امروز: شنبه, ۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ برابر با ۱۷ شوّال ۱۴۴۵ قمری و ۲۷ آوریل ۲۰۲۴ میلادی
کد خبر: 288278
۲۴۸
۱
۰
نسخه چاپی

سبک دلبستگی آشفته: همه آنچه که باید بدانید

دلبستگی آشفته چیست؟

تصور کنید با یک قطب‌نما می‌خواهید جهت شمال را پیدا کنید، ولی عقربه قطب‌نما دائم می‌چرخد و جهتی را نشان نمی‌دهد. افرادی که دلبستگی آشفته دارند هم در روابطشان دچار چنین حالتی می‌شوند. آنها همیشه نگران‌اند و برای محافظت از خود از متعهدشدن سر باز می‌زنند. دلبستگی آشفته ممکن است چالشی بزرگ در زندگی اجتماعی افراد باشد.

دلبستگی آشفته چیست؟

انسان موجودی اجتماعی است و با دیگران روابط مختلفی برقرار می‌کند. به شیوه خاص هر فرد برای ارتباط با دیگران سبک دلبستگی می‌گویند. سبک دلبستگی هر شخص در اوایل دوران کودکی در پاسخ به برخورد والدین شکل می‌گیرد. کارشناسان ۴ سبک دلبستگی را برای بزرگ‌سالان شناسایی کرده‌اند:

• دلبستگی ایمن

• دلبستگی مضطرب

• دلبستگی اجتنابی

• دلبستگی آشفته

دلبستگی آشفته شدیدترین نوع دلبستگی ناامن و ترکیبی از سبک دلبستگی مضطرب و اجتنابی است. روان‌شناسان این نوع دلبستگی را با مشاهده ترس فرد از روابط نزدیک شناسایی می‌کنند. فردی که دلبستگی آشفته دارد، اغلب در روابط عاطفی خود دچار تعارض می‌شود و از راهبردهای اضطرابی (بیش‌فعال‌سازی عاطفی) و اجتنابی (غیرفعال‌سازی عاطفی) برای تسکین ترس خود استفاده می‌کند.

افراد با دلبستگی آشفته تمایل شدیدی به برقراری روابط صمیمی دارند، اما دیوارهایی دور خودشان می‌کشند تا از ذهنشان محافظت کنند و صدمه نبینند. این سبک دلبستگی با ترس و بی‌اعتمادی و تعارض درونی همراه است. محققان می‌گویند این افراد در روابطشان غیرقابل‌پیش‌بینی‌اند و این رفتار متناقض و ناپایدار بر روابطشان اثر منفی می‌گذارد.

علائم دلبستگی آشفته در کودکان

بر اساس تحقیقات، رفتار خردسالانی که دلبستگی آشفته دارند با رفتار دیگر هم‌سالانشان متفاوت است. آنها با والد خود رفتار اجتنابی دارند؛ مثلا وقتی از مادرشان جدا می‌شوند گریه می‌کنند، اما به محض بازگشت مادر به‌سمت او نمی‌روند و اجازه نمی‌دهند مادر آنها را در آغوش بگیرد و آرام کند.

علاوه‌بر این، در رفتار این کودکان می‌توان علائم ترس را مشاهده کرد؛ یعنی وقتی والدینشان به آنها نزدیک می‌شوند، زبان بدنشان نشانه‌های اضطراب و ترس را بروز می‌دهد و حتی ممکن است این موضوع را به زبان بیاورند. این کودکان رفتارهای متناقض دارند چون به والد خود نیاز دارند، اما هم‌زمان می‌ترسند به او نزدیک شوند. خردسالان با دلبستگی آشفته به استرس حساس‌ترند. آنها در مواجهه با تنش‌ها به‌راحتی آرام نمی‌شوند و مدتی طولانی در حالت پریشانی باقی می‌مانند.

با رشد کودک و نزدیک‌شدن او به دوران نوجوانی، نشانه‌های جدیدی در رفتارش بروز می‌کنند از جمله:

• پرخاشگری و خشونت با والدین

• به عهده‌گرفتن نقش والدین

• کناره‌گیری و دوری از والدین

• خودآزاری

• ترجیح‌دادن غریبه‌ها به والدین

توجه به این نکته مهم است که همه کودکان وقتی بیش از حد خسته یا مریض‌اند، درجاتی از رفتارهای متناقض و آشفته را بروز می‌دهند. بنابراین مشاهده رفتار آشفته لزوما به‌معنای سبک دلبستگی آشفته نیست.

علائم دلبستگی آشفته در بزرگ‌سالان

بزرگ‌سالانی که دلبستگی آشفته دارند، همواره در روابطشان دچار احساسات متناقضی می‌شوند. آنها نیاز به محبت دارند، ولی از رهاشدن و صمیمت می‌ترسند و به همین دلیل رفتارشان ناپایدار و آشفته است. آنها برای ارضای نیاز خود بیش از حد به دیگران نزدیک می‌شوند، اما وقتی طرف مقابل به آنها نزدیک شود، وارد حالت تدافعی می‌شوند و از رابطه فرار می‌کنند. کارشناسان می‌گویند دلیل رفتارهای متناقض این افراد ترس هم‌زمان از صمیت و طردشدن است. مهم‌ترین نشانه‌های دلبستگی آشفته در بزرگ‌سالان عبارت‌اند از:

• الگوهای رفتاری متناقض و آشفته و پیش‌بینی‌ناپذیر

• ترس شدید از طردشدن همراه با بی‌اعتمادی به دیگران

• داشتن دیدگاه متناقض در روابط

• داشتن اهداف متناقض در روابط (تمایل به تعهد و هم‌زمان کم‌اهمیت جلوه‌دادن آن)

• احساس خشم و پرخاشگری با والدین یا شریک عاطفی

• احساس ترس و بدگمانی به والدین یا شریک عاطفی

• احساس احتیاط و بدگمانی به دیگران

• اطمینان‌نداشتن به هدف رابطه

• مبارزه با افسردگی و اضطراب و انزواطلبی

• شرم ریشه‌دار

• احساس دوست‌داشتنی‌نبودن و بی‌کفایتی

• بدرفتاری

• رفتار تکانشی

علل ایجاد دلبستگی آشفته

دلبستگی آشفته نتیجه ترومای شدید دوران کودکی است. تروما شکل‌های مختلفی دارد. دلبستگی آشفته زمانی ایجاد می‌شود که والدین و نزدیکان کودک به‌جای آنکه منبع امنی باشند به تهدیدی برای کودک تبدیل می‌شود. این سبک دلبستگی نتیجه ترکیب زمینه‌های ژنتیکی با محیط ناامن کودکی است.

نوزادان نیاز ذاتی دارند که در موقعیت ترس و اضطراب به والد و مراقبان خود نزدیک شوند تا آرامش بگیرند. اگر والدین و اطرافیان نوزاد منبع ترس باشند، نوزاد ناخودآگاه از دلبستگی اجتناب می‌کند. این موقعیت برای نوزاد عجیب است، چراکه باید به منبع ترس نزدیک شود تا ترسش را کاهش دهد. محققان به این موقعیت «ترس بدون راه‌حل» می‌گویند.

کودکانی که در محیط‌های نامطلوب بزرگ می‌شوند، بیشتر در معرض خطر دلبستگی آشفته هستند. کودکی که تنهایی، سوءاستفاده فیزیکی یا عاطفی، سوءمصرف مواد مخدر والدین، خشونت خانگی یا ناملایمات دیگری را تجربه کرده است، به‌احتمال زیاد سبک دلبستگی آشفته دارد.

دلبستگی آشفته همیشه نتیجه سوءاستفاده یا بدرفتاری در دوران کودکی نیست. گاهی رفتار یک والد بدون توهین و تندی است، اما آسیب‌ها و فقدان‌های درونی والد حالت روحی او را پریشان کرده است که به کودک منتقل می‌شود. بر اساس پژوهشی در سال ۲۰۰۱، نوزادانی که مادرشان تجربه سقط جنین داشته است، بیشتر احتمال دارد دچار دلبستگی آشفته شوند. این مادران با نوزاد خود بدرفتاری نمی‌کنند، اما آسیب و غم طولانی آنها از گذشته بر مراقبت از فرزندان بعدی اثر می‌گذارد.

دلبستگی آشفته چیست؟

محرک‌های دلبستگی آشفته

محرک‌های ذهنی افرادی که دلبستگی آشفته دارند با ورود به هر رابطه احساسی فعال می‌شوند، زیرا آنها در خصوص آنچه می‌خواهند دچار تضادند. آنها می‌خواهند کسی را دوست داشته باشند و دوست داشته شوند، اما به دیگران اعتماد ندارند. این افراد در ناخودآگاهشان تصور می‌کنند که قرار است به‌زودی آسیب ببینند و ناامید و طرد شوند؛ به همین دلیل حساس می‌شوند و رفتارهایشان طرف مقابل را گیج و آزرده می‌کند.

هر نشانه‌ای از طردشدن و دوری این افراد را آزار می‌دهد؛ مثلا اگر پیام‌ها و تماس‌های تلفنی‌شان را جواب ندهید یا زمان زیادی بیرون از خانه باشید و به‌موقع برنگردید، محرک‌های مغزی‌شان فعال می‌شوند. رفتارهای اجتنابی مثل قهرکردن و پرهیز از گفت‌وگو نیز آنها را به‌شدت اذیت می‌کند. از سمت دیگر رفتارهای صمیمانه نیز برای آنها زنگ خطر است. برنامه‌ریزی برای تعهد در آینده، حرکات عاشقانه، وابستگی و تماس فیزیکی بیش از حد این افراد را نگران می‌کند و احتمالا رفتار اجتنابی از خودشان نشان می‌دهند.

راهکارهای مواجهه با دلبستگی آشفته

بیشتر افرادی که دلبستگی آشفته دارند، در مقطعی از زندگی خود رویدادی آسیب‌زا را از سر گذرانده‌اند. این تجربیات اغلب منجر به سردرگمی هویتی، مشکل در تنظیم احساسات، عزت نفس کم، سوءمصرف مواد مخدر و مشکلات سلامت روان می‌شوند. به همین دلیل یادگیری نحوه مهار احساسات در روابط برای این افراد خیلی مهم است. در ادامه چند توصیه برای تنظیم محرک‌های آشفتگی مطرح کرده‌ایم.

1. دریافت کمک حرفه‌ای

به دنبال کمک حرفه‌ای باشید. درمانگر به شما کمک می‌کند تا رابطه‌ای امن و مطمئن داشته باشید. او به شما یاد می‌دهد که افکار و رفتارهای ناسالم خود را شناسایی و آنها را برطرف کنید. روان‌درمانی مهارت‌های ارتباطی شما را توسعه می‌دهد تا با تعیین مرزهای مشخص در روابط عاشقانه خود احساس امنیت کنید. دلبستگی آشفته خطر ابتلا به افسردگی، اختلال اضطراب و ترس‌های اجتماعی را افزایش می‌دهد. برنامه درمانی منظم این مشکلات را نیز حل می‌کند.

2. تمرین پذیرش و دلسوزی

دلبستگی آشفته شما به دلایلی ایجاد شده است که روی آنها تسلطی نداشته‌اید، بنابراین با خودتان مهربان باشید. توجه کنید که چه زمانی از خود انتقاد می‌کنید و با خود خشن هستید. به‌جای آن، مهربانی با خودتان را تمرین کنید. در مواجهه با خودتان ملایم و صبور باشید. همان‌طور که با دوستانتان مهربانید و حمایتشان می‌کنید با خود رفتار کنید. شرایط فعلی خود را بپذیرید و روی راهکارهایی تمرکز کنید که باعث بهبودی و پیشرفت‌تان می‌شوند.

3. افزایش خودآگاهی

بدون شناخت و درک محرک‌ها نمی‌توانید آنها را تغییر دهید، بنابراین خودآگاهی اهمیت زیادی دارد. درباره نظریه دلبستگی و سبک‌های مختلف آن مطالعه کنید. این‌طوری خودتان را بهتر خواهید شناخت. زمانی را برای مشاهده افکار، احساسات و رفتارهای خود صرف کنید. خودتان را قضاوت نکنید و بی‌طرفانه نظاره‌گر باشید تا ریشه رفتارهایتان را پیدا کنید. تمرینات ذهن‌آگاهی، نوشتن الگوهای رفتاری و پردازش احساسات به شما در این مسیر کمک می‌کنند.

4. تمرین تکنیک‌های تمرکزی

وقتی یک محرک احساسی را تجربه می‌کنید، زنگ خطرهایی در مغز شما به صدا در می‌آیند و واکنش اجتنابی شما را فعال می‌کنند. در این حالت مغز منطقی شما خاموش شده است و ناخودآگاه واکنش نشان می‌دهید و تسلط کمی بر رفتارتان دارید.

در این شرایط تکنیک‌های تمرکزی را تمرین کنید تا بتوانید با مهار احساسات، رفتارهای منطقی‌تری داشته باشید. این تکنیک‌ها عبارت‌اند از:

• تمرینات تنفسی

• آرمیدگی پیش‌رونده عضلانی

• مدیتیشن

• یوگا

• ارتباط آگاهانه با طبیعت

• تجارب حسی گرم و سرد (مثل نوشیدن چای داغ یا لمس یک تکه یخ)

5. حمایت از کودک درون

یک راهکار مؤثر برای التیام زخم‌های گذشته مرور دوران کودکی با دلسوزی و مهربانی است. شما در کودکی تجارب تلخی داشته‌اید و به‌اندازه کافی تأیید و مراقبت نشده‌اید. کودک درون خود را با حس تأیید و پذیرش آرام کنید. خاطرات‌تان را از منظری دلسوزانه و حمایتگر مرور کنید و به کودک درونتان بگویید که تقصیر او نبوده است. یکی از دلایل تأثیر گذشته بر روان ما ناآرامی کودک درون است. او را آرام کنید تا بتوانید با اعتمادبه‌نفس و آرامش بیشتری دوران بزرگ‌سالی خود را سپری کنید.

6. تقویت عزت نفس

شما با یک تضاد درونی سروکار دارید که احساسات شما را بی‌ثبات کرده است و تشخیص اینکه چه می‌خواهید را دشوار می‌کند. این تعارض درونی سخت و خسته‌کننده است. شما باید بدانید که تمایلتان به شروع رابطه سالم و منطقی است. دلیل اضطراب و اجتنابی که دارید، ترس‌های کودکی است. تقویت عزت نفس نیازمند زمان و صبوری است. این روند را با آرامش طی کنید، چراکه نیازهای شما ارزش دارند و شما شایسته عشق و آرامشید.

7. تعیین حدومرزها

باید ارزش‌هایتان را مشخص کنید و حدومرزهای واضحی برای روابط خود تعیین کنید. نظرات و درخواست دیگران را کنار بگذارید و ببینید خودتان از یک رابطه چه می‌خواهید. روابط گذشته خود را بررسی کنید و جنبه‌های ناسالم آنها را بشناسید. از خودتان بپرسید رابطه سالم و مستقل به چه معناست و بر اساس آن مرزهایی برای روابط جدید خود مشخص کنید. محدودیت‌ها و فضای شخصی خود را بشناسید و آن را با شریک عاطفی‌تان در میان بگذارید تا روابطی سالم و بر مبنای اعتماد بسازید.

تأثیر دلبستگی آشفته بر رابطه

طبق نظریه دلبستگی، تجربیات دوران کودکی ما بر رشد اجتماعی و عاطفی‌مان تأثیرگذارند. افرادی که دلبستگی آشفته دارند، معمولا ناسازگار و پیش‌بینی‌ناپذیرند و رابطه با آنها دشوار است. در ادامه، چالش‌های رابطه با فرد دچار دلبستگی آشفته را بیان کرده‌ایم. شناخت این چالش‌ها باعث می‌شود راهکارهای تعاملی مفیدی برای بهبود رابطه با شریک عاطفی‌تان پیدا کنید.

1. مشکل اعتماد

بزرگ‌شدن در محیط ناامن احتمال ایجاد مشکل اعتماد را افزایش می‌دهد، درنتیجه افراد آشفته همیشه به نیت شریک عاطفی خود شک دارند و فعالانه دنبال شواهدی می‌گردند که اعتمادشان را از بین ببرد. این رفتار ناشی از ترس رهاشدن است و رابطه را برای هر دو نفر سخت می‌کند. افرادی که دلبستگی آشفته دارند، به دوستان و نزدیکان شما حسادت می‌کنند و از شرکت‌کردن شما در فعالیت‌های اجتماعی مضطرب می‌شوند.

2. مشکل ارتباط و رفتار متناقض

یکی از ویژگی‌های اصلی دلبستگی آشفته ترس هم‌زمان از رهاشدن و صمیمت است. به همین دلیل افراد با این سبک دلبستگی بین رفتار وابسته و اجتنابی در نوسان‌اند. آنها در شناخت احساساتشان مشکل دارند و اغلب نمی‌دانند چه می‌خواهند، بنابراین رفتارشان متناقض و پیش‌بینی‌نشده است. اگر کسی که دلبستگی آشفته دارد با کسی وارد رابطه شود که دلبستگی اجتنابی یا دلبستگی مضطرب دارد، مدیریت رابطه بسیار دشوار می‌شود.

3. نوسانات خلقی

دلبستگی آشفته با نوسانات خلقی شدید و مشکل مهار احساسات همراه است. این افراد یک لحظه خوشحال و مهربان‌اند و لحظه بعد متنفر و غمگین می‌شوند. این سبک دلبستگی با خشم همراه است و ممکن است این خشم به افراد دیگر منتقل شود. افرادی که دلبستگی آشفته دارند، روش‌های سالمی برای مهار احساسات خود نیاموخته‌اند و احتمال دارد در مواجهه با محرک‌هایی که نگرانشان می‌کنند، خشمگین شوند و از رابطه فرار کنند.

4. رفتار اضطرابی‌اجتنابی

افرادی که دلبستگی آشفته دارند وقتی احساس می‌کنند ممکن است رها شوند، مضطرب می‌شوند. آنها به اعتماد و اطمینان خاطر زیادی نیاز دارند و اگر شریک عاطفی‌شان این فضای امن را ایجاد نکند، مشوش و پریشان می‌شوند. این افراد پس از احساس اضطراب، واکنش‌های غیرمنطقی نشان می‌دهند که پس از چند دقیقه بابت آنها احساس گناه می‌کنند و شرمگین می‌شوند. در مواجهه با این شرم نیز رفتار اجتنابی نشان می‌دهند. رفتار اجتنابی یعنی سعی می‌کنند وقتی همه‌چیز خوب پیش می‌رود، روی جنبه‌های منفی متمرکز شوند و رابطه را خراب کنند.

​دلبستگی آشفته چیست؟ [Click and drag to move] ​

مواجهه با دلبستگی آشفته در روابط

رابطه با افرادی که دلبستگی آشفته دارند چالش‌برانگیز و گیج‌کننده است. بااین‌حال مانند هر شخص دیگری آنها نیز ویژگی‌های مثبت، جذاب و ارزشمندی دارند. در این بخش توصیه‌هایی برای حل مشکلات در رابطه با این افراد را گردآوری کرده‌ایم. اگر هر دو طرف رابطه برای رفع ناامنی‌ها و رفتارهای نامناسب خود تلاش کنند، رابطه‌ای سازنده و مستحکم خواهند داشت.

1. گفت‌وگوی مؤثر

گفت‌وگو اساس پیشرفت هر رابطه‌ای است و به این معناست که نیازها و مشکلات را بیان کنیم و فعالانه و بدون قضاوت به حرف‌های طرف مقابل گوش دهیم. شما باید بدون قطع‌کردن حرف و پاسخ صحبت‌های طرف مقابلتان را بشنوید و با پرسیدن سؤالات خود و برقراری تماس چشمی به او نشان دهید به این مکالمه علاقه دارید. هدف گفت‌وگو شناسایی مقصر نیست. باید روی راه‌حل مشکلات تمرکز کنید و دنبال دلیل ایجاد آنها نباشید.

2. تعیین مرزهای شخصی

یکی از روش‌های مراقبت از سلامت روان و رابطه تعیین حدومرزهای مشخص است. افراد با دلبستگی آشفته اغلب مرز محکمی ندارند و همیشه در نوسان‌اند. برای پیشبرد یک رابطه سالم باید هر دو طرف مرزهای خود را بیان کنند و درباره عواقب شکستن مرزها حرف بزنند؛ مثلا قراری بین خودتان بگذارید که اگر طرف مقابل با خشونت فریاد زد، شما آنجا را ترک خواهید کرد تا زمانی که رفتار خشونت‌آمیز او تمام شود.

3. صبوری

افرادی که دلبستگی آشفته دارند، بدخواه و بدجنس نیستند. آنها فقط یاد نگرفته‌اند چطور احساسات خود را مهار کنند و در رابطه سالم بمانند. آنها تلاش می‌کنند رفتار و نیازهایشان را توضیح دهند و شما باید در این مسیر با صبوری همراهشان بمانید. وقتی اوضاع خوب است، روی نکات مثبت آنها تمرکز کنید و به شریک عاطفی خود بگویید از کدام ویژگی‌ها و رفتارشان خوشتان می‌آید. این کار احساس اضطرابشان را تسکین می‌دهد و به پیشبرد رابطه کمک می‌کند.

4. روان‌درمانی

اگر رابطه‌ای که دارید برایتان ارزشمند است، باید برای حفظ آن تلاش کنید. یکی از بهترین روش‌ها کمک‌گرفتن از زوج‌درمانگر است. این متخصصان می‌توانند الگوهای ناسالم را شناسایی کنند و به شما و شریک عاطفی‌تان کمک کنند نیازها و مشکلات خود را منطقی بیان کنید. اگر هر دو طرف رابطه به روان‌درمانی متعهد باشند، به‌احتمال زیاد می‌توانند رابطه‌ای پایدار و سالم بسازند.

سخن آخر

دلبستگی آشفته یکی از انواع دلبستگی ناامن است و ریشه در کودکی ما دارد. افرادی که این نوع دلبستگی را دارند، رفتارشان آشفته و متناقض است. این آشفتگی هم به خود فرد و هم به شریک عاطفی او آسیب می‌زند. بهترین روش مواجهه با این چالش‌ها شناخت انواع دلبستگی و بررسی الگوهای رفتاری ناسالم و اصلاح آنهاست.

  • منبع
  • حقوق نیوز

دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید