تنهایی در جامعه مدرن بسیار بیش از روابط فردی و اجتماعی پایدار با دیگران مورد توجه قرار میگیرد. تحقیقات روانشناسی اخیر درباره تنهایی، نقش خانواده را در بالا بردن سلامتی ما تأیید میکنند.
تحقیقی درباره تاثیر تنهایی بر مغز
مقالهای که جدیدا منتشر شده نشان میدهد افرادی که پیوندهای اجتماعی قویتری با دوستان خود یا خانواده یا حتی کشور و شهر خود دارند، کمتر از افرادی که با احساس تنهایی مواجه هستند، دچار اضطراب و افسردگی میشوند.
این مطالعه همچنین نشان میدهد که افرادی که در ارتباط برقرار کردن با پیرامون خود موفقتر هستند، آسایش روانی بیشتری دارند. این یافتهها اهمیت پیوندهای اجتماعی برای سلامت روانی و عاطفی ما را روشن میکند.
تنهایی به اندازه مصرف دخانیات برای سلامتی مضر است
به گفته محققان تنهایی تأثیری مشابه به کشیدن ۱۵ نخ سیگار در روز برای مرگ و میر انسانها به همراه خواهد داشت.
این دادهها از یک تحقیق بزرگ در سال ۲۰۱۰ به دست میآید که به دنبال درک میزان تأثیر روابط اجتماعی بر میزان مرگ و میر بود.
در نتایج این تحقیق گسترده آمده است که افرادی که احساس تنهایی میکنند در مقایسه با افرادی که روابط اجتماعی قوی دارند ۵۰ درصد بیشتر در معرض مرگ زودرس هستند.
محققان با استفاده از روشهای آماری پیشرفته توانستند نشان دهند که تأثیر روابط اجتماعی بر خطر مرگ همانند عوامل خطر شناخته شدهای مانند کشیدن سیگار است.
این موضوع توسط یک مطالعه جدیدتر منتشر شده در Nature تأیید شده است که نشان میدهد هم تنها بودن و هم احساس تنهایی میتواند شانس بیمار شدن یا حتی مرگ را افزایش دهد. این شواهد زنگ خطری در مورد تنهایی به شمار میروند.
پیامدهای این مطالعه عمیق است و ما را با این حقیقت آشنا میکند که انزوای اجتماعی صرفأ یک تجربه ذهنی نیست، بلکه تهدیدی ملموس برای رفاه و طول عمر ما است.
مغز فردی که با احساس تنهایی دست و پنجه نرم میکند در نحوه پردازش اطلاعات اجتماعی متفاوت عمل میکند.
یک مطالعه جدید نشان میدهد که افرادی با احساس تنهایی ممکن است الگوهای فعالیت مغزی متفاوتی نسبت به افراد غیرتنها داشته باشند، که ممکن است بر نحوه درک و پاسخ آنها به اطلاعات اجتماعی اثرگذار باشد.
این مطالعه از MRI عملکردی برای ارزیابی شباهت فعالیت مغز در میان شرکتکنندگان در هنگام تماشای یک ویدئویی که تعاملات اجتماعی را به تصویر میکشد، استفاده کرد.
نتایج الگوهای جالبی را نشان داد: در بخشی از مغز افرادی که احساس تنهایی میکردند فعالیت بیشتری اتفاق میافتد که مرتبط با احساسات منفی است. یعنی افرادی با احساس تنهایی از مغز خود برای احساسات منفی استفاده بیشتری میبرند و آنهایی که ارتباطات اجتماعی گستردهای را تجربه میکردند از مغز خود در راستای فعالیت شناختی بهره میگیرد.
نویسندگان این مطالعه میگویند: نتایج ما نشان میدهد که افراد تنها دنیا را بهطور خاصی پردازش میکنند که به آنها احساس تنهایی بیشتری میدهد. در مغز انسانهای تنها تحلیل روابط اجتماعی بر پایه این اصل بنا شده که هیچکس آنها را نمیفهمد.
در حالی که این مطالعه توضیح قطعی برای اینکه آیا این پاسخهای عصبی عجیب علت تنهایی هستند یا پیامد آن، ارائه نمیکنند، بینشهای ارزشمندی را ارائه میکند که دانشمندان را به حقیقت نزدیکتر میکند. با کنکاش در مکانیسمهای زیربنای تنهایی، به دنیایی نزدیکتر میشویم که با کسانی که در ایجاد و حفظ ارتباطات اجتماعی مشکل دارند، مهربانتر است.
نتیجه
مطالعاتی مانند این تحقیق یادآور این نکته است که ارتباط انسانی به همان اندازه که حیاتی است پیچیده نیز هست. انسانها باید در تلاشی مداوم برای اولویت بندی روابط معنادار خود باشند تا بتوانند با اثرات احساس تنهایی مخرب مبارزه کرده و در دنیایی زندگی کنند که سرشار از احساس تعلق و حمایت باشد.
دیدگاه