امروز: شنبه, ۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ برابر با ۱۷ شوّال ۱۴۴۵ قمری و ۲۷ آوریل ۲۰۲۴ میلادی
کد خبر: 279227
۱۸۴۳
۲
۰
نسخه چاپی

من نمی خواهم ازدواج کنم (41 دلیل احتمالی)

من نمی خواهم ازدواج کنم (41 دلیل احتمالی)

آیا شما جزو دسته افرادی هستید که می گویند "من نمی خواهم ازدواج کنم"؟ یا شاید، کسی را می‌شناسید که نمی‌خواهد ازدواج کند، و به دنبال دلایل احتمالی می‌گردید که چرا کسی این تصمیم را می‌گیرد. اگر پاسخ شما مثبت است، پس در جای درستی هستید.

وقتی صحبت از ازدواج و روابط به میان می آید، حرف های زیادی برای گفتن وجود دارد. خوشبختانه، ما راهنمای درستی برای آشکار کردن آنچه بسیاری از مردم در حال فکر کردن هستند، داریم. این مقاله چهل و یک دلیل احتمالی را بیان می‌کند که هر کسی می‌خواهد با یک شریک ازدواج نکند.

پاسخ به سوالات شما در مورد این موضوع دقیقاً در زیر آمده است، از ولع استقلال گرفته تا داشتن بار مالی کمتر. به خواندن ادامه دهید تا متوجه شوید.

41 دلیل که چرا مردم مایل به ازدواج نیستند

1. آنها به آن اعتقاد ندارند

وقتی مردم تمایلی به ازدواج ندارند، به این دلیل است که فکر نمی کنند ازدواج دو نفر را کنار هم نگه می دارد. تصور آنها از ازدواج کاملاً متفاوت از دیگران است و ممکن است دلایل زیادی داشته باشد.

آنها ممکن است در جامعه‌ای بزرگ شده باشند که در آن مردم چنین ارزش‌های سنتی را نادیده می‌گیرند، یا ترجیح می‌دهند به ایده عروسی اعتقاد نداشته باشند. در چنین سناریویی، متقاعد کردن آنها مبنی بر اینکه مشارکت مدنی ضروری است، غیرممکن خواهد بود، زیرا آنها آن را اینگونه نمی بینند.

2. آنها شاهد جنبه های منفی ازدواج بوده اند

افرادی که در خانه‌هایی بزرگ شده‌اند که مشکلات زناشویی داشتند، ممکن است مفهوم آن را تحقیر کنند. این سناریو باعث می شود که آنها این تصور را ایجاد کنند که ممکن است در همان حالت والدین یا سایر افرادی که در صورت ازدواج با مشکلاتی مواجه شده اند، به سر ببرند.

اگر یک نفر بر معایب یک مشارکت مدنی تمرکز کند، هرگز تصمیم خود را برای شرکت در چنین فعالیتی نمی گیرد. ترس آنها همیشه آنها را از انجام چنین حرکتی محدود می کند.

3. آنها می خواهند پول پس انداز کنند

بسیاری از مردم از هزینه هایی که برای برگزاری یک عروسی و زندگی کردن بقیه عمر با کسی لازم است آگاه هستند. اگر آنها در تلاش برای پس انداز پول هستند، تصمیم گیری برای ازدواج آسان نخواهد بود. هزینه های اداره یک خانه به تنهایی به طور قابل توجهی کمتر از زمانی است که فرد متاهل است.

علاوه بر این، اگر هیچ کودکی در تصویر وجود ندارد، می توانید به طور موثر منابع خود را به چیز دیگری هدایت کنید. بنابراین، تلاش برای ذخیره مقداری پول نقد برای پروژه دیگر دلیلی است که مردم ترجیح می دهند تنها بمانند.

4. به سنت ها اعتقادی ندارند

تعداد قابل توجهی از مردم فکر می کنند ازدواج یک مفهوم سنتی است. از آنجایی که آنها لزوماً به تشریفات اعتقادی ندارند، نیازی به ازدواج احساس نمی کنند. از سوی دیگر، آنها ممکن است داشتن روابط را به عنوان یک مفهوم تلخ از چسبیدن به شریک زندگی بدانند.

اگر آنها نتوانند مشارکت مدنی را خارج از فرض سنت تعریف کنند، متقاعد کردن آنها برای اجرای آن دشوار خواهد بود. آنها همیشه دلایلی برای نادیده گرفتن این مفهوم پیدا می کنند زیرا به کلیت مراسم اعتقاد ندارند.

۵- نیازی به اثبات عشق خود احساس نمی کنند

مردم نمی خواهند ازدواج کنند زیرا تصور می کنند مردم فکر می کنند این راهی برای نشان دادن عشق به دیگری است. تصور آنها از ازدواج محدود به این فکر است و آنها را از درگیر شدن در آن منصرف می کند.

اگر احساس کنند می توانند عشق خود را از راه های دیگر ثابت کنند، نیازی به رسمی کردن معاشرت خود را نادیده خواهند گرفت. آنها ترجیح می دهند زندگی مشترک خود را خارج از قراردادهای الزام آور زناشویی بگذرانند زیرا به آنها کمک می کند احساس آزادی بیشتری داشته باشند. علاوه بر این، آنها به راحتی می توانند از مسائل حقوقی فرار کنند.

6. منتظر تغییر شریک زندگی خود هستند

ممکن است یک نفر در حین رابطه هرگز خواهان ازدواج نباشد زیرا امیدوار است تغییرات مهم دیگری رخ دهد. اگر فرد مقابل آنها ویژگی بدی دارد که می تواند هر ازدواجی را خراب کند، ترجیح می دهند از ازدواج با او اجتناب کنند.

آنها به جای جدایی از او به دلیل خصوصیات منفی، فشار یک شراکت مدنی را از رابطه دور می کنند و به گذراندن وقت خود به عنوان یک زوج ادامه می دهند. نداشتن فرد مناسب برای ازدواج اغلب یک عامل بازدارنده است که مانع از راه رفتن افراد در راهرو می شود.

7. مشکل اعتماد کردن

اگر فردی به سختی به دیگران اعتماد کند، مخصوصاً در موقعیت‌های آسیب‌پذیر مانند روابط، ازدواج برای او تقریباً غیرممکن خواهد بود. مسائل مربوط به اعتماد آنها ممکن است از دل شکستگی در گذشته، یا شاید چندین ناامیدی از مردم ناشی شده باشد.

ازدواج خطر بزرگی به نظر می رسد، به خصوص که طرف مقابل آنها می تواند قلب آنها را بشکند. اگر همه چیز بد پیش برود، آنها نه تنها فردی را که دوست دارند، بلکه زمان و تلاشی را که شده است، از دست خواهند داد. به این دلایل، آنها گزینه بسیار مطمئن تری را انتخاب می کنند که مجرد ماندن است.

8. آنها می خواهند وقت خود را صرف چیزهای دیگر کنند

مردم ممکن است تمایلی به ازدواج نداشته باشند زیرا این یک فعالیت وقت گیر است. آنها باید وقت خود را با دیگر افراد مهم خود بگذرانند و برای رسیدن به یک هدف مشترک تلاش کنند. برعکس، اگر تصمیم بگیرند که آن زمان را به تنهایی بگذرانند، می توانند کاری را انجام دهند که بیشتر مدنظرشان است.

آنها می توانند تصمیم بگیرند که روی شغل، تجارت یا حتی تحصیلات خود تمرکز کنند. آنها همچنین می توانند مراقبت از خانواده خود را انتخاب کنند یا از آن زمان برای تفریح با دوستان استفاده کنند. هر چیزی را که آنها مهمتر از ازدواج بدانند در زندگی آنها اولویت بیشتری دارد.

9. آنها در ابتدا هرگز نمی خواستند ازدواج کنند

دسته ای از افراد وجود دارند که هرگز به این یا آن دلیل به ازدواج فکر نکرده اند. آنها ممکن است مشکلات تعهد داشته باشند یا صرفاً دوست نداشته باشند برای همیشه با یک شخص گیر کنند. چنین افرادی دلایل موجهی برای عدم توجه به ازدواج ندارند و متقاعد کردن آنها در این صورت دشوارتر می شود.

شاید آنها در محیطی بزرگ نشده اند که از مشارکت مدنی قدردانی می کند. این سناریو به آنها این امکان را می دهد که از قبل تصور کنند که عروسی چیست و چرا نباید آن را برگزار کنند. بنابراین، آنها در عوض به یک رابطه عادی پایبند هستند.

10. روابط آنها آشفته است

روابطی که در آن شرکا برای یافتن تعادل هماهنگ مشکل دارند، ممکن است هرگز به ازدواج فکر نکنند. اگر آنها به سختی با یکدیگر کنار می آیند، نمی خواهند که شدت یک مشارکت مدنی هرج و مرج بیشتری ایجاد کند.

بنابراین تا زمانی که امکان داشت رابطه را غیر رسمی نگه می داشتند. در چنین شرایطی، آنها می دانند که ازدواج نمی تواند اختلافات موجود در رابطه را حل کند. اگر آنها یک روز عروسی را در نظر بگیرند، ممکن است برای مدیریت آشفتگی رابطه به فضایی دور از یکدیگر نیاز داشته باشند.

11. از تعریف ازدواج بیزارند

تعریف روابط نسبتاً آسان است و به زوج های درگیر بستگی دارد. با این حال، اتحادیه های زناشویی قصد خاصی دارند، که شامل وفاداری دو طرف تا پایان عمر به یکدیگر است. هر چیزی خارج از این توصیف رفتاری انحرافی و شاید برای عموم غیرقابل قبول تلقی شود.

افراد ممکن است تمایلی به ازدواج نداشته باشند زیرا احساس می کنند مفهوم ازدواج برای آنها مناسب نیست. بنابراین، در عوض، به رابطه ای که می‌توانند آن‌طور که می‌خواهند تعریف کنند، پایبند هستند. اگر آنها خواسته های جداگانه ای دارند که نمی توانند در ازدواج ارضا شوند، ترجیح می دهند از آن دوری کنند.

12. آنها ترجیح می دهند تنها باشند

اگرچه طبیعی است که انسان ها هوس شرکت داشته باشند، اما بسیاری از افراد ترجیح می دهند تنها بمانند تا در جمع دیگران. عوامل زیادی می تواند باعث شود که فرد تنهایی را به سایر معاشرت های اجتماعی یا عاشقانه ترجیح دهد. آنها ممکن است عمیقاً درونگرا باشند یا شاید در گذشته ناامیدی های متعددی را از دیگران تجربه کرده باشند.

همچنین ممکن است محدودیت‌های فرهنگی یا مذهبی وجود داشته باشد که باعث می‌شود افراد معاشرت‌های معمولی را به یک رابطه شدید ترجیح دهند. آنها از ایده ازدواج اجتناب خواهند کرد، اگر تضمین کند که به وعده های فرهنگی یا مذهبی خود پایبند هستند.

13. آنها نمی خواهند نام خانوادگی خود را تغییر دهند

روابط برای مردم راحت به نظر می رسد زیرا آنها می توانند نام قبلی خود را صرف نظر از مدت زمانی که این ارتباط ادامه دارد حفظ کنند. با این حال، یکی از طرفین باید در هنگام ازدواج نام خود را تغییر دهد، صرفنظر از چگونه در اسناد قانونی آنها نوشته شده است.

اگر طلاق اتفاق بیفتد، تغییر نام اصلی ممکن است دشوار باشد و آنها را در دوراهی نگه داشتن نام شریک سابق خود قرار دهند. بنابراین، ممکن است کسی به این نتیجه برسد که نمی‌خواهد ازدواج کند تا از این مشکل جلوگیری کند.

14. دیدگاه شریک زندگی آنها در مورد ازدواج با آنها متفاوت است

ازدواج با فردی که طرز فکری متفاوت از شما در مورد ازدواج دارد، چالش برانگیز خواهد بود. ممکن است یکی از طرفین فکر کند که این تصمیم سختی است که باید با دقت انجام شود، در حالی که طرف دیگر ممکن است مفهوم رسمی ازدواج را نبیند.

اگر در مورد اهمیت مشارکت مدنی اختلاف نظر وجود داشته باشد، عدم تمایل به مشارکت مدنی همان چیزی است که مردم می توانند انتظار داشته باشند. از آنجایی که دیدگاه‌های فرهنگی و مذهبی می‌تواند بر طرز فکر فرد در مورد ازدواج تأثیر بگذارد، این مانع کاملاً رایج است.

مردم نیز در مورد محدودیت های مربوط به ازدواج نظرات متفاوتی دارند. چنین تصوراتی می تواند مانع از همراهی فرد برای تصمیم گیری برای ازدواج شود.

15. آزادی می خواهند

یک رابطه به کار کمتری نیاز دارد تا به نتیجه برسد و به سختی یک شراکت قانونی نیست. دو نفر می توانند شرایط رابطه خود را که مستقل از زندگی خصوصی آنهاست، تعیین کنند. با این حال، اکثر تصمیمات، از جمله تصمیمات مربوط به مسائل طرفین، با هم در رابطه زناشویی گرفته می شود.

آزادی محدود در مشارکت مدنی وجود دارد، به همین دلیل است که برخی افراد از مفهوم ازدواج بیزار هستند. آنها ترجیح می دهند آزادی خود را داشته باشند تا اینکه به هر شخصی وابسته شوند. علاوه بر این، دوست نداشتن مصالحه برای انطباق با نیازهای یک شخص مهم دیگر. داشتن آزادی تضمین می کند که آنها به خواسته های خود عمل می کنند.

16. آنها عاشق نیستند

گذراندن بقیه عمر خود با کسی شامل عاشق شدن با آن شخص است. وقتی هیچ محبت شدیدی وجود نداشته باشد، تصمیم گیری برای ازدواج دشوار خواهد بود. مردم احساس می کنند ازدواج برای آنها مناسب نیست زیرا آنها هنوز عاشق نشده اند. از این رو، در عوض ترجیح می دهند به روابط پایدار بسنده کنند.

ازدواج با سازش های متعددی همراه است، که برای هر کسی که عاشق نیست چالش برانگیز است. بنابراین، عاقلانه است که قبل از در نظر گرفتن آن شخص خاص منتظر بمانید.

17. آنها چیزها را همانطور که هستند ترجیح می دهند

وقتی مردم با زندگی خود راحت می شوند، گاهی اوقات فکر کردن به یک مشارکت مدنی دشوار است. اگر آنها در حرفه خود عالی هستند، پول کافی به دست می آورند و واقعاً از زندگی مجردی لذت می برند، نمی خواهند آن را با هیچ چیز تغییر دهند.

افرادی که خواهان ازدواج هستند، هوس دوستی دارند در حالی که آنهایی که می خواهند مجرد بمانند، با اتفاقات پیرامون خود راحت هستند و ترجیح می دهند همه چیز را بدون تغییر نگه دارند. آنها واقعاً حتی بدون داشتن یک رابطه الزام آور قانونی احساس کامل بودن می کنند.

18. آنها از مجرد بودن خوشحال هستند

بخشی از دلیل عدم استقبال مردم از مفهوم ازدواج این است که آنها به عنوان یک فرد مجرد خوشحال هستند. مجرد بودن برای افراد مختلف می تواند معانی متفاوتی داشته باشد. به عنوان مثال، این می تواند به معنای زمان بیشتری برای تعقیب رویاها و علایق خود یا داشتن مسائل کمتری برای مقابله باشد، برخلاف یک معاشرت شدید.

همچنین می‌تواند دلیل خوبی برای یک فرد باشد که بدون احساس محدودیت، رفتار ناپسند از خود نشان دهد. اگر فردی واقعاً از مجردی راضی باشد، ممکن است هرگز تمایلی به ازدواج نداشته باشد.

19. آنها در مورد شخص مقابل مطمئن نیستند

شک به توانایی های شریک زندگی در اداره یک مشارکت مدنی می تواند انگیزه فرد برای ازدواج نکردن باشد. بسیاری از افراد تنها همراهی ازدواج نمی‌خواهند، بلکه می‌خواهند پیوند خود را به نتیجه برسانند.

اگر احساس می کنند که طرف مقابلشان نیازهای آنها را برآورده نمی کند، ترجیح می دهند رابطه را قانونی نکنند. نادیده گرفتن کمبودهای یک همراه در واقع می تواند به یک نگرانی اساسی در یک رابطه طولانی مدت تبدیل شود.

20. مسئولیت های همسر را دوست ندارند

ازدواج یک اتحادیه با چندین تعهد است زیرا هر دو طرف در ایجاد رابطه نقش دارند. هنگامی که طرفین از وظایف خود غفلت می کنند، می تواند منجر به آشفتگی در خانه شود.

اگر کسی از مسئولیت های ناشی از مشارکت مدنی خوشش نمی آید، ممکن است از مشارکت خودداری کند. به عنوان مثال، اگر زنی مفهوم اداره خانه و تربیت فرزندان را دوست ندارد، ترجیح می دهد مجرد بماند و از چنین مسئولیت هایی دوری کند.

21. عروسی را دوست ندارند

برخی از افراد از شرکت در مراسم عروسی دیگران احساس ناراحتی می کنند و از این ایده که جمعیتی را برای جشن گرفتن یک ازدواج درگیر کنند، بیزارند. این نارضایتی ممکن است باعث شود که آنها از ازدواج برای خود اجتناب کنند.

شاید مفهوم عروسی هرگز در آنها طنین انداز نشد و به سختی می توانند اهمیت آن را ببینند. این تصور می تواند اصلاً مانع از ازدواج آنها شود. آنها می توانند رابطه های سنتی را مدیریت کنند اما از مشارکت مدنی خودداری می کنند.

22. نمی خواهند بار دیگری را بر دوش بکشند

ازدواج فقط پیوند یک عروس و داماد نیست، بلکه پیوند دو خانواده است. موفقیت آمیز بودن یک عروسی هزینه های زیادی دارد. هزینه ها اغلب بین خانواده ها تقسیم می شود تا اطمینان حاصل شود که همه نیازها را برآورده می کنند.

این روند گاهی اوقات می تواند برای دو طرف درگیر پیچیده باشد. تلاش برای اینکه با هزینه های عروسی یا اداره خانه سربار خانواده نباشید می تواند دلیل تصمیم گیری یک نفر برای ازدواج نکردن باشد.

23. توجه نمی خواهند

جدای از هزینه های سازماندهی عروسی، زوج ها در یک روز کانون علایق همه خواهند بود. ممکن است افراد به دلیل توجهی که از سوی افراد خارجی به آن ها می شود، مایل به ازدواج نباشند.

آنها ترجیح می دهند رابطه خود را خصوصی نگه دارند و افراد دیگر را درگیر نکنند. برای دوستان و خانواده آسان است که در ازدواج دخالت کنند زیرا آنها را به طور فعال در زندگی خود در روند عروسی مشارکت می دهد. ممکن است فردی تصمیم بگیرد که با عدم ازدواج از این سناریو اجتناب کند.

24. آنها نمی خواهند سازش کنند

ازدواج مستلزم سازش شدید برای کارکرد رابطه است. اگر یکی از طرفین مایل به از دست دادن خواسته های خود برای شریک زندگی خود نباشد، ناسازگاری در رابطه ایجاد می شود. اگر مصالحه برای کسی مشکل بزرگی به نظر برسد، به احتمال زیاد از ایده مشارکت مدنی متنفر خواهند بود.

وقتی فردی بداند که ممکن است زندگی خود را آنطور که می خواهد زندگی نکند، گزینه راحت تر مجردی را انتخاب می کند.

25. آنها نمی توانند استرس را تحمل کنند

آنطور که اکثر مردم انتظار دارند، ازدواج یک افسانه نیست. این یک فرآیند سختگیرانه است که مستلزم مقدار زیادی مسئولیت و درک است. مردم این تصور را دارند که ازدواج هر آنچه را که می خواهند برایشان فراهم می کند، اما اغلب اوقات، این سناریو درست نیست.

تلاش مداوم برای کارکرد رابطه چیزی است که موفقیت آن را تضمین می کند. اگر کسی احساس می کند که نمی تواند استرس ناشی از ازدواج را تحمل کند، ممکن است مجرد بماند.

من نمی خواهم ازدواج کنم (41 دلیل احتمالی)

26. آنها سعی می کنند از ایجاد بدهی بیشتر جلوگیری کنند

بسیاری از افراد احساس می کنند که در وضعیت مالی مناسبی برای ازدواج نیستند. آنها ممکن است نتوانند خانه ای را اداره کنند یا خانواده تشکیل دهند و این واقعیت می تواند مانع از ورود آنها به یک مشارکت مدنی شود.

آنها همچنین ممکن است شاهد افراد دیگری بوده باشند که ازدواج کرده و بدهی بیشتری متحمل شده اند. بنابراین، آنها تمام تلاش خود را می کنند تا از چنین سناریویی جلوگیری کنند. آنها می توانند بخشی از نیازهای یک شریک را در هر رابطه ای برطرف کنند، اما نمی توانند با مسئولیت های مالی شدید یک شراکت کنار بیایند.

27. از ایده برنامه ریزی عروسی بیزارند

برنامه ریزی یک عروسی می تواند فرآیندی پرمشغله باشد، اما اگر به درستی انجام شود، عروسی را زیبا می کند. هرکسی که نمی خواهد استرس برنامه ریزی عروسی را تحمل کند یا از نظر مالی توانایی استخدام کسی را ندارد، ممکن است به هیچ وجه ازدواج نکند.

اگرچه راه‌های راحت تری برای ازدواج وجود دارد، اما کسی که از برنامه‌ریزی مناسبت‌های مختلف خوشش نمی‌آید، ممکن است دلسرد شود. آنها ترجیح می دهند به رابطه ای پایبند بمانند که نیازی به رویدادی برای بزرگداشت آن نباشد.

28. احساس می کنند برای ازدواج به اندازه کافی خوب نیستند

دلایل زیادی در مورد تصمیم گیری افراد برای ازدواج وجود دارد. برخی احساس می کنند که به عشق و همراهی یک مشارکت مدنی نیاز دارند، در حالی که برخی دیگر ممکن است خواهان امنیت باشند.

مردم همچنین ممکن است احساس کنند که این بهترین محیط برای بزرگ کردن کودکان است و ترجیح می دهند ابتدا به یک ترتیب قانونی بپیوندند. از سوی دیگر، برخی از افراد احساس می‌کنند کمتر لیاقت این فرآیند را دارند. فرض کنید آنها در زندگی خود اشتباهاتی مرتکب شده اند. آنها ترجیح می دهند که مسئولیت آن را بر دوش دیگران قرار ندهند.

29. دلیل موجهی برای ازدواج ندارند

در حالی که برخی از افراد ممکن است احساس کنند لیاقت کمتری دارند، برخی دیگر ممکن است دلیل معتبری برای پیوستن به فرد دیگری در ازدواج نداشته باشند. بنابراین، ازدواج یک تصمیم چالش برانگیز خواهد بود. کسی که هوس معاشرت ندارد و به آنچه می خواهد می رسد، حتی زمانی که ازدواج نکرده است، بدون شک مجرد ماندن را ترجیح می دهد.

از آنجایی که بیشتر علایق آنها در خارج از ازدواج برآورده می شود، آنها زندگی درون زناشویی را در نظر نمی گیرند. بدون دلیل محکم، عروسی برای برخی از زوج ها اتلاف وقت به نظر می رسد.

30. از تک همسری بیزارند

برای هرکسی که به تک همسری اعتقاد ندارد، وارد شدن به یک ازدواج سخت خواهد بود. اگر شرایط به نفع خواسته‌های آنها نباشد، آنها تصمیم می‌گیرند تا زمانی که علایقشان به دست نیاید مجرد بمانند. زمینه های فرهنگی و مذهبی می تواند بر تصمیم فرد برای داشتن چند شریک زندگی تأثیر بگذارد.

با این حال، مردم این را ناهنجار می دانند، بنابراین بسیاری از انجام چنین اعمالی در این دوران مدرن خودداری می کنند. یک فرد تنها در صورتی قادر به انجام این عمل خواهد بود که همسری پیدا کند که با شرایط او موافق باشد.

31. حرفه آنها زندگی آنهاست

مردم به ازدواج فکر نمی کنند زیرا قبلاً با حرفه خود ازدواج کرده اند. کار آنها برای آنها شادی و رضایت به ارمغان می آورد و آنها احساس نمی کنند که ازدواج هیچ تفاوتی ایجاد نمی کند. اگر قرار بود وارد روابط شوند، هدف خاصی در زندگی آنها وجود دارد. در غیر این صورت، آنها فقط بر روی شغل خود تمرکز می کنند.

چنین افرادی ممکن است هرگز به شریک زندگی خود نیاز نداشته باشند که احساس رضایت کنند، زیرا شغل آنها رضایت مورد نیاز را برای آنها به ارمغان می آورد. اگر آنها بتوانند به اهداف خود ادامه دهند، برای ورود به ازدواج تحت فشار نیستند.

32. از خانواده شریک زندگی خود خوششان نمی آید

بیزاری از خانواده شریک می تواند در تصمیم شما برای ازدواج با آنها اختلال ایجاد کند. ازدواج فقط اتحاد دو طرف نیست، بلکه به هم پیوستن دو خانواده جداگانه است. اگر فردی نتواند با فرزندان دیگر یا خانواده سببی اش کنار بیاید، ممکن است تمایلی به ازدواج نداشته باشد.

آن‌ها ترجیح می‌دهند رابطه را همانطور که هست حفظ کنند تا از اختلافات در آینده جلوگیری شود. به دلیل کاهش دخالت اعضای خانواده، روابط کمتر خسته کننده به نظر می رسند. با این حال، خانواده‌ها شرکت‌کنندگان فعالی در ازدواج هستند و این منظره می‌تواند منجر به مخمصه شود، اگر درگیری‌ها از قبل وجود داشته باشد.

33. آنها احساس نمی کنند که شخص دیگری باید آنها را تکمیل کند

وقتی کسی به مفهوم ازدواج علاقه‌ای ندارد، می‌تواند به این دلیل باشد که از قبل به عنوان یک شخص احساس کامل بودن می‌کند و نیازی به کسی ندارد. هر بخش از زندگی آنها راحت است و آنها نیازی به همسر ندارند تا به عنوان یک شخص احساس موفقیت کنند.

آنها ممکن است با شغل خود ازدواج کرده باشند، درآمد راحت داشته باشند، یا شاید قبلاً فرزندان خود را داشته باشند. از این رو، هر افزوده دیگری برای آنها تفاوتی نخواهد داشت. حتی اگر ممکن است احساس تنهایی کنند، ترجیح می دهند از منابع بیرونی رضایت داشته باشند نه از طرف همسر.

34. نیازی به همرنگ جماعت بودن ندارند

زوج ها ممکن است وارد ازدواج شوند زیرا مردم فکر می کنند زمان مناسبی برای آنهاست. با این حال، اگر فردی دلیلی برای ازدواج نداشته باشد و نخواهد از جمعیت پیروی کند، ممکن است به یک رابطه پایبند بماند.

اگر ازدواج در آن لحظه زندگی آنها را بهتر نمی کند، آنها ترجیح می دهند به معاشرت های سنتی پایبند باشند. صرف نظر از فشاری که برای یافتن فرد مناسبی برای زندگی کردن با آن مواجه هستند، بیشتر افراد مجرد می مانند زیرا نمی خواهند تسلیم خواسته های دیگران شوند.

35. آنها فکر نمی کنند ازدواج به زندگی آنها کمک می کند

اگر فردی در زندگی خود غرق در فعالیت های خاص بماند، ممکن است اهمیت یا ارزشی را که ازدواج ارائه می دهد، نبیند. هر چیزی که مستقیماً به فعالیت های مورد علاقه آنها کمک نکند اتلاف وقت خواهد بود.

علاوه بر این، اگر ازدواج به بهتر شدن کار آنها کمک نمی کند یا هر روز پول بیشتری ارائه نمی کند، ممکن است آن را به عنوان ضرر و نه به عنوان سود به حساب آورند. اگر آنها بتوانند بدون نیاز به همراهی یا تلاش برای تشکیل خانواده وجود داشته باشند، آنگاه می خواهند بدون مشارکت مدنی زنده بمانند.

36. نیازی به همراه ندارند

برخی افراد به این دلیل که از مفهوم داشتن همدم بیزارند، ازدواج را در نظر نمی گیرند. این تصور ممکن است به دلیل احساس خودکفایی و عدم نیاز به حمایت از کسی باشد. آنها مشکلات جسمی، عاطفی و پولی خود را به تنهایی مدیریت می‌کنند تا اینکه به کسی وابسته باشند.

تمایل به ازدواج تقریباً غیرممکن است زیرا آنها قبلاً احساس می کنند می توانند هر نیازی را به طور مستقل برطرف کنند. آنها در عوض از یک عزیز کمک می گیرند تا اینکه با غریبه همنشینی کنند.

37. آنها ترجیح می دهند برای سرگرمی های دیگر پول خرج کنند

افراد ممکن است مایل به ازدواج نباشند زیرا علایق متفاوتی دارند که می‌خواهند سرمایه‌شان را در آن مورد سرمایه‌گذاری کنند. به عنوان مثال، شخصی که همیشه آرزوی سفر به دور دنیا را داشته، ممکن است رویای خود را ارزشمندتر از گرفتن گواهی ازدواج بداند.

به جای برنامه ریزی برای عروسی، او ترجیح می دهد از بودجه برای تعقیب رویاهای خود استفاده کند. این سناریو مشابه افراد دیگری است که سرگرمی‌ها و اهدافی دارند که برای انجام آن‌ها به پول نقد نیاز دارند.

38. آنها از شریک زندگی خود عصبانی هستند

اگر شخصی از شریک زندگی خود کینه داشته باشد، هرگز به فکر ازدواج نخواهد افتاد. آنها می خواهند قبل از حرکت به جلو در رابطه، همه اختلافات را حل کنند. اگر زمانی با یکدیگر ازدواج می کردند، به دلیل اختلافات حل نشده، از این درگیری موجب درگیری دیگر می شد.

بنابراین، آنها تمایل دارند قبل از بررسی موضوع مهمتری مانند ازدواج، اختلافات خود را حل کنند. اگر تا قبل از آن نتوانند به حد وسط برسند، در رابطه خود در همان سطح باقی خواهند ماند.

39. دعواهای دائمی در رابطه وجود دارد

به طور مشابه، هنگامی که در یک رابطه نبردهای مداوم وجود دارد، ممکن است فکر کردن در مورد ازدواج غیرممکن به نظر برسد. وقتی کسی می خواهد بقیه عمر خود را با شخص دیگری بگذراند، می داند همه چیز به درستی پیش خواهد رفت.

اگر به نظر می‌رسد که بحث‌ها متوقف نمی‌شوند، احتمالاً تا زمانی که نتوانند اختلافات خود را برطرف کنند، رابطه را غیررسمی نگه می‌دارند. با این حال، برخی از افراد تمایل دارند که احساس کنند ازدواج می تواند تضاد دائمی در یک رابطه را حل کند، اما این تصور همیشه به واقعیت تبدیل نمی شود.

40. از طلاق می ترسند

مردم می توانند به سرعت روابط خود را بدون دردسر رفتن به دادگاه و صرف منابع برای وکلا قطع کنند. از طرفی ازدواج کاملاً متفاوت است. ترس از مواجهه با طلاق افراد را از مشارکت مدنی دور می کند.

آن‌ها احساس می‌کنند که جدایی بیشتر از یک معاشرت معمولی، وضعیت مالی آنها را خراب می‌کند. بنابراین، تا زمانی که مطمئن نباشند که زندگی خود را با کسی سپری می کنند، به ازدواج فکر نمی کنند. با این حال، اکثر مردم هرگز واقعاً ترس از شکست یک رابطه را پشت سر نمی گذارند، بنابراین ترجیح می دهند همه چیز را برای طولانی ترین زمان ممکن نگه دارند.

41. آنها عاشق استقلال خود هستند

یکی از دلایل ظریفی که افراد تمایلی به ازدواج ندارند این است که آنها آزادی خود را دوست دارند. آنها نمی خواهند به کسی تکیه کنند. آنها نمی خواهند کسی به آنها تکیه کند. آنها از زندگی و معاشرت خود راحت و راضی هستند و نمی خواهند چیزی را شدید کنند.

مستقل بودن همچنین به معنای آزاد بودن در انتخاب بدون شریک است. اگر کسی از سازش ناراحت باشد، آزادی خود را گرامی می دارد و ترجیح می دهد مجرد بماند. یکی از مزایای اتخاذ این تصمیم این است که آنها حداکثر کنترل را بر منابع خود خواهند داشت.

  • منبع
  • حقوق نیوز

دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید