امروز: جمعه, ۰۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ برابر با ۱۶ شوّال ۱۴۴۵ قمری و ۲۶ آوریل ۲۰۲۴ میلادی
کد خبر: 283425
۳۰۵
۱
۰
نسخه چاپی

شرلی جکسون و آثار تاثیرگذارش

شرلی زود از دنیا رفت، اما آثار بسیاری بر جا گذاشت. او شایستهٔ توجه بیشتری است. جامعه ادبی مردسالار برچسب‌های مختلفی به او می‌زد. اما داستان‌های هولناک او بسیار مرتبط با روز بود.

شرلی جکسون

بعضی‌ها شرلی جکسون را جادوگر می‌دانستند، بعضی‌ها هم او را فقط یک الکلی معرفی می‌کردند. اما امروز خیلی‌ها هنوز او را بزرگ‌ترین نویسندهٔ ژانر وحشت در قرن بیستم می‌خوانند.

جامعهٔ ادبی مردسالار برچسب‌های مختلفی به او می‌زد: کدبانوی امّل، خل وضع، و نویسندهٔ زرد. به رغم خلق داستان‌های هولناکِ گوتیکِ مرتبط با روز، برای دهه‌ها کسی به او توجه نکرد. شرلی زود از دنیا رفت، در ۴۸ سالگی، اما آثار بسیاری بر جا گذاشت و به اذعان دبیرانِ نیویورکر، جنجالی‌ترین داستانی که این مجله در تاریخ خود منتشر کرده را او قلم زده است. جکسون شایستهٔ توجه بیشتری است. می‌گویند او با جارو می‌نوشت نه با قلم.

اگر می‌خواهید بدانید که آثار او را از کجا شروع کنید، این مطالعهٔ راهنما در انتخاب کارهای او به شما کمک خواهد کرد.

‌حکایات تاریک، ۲۰۱۶

حکایات تاریک مجموعه‌ای از ۱۷ داستان کوتاه جکسون است، که در قالب یک اثر کلاسیک مدرن و شیک منتشر شده است، اما فریب ظاهر آراستهٔ کتاب را نخورید؛ داخل آن برخی از هراس‌انگیزترین و اضطراب‌آورترین داستان‌های خانوادگی بحران‌آلود که ممکن است گیرتان بیاید را پیدا می‌کنید. از اداره گرفته تا سینک ظرفشویی، جکسون بی‌روح‌ترین جاهای زندگی روزمره را به محل وحشت بدل می‌کند. خواننده، مثل خیلی از آثار او، بین نارضایی شخصی او از نقش کدبانوی خانه و ماجراهای مخوفِ نهفته در زیر نقاب زندگی پر زرق و برق شهری رابطه‌ای پیدا می‌کند.

قرعه‌کشی و داستان‌های دیگر، ۲۰۰۹

اگر حکایات تاریک اشتهای شما را تحریک کرد، می‌توانید سراغ قرعه‌کشی بروید؛ داستان تکان‌دهنده‌ای که جکسون ابتدا برای نیویورکر نوشت و در سال ۱۹۴۸ در مجله منتشر شد. کار سختی است که اگر بدون تعریف کردن مقداری از این داستان کم‌حجم، تنش عمیقی که بعد از انتشار آن شکل گرفت را توضیح داد ‌ــ‌ تا ماه‌ها بعد از انتشار اولیهٔ آن، جکسون با طیف مختلفی از واکنش‌ها سر و کله می‌زد. مکان ماجرا که در روستایی کوچک رخ می‌دهد، شباهت‌های زیادی با روستایی در بنینگتون در ایالت ورمونت آمریکا دارد؛ جایی که جکسون در پی ازدواج ناخوشایندش در آن ساکن شد. این داستانِ رسوم وحشتناکی است که به دست مردم محلی با بی‌تفاوتی تمام انجام می‌شود.

شرلی جکسون

خانهٔ جن‌زده، ۱۹۵۹

این داستانِ گروهی‌ست که تابستان را در عمارتی اعیانی سپری می‌کنند تا معلوم کنند که آیا فعالیت‌های ماوراءالطبیعی در آن‌جا اتفاق می‌افتد یا نه. کارشناس امور خفیه، دکتر مونتاگیو، و همراهانش خیل زود متوجه وقایعی بسیار فراتر از ادراکات انسانی می‌شوند؛ همان‌طور که سرایدارهای پرشکیبِ عمارت گواهی داده بودند. از اشباح تا راویانِ مشکوک، جکسون با مرزهای واقعیت بازی می‌کند؛ در ادامه متوجه می‌شویم که الِنور، فرد منزوی گروه، خیلی از وقایع را تصور می‌کند. رمان سرشار است از تنگناهراسی و تعلیق، و تاریکترین گوشه‌های تخیل جکسون را برای ما آشکا می‌کند.

‌‌ما همیشه قلعه‌نشین بودیم، ۱۹۶۲

خود جکسون از اضطراب شدید و حملات وحشت رنج می‌برد، همین‌طور از برون‌هراسی (آگروفوبیا)، و عده‌ای معتقدند که فضای تاریک و خفه‌کنندهٔ داستان‌های او رابطهٔ مستقیم با انزوای او از جهان بیرون داشته است. اگر این صحت داشته باشد، هنگام نوشتن این داستان، او باید درون‌گراترین دوران خود را سپری می‌کرده باشد؛ داستانی که در یک خانه روستایی بیرون یک دهکده رخ می‌دهد؛ اگر گفتید کجا؟ در ورمونت.

این کتاب که تا سال‌ها آن را بهترین اثر او می‌دانستند، داستانی‌ست اسرارآمیز و مخوف در خانه‌ای بسته با طعم جادو و خرافات، که ماجرای یک عمو و دو برادرزاده را دنبال می‌کند که به‌مرور اسرار تاریک خانوادهٔ‌شان برملا می‌شود.

لانه پرنده، ۱۹۵۴

گفته شده یکی از دلایل بی‌توجهی طولانی نسبت به جکسون، تعداد قهرمانان زن در آثار اوست. این‌جا هم دوباره ما زنی را با یک دیدگاه احتمالا مغشوش از جهان اطرافش دنبال می‌کنیم.

این بار اختلال چندشخصیتی است که ادراک او را زیر سوال می‌برد. این فقط سومین رمان جکسون است، اما می‌توان بروز و ظهور مضامین آثار بعدی او را حس کرد، که احساساتی چون دگربودگی، تحریف واقعیت، تنگناهراسی و رام‌شدگی را کاوش می‌کند.

  • منبع
  • نبشت

دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید