افسردگی مالیخولیایی نوعی ناراحتی روحی است که در آن، فردِ مبتلا، احساس غم و ناامیدی شدید دارد و ابعاد مختلف زندگی را تحتتأثیر قرار میدهد. مالیخولیا و افسردگی مالیخولیایی موجب تغییر خلقوخو و رفتار در افراد درگیر با این مشکل میشود.
افسردگی مالیخولیا
مالیخولیا یک کلمه یونانی به معنی اندوه است. مالیخولیا باعث میشود فرد احساس کند زندگی، ارزش زیستن ندارد. این افراد بهسختی روز را به شب میرسانند و دیگر به کارهایی که در گذشته باعث شادی و لذتشان میشد، میلی ندارند. در افراد مختلف، شدت و نوع مالیخولیا و افسردگیِ ناشی از آن متفاوت است.
بیماری مالیخولیا باعث میشود تا فرد احساس گناه کند و زندگی خود را بی ارزش بداند. افرادی که به این اختلال روانی مبتلا هستند، دیگر مثل قبل احساس رضایت و شادی ندارند و ممکن است شدت این بیماری در آنها آنقدر زیاد شود که فقط چیزی که به ذهنشان می رسد، خودکشی و مرگ باشد.
افسردگی مالیخولیایی به نام های دیگری مثل روانگسیختگی، مالیخولیا، اسکیزوفرنی و افسردگی ملانکولیک هم شناخته میشود که البته اگر زود تشخیص داده شود، قابل کنترل و درمان است؛ درواقع بیشتر افراد مبتلا به افسردگی مالیخولیایی، علائم عادی دارند اما در بعضی افراد هم این مشکل به صورت شدید تر و با روانگسیختگی همراه است.
مالیخولیا در طب سنتی
اصطلاحی در طب سنتی وجود دارد که در ادبیات، فرهنگ و حتی هنر جهانی شده است؛ به نام«مالیخولیا» یا «ماقولیا» یا «ملانکولیا» که همه، اشکال مختلف یک عبارت هستند. این اصطلاح از قدیم به ما رسیده و شاید در معنای کلی بیماری روانپزشکی به کار میرفته چون هر فردی هر نوع بیماری روانپزشکیای داشت گفته میشد مالیخولیا دارد.
این حالت در طب سنتی سودازدگی ترجمه شده، زیرا در طب سنتی اعتقاد بر این است که زمانی که سودای فرد زیاد شود از نظر روانی نیز به هم میریزد. افرادی که در طب سنتی به اخلاط اربعه اعتقاد دارند، معتقدند اگر هر کدام از چهار خلط که شامل صفرا، سودا، بلغم و خون است زیاد شود یا بسوزد فرد ممکن است دچار مالیخولیا شود.
مالیخولیا را گاهی در معنای جنون میگرفتند. جنون کلمهای نیست که در علم پزشکی امروز جایی داشته باشد و بیشتر یک اصطلاح حقوقی است ولی در گذشته معتقد بودند افرادی که از نظر روانی به هم ریختهاند انگار دچار جنزدگی یا تسخیر شدهاند. به همین دلیل باورشان این بود که آنها مجنون یا دچار مالیخولیا شدهاند.
آن زمان این تصور وجود داشت که با توجه به افزایش یکی از چهار خلط، علائم متفاوتی ممکن است بروز کند. مثلاً فردی خشمگین شده و به دیگران حمله میکند یا رنگ چهرهاش تغییر میکند و سرخی رو به سیاهی سوق پیدا میکند یا فردی بدون علت میخندد، با خودش حرف میزند یا آواز میخواند، خواب زیادی دارد یا بزاقش زیاد است.
علائمی که شرح آنها داده شد در علم پزشکی امروز هر کدام با تشخیصهای دیگری مطرح و بعضی از آنها معادل بیماریهای سایکوسوماتیک (روانتنی) و یا معادل اختلال دوقطبی مطرح میشوند، اما در پزشکی امروز نوع خاصی از افسردگی وجود دارد که به آن افسردگی ملانکولیک یا افسردگی مالیخولیایی گفته میشود و صفات ملانکولیک دارد. این نوع افسردگی نوع شدیدی از افسردگی و بیشتر درونزاد است.
معمولاً سه بخش در ابتلا به اختلالات روانپزشکی دخیل است؛ بخش زیستشناختی، بخش روانشناختی و بخش محیطی. در افسردگی ملانکولیک بیشتر گفته میشود جزء بیولوژیکال یا زیستی مهم است و اتفاقهای محیطی کمتر در آن دخیل هستند. یعنی احتمالاً برخی مواد در مغز فرد به صورت زیستی و بدنی کم (یا زیاد) تولید میشود یا گیرندههای این مواد مشکلی دارند.
اختلال افسردگی مالیخولیایی، یک وضعیت روانی خاص است که با احساس عمیق و شدید اندوه و ناامیدی همراه است. این اختلال میتواند بر بسیاری از حوزههای زندگی از جمله کار، مدرسه و روابط تاثیر بگذارد. همچنین ممکن است روحیه، رفتار و نیز کارکردهای فیزیکی فرد مثل خوراک و خواب او تحت تاثیر قرار بگیرد. افراد مبتلا به اختلال افسردگی شدید اغلب علاقه خود را به فعالیتهایی که زمانی از آنها لذت میبردند از دست میدهند و در طول روز دچار مشکل میشوند.
گاهی اوقات ممکن است آنها به این فکر کنند که زندگی ارزش زیستن ندارد.
شدت و نوع علائم این اختلال از فردی به فرد دیگر متفاوت است. برخی از مردم علائم سنتی اختلال افسردگی را تجربه میکنند در حالیکه برخی دیگر علائم پیشرفتهی دیگری را از خود نشان میدهند، مثل بیماری مالیخولیا یا کاتاتونی. بیشتر علائم را میتوان درمان کرد که این درمان شامل دارو درمانی و روان درمانی است.
علائم و نشانه های افسردگی مالیخولیا
افراد مبتلا به مالیخولیا ممکن است علائم افسردگی را تجربه کنند، مانند:
• داشتن احساس ناراحتی شدید برای مدت طولانی
• از دست دادن علاقه به فعالیتهایی که زمانی لذت بخش بوده
• نداشتن انرژی یا احساس خستگی
• احساس اضطراب و ناراحتی
• بیش از حد غذا میخورند
• بیش از حد میخوابند
• تجربه تغییرات در حرکات بدن را تجربه کنید (برای مثال، لنگیدن هنگام راه رفتن درحالیکه قبلا چنین مشکلی وجود نداشته)
• تمرکز، تصمیم گیری و به خاطر آوری دشوار
• درباره مرگ یا خودکشی حرف میزنند.
• تلاش برای خودکشی
• از دست دادن لذت در تمام فعالیتهای روزمره
• عدم واکنشپذیری به اخبار و رویدادهای مثبت
• احساسات عمیق نا امیدی و بیارزشی
• کاهش وزن قابلتوجه
• احساس گناه و بی ارزشی
• علائم افسردگی صبحگاهی
این ویژگیها به احتمال زیاد در فردی که به بیماری مالیخولیا مبتلا باشد بوجود میآیند. آنها همچنین در افرادی که دچار روان پریشی هستند نیز تجربه میشوند.
علت افسردگی مالیخولیا
این نوع از افسردگی علت مشخصی ندارد، به طور معمول، ژنتیک، سابقه خانوادگی، اختلالات هورمونی و مغزی از علت های شایع ابتلا به این نوع افسردگی است البته افراد مسن یا افرادی که سابقه ابتلا به افسردگی شدید یا بستری شدن دارند، بیشتر از دیگران در معرض ابتلا به مالیخولیا هستند.
تشخیص بیماری مالیخولیا
مالیخولیا امروزه تنها نوعی از افسردگی به حساب میآید. هنگامی که کسی علائم افسردگی و مالیخولیا را نشان میدهد، تشخیص، اختلال افسردگی و مالیخولیاست. برای چنین تشخیصی، یک پزشک معمولا سوالات زیر را از بیمار میپرسد:
1. آیا هنگام بیدار شدن و بیرون آمدن از رخت خواب دچار مشکل هستی؟
2. آیا علائم در صبح یا در شب شدیدتر میشوند؟
3. خواب شما چگونه است؟
4. آیا تغییری در الگوی خواب شما رخ داده است؟
5. یک روز معمولی چگونه هستید؟
6. اخیرا کارهای روزمره شما تغییری کرده است؟
7. آیا از انجام کارهایی که قبلا دوست داشتید لذت میبرید؟
8. چه چیزی حال شما را بهتر میکند؟
9. آیا در تمرکز کردن دچار مشکل شدهای؟
راه های درمان مالیخولیا
افسردگی با انواع مختلف آن قابل تشخیص، کنترل و درمان است؛ مالیخولیا هم از این قاعده مستثنی نیست! برای درمان این نوع افسردگی بهتر است، اول از همه با روان پزشک و روان درمانگر مشورت کنید. یادتان باشد که همیشه اولین اقدامات درمانی را خودتان میتوانید انجام دهید؛ پس تغذیه، ورزش و رژیم غذایی مناسب را فراموش نکنید.
درمان دارویی
این بیماری با انواع جدیدی از دارو های ضد افسردگی مانند فلوکستین (پروزاک)، سیتالوپرام (سلکسا)، پاروکستین (پاکسیل) قابل درمان است. البته مصرف این دارو های شیمیایی با تمام عوارض و فعل و انفعالات شیمیایی مغز به تشخیص و تجویز پزشک شما بستگی دارد.
افسردگی مالیخولیایی، اول از همه به جایگزین های مناسب دارویی و گیاهی مثل ونلافاکسین برای تولید هورمون های شادی آور در مغز نیاز دارد. درواقع، این دارو ها به جایگزین شدن سروتونین (هورمون شادی) و نوراپی نفرین (هورمون استرس) در مغز کمک میکنند؛ همین مسئله باعث ایجاد حس سر خوشی در فرد میشود.
گفتگو درمانی
اگر افسردگی یا مالیخولیا دارید، همین حالا به یک مرکز مشاوره و روان درمانی مراجعه و ضمن مشاوره های انفرادی در کلاس های گروهی هم شرکت کنید؛ این کلاس ها علاوه بر اینکه احساس تنهایی شما را از بین میبرند، باعث میشوند تا تجربه های افراد دیگر را بشنوید و به این ترتیب، روند درمان شما در مسیر بهتری قرار خواهد گرفت.
گفتگو درمانی به شما کمک می کند که:
• توانایی مقابله با بحران ها و وقایع سخت را پیدا خواهید کرد.
• عزت نفس و اعتماد به نفس بیشتری خواهید داشت.
• دوستان زیادی خواهید داشت؛ پس در این مسیر سخت تنها نخواهید بود.
• شرکت در بحث های گروهی به شما کمک میکند تا رفتار ها و عقاید منفی را با نمونه های مثبت و سازنده جایگزین کنید.
• بهبود مهارت های فردی و ارتباطی
• احساس مدیریت و رضایت در زندگی
دیدگاه