امروز: شنبه, ۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ برابر با ۱۷ شوّال ۱۴۴۵ قمری و ۲۷ آوریل ۲۰۲۴ میلادی
کد خبر: 288003
۱۰۶
۱
۰
نسخه چاپی

مهمترین سوال زندگی؛ مهم ترین سوال زندگی شما

همه چیزهایی را می خواهند که حس خوبی داشته باشند. همه می خواهند زندگی بی دغدغه، شاد و آسانی داشته باشند، عاشق شوند و رابطه جنسی و روابط شگفت انگیزی داشته باشند، بی نقص به نظر برسند و پول در بیاورند، محبوب و مورد احترام و تحسین باشند.

همه اینها را دوست دارند - دوست داشتن آنها آسان است.

اگر از شما بپرسم از زندگی چه می خواهید؟ شما چیزی شبیه این می گویید: من می خواهم شاد باشم و خانواده ای عالی و شغلی که دوست دارم را داشته باشم. این جواب بسیار فراگیر است. اما اینها هیچ معنایی  ندارند.

یک سوال جالب تر - سوالی که شاید قبلاً هرگز به آن فکر نکرده اید - این است که چه دردی را در زندگی خود می خواهید؟ برای چه چیزی حاضرید مبارزه کنید؟ زیرا به نظر می‌رسد که این عامل در چگونگی پیشرفت زندگی ما تعیین کننده تر باشد.

مهمترین سوال زندگی؛ مهم ترین سوال زندگی شما

چه دردی تو زندگیت میخوای؟ برای چه چیزی حاضرید مبارزه کنید؟

همه می‌خواهند یک شغل شگفت‌انگیز و استقلال مالی داشته باشند، اما همه نمی‌خواهند در هفته‌های کاری 60 ساعته، رفت‌وآمدهای طولانی، و کاغذبازی‌های مشمئزکننده، برای عبور از سلسله‌مراتب خودسرانه شرکت‌ها و محدودیت‌های بی‌نظیر یک جهنم بی‌نهایت اتاقک رنج ببرند. مردم می خواهند بدون ریسک، بدون فداکاری، بدون رضایت دیرهنگام لازم برای جمع آوری ثروت، ثروتمند شوند.

همه می‌خواهند رابطه جنسی عالی و رابطه‌ای عالی داشته باشند، اما همه حاضر نیستند برای رسیدن به این هدف، گفتگوهای سخت، سکوت‌های ناخوشایند، احساسات آسیب‌دیده و روان‌درام‌های عاطفی را پشت سر بگذارند.

آنها درد را یک چیز منفی عینی می دانند که باید به هر قیمتی از آن اجتناب کرد، در حالی که واقعیت بسیار ظریف تر است. همه ما قادریم - و مسئول آن هستیم - برای درد خود معنا قائل شویم، و این در واقع می تواند به زندگی ما هدف بدهد. اما اکثر مردم این را درک نمی کنند.

شادی نیاز به مبارزه دارد. مثبت، عارضه جانبی رسیدگی به امور منفی است. شما فقط می توانید برای مدت طولانی از تجربیات منفی اجتناب کنید، قبل از اینکه آنها دوباره خروشان به زندگی باز گردند.

در هسته همه رفتارهای انسان، نیازهای ما کم و بیش مشابه هستند. مدیریت تجربه مثبت آسان است. این یک تجربه منفی است که همه ما به اشکال مختلف با آن دست و پنجه نرم می کنیم. بنابراین، آنچه از زندگی به دست می آوریم با احساسات خوب و مثبتی که می خواهیم تعیین نمی شود، بلکه با احساسات بد و منفی که مایل و قادر به حفظ آن هستیم تا به آن احساسات خوب برسیم تعیین می شود.

مردم اندام شگفت انگیزی می خواهند. اما تا زمانی که از درد و استرس جسمانی ناشی از زندگی ساعت به ساعت در سالن ورزشی قدردانی نکنید، عاشق محاسبه و تنظیم غذایی باشید که می خورید، و زندگی خود را در قسمت های کوچک بشقاب برنامه ریزی کنید به احساس خوب یک اندام ایده آل نمی رسید.

مردم می خواهند کسب و کار خود را راه اندازی کنند یا از نظر مالی مستقل شوند. اما شما به یک کارآفرین موفق تبدیل نمی‌شوید مگر اینکه راهی برای قدردانی از ریسک، عدم اطمینان، شکست‌های مکرر و ساعت‌های دیوانه‌وار کار روی چیزی پیدا کنید که نمی‌دانید موفق خواهد بود یا خیر.

مردم یک شریک، یک همسر می خواهند. اما بدون قدردانی از آشفتگی عاطفی ناشی از طرد شدن، ایجاد تنش جنسی که هرگز رها نمی‌شود و خیره به تلفنی که هرگز زنگ نمی‌خورد، در نهایت شخص شگفت‌انگیز را جذب نمی‌کنید. این بخشی از بازی عشق است. اگر بازی نکنید نمی توانید برنده شوید.

مهمترین سوال زندگی

آنچه موفقیت شما را تعیین می کند این نیست که "از چه چیزی می خواهید لذت ببرید؟" سوال این است که "چه دردی را می خواهید تحمل کنید؟" کیفیت زندگی شما با کیفیت تجربیات مثبت شما تعیین نمی شود، بلکه کیفیت تجربیات منفی شما تعیین می شود. خوب شدن در مواجهه با تجربیات منفی یعنی خوب شدن در کنار آمدن با زندگی.

توصیه های بیهوده زیادی وجود دارد که می گوید: "فقط باید به اندازه کافی آن را بخواهی!"

هر کسی چیزی می خواهد و همه به اندازه کافی چیزی می خواهند. اما آنها از آنچه می خواهند یا بهتر است بگوییم به اندازه کافی چه می خواهند آگاه نیستند.

زیرا اگر در زندگی منافع چیزی را می خواهید، باید هزینه های آن را نیز بخواهید. اگر بدن زیبا را می خواهید، باید عرق، درد، صبح های زود و گرسنگی را بخواهید. اگر کسب و کار موفق می‌خواهید، باید کار تا آخر شب، حرکات تجاری پرخطر و احتمال عصبانی کردن یک نفر یا ده هزار نفر را نیز بخواهید.

اگر متوجه می‌شوید که ماه به ماه، سال به سال چیزی را می‌خواهید، اما هیچ اتفاقی نمی‌افتد و هرگز به آن نزدیک‌تر نمی‌شوید، شاید آن چیزی که واقعاً می‌خواهید یک خیال، یک ایده‌آل‌سازی، یک تصویر، یک وعده دروغ باشد. شاید آنچه می خواهید آن چیزی نباشد که می خواهید - فقط از خواستن لذت می برید. شاید واقعاً اصلاً آن را نمی خواهید.

سوال درباره سختی اهمیت دارد. لذت سوال آسانی است و تقریباً همه ما به آن پاسخ های مشابهی داریم. سوال جالب تر درد است. این سوالی است که می تواند زندگی شما را تغییر دهد. این چیزی است که من و تو را می سازد. این چیزی است که ما را تعریف می کند و از هم جدا می کند و در نهایت ما را به هم نزدیک می کند.

اینکه شما چه کسی هستید با ارزش هایی مشخص می شود که مایلید برای آن مبارزه کنید. افرادی که از مبارزه در باشگاه لذت می برند، آنهایی هستند که به تناسب اندام می رسند. افرادی که از هفته های کاری طولانی شرکت لذت می برند، کسانی هستند که از نردبان موفقیت شرکت بالا می روند.

افرادی که از استرس ها و عدم اطمینانی زندگی یک هنرمند گرسنه لذت می برند، در نهایت کسانی هستند که آن را زندگی می کنند و آن را می سازند. این فراخوانی برای اراده یا سختی نیست.

این ساده ترین و اساسی ترین جزء زندگی است: مبارزات ما موفقیت های ما را تعیین می کند. پس ای دوست، مبارزاتت را عاقلانه انتخاب کن.

  • منبع
  • حقوق نیوز

دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید