایی نمی‌تواند مقاله‌ای از تحقیقی را که به طور مشترک انجام شده، ارائه کند؛ مگر این‌که در آن تیم تقسیم کاری انجام دهند.

وی با ذکر مثالی ادامه داد: برای مثال؛ چهار نفر که با هم یک تحقیق را انجام داده‌اند، می‌توانند با هم تصمیم بگیرند که به جای یک مقاله با چهار نویسنده، یک مقاله را با اسم دو نفر از اعضای تیم و مقاله‌ دیگری را برای ژورنال دیگر با اسم دو نفر دیگر از اعضای تیم منتشر کنند.

فراستخواه با تاکید بر لزوم انجام توافق در همه مراحل، گفت: این‌ها همه باید با توافق همه طرف‌های ذی‌نفع در تحقیق انجام شود و یک نفر نمی‌تواند از نظر اخلاقی همه‌جانبه همه تصمیمات را در مورد تحقیق بگیرد؛ یعنی عرف تحقیقات در دنیا به این صورت است. از ابتدا تعهدات مشترک و یک مالکیت مشاع و مشترک داریم و بنابراین هر گونه استفاده‌ای از این تحقیق از جمله انتشار مقاله، ارائه در کنفرانس‌های علمی و... باید با توافق همه طرفین باشد.

روند انجام تحقیق نیازمند یک توافق چندجانبه، با آزادی و آگاهی است

وی خاطر نشان کرد: این توافق فارغ از این است که فرد دانشجو، استاد راهنما، استاد مشاور و ... باشد. حتی ممکن است یکی از همکاران استاد راهنما در بخشی از کار مشارکت کند و یا این‌که یک دانشجوی کارشناسی ارشد در انجام بخشی از کار کمک کند. این موضوع نیز باید با توافق باشد و در صورتی که استاد صلاح بداند که این کار انجام شود.

وی افزود: برخی اوقات، استاد این موضوع را به صلاح نمی‌داند؛ چون فکر می‌کند خود یک دانشجوی دکتری باید تمام کارها را انجام دهد و بخشی از وظایف او به عنوان دانشجوی دکتری است. ولی برخی اوقات کار خارج از وظایف پژوهشی دوره دکتری است. در این شرایط می‌توان کمکی برای او در نظر گرفت که این کمک می‌تواند یک دانشجوی دکتری دیگر و یا دانشجوی کارشناسی ارشد باشد.

استاد برنامه‌ریزی توسعه و آموزش عالی تاکید کرد که در کل در روند انجام یک تحقیق بین همه این افراد، باید یک توافق چندجانبه با آزادی و آگاهی صورت بگیرد و کار مشترک انجام شود. در ادامه نیز برای استخراج مقالات از این کار مشترک نیز افراد باید توافق و گفتگو کنند و یک اقناع متقابل داشته باشند و پس از مجاب شدن تمام طرف‌ها، وقتی همگی به یک نقطه مشترک رسیدند، بر اساس توافق خود مقاله منتشر کنند.

فراستخواه در پاسخ به این سوال که برخی دانشجوها اظهار می‌کنند که استاد راهنما در روند تحقیق به آن‌ها کمکی نکرده و آن‌ها ملزم هستند نام او را در مقاله درج کنند و یا استاد دانشجو را مجبور می‌کند که اسامی افراد دیگری را نیز در مقاله وارد کنند ولی دانشجو به دلایل مختلف نمی‌تواند این موضوعات را پیگیری کند؛ چگونه می‌توان این مشکل را رفع کرد؟ خاطرنشان کرد: من به این سوال یک جواب کلی می‌دهم و تصریح می‌کنم عرایض من ناظر به یک موضوع کلی است و در مورد این اتفاق اخیر که در آن ما دختر عزیز نخبه‌مان را از دست دادیم و این برای ما درد بسیار بزرگی است، صحبت نمی‌کنم.

منظومه دانشگاه باید به دور شمس دانشجو بچرخد

این استاد برگزیده جایزه انجمن ترویج علم، با بیان این‌که «دانشگاه، باید دانشجو محور شود»، گفت: مهم‌ترین ذی‌نفع دانشگاه، دانشجو است. منظومه دانشگاه باید به دور شمس دانشجو بچرخد و باید برای دانشجو پردیس با کیفیت، آموزش با کیفیت و زندگی دانشجویی با کیفیت فراهم شود.

استاد برنامه‌ریزی توسعه و آموزش عالی با اشاره به مفهوم توسعه دانشجویی و زندگی دانشجویی که در کتاب «دانشگاه و آموزش عالی: منظرهای جهانی و مسئله‌های ایرانی» مطرح شده است، توضیح داد: دانشجو باید در دانشگاه؛ در پردیس دانشگاه، در سالن‌های ورزشی دانشجویی، در انجمن‌های دانشجویی و ... زندگی داشته باشد. دانشجو باید در دانشگاه اقامت داشته باشد و دانشگاه را باید خانه خودش احساس کند و در آن زندگی و رشد کند و استعدادهای او در دانشگاه شکوفا شود. این حق دانشجو است. دانشجو باید در کلاس از کیفیت آموزشی بالایی برخوردار شود و دانشگاه فضای روحی و عاطفی مناسبی را برای او فراهم کند. دانشگاه باید خدمات رفاهی  کافی و خدمات مناسب سیاسی، فرهنگی، هنری و علمی به دانشجو ارائه کند.

وی ادامه داد: دانشجوی دکتری باید بتواند آزادانه استاد راهنمای خودش و موضوع تحقیق خودش را انتخاب کند. او باید بتواند موضوع تحقیق خود را با نشاط و با علاقه، چیزی انتخاب کند که فکر می‌کند می‌تواند در مسیر حرفه‌ای، اشتغال و پیشرفت اجتماعی و حیات علمی‌اش مؤثر باشد و در این مسیر از استاد خود راهنمایی بگیرد.

وی تاکید کرد: استاد در خدمت دانشجو است. استاد مثل پدر و یا مادر دانشجو باید در اختیار او باشد و به او کمک کند و استادان خوب ما این‌گونه هستند. استادان، مدیران، کارشناسان دانشگاه و ... همه باید برای دانشجو باشند. در بیرون دانشگاه هم همین طور است. همه عوامل اجتماعی باید برای دانشجو یک مصونیت و حیثیت قائل شوند.

فراستخواه با اشاره به این‌که دانشجویان بزرگ‌ترین سرمایه انسانی یک سرزمین هستند، تصریح کرد: دانشجو در یک سن و سالی است که آرمان‌خواهی، علایق، رؤیاها و آرزوهای زیادی دارد و این بزرگترین سرمایه انسانی یک سرزمین است. این دانشجویان سرمایه‌ انسانی، فکری و سرمایه آتی این سرزمین هستند و همه سیستم سیاسی، اجتماعی و مدیریتی، سیاست‌گذاری دانشگاه و نهایتاً سیستم مدیریتی دانشگاه باید دور دانشجو بچرخد؛ ولی متاسفانه این‌طور نیست. دانشجو باید آزادی و حق انتخاب داشته باشد. باید بتواند اعتراض کند و مسائل صنفی‌ و اجتماعی و مسائل درسی خود را دنبال کند.

وی با بیان این‌که دانشگاه باید روند انجام تحقیق را برای دانشجویان دکتری تسهیل کند، گفت: گاهی می‌بینیم دانشجو حتی برای یک پرسش‌نامه معطل می‌ماند و نمی‌تواند حتی یک پرسش‌نامه را در دانشگاه خودشان توزیع کند. انواع و اقسام ملاحظات امنیتی و سیاسی در دانشگاه وجود دارد. استاد راهنما نیز باید توسط دانشجو انتخاب شود. انتخاب مشاوران برای تحقیق نیز باید با تعامل انتخاب شود. اگر یک دانشجویی به هر دلیلی نمی‌خواهد یک نفر در تیم باشد، نباید او را قرار دهیم. حتی در دوران طلایی تمدنی خودمان که از آن "زکریای رازی" و "ابوریحان بیرونی"، "ابن‌سینا" و "ابن‌هیثم" بیرون آمده است نیز دانشجو حلقه درسی را خودش انتخاب می‌کرد که درس خود را با کدام استاد دنبال کند.

این استاد برنامه‌ریزی توسعه و آموزش عالی با اشاره به اصل «آزادی آکادمیک»، گفت: آزادی آکادمیک، فقط آزادی استاد نیست؛ بلکه آزادی دانشجو نیز است. انتخاب موضوع، انتخاب واحد، استاد، موضوع رساله و ... با توافق باید انجام شود. این‌ها موضوعات رسمی و اداری نیست که ابلاغ کنیم و به دانشجو بگوییم که الا و بلا باید این را انتخاب کنی؛ باید توضیح داده شود.

ذهن و زبان جامعه ایرانی، هیجانی است

فراستخواه با اشاره به هیجانی بودن ذهن و زبان جامعه ایرانی، گفت: به طور کلی جامعه ایران، یک جامعه خاصی است. در ذهن و زبان جامعه ایرانی، عنصر هیجان و Emotion  بالا است. ما نسبت به جوامع دیگر ذهن و زبانمان بیشتر هیجانی است و این در بهترین شکلش، خودش را در عرفان ما نشان داده است.

این برگزیده جایزه مطالعات میان‌رشته‌ای در دهمین جشنواره بین‌المللی فارابی، به تحقیقی که در مورد زبان ما در ۸۰ سال گذشته انجام شده است، اشاره کرد و توضیح داد: در زبان ما واژه‌های با بار هیجانی، زیاد وجود دارد. متاسفانه وقتی تحقیق می‌کنیم، می‌بینیم که واژه‌هایی با هیجانات منفی، بار بیشتری دارند. بسیاری از واژه‌هایی که در آن بار هیجانی منفی است، از نشانه‌های تنانه و بدنی استفاده شده است. برای مثال می‌گوییم: دلم گرفته، دلسرد شدم، دست‌پاچه شدم، دلهره داشتم و .... من از این تحقیق نتیجه می‌گیرم که ما آدم‌های نسبتاً هیجانی هستیم و به بدن خودمان فشار می‌آوریم.

فراستخواه با اشاره به اقدام آسیب‌زننده این دانشجوی دکتری، گفت: این‌که یک دانشجو در نهایت و در آخر هیجانات خودش، دست به خودکشی می‌زند و خودش را قربانی می‌کند؛ در واقع همین هیجانات منفی است که انبار می‌شود و حتی به حدی می‌رسد که یک جوانی خودش را از زندگی محروم می‌کند و زندگی خودش را به پایان می‌رساند.

وی به آمار مؤسسه «گالوپ» اشاره کرد و توضیح داد: مؤسسه گالوپ مطالعه‌ای را در جهان انجام داده و کشورهای مختلف را بررسی کرده که افراد هر کشور در ۲۴ ساعت چقدر تجربه هیجانی منفی و چقدر تجربه هیجانی مثبت دارند؟ بر اساس پیمایش سال ۲۰۱۹ این مؤسسه، ایران جزو ۱۰ کشوری است که مردمانش در ۲۴ ساعت بیشترین تجربه منفی عاطفی را داشتند، یعنی مردمان ما در این سرزمین با این همه سابقه تمدنی و فرهنگی و تاریخ بزرگ، در وضعیتی از زندگی به سر می‌برند که بار هیجانی منفی زیادی را در ۲۴ ساعت تجربه می‌کنند.

وی درباره بخت اخلاقی دانشجویان، گفت: من پیش از این در یک همایش بین‌المللی در تهران از بخت اخلاقی دانشجویان صحبت کردم و توضیح دادم که چطور دانشجویان ما روز به روز بخت اخلاقی‌شان کم می‌شود و ما شانس اخلاقی بودن را از آن‌ها می‌گیریم. یک پدیده‌ای به نام «فرسایش تحصیلی» یا Academic Burnout اتفاق افتاده و دانشجویان ما دچار چرخه‌ای شدند که ما نام آن را فرسایش تحصیلی گذاشته‌ایم. فرسایش تحصیلی یعنی خستگی ذهنی و عاطفی.

وقتی شلاق آیین‌نامه‌ها بر تن ِ دانشجویان نواخته می‌شود...

فراستخواه در مورد فرسایش تحصیلی در دانشجویان دکتری، اظهار کرد: یک دانشجوی دکتری تا زمانی که به مرحله رساله می‌رسد، خسته شده است، بروکراسی انرژی او را گرفته، روابط قدرت انرژی‌ او را گرفته، مشکلات اجتماعی و اقتصادی و سیاسی جامعه و انواع مشکلاتی که جامعه ایران در این سال‌ها داشته انرژی بچه‌ها را می‌گیرد. من چهل سال معلمی کردم و همیشه به همکارانم می‌گویم که شما را به خدا در کلاس حواستان باشد که این دختر و پسری که به کلاس ما می‌آیند، دیگر نیرو و رمقی برایشان نمانده است. ما باید حداقل کمی او را سرشار کنیم و به آن‌ها انرژی بدهیم.

وی با بیان این‌که دانشجوی دکتری در چنین وضعیتی رساله دکتری خود را انجام می‌دهد و مقاله می‌نویسد، ادامه داد: متاسفانه شلاق آیین‌نامه‌های ما نیز به بدن دانشجو نواخته می‌شود که تا مقاله نداشته باشد، اجازه دفاع ندارد و نمی‌تواند دفاع کند. آیین‌نامه‌های مختلف تحصیلی درست کردیم و به جان دانشجویان انداختیم. آیین‌نامه‌هایی که ما به جان استادان و دانشجویان انداختیم، مثل تازیانه‌هایی هستند که بر آن‌ها فرود می‌آیند و مدام به آن‌ها تاکید می‌کنند که چگونه باید دفاع کنند، چگونه مقاله بنویسند، چگونه چاپ کنند و ... همه آن‌ها دست به دست هم داده و انرژی را از آن‌ها گرفته و خسته‌شان کرده است؛ آن‌ها خستگی ذهنی و عاطفی دارند.

وی تاکید کرد: متاسفانه در چنین وضعیتی، موقعیت‌های خطرناک و خطرخیز به وجود می‌آید. دانشجویان ما در موقعیت‌های خطرخیز درس می‌خوانند. اگر آن‌ها در جامعه دیگری با امکانات لازم و موقعیت متعارفی بودند، این همه به خطر نمی‌افتادند. قوانین غلط ما، مدیریت غلط ما، بروکراسی و کاغذبازی غلط ما و دیوان‌سالاری غلط ما، دانشجویان را در موقعیت‌های خطرخیز و خطرناک قرار می‌دهد.

استاد مؤسسه پژوهش و برنامه‌ریزی آموزش عالی خاطر نشان کرد: اداره کشور ما به لحاظ اقتصادی، دیپلماسی و سیاسی، به نوعی است که همه‌چیز دست به دست هم می‌دهد تا آینده این‌ جوانان را در شرایط خاصی قرار دهد. این وضعیت به رؤیاهای آن‌ها لطمه می‌زند و آن‌ها را دچار تردید می‌کند و در یک وضعیت خستگی عاطفی، ناگهان بین دو دانشجو یا دانشجو و استاد اختلاف می‌افتد.

وی با بیان این‌که در این ماجرا یک مقصر وجود ندارد، تصریح کرد: همه این افراد قربانی اتفاقات منفی هستند و اینجا نباید یقه یک فرد خاص را گرفت. ممکن است یک فردی در یک جایی مسئولیت داشته باشد و حتماً باید پاسخگو باشد. ولی مشکل بیشتر سیستمی است و بیشتر ساختارها است که ما را در چنین چرخه‌های معیوبی قرار می‌دهد.

جامعه ایران و سرمایه‌هایی که آب می‌روند

فراستخواه با اشاره به نظریه بوردیو (جامعه‌شناس فرانسوی) در مورد سرمایه‌هایی که در میدان اجتماعی وجود دارد، توضیح داد: یکی از این سرمایه‌ها، سرمایه اقتصادی است و ما با این سرمایه اقتصادی در میدان اجتماعی هستیم. سرمایه‌های اقتصادی روز به روز در ایران، برای مجموع شهروندان کاهش پیدا می‌کند. البته بعضی در این وضعیت به رانت‌هایی می‌رسند و انواع فسادها، انواع سودجویی‌هایی وجود دارد. در مجموع هم، مردم در وضعیت اضمحلال، خالی شدن جیب‌ها و پایین آمدن قدرت خرید قرار می‌گیرند و سرمایه اقتصادی روز به روز پایین می‌رود و به شکل نابرابر کم می‌شود و این آزاردهنده است.

وی با بیان این‌که سرمایه اجتماعی؛ اعتمادی است که ما در جامعه به یکدیگر می‌کنیم، گفت: سرمایه اجتماعی، همان اعتمادی است که ما به بانک‌ها و به نهادهای اجتماعی و یا به راننده تاکسی و همسایه می‌کنیم و بر اساس تحقیقاتی که در سال‌های اخیر داشتیم، در جامعه ما متاسفانه این اعتماد بسیار کم‌ شده است.

وی تاکید کرد: من قصد ندارم حرف‌های منفی بزنم، ولی مجبورم؛ چون احساس می‌کنم یک نفر قربانی شده و افراد دیگری در حال غرق شدن هستند. یک نفر از بهترین دوره عمرش محروم شده و این نتیجه کاهش مداوم سرمایه‌های اقتصادی و فرسایش مداوم سرمایه‌های اجتماعی است.

این استاد برنامه‌ریزی توسعه و آموزش عالی درباره سرمایه سوم میدان اجتماع که سرمایه فرهنگی است، گفت: اتفاقاً سرمایه فرهنگی ایرانیان مثل سواد، سطح تحصیلات، ارتباطات با دنیا و ...  بالا رفته است. همین دانشجوی نخبه‌ای که مقاله خوبی توانسته تالیف کند، سرمایه فرهنگی است و می‌بینیم که ابعاد مختلف سرمایه فرهنگی در این دانشجو بالا بوده است. در سال‌های اخیر سرمایه فرهنگی کل ایرانیان بالا رفته است.

وی در مورد سرمایه نمادین، توضیح داد: سرمایه نمادین چهارمین سرمایه میدان اجتماعی است و سرمایه نمادین ایرانیان نیز روز به روز بالاتر می‌رود. فیلم‌هایی که ایرانیان می‌بینند، اثرهای هنری که خلق می‌کنند و یا تماشا می‌کنند، مصادیقی از سرمایه نمادین هستند.

وی افزود: در حالی که سرمایه اقتصادی و اجتماعی پایین است اما سرمایه فرهنگی و سرمایه نمادین در جامعه ایران بالا است؛ یعنی ملتی هستیم با سطح انتظارات بالا، اما سطح تامین انتظارات ما پایین است.

فراستخواه درباره مفهوم «سرمایه زندگی سعادتمند»، گفت: سرمایه زندگی سعادتمند یعنی دانشجویان باید یک سرمایه‌ای داشته باشند که آن سرمایه زندگی است، این که من چقدر می‌توانم در این سرزمین زندگی کنم و چقدر زندگی من زندگی شاد، برخوردار و رضایت‌بخش است.

وی تصریح کرد: سرمایه‌های اقتصادی و اجتماعی ما که پایین می‌آید، سرمایه زندگی رضایت‌بخش ما را کم می‌کند. از سوی دیگر چون سرمایه فرهنگی و نمادین ما بالا است، انتظار ما از یک زندگی رضایت‌بخش هم بالاتر است. یعنی سطح انتظارات شما در مقایسه با یک فرد هم‌سن و سال شما در شرایط مشابه در کشور عزیز افغانستان، بالاتر است. در چنین وضعیتی، جوان‌های ما احساس می‌کنند، سرمایه زندگی رضایت‌بخششان پایین آمده و این به رؤیاهای آن‌ها لطمه می‌زند و امید آن‌ها به آینده را دچار مشکل می‌کند.

جوانان می‌خواهند زندگی کنند؛ ولی...!

این استاد برنامه‌ریزی توسعه و آموزش عالی اظهار کرد: این‌که می‌بینیم که در این سه ماه گذشته، شعار زن، زندگی، آزادی مطرح شده و از زندگی صحبت شده علتش این است که این جوانان می‌خواهند زندگی کنند.

وی افزود: وقتی جوانان می‌بینند که خواسته‌هایشان تامین نمی‌شود، یک راهش این است که به بیرون مهاجرت کنند. راه دیگر این است که مهاجرت به درون کنند. راه دیگر اعتراض است. ناراحتی‌های خود را بروز می‌دهند که البته خود همین اعتراض هم مشکلات دیگری برایشان ایجاد می‌کند. گاهی یک راه برایشان می‌ماند که خطرناک‌ترین و دراماتیک‌ترین و سوزناک‌ترین راه است؛ در چنین وضعیتی، آن‌ها دست به خشونت بر خود می‌زنند! زورشان به خودشان می‌رسد و این‌جاست که فاجعه اتفاق می‌افتد و ما یک انسانی را از دست می‌دهیم.

فراستخواه با بیان اینکه این اتفاق یک فاجعه است، تاکید کرد: همه باید بنشینیم و برای این مشکل سال‌ها فکر کنیم و خودمان را ملامت کنیم. سیستم‌ها باید پاسخگو شوند که چرا چنین شرایطی به وجود آمده است؟

وی ضمن انتقاد از این که در این شرایط جوانان را توصیه به «تاب‌آوری» می‌کنند، ادامه داد: من خودم در این زمینه سال‌ها تحقیق کردم و مفهوم تاب‌آوری را دوست دارم. بله! من هم قائل  هستم که افراد باید تاب‌آوری داشته باشند، ولی این بدترین خشونت نسبت به جوانان است! نمی‌شود که ما همه چیز را خراب کنیم، بعد بگوییم شما تاب‌آوری کنید؛ این واقعاً اهانت است.

وی تصریح کرد: به جای توصیه تاب‌آوری به بچه‌هایی که قربانی سیستم‌های ما می‌شوند، باید توانمندسازی کنیم. نهادهای رسمی باید خودشان را اصلاح کنند و به توانمندسازی کمک کنند، سیستم‌ها را بهبود بخشند و شرایط اداره کشور را بهتر کنند.

این استاد برگزیده جایزه انجمن ترویج علم، ادامه داد: مدیریت دانشگاه برای زندگی دانشجو چه کاری کرده؟ از آن مهم‌تر، مدیریت دانشگاه اصلاً چه کاری می‌تواند انجام دهد؟ سیستم بروکراتیک متمرکز ما طی سال‌ها همه اختیارات را از مدیریت دانشگاه گرفته است. اگر به رییس دانشگاه هم بگویید، می‌گوید من چه کاری می‌توانم انجام دهم؟ با کدام پول؟ با کدام اختیارات؟ دانشگاه خودش یک نهاد مستاصلی شده و تبدیل به ابواب جمعی دولت شده است. شما چه انتظاری دارید؟

استاد مؤسسه پژوهش و برنامه‌ریزی آموزش عالی با بیان این‌که در این اتفاق یک مثلث شکل گرفته، گفت: من این گونه نتیجه می‌گیرم که ما یک مثلثی داریم که یک ضلع آن جوانان ما قرار دارند که به شکل‌های مختلف در حال قربانی شدن هستند. این دختر باهوش و سخت‌کوش یکی از این قربانیان بوده و متاسفانه می‌ترسم که آخرین هم نباشد.

وی با بیان این که دیگر طرف‌های درگیر در این ماجرا هم به نوعی قربانی هستند، ادامه داد: همه ما قربانی این چرخه‌های معیوب هستیم. البته من نمی‌خواهم با این صحبت، از مسئولیت‌های فردی شانه خالی کنیم. ما همگی مسئولیت شهروندی، مسئولیت اجتماعی، اخلاقی و حرفه‌ای داریم. ما مسئولیت داریم، اما باید توجه داشته باشیم که در این موضوع اخیر، یک شرور خاص وجود ندارد. ما نباید در این ماجرا یقه یک فرد را بگیریم. ما دچار شرارت ساختاری هستیم و یک نوع ایرادات سیستمی داریم که این مسائل را ایجاد کرده است.

فراستخواه به دیگر طرف‌های درگیر در این ماجرا اشاره کرد و افزود: استاد این دانشجو هم به نوعی قربانی است و با موقعیتی مواجه شده که آرامش، کیفیت زندگی کاری، تدریس و ... خود را از دست داده و این موضوع همیشه آزارش خواهد داد. من در این اتفاق شرور خاصی را  نمی‌خواهم نشان بدهم و از نظر من بیشتر سیستمی است.

استاد برنامه‌ریزی توسعه و آموزش عالی درباره ضلع سوم این مثلث، گفت: ضلع سوم این مثلث، قهرمان است. ما معمولاً دنبال این هستیم که یک نفر بیاید و قهرمان باشد. یک نفر که مثلاً بگوید این دانشجو چرا مقاومت نکرده. ما دنبال یک دانشجوی دکتری هستیم که قهرمان باشد. مثلاً چرا نرفته مشورت بگیرد؟ من انتظارم از یک جوان این است که قهرمان باشد و بیچاره ملتی که نیاز به قهرمان داشته باشد.

کمیته اخلاق در پژوهش می‌تواند از تعارضات علمی جلوگیری کند؟

این برگزیده جایزه مطالعات میان‌رشته‌ای در دهمین جشنواره بین‌المللی فارابی در پاسخ به این سؤال که مسئولین دانشگاه در مورد این تعارضات اخلاقی، آدرس کمیته اخلاق در پژوهش دانشگاه را می‌دهند. آیا کمیته اخلاق در پژوهش می‌تواند از این تعارضات جلوگیری کند و کارآمد بوده در این مدت؟ توضیح داد: اولاً اگر مسئولین می‌گویند که کمیته اخلاق دانشگاه باید این مسائل را درست کند، این صادقانه نیست. این مسئولیت اصلی خود مسئولینی است که می‌گویند کمیته اخلاق وظیفه دارد. همه صحبت‌ها برای این است که بگویم سیستم‌ها مسئول هستند. کمیته اخلاق در پژوهش دانشگاه یک Subsystem و یک خرده نظام است. کمیته اخلاق دانشگاه یک خرده نظام در ذیل نظام‌های کوچک و بزرگ دیگر است. ولی چقدر آزادی آکادمیک و چقدر استقلال دانشگاه‌ها وجود دارد؟

وی خاطر نشان کرد: بله به لحاظ نظری، کمیته اخلاق باید پاسخگو باشد، ولی باید به نکات دیگری نیز توجه کرد.

استاد مؤسسه پژوهش و برنامه‌ریزی آموزش عالی با ذکر مثالی توضیح داد: یک دانشجوی دکتری من که در شهر ملبورن استرالیا در رشته‌ برنامه‌ریزی شهری تحصیل می‌کرد. ۶ ماه  طول کشید که کمیته اخلاق آن دانشگاه، مجوزهای اخلاقی این تحقیق را صادر کند، ولی این دانشجوی من هیچ ناراحت نبود؛ چون می‌دانست کمیته اخلاق روال مشخصی دارد و همه چیز مشخص است و دانشجو خودش را با ضوابط قابل درک وفق می‌داد. این کمیته اخلاق در دانشگاهی بود که استقلال علمی و استقلال نهادی دارد. آزادی آکادمیک دارد. همچنین مدیرانش شایسته هستند. شایسته‌گرایی وجود دارد و دانشگاه را کسانی اداره می‌کنند که شایستگی حرفه‌ای دارند؛ نه کسانی که به دلایل سیاسی در دانشگاه پست می‌گیرند.

وی تصریح کرد: به افرادی که آدرس کمیته اخلاق را می‌دهند، بفرمایید بله، این صحبت از لحاظ نظری درست است و همه‌جا کمیته اخلاق می‌تواند این اختلافات را رفع و رجوع کند؛ ولی کمیته اخلاق در یک سیستم درست! ولی وقتی سیستم ایراد داشته باشد، در ذیل این سیستم، یک خرده نظام چه کاری می‌تواند انجام دهد؟ از سوی دیگر چقدر شرایط فراهم شده که این دانشجو مشاوره لازم را بگیرد، مسیرش تسهیل شود و بتواند به کمیته اخلاق دسترسی داشته باشد؟ اصلاً آن‌ها چقدر نشسته‌اند با هم گفتگو کرده‌اند و توافق مشترک انجام داده‌اند؟

فراستخواه خاطر نشان کرد: سیستم وقتی به هم می‌خورد، وضعیتی پیش می‌آید که امروز یک نفر، فردا بنده و روز دیگر یک فرد دیگر قربانی می‌شود و ما می‌نشینیم برای قربانی گریه می‌کنیم. بله دردش کشنده است؛ ولی به جای این‌که بعد از وقوع واقعه بنشینیم و ماتم بگیریم، قبل از وقوع واقعه باید فکر کنیم.

این برگزیده جایزه مطالعات میان‌رشته‌ای در دهمین جشنواره بین‌المللی فارابی، راهکار خروج از این وضعیت را اصلاح سیستم‌ها دانست و گفت: سیستم‌ها باید اصلاح شوند و نهاد آکادمیک و دانشگاه باید استقلال داشته باشد. استاد باید آزادی عمل و آزادی آکادمیک داشته باشد. جذب اعضای هیئت‌علمی بر اساس ضوابط علمی و نه سفارشات دولتی باشد. اگر تمام دانشگاه بر اساس اخلاق دانشگاهی و شایسته‌گرایی باشد، خود دانشگاه بهتر می‌تواند این مشکلات را رفع و رجوع کند.

استاد مؤسسه پژوهش و برنامه‌ریزی آموزش عالی تاکید کرد: در عین حال هم باید توجه داشت که دانشگاه نمی‌تواند به تنهایی اسباب آرامش جوان را فراهم کند. چون جوان تحت تاثیر سیستم‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه است و دانشگاه متاسفانه هیچ اختیاری برای اصلاح این سیستم‌ها ندارد. ما باید قبول کنیم که شیوه‌های حکمرانی و اداره کشور و شیوه‌های اداره جمعیت باید تغییر کنند؛ چون شرایط به‌گونه‌ای شده که از درون آن موقعیت‌های خطرناک بیرون می‌آید.

این استاد برگزیده جایزه انجمن ترویج علم، در پایان تاکید کرد: هنوز مشکلات وجود دارد، ولی گاهی مشکلات تبدیل به موقعیت بسیار خطرخیز می‌شود و از درون آن فاجعه به وجود می‌آید و ما هیچ‌گاه نمی‌توانیم فاجعه‌ای را که منجر به از دست رفتن یک جان عزیز شده، جبران کنیم.

انتهای پیام

  • منبع
  • ایسنا

دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید