تئوری دومینو، از دیدگاه سیاسی، بدان معناست که یک کشور به حوادث و رخدادهایی که در کشور همسایه اتفاق میافتد، واکنش نشان میدهد. از این تئوری برای توضیح وقایعی مانند گسترش کمونیسم در سراسر جهان، بهار عربی، سرکوب گروههای افراطی بعد از حملات ۱۱ سپتامبر و... استفاده میشود.
تئوری دومینو
کلمه دومینو به یک کاشی که به دو مربع تقسیم شده است، اشاره میکند. هر یک از این مربعها صفر تا ۶ نقطه دارد. از این کاشیها در بازی دومینو استفاده میشود. هنگامی که آنها در یک وضعیت عمودی در مجاورت هم قرار داده شوند، هول دادن یکی به سمت دیگری موجب میشود که به طور یکسان روی یکدیگر بیفتند.
دومینو در واقع سقوط رشته ای از دومینوهاست که در وضعیتی آرام، ناپایدار و متقارن قرار گرفته اند و به عکس العمل آنها و به آشفتگی موجود بستگی دارد.
تئوری دومینو یک اصطلاح سیاسی است که در میانه قرن بیستم برای توضیح گسترش کمونیسم در سراسر جهان به کار گرفته شد و در موقعیتهای دیگری نیز کارکرد دارد.
تئوری دومینو بر این باور بود که زمانی که یک کشور در منطقهای از جهان تحت نفوذ کمونیسم قرار میگیرد کشورهای اطراف هم مانند ویژگی دومینو آن را دنبال میکنند. تئوری دومینو در طول جنگ سرد به منظور توجیه نیاز به مداخله آمریکا در سراسر جهان و محقق شدن این امر با مدیریت ایالات متحده بهطور مستمر به کار بسته شد
در واکنش به موج کمونیستی که منطقه هندوچین را در بر گرفته بود، از این تئوری برای توجیه اقدامات دولت ایالات متحده استفاده شد. تهدید اشاعه کمونیسم باعث شد نظریه دومینو را دوایت آیزنهاور رییس جمهوری پیشین آمریكا در گرماگرم جنگ سرد سال های دهه 1950 میلادی برای توصیف گسترش كمونیسم ترویج کند.
اندیشهای که آیزنهاور، رئیسجمهور وقت امریکا، در ۱۹۵۴ رایج کرد مبنی بر این که اگر کشوری تحت حاکمیت کمونیسم درآید، کشورهای همسایه نیز احتمالاً به کمونیسم تن در میدهند نظریۀ دومینو نامیده می شود.
آیزنهاور می گفت: گسترش كمونیسم مثل بازی دومینو می ماند؛ مهره اول كه بیفتد با اطمینان می توانی شاهد افتادن سریع مهره آخر هم باشی.
او معتقد بود كه فروپاشی یك حكومت می تواند تاثیر بسزایی در سرنوشت دیگر كشورهای منطقه داشته باشد.
تئوری دومینو و گسترش کمونیسم
شکست فرانسه در هندوچین توسط نیروهای کمونیستی در سال ۱۹۴۵ آنها را مجبور به عقبنشینی کرد و منطقه به چهار بخش تقسیم شد. این مناطق، به ویژه در ویتنام، هنوز محل فعالیتهایی بود که در حمایت از کمونیسم صورت میگرفت.
هراس اصلی از این بود که به محض پیروزی کمونیسم در این منطقه، متحدان آمریکا مانند استرالیا، نیوزیلند، تایوان، ژاپن و فیلیپین نیز به سوی کمونیسم بروند.
جاناف کندی، سال ۱۹۶۰، در مسائل ویتنام دخالت کرد تا از درآمیختن ویتنام جنوبی با شمال کمونیستی جلوگیری کند. این مبارزه به یک جنگ تمامعیار نظامی تبدیل شد که سال ۱۹۷۵ پس از عقبنشینی ایالات متحده و فروپاشی ویتنام جنوبی توسط ویتنام شمالی به پایان رسید؛ ویتنام جنوبی در نهایت زیر پرچم کمونیسم رفت.
کشورهای همسایه از جمله لائوس و کامبوج به سرعت تحت تاثیر فرایند دومینویی قرار گرفتند. با وجود این، دومینوی کمونیستی در کشورهایی مانند اندونزی و فیلیپین موفق نشد، زیرا تلاش کمونیستها در آن زمان بر ویتنام متمرکز شده بود. سیا با برکنار کردن سوکارنو، رئیسجمهور اندونزی، به صورت فعالانهای در تضعیف نفوذ کمونیستها در اندونزی ایفای نقش کرد.
اثر دومینویی همچنین در آمریکای جنوبی، آفریقا و آسیای مرکزی، به عبارت دقیقتر افغانستان، تجربه شد. در آمریکای جنوبی، طرفداران کمونیست پیرو ارنستو چهگوارا بودند. کوبا، حتی پس از مرگ چهگوارا در بولیوی، از جنبشهای کمونیستی حمایت کرد. سیا تلاش زیادی کرد تا این جنبشها را به واسطه کودتا و انقلاب در شیلی و دیگر کشورها تضعیف کند. شکست خلیج خوکها در سال ۱۹۶۲ عزم سیا را جزم کرد تا نفوذ کمونیستها را متوقف کند.
در برخی کشورهای آمریکای جنوبی، مداخله مستقیم نظامی از جانب آمریکا صورت گرفت. دولت ریگان در سال ۱۹۸۳ به گرنادا حمله کرد و به جنبشهای چپگرا در آمریکای مرکزی یاری رساند. ریگان همچنین در پاسخ به تهاجم اتحاد جماهیر شوروی که به دولت کمونیستی کمک میکرد، مقاومت افغانها در افغانستان را حمایت مالی میکرد. همچنین برای جنبشهای ضدکمونیستی در آنگولا و کامبوج بودجهای در نظر گرفته شده بود. مبارزه برای استقلال در آفریقا، به ویژه نزاعهای خشونتبار در رودزیا و موزامبیک، نمونهای از اثر دومینو هستند. رژیم رودزی که توسط ایان اسمیت رهبری میشد با نیروهای چریکی که توسط اتحاد جماهیر شوروی مسلح شده بودند مواجه شد. در موزامبیک، پرتغالیها در حال مبارزه با جبهه آزادیبخش موزامبیک بودند که توسط اتحاد جماهیر شوروی تامین مالی میشد. علاوه بر این، استقرار رژیمهای کمونیستی در آفریقا مانند تانزانیا، از نمونههای بارز تاثیر دومینویی بود. رژیم کمونیستی تقریباً در کنگو نیز در حال استقرار بود تا اینکه مداخله سیا موجب سقوط لومومبا شد.
نمونههای امروزین تئوری دومینو
نظریه دومینو در سال 2003 میلادی و به هنگام حمله نیروهای غربی به سركردگی آمریكا به عراق تعریف تازه ای پیدا كرد. به عبارت دیگر، متفكران غربی نظریه دومینوی دموكراتیك یا 'نظریه دومینوی وارونه را مطرح كردند.
بر اساس این نظریه تازه، غرب اندیشید كه با ایجاد دموكراسی غربی در یك كشور می توان شاهد گسترش دموكراسی در كشورهای دیگر به شیوه ای زنجیروار بود.
با این همه، نظریه دومینوی دموكراتیك كه غرب با اثبات آن در اندیشه ایجاد زنجیره ای از دموكراسی های غربی است، در خاورمیانه به هزیمت نشسته است. چرا كه برای مثال مداخله نظامی غرب در عراق كه به نام دموكراسی صورت گرفت، نتوانست سبب شود موجی از دموكراسی خواهی منظور نظر غرب در منطقه به راه بیفتد و هیچ كشوری تحت تاثیر این به اصطلاح اثر دومینوی دموكراتیك سقوط نكرد.
بهار عربی نیز یکی از نمونههای تاثیر دومینویی قلمداد میشود. تاثیر سرنگونی رژیم دیکتاتوری تونس در سال ۲۰۱۱ به واسطه تظاهرات و اعتراضات به سرعت در شمال آفریقا و خاورمیانه گسترش یافت. خیلی زود رژیمهای مصر و لیبی سقوط کردند و حکومتهای کشورهای عربی در معرض سرنگونی قرار گرفتند. سوریه هنوز درگیر جنگ داخلی است و کشورهای سراسر جهان، برای جلوگیری از قیامهایی از جنس بهار عربی، ناگزیر از انجام اصلاحات اجتماعی شدهاند.
حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر، تاثیر دومینویی در سراسر جهان پدید آورد که در راستای آن فرودگاههای بینالمللی در سراسر جهان اقدامات احتیاطی را لحاظ کردند. این اتفاق بعد از آن رخ داد که مشخص شد هواپیماربایان میتوانند به وسیله چاقو کنترل هواپیماها را در دست گیرند. دولتها نیز تروریسم را جدی گرفتند و سرکوب گروههای افراطی آغاز شد. امروزه تهدید تروریسم، با وجود گروه رادیکالیای به نام داعش در اروپا که گاه و بیگاه حملاتی را ترتیب میدهد، هنوز احساس میشود. در دنیای کنونی، هر حملهای که رخ میدهد، تاثیر دومینویی گشتهای شدیدتر امنیتی در اروپا را در پی دارد.
شیوع بیماری همهگیری مانند ابولا، در آفریقا و تمام دنیا تاثیر دومینویی به همراه داشت. این مساله به غربالگری شدید در فرودگاههای سراسر جهان برای مسافران غرب آفریقا منجر شد. میتوان گفت این اقدامات مشابه تلاشهایی است که طی دهه ۸۰ برای گسترش آگاهی درباره ایدز و ویروس اچآیوی صورت گرفت.
دیدگاه