امروز: جمعه, ۰۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ برابر با ۱۶ شوّال ۱۴۴۵ قمری و ۲۶ آوریل ۲۰۲۴ میلادی
کد خبر: 275178
۳۲۸۸
۶
۰
نسخه چاپی

عین القضات همدانی کیست؟ | تأليفات عین القضات همدانی | دلایل اتهام به عین القضات همدانی | به دار آویختن عین القضات همدانی

عین القضات همدانی روش حسین بن منصور حلاج را داشته و در گفتن آنچه می دانسته بی پروایی می کرده است از این‌رو، وی را به علت ادعای خدایی، متهم ساختـند اما چون عزیزالدین مستوفی اصفهانی وزیر سلطان محمود بن محمد بن ملکشاه سلجوق به او ارادت داشت، به رفع اتهام وی کوشید.

 به دار آویختن عین القضات همدانی

عين القضات همدانی عارف، اديب و نويسنده مشهور قرن ششم هجری است. وی كه از شاگردان بی واسطه خيام نيشابوری و محمدغزالی و با واسطه احمد غزالی است آثاری گرانمايه در فلسفه و عرفان اسلامی به زبان های فارسی و عربی دارد كه از مهم ترين آنها می توان به تمهيدات، رساله يزدان شناخت و زبده الحقايق اشاره كرد. وی در آثار فلسفی خويش به راه حكيم ابوعلی سينا می رود و در تأويل و تفسير آيات، احاديث و مبانی اسلامی تا آنجا پيش می رود كه به شهادت رسيده و به اين واژه معنای تازه ای می بخشد.

اي چرخ فلك خرابی از كينه توست
بيدادگری شيوه ديرينه توست
ای خاك اگر سينه تو بشكافند
بس گوهر قيمتی كه در سينه توست

بی گمان آن گاه كه حكيم خيام نيشابوری اين رباعی را می سرود؛ به ذهنش خطور نمی كرد كه روزی يكی از برجسته ترين شاگردانش را به دار بياويزند و سپس در بوريای نفت آلود پيچيده؛ بسوزانند.

عین القضات همدانی کیست؟

عين القضات ابوالمعالی عبدالله بن محمد بن علی ميانجی همدانی در واپسين سال های قرن پنجم هجری در همدان به دنيا آمد. نياكان او از اهالی ميانه بودند؛ به اين جهت او را «ميانجی» و به سبب موطنش «همدانی» می خوانند. عين القضات در آغاز جوانی نزد استادان بزرگی چون حكيم خيام نيشابوری، شيخ احمد غزالی و شيخ محمد حمويه زانوی تلمذ به زمين زد و آنچنان در دانش ها و كمالات عصر خود، سرآمد شد كه احمد غزالی او را «قره العين» ناميد.

عين القضات در سخنانش از احمد غزالی و محمدحمويه بسيار ياد كرده است و به ويژه مصاحبت بيست روزه خود را با احمد غزالی در همدان، از عوامل توجه نهايی خود به كمالات دانسته است. هم چنين وی را به سبب كثرت مطالعه، غور و تعمق در آثار محمدغزالی می توان شاگرد بی واسطه او دانست.

عين القضات در كلام، حكمت، عرفان و ادب پارسی و عربی تبحر فراوان داشت و بيشترين اندوخته علمی خويش را از طريق مطالعات شخصی و خصوصی گرد آورد. رياضيات، علوم ادبی، فقه و حديث، كلام، فلسفه و تصوف از ديگر معارفی است كه در آثارش جلوه گر است.

تأليفات عین القضات همدانی

اين جوان پرشور آنچنان مراتب فضل، دانش و عرفان را پيمود و يك شبه ره صدساله رفت كه تا 21 سالگی يازده رساله و كتاب در فلسفه و عرفان نوشت و همين آثار كافی بود كه آتش دشمنی حاسدان و متعصبان را عليه او مشتعل كند. وی در 24 سالگی مشهورترين كتاب فلسفی خود يعنی «زبده الحقايق» را نوشت و به چنان نام و آوازه ای دست يافت كه بسياری از بزرگان و عده كثيری از عوام را شيفته و مريد خود ساخت. گرچه دكتر شفيعی كدكنی می گويد: « عين القضات پير بی مريد بود».

برخی از تالیفات عین القضات عبارتند از:

۱. تمهیدات؛
۲. رساله زبدة الحقایق؛
۳. رساله یزدان شناخت؛
۴. شکوی الغریب عن الاوطان الی علماء البلدان؛
۵. کتاب قری العاشی الی معرفة العوران و الاعاشی؛
۶. تفسیر حقایق القرآن (ناتمام مانده است)؛
۷. نزهة العشاق و نهز المشتاق؛
۸. نامه‌های عین القضات همدانی؛
۹. رساله لوایح؛
۱۰. رساله اجمالی؛
۱۱. مکاتیب؛
۱۲. دفاعیات عین القضات همدانی؛
۱۳. شرح کلمات بابا طاهر عریان، مسائل حکمیة فی المعارف و المشاهد الربانیة؛

«نجیب مایل هروی» در باب آثار عین القضات همدانی می گوید: آنچه آثار قاضی- خصوصا تمهیدات و مکتوبات و شکوی الغریب- را سزاوار ستایش می سازد این است که او در این آثار خصوصی ترین تجربیات عرفانی خویش را بازگفته است، حتی تجربه هایی که دیگر مشایخ صوفیه آنها را جزء «اسرا» می دانسته اند.

دلایل اتهام به عین القضات همدانی

از جمله مواردی كه سبب شد انگشت اتهام متعصبان به ويژه ابوالقاسم درگزينی- وزير سلطان سنجر- به سوی او نشانه رود به شرح زير است:

الف) عين القضات را به پيروی از عقايد فلاسفه و اعتقاد به قدم عالم متهم كردند. وی در رساله شكوی الغريب خود به اين امر اشاره می كند و می گويد: «دشمنان من از اشاره من به مصدر وجود و نيبوع وجود چنين پنداشته اند كه من تعريض به قدم عالم دارم و حال آنكه در اين رسالت قريب ده ورق در اثبات حدوث عالم نوشته ام» كه ظاهرا بدخواهان وی گويی آن ده برگه را نديده و نخوانده گرفته اند.

ب) حسادت بسياری از علمای معاصر وی به مراتب فضل و دانش و كمالات عين القضات كه گوی رقابت از آنها ربوده و تكتاز ميدان فضايل و سرآمد علمای زمان شده بود.

ج) وی علاقه فراوانی به عارف پاكباخته حسين بن منصور حلاج داشت و به تأويل و تفسير حالات و سخنان او اهتمام داشت و اين گويا به مذاق بسياری از اهل شرع خوشايند نبود.

د) حسن بيان و نفوذ كلام عين القضات سبب شده بود كه از مستعمان بسياری از علما كاسته شود و مريدان بسياری از بزرگان همچون عزيزالدين مستوفی از وزرای سلاجقه عراق، و شيفتگانی در ميان عوام گرد او آيند.

هـ) و از همه مهم تر بيان حقايق متصوفه و آرای فلسفی و هم چنين شرح و تأويل اخبار و حديث در آثار فارسی و عربی عين القضات است. وی كه در آقار خود به بيان مطالبی از عرفان نظری می پردازد كه فراتر از درك عوام و متعصبان زمان است.

به دار آویختن عین القضات همدانی

عین القضات همدانی روش حسین بن منصور حلاج را داشته و در گفتن آنچه می دانسته بی پروایی می کرده است از این‌رو، وی را به علت ادعای خدایی، متهم ساختـند اما چون عزیزالدین مستوفی اصفهانی وزیر سلطان محمود بن محمد بن ملکشاه سلجوق به او ارادت داشت، به رفع اتهام وی کوشید.

هنگامی که وزیر سلطان بر اثر دسیسه های ابوالقاسم قوام الدین درگزینی به حبس افتاد و در تکریت به قتل رسید؛ عین القضات همدانی نیز که در اثر دوستی عزیزالدین مستوفی با قوام الدین درگزینی مخالفت داشت، مورد مؤاخذه و غضب وزیر جدید واقع شد، بدین صورت که قوام الدین، مجلسی ترتیب داد و از جماعتی از عالمان قشری، حکم قتل عین القضات را گرفت و سپس دستور داد تا او را به بغداد برده و در آنجا به زندان بیندازند.

عین القضات دستگیر و به زندان بغداد روانه شد و در سن 33 سالگی در زندان، کتاب «شکوی الغرایب» را به زبان عربی نوشت که این کتاب ارزنده را دفاعیه عین القضات می شمارند.

عماد کاتب اصفهانی (برادرزاده عزیزالدین) در کتاب خریدة القصر خود، سیر شهادت قاضی را چنین بیان می کند: عین القضات میانه‌ای االاصل، همدانی زیست،  دوست با وفای عموی من صدر شهید بود، هنگامی که عمویم بیچاره شد، درگزینی بر کشتن او توانایی یافت. عین القضات نمونه تیزهوشی و دانشمندی بود، آفتاب، پس از مرگ غزالی بر فاضل تر از وی نتابید. عین القضات در نگارش های عربی خود به راه غزالی می رفت . وزیری پست خو، وی را به همدان بازگردانید و با کمک یارانش با عین القضات آن کردند که جهودان با عیسی کردند….

سرانجام عین القضات را به دستور ابوالقاسم درگزینی به سرعت از بغداد به همدان بازگردانده شد و شب هفتم جمادی الاخر سال ۵۲۵ ه.ق (۵۰۹ خورشیدی) در مدرسه ای که در آن به تربیت و ارشاد مریدان و وعظ می پرداخت، دار زدند.

قاضی را در پاسی از شب گذشته به دار آویختند تا شهر در خواب باشد و کسی از اجرای حکم آگاهی نداشته باشد. بی‌شک این اقدام جلوگیری از خشم مردمی بود که دنباله روی دیدگاه‌های اجتماعی، سیاسی قاضی همدان بودند. 

عین‌القضات در سن سی و سه سالگی در مدرسه‌ای که در همدان در آن به تربیت و ارشاد مریدان و وعظ می‌پرداخت، به دار کشیده شد. به گفته برخی منابع شاید شمع آجینش کرده باشند. فردای آن شب بدن بی‌جان او را از دار پایین آوردند، پوست بدنش را کندند و سپس جسدش در بوریایی آلوده به نفت پیچیده، سوزانیدند و خاکسترش را به باد دادند.

گویند وی در زمان حیات از قتل خود به دست دشمنان و چگونگی اجرای آن باخبر بوده و رباعی زیر را درین مورد سروده‌است، اما ذبیح‌الله صفا متذکر شده‌است که احتمالاً این رباعی را یکی از مریدان وی پس از مرگ او سروده، و بعدها به او نسبت داده‌اند.

ما مرگ و شهادت از خدا خواسـتــه ایم/ آن هم به سه چیز کم بها خواسـته ایم
گر دوست چنین کند که ما خواسته ایم/ما آتـش و نفــت و بـوریـا خواســته ایم

  • منبع
  • نوید شاهد
  • ایسنا
  • ویکی فقه

دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید