خاطرات غلط یا دروغین چیست؟
آن دسته از خاطرات که در واقع اتفاق نیفتادهاند و ما فکر میکنیم که اتفاق افتادهاند و یا خاطراتی که اتفاق افتادهاند اما ما در ذهنمان شکل آنها را تغییر میدهیم، خاطرات غلط یا دروغین (False Memory) نام دارند. این دسته از خاطرات ممکن است کاملاً واقعی، پر از جزئیات و حتی پر از احساس به نظر برسند و در مورد رخ دادن آنها، مطمئن باشید، اما این صحت آنها را تضمین نمیکند. حال سؤال این است که اگر دریافتید خاطرات دروغین یا غلط در ذهن شما وجود دارند، آیا باید نگران شوید؟ اصلاً چطور میتوانیم بفهمیم کدام خاطره ما حقیقی و کدام دروغین است؟
اگرچه به نظر می رسد که خاطرات نتیجه قابل اطمینان و مستقیمی از آنچه که مردم هستند می باشد، اما شواهد محکمی نشان می دهد که خاطرات در واقع کاملاً پیچیده هستند، در معرض تغییر بوده و اغلب غیر قابل اعتماد هستند. با افزایش سن افراد و همچنین با تغییر جهان بینی، خاطرات ممکن است بازسازی شوند. افراد ممکن است به طرز اشتباهی حوادث کودکی را به یاد بیاورند و از طریق پیشنهاد مؤثر، حتی ممکن است خاطرات کاذب جدیدی را ایجاد کنند. آنها را می توان با یادآوری وقایعی که هرگز اتفاق نیفتاد و یا با تغییر جزئیات چیزهایی که واقعاً اتفاق افتاده، فریب داد.
وجود خاطرات دروغین در ذهن شما، به این معنا نیست که حافظه شما بد است یا دچار نوعی اختلال حافظه، مثل زوال عقل یا آلزایمر هستید. وجود خاطرات دروغین تنها بیانگر این است که شما مانند هر انسان دیگری، مغزی غیرقابل نفوذ و کاملاً به دور از خطا ندارید.
خاطرات دروغین، معمولاً از نظر شدت و فراوانی، در حدی نیستند که عملکرد روزمره انسان را مختل کنند؛ اما اگر فردی به دفعات دچار این مورد شود و بر اعتقاد به خاطره دروغین خود مُصِر باشد، میتوان گفت دچار «سندرم حافظه دروغین» شده است. البته هنوز بر اینکه این نوع از حافظه دروغین، سندرم، اختلال و بیماری شناخته شود، مباحثاتی وجود دارد، اما به هر حال اگر حافظه دروغین برای شما دائماً دردسرساز شود، باید موضوع را با روانشناس مطرح کنید.
در مورد شناسایی خاطرات دروغین، تنها راهی که فعلاً ممکن است، یافتن شواهدی مستقلی است که خاطره شما را رد یا تأیید کند، مثل مثالی که در شروع بحث زده شد و والدین کسی که خاطراتی از غرق شدن در دریا داشت، میگفتند او هرگز در شرف غرق شدن نبوده و اصلاً به دریای خزر نرفته است؛ اما اگر این خاطرات رخ ندادهاند، پس این خاطرات چگونه در ذهن ما ایجاد میشوند؟
عوامل تاثیرگذار بر ایجاد خاطرات غلط یا دروغین
در این بخش، مواردی را معرفی میکنیم که بر ایجاد اثر دروغین تأثیر دارند.
1. خاطرات غلط و پیشنهادها و اطلاعات غلط
وقتی شما از منابع مختلف اطلاعاتی غلط کسب کنید، این اطلاعات میتواند با اطلاعات پیشین در ذهن شما ترکیب شود و خاطره جدیدی را بسازد. این اطلاعات میتواند در قالب پیشنهادهایی مطرح شود. مثلاً پلیس از شما میپرسید: «آیا سارق بانک ماسک قرمز پوشیده بود؟»، شما ابتدا سریعاً میگویید: «بله…البته نه، فکر میکنم مشکی بود».
واقعیت این است که سارقی که شما دیدید، اصلاً ماسک نزده بوده است، اما چون در ضمنِ سؤالی که پلیس پرسیده است، این ایده به ذهن شما ارسال شده است که سارق ماسک داشته است، ذهن شما خاطره دیدن سارق را با این ایده ترکیب کرده و طور دیگری ساخته است.
در آزمایشی، لوفتوس به شرکتکنندهها چندین عکس از ماشینها نشان داد. در یکی از این عکسها، ماشینی روبهروی تابلوی ایست متوقف شده بود. سپس شرکتکنندگان گزارشی در مورد عکسها خواندند که در گزارش گروهی از آنها نوشته شده بود ماشین روبهروی علامت هشدار متوقف شده است. هنگامی که در مورد عکسها از شرکتکنندهها سؤال شد، شرکتکنندههایی که چنین گزارشی را دریافت کرده بودند، بیش از دیگران گفتند که علامت هشدار را دیدهاند، در حالی که اصلاً علامت هشداری در تصاویر وجود نداشت.
پژوهشهای بعدی نشان میدهند در چنین آزمایشی، حتی مهم است که از شرکتکنندهها چطور سؤال شود. مثلا اگر پرسیده شود: «آیا علامت هشدار را دیدی؟» یا «آیا علامت هشداری دیدی؟»، در حالت اول بیشتر پاسخ مثبت میدهند.
2. ادراک نادرست و خاطرات دروغین
پیشنهادها و اطلاعات غلط، هنگامی بر خاطره تأثیر میگذارند که خاطره شکل گرفته است؛ اما گاهی اوقات، مشکل در حالی پیش میآید که رویداد اصلی هنوز در حال دادن است؛ یعنی رمزگذاری آن خاطره در ذهن، نادرست شکل میگیرد و به طور دقیق به خاطر سپرده نمیشود. مثل وقتی که فردی شاهد تصادفی است، اما راننده را به مدت کوتاهی در تاریکی و از فاصله دور میبیند، در حالی که دچار استرس شدیدی است که این استرس، تواناییاش را کاهش میدهد. به وضوح تصور دقیقی از راننده در ذهن او شکل نمیگیرد و هنگامی که لازم باشد مشخصات راننده را توضیح دهد، نمیتواند تمام قسمتهای آن را صحیح و دقیق توضیح دهد و آنچه نتوانسته است به خاطر بسپارد، ممکن است توسط ذهن خود او پر شود.
3. تشابه و خاطرات غلط
همانطور که در طرح DRM توضیح دادیم، تشابه بین چیزها و اشخاص، عامل مهمی برای ایجاد خاطره دروغین است. این ماجرا، خصوصاً در دادگاهها و پروندههای پلیسی همیشه به سادگی ختم نمیشود. در سال 1984 (۱۳۶۳ شمسی)، زنی به نام «جنیفر تامسون» (Jennifer Thompson) تعرض شد. این تجاوز در حالی شکل گرفت که فرد متعرض با چاقو جنیفر را تهدید میکرد و جنیفر با خود قسم خورد تمام تلاشش را بکند چهره وی را به خاطر بسپارد.
جنیفر بعد از حادثه سریع به پلیس مراجعه کرد و هر آنچه از مجرم به خاطر داشت، بازگو کرد. پلیس فهرستی از مظنونین تهیه کرد و جنیفر مردی به نام «رونالد کاتن» (Ronald Cotton) را به عنوان مجرم شناسایی کرد، او مطمئن بود که مردی که شناسایی کرده، دقیقاً همان کسی است که به وی تعرض کرده است.
چندی بعد مردی به نام «بابی پول» (Bobby Poole) به جرم سلسله تعرضهای خشونتآمیز بازداشت شد. بابی پول چهرهای بسیار شبیه به رونالد کاتن داشت تا حدی که پلیس شک کرد شاید گزارش جنیفر تامسون اشتباه باشد، اما جنیفر اصرار کرد که او مطمئن است کسی که او دیده است، کاتن است و نه پول.
ده سال طول کشید تا روشهای آنالیز DNA روی کار آمدند، مشخص شد مجرم اصلی بابی پول بوده و در نهایت بیگناهی رونالد کاتن اثبات شد.
4. خاطرات دروغین و زمان
به عقیده الیزابت لوفتوس، هر چه فاصله زمانی ما با زمان وقوع رویداد بیشتر باشد، احتمال ایجاد خاطره دروغین در مورد آن بیشتر است چرا که جزئیات خاطره گنگتر میشوند.
5. احساسات و هیجانات
احساسات ما میتوانند آنچه را به عنوان خاطره ثبت میکنیم و به یاد میآوریم، همجهت با خود تغییر دهند. برای مثال، فردی که در آستانه طلاق از همسر خود است و به شدت از وی و شرایط دلگیر است، به احتمال بیشتر ممکن است خاطرهای ساختگی، مناسب با ذهنیات خود، در مورد گذشته خود و او بسازد.
6. القا و خاطرات غلط
القا، همانند دریافت اطلاعات غلط، اما فراتر، عمیقتر و ناهشیارانهتر از آن است. برای مثال، در مواردی مثل سوءاستفادههای جنسی، لازم است درمانگران همراه فرد به اتفاقات گذشته وی رجوع کنند. روشهایی که برای کمک به یادآوری استفاده میشود، ممکن است باعث القای خاطرات دروغین شود. مثلاً در پرونده «رامونا و ایزابلا» (Ramona v. Isabella)، در سال 1990 میلادی (۱۳۶۹ شمسی)، ظاهراً دو درمانگر به نامهای «مارش ایزابلا» (Marche Isabella) و «ریچارد رز» (Ricahrd Rose)، به اشتباه این خاطره را به ذهن «هالی رامونا» (Holly Ramona) وارد کردند که توسط پدرش، «گری رامونا» (Gary Ramona)، مورد سوءاستفاده واقع شده است.
هالی قانع شد این اتفاق افتاده است و داروی خوابآور سدیم آمیتال مصرف میکرد تا خاطره را به درستی به یاد آورد. سپس در مقابل مادرش، پدرش گری را متهم به سوءاستفاده از او در سنین 5 تا 18 سالگی کرد و این ماجرا باعث شد تا مادرش از گری رامونا طلاق گرفته و همچنین گری، علاوه بر خانوادهاش (همسر و سه دختر)، کارش را نیز از دست بدهد.
در 1994، گری رامونا، در دادگاه علیه رز و ایزابلا شکایت کرد. هیئت منصفه و روانشناسان حاضر در جمع به نفع او رأی دادند و بیان کردند که درمانگران تحت تأثیر دارو، این خاطره را در ذهن هالی کاشتهاند. گری 500 هزار دلار غرامت دریافت کرد اما همسر او، گفت که همچنان به دختر و درمانگرانش باور دارد و هرگز به زندگی خانوادگی خود باز نگشت.
در روشهایی مثل هیپنوتیزم که فرد وارد خلسه میشود نیز، ممکن است اطلاعاتی وارد ذهن شود که ناخواسته در بازیابی خاطرات و حافظه، وارد شده و خاطرات دروغین ایجاد کنند. در سال 2005 میلادی (۱۳۸۴ شمسی)، «سوزان کلانسی» (Susan Clancy)، روانشناس در دانشگاه هاروارد، پژوهشی ترتیب داد که در آن افرادی را که مدعی بودند توسط فضاییها ربوده شدهاند، بررسی کرد. کلانسی مطرح کرد که این افراد، افرادی با باور قبلی به ماوراءالطبیعه هستند که پیش از اجرای روشهایی مثل هیپنوتیزم خاطره موثق و درستی از ماجرا ندارند اما پس از هیپنوتیزم به وضوح خاطره ربوده شدنشان را بازیابی کرده و شرح میدهند که این نه به علت بازیابی آن خاطرات، بلکه به علت کاشته و تثبیت شدن آنها در ذهن فرد در جریان هیپنوتیزم است.
گرچه که این پژوهش با نقدهایی روبهرو است اما به هر حال کارکرد هیپنوتیزم، هم کاوش خاطرات گذشته و هم ایجاد باورهای جدید در ذهن است که اثبات شده است. حرکتی اتفاقی، کنترل نشده یا اشتباه کافی است تا خاطره دروغینی در ذهن ثبت شود.
7. کمبود خواب و خاطرات دروغین
کمبود خواب باعث کاهش عملکرد مغز و رمزگذاری اشتباهِ خاطره در مغز میشود. تأثیر کمخوابی بر حافظه دروغین، با طرح DRM سنجیده شده است و نشان داده شده کسانی که کمخوابی دارند، بیشتر دچار خاطرات دروغین میشوند. حال که در مورد خواب صحبت میکنیم، خالی از لطف نیست که اشاره کنیم بسیاری از خاطرات کاذبی که ذهن شکل میگیرد، ممکن است خاطراتی باشد که در خواب و رؤیاهای ما رخ داده است.
چه کسانی بیشتر دچار خاطرات دروغین یا غلط میشوند؟
اگر فارغ از اینکه افراد در چه موقعیتهایی دچار حافظه کاذب میشوند (که توضیح دادیم)، برای شما سؤال است که چه کسانی بیشتر دچار خاطرات دروغین میشوند، پاسخ محتمل این است: «افراد خلاق و خیالپرداز». ذهنی که قدرت و توانایی بالایی برای خیالپردازی دارد، میتواند جزئیات زیادی برای خاطرات طرح کند و خاطراتی چنان با جزئیات ایجاد کند که شخص نتواند آن را از واقعیت تفکیک دهد.
پاسخ دیگر، در مورد افرادی است که سابقه حوادث ناگوار با بار احساسی بسیار شدید، همانند تجربه سوءاستفاده جنسی، از دست دادن والدین در تصادف و… در زندگی دارند که اصطلاحاً به آنها «ضربه روانی» (Truma) میگویند [البته Truma ترجمه دقیقی در فارسی ندارد و در واقع حادثهای است که بار روانی بسیار شدید و منفی برای فرد داشته باشد].
همانطور که پیشتر گفته شد، خلق منفی بیش از خلق مثبت یا خنثی باعث ساخت خاطره دروغین میشود و افرادی که دچار «ضربه روانی» شدهاند، یا سابقه افسردگی و اضطراب شدید دارند، به علت هیجانات و احساسات منفی خود، بیشتر مستعد ایجاد خاطره دروغین هستند. خصوصاً این افراد ممکن است خاطره خود را در مورد اتفاق ناگواری که به مثابه «ضربه روانی» است و یا افرادی که در آن دخیل بودهاند، تغییر دهند.
مثال خوبش در مجموعه شرلوک هولمز محصول 2012 نمایش داده شده است، در این مجموعه، دوست صمیمی شرلوک در کودکی وی کشته شده است، اما این ماجرا آنچنان برای شرلوک سنگین است که تا بزرگسالی خود، خاطره را برای خود به این صورت تغییر داده که این اتفاق بد، نه در مورد دوست صمیمی وی، بلکه در مورد سگ خانگی محبوب وی رخ داده است تا بار روانی منفی کمتری برای او داشته باشد.
افراد مبتلا به «اختلال وسواس فکری-عملی» (Obsessive-Compulsive Disorder) یا OCD نیز مستعد ابتلا به حافظه دروغین هستند، چرا که بسیاری اوقات ضعف حافظه دارند و یا به خاطرات خود اعتماد ندارند. برای مثال درب خانه را بستهاند اما نمیتوانند به این فکر خود اعتماد کنند، درب خانه را در خاطره دروغین خود باز تصور میکنند و از میان خیابان برای بستن آن، با اضطراب به خانه برمیگردند. این اتفاق به ندرت نمیافتد و ممکن است بارها و بارها به طور متوالی این کار را تکرار کنند.
همچنین افرادی که تحت فشار اجتماعی هستند، با احتمال بالاتری ممکن است خاطراتی دروغین با دریافت اطلاعات غلط از منبع قدرتمند اجتماعی شکل بدهند، برای مثال، در فرایند بازجویی اگر پلیس به فرد میگوید او قتلی را انجام داده، افرادی که از قشر کمسواد و یا ضعیف اجتماعی هستند، بیش از افراد تحصیلکرده و یا در قشر متوسط و یا مرفه اجتماعی، ممکن است جرم را تحت فشار بازجویی بپذیرند (در مطالعهای 70% مردم که از قشر پایین جامعه نبودند نیز، قانع شدند مجرماند).
به جز این عوامل، به طور کل با افزایش سن، میزان ساخت خاطره دروغین بالاتر میرود. ذهن افراد سالخورده بیش از جوانان و کودکان، خاطره دروغین ایجاد میکند. اعتقاد فرد نسبت به حافظه خود نیز مهم است، کسی که فکر میکند ممکن نیست در حافظه اشتباه کند، احتمال زیاد وقتی با مورد گنگی مواجه شود، حفرههای خالی را با خاطرات دروغین پر میکند.
دیدگاه