نام اصلی کولوسئوم، آمفی تئاتر فلاویان بوده که آن را از امپراطور سلسلهی فلاویان گرفته است. کولوسئوم یکی از برترین جاذبههای گردشگری جهان در ایتالیا و بزرگترین تماشاخانه در رم است. این بنا دارای معماری، مهندسی و همچنین گذشتهی بسیار شگفتانگیزی است که اکنون آن را به نمادی برای کشور ایتالیا و رم مبدل کرده است. تماشاخانه کولوسئوم شاهد اعدامها و نبردهای خونین گلادیاتورها با یکدیگر و یا با حیوانات وحشی بوده است تا باعث سرگرمی تماشاچیها، امپراطور و اشرفایان باشد.
کولوسئوم یا آمفیتئاتر فلاویان
کولوسئوم که با نام آمفیتئاتر فلاویان (Flavian) نیز شناخته میشود، بنایی باستانی در مرکز شهر رم ایتالیاست؛ شهری که در آن زمان با نام روم شناخته میشد و این روزها با نام روم باستان از آن یاد می شود. این سازه بزرگترین تماشاخانه روم باستان بوده و با ظرفیت 50 تا 80 هزار تماشاگر یکی از بزرگترین آمفیتئاترهای کهن جهان نیز به شمار میرود.
این تماشاخانه در حدود سال 80 یا 81 میلادی افتتاح شد. کولوسئوم به عنوان محلی برای نبرد گلادیاتورها با حیوانات وحشی، اجرای نمایش نبردهای دریایی، اجرای احکام اعدام، نمایشهای درام بر اساس اساطیر باستانی و ... مورد استفاده قرار گرفت و به مکانی برای اقامت، کارگاه، اجرای دستورات مذهبی، زیارتگاه مسیحیان و ... نیز تبدیل شد؛ اما همچنان نامش به خاطر نبرد گلادیاتورها بر سر زبانها ماند.
این بنای باشکوه زیر نظر امپراطوری به نام «تیتوس فلاویوس وسپاسیانوس» در سال ۷۲ میلادی در قسمت شرقی رم ساخته و هشت سال بعد، در زمان امپراطوری جانشین و پسر بزرگ او «تیتوس فلاویوس سابینوس وسپاسیانوس» ساخت آن کامل شد.
ساخت کولوسئوم تنها 10 سال به طول انجامید. ساخت این سازه ی شگفت انگیز در سال 70 میلادی آغاز و در سال 80 میلادی به پایان رسید و در این مدت 60000 برده ی یهودی به کار گرفته شدند.
محبوب ترین بنای رومی به سه دلیل ساخته شد. اول از همه اینکه این بنا هدیه ای بود از طرف سلسله ی فلاویان به شهروندان رومی تا محبوبیت آنها را در بین مردم افزایش دهد. دوم اینکه کولوسئوم مکانی بود که برای میزبانی شکل های مختلف سرگرمی ساخته شده بود و در نهایت این بنا برای به نمایش گذاشتن تکنیک های مهندسی رومی به جهانیان ساخته شد.
معماری کولوسئوم
کولوسئوم توسط یک طراح یا معمار برجسته طراحی نشده است. در دوران قرون وسطی بر این باور بودند که این بنا توسط شاعر روم باستان ویرژیل طراحی شده است، اما امروز ما می دانیم که ویرژیل خیلی قبل از آنکه کولوسئوم قابل تصور باشد از دنیا رفته بود.
آمفیتئاتر عظیم کولوسئوم در محل یک دریاچهی مصنوعی بنا شد. این دریاچه به همراه خانهی طلایی یا دوموس اوریا (Domus Aurea) و مجسمهی کلوسئوس در نزدیکی آن، بخشی از گردشگاه بزرگ نرون (Nero) در مرکز روم بود. از وجود این دریاچه بارها برای ساخت فونداسیون بنا استفاده شد.
فونداسیون از ستونهایی از جنس سنگ تراورتن ساخته شده بود که در حلقههای بتونی متوالی قرار میگرفتند. کانالهایی، فونداسیون را بهمنظور جریان یافتن آب زیرزمینی قطع میکردند زیرا در غیر این صورت، سیل این ناحیه را فرامیگرفت.
کولوسئوم ساختمانی بیضی شکل است. طول آن ۱۸۹ متر، عرض ۱۵۶ متر و دارای ارتفاع ۴۸ متر است. مساحت بیضی پایه آن نیز چیزی حدود بیست و چهار هزار متر مربع است.
این بنا دارای ۸۰ ورودی است و ظرفیت پنجاه هزار جمعیت را در خود داشته است.
زیر کولوسئوم مکانی به نام هیپوجئوم (به معنای زیرزمین) وجود داشته که شامل دو طبقه از شبکه ی تونل ها و 32 آغل برای حیوانات بوده است. هیپوجئوم همچنین دارای 80 کانال عمودی بوده که امکان دسترسی سریع به میدان کولوسئوم را فراهم می کردند.
کارشناسان در یک آزمایش و بررسی منحصر به فرد متوجه شدند بتن باستانی به کار رفته در ساخت این بنا عامل اصلی مقاومت آن در طول قرنها بوده است.
تخمین زده می شود که حدود 100000 متر مکعب مرمر در ساخت کولوسئوم استفاده شده باشد.
کولوسئوم از چهار طبقه تشکیل شده بود که طبقهی بالایی آن شامل صندلیهایی برای زنان و طبقات فرودست جامعه میشد. پایینترین طبقه به شهروندان برجستهی روم تعلق داشت. در زیرزمین آن، اتاقهایی با دستگاههای مکانیکی و قفسهایی برای نگهداری حیوانات وحشی وجود داشت. قفسها میتوانستند (بهوسیلهی دستگاه مکانیکی) به بالا حرکت کنند که باعث میشد حیوانات در میانهی میدان نبرد ظاهر شوند.
در این میدان سی و شش در به عنوان تله برای برنامهها و جلوههای ویژه طراحی شده است.
کولوسئوم با سایبان بزرگی به نام «ولریوم» پوشیده میشد. این سایبان، تماشاچیان را از نور خورشید محافظت میکرد. ولریوم به دیرکهای بزرگی در بالای کولوسئوم متصل و با طنابهای پهنی به زمین محکم میشد. برای نصب این سایبان، تیمی متشکل از هزار مرد لازم بود.
کارکردهای کولوسئوم
امپراطور از کولوسئوم استفاده میکرد تا مردم را با برگزاری رقابتهای رایگان سرگرم کند. این رقابتها نماد قدرت و اعتبار به شمار میرفت و راهی برای افزایش محبوبیت او در نزد مردم بود.
کولوسئوم برای مسابقات گلادیاتوری و نمایش های عمومی مانند شکار حیوانات، نبردهای دریایی ساختگی، بازسازی نبردهای مشهور، اعدام و نمایش های درام استفاده می شد.
تمام افراد رومی میتوانستند به صورت رایگان برای تماشای برنامهها به اینجا بیایند. در زمان برنامه به تماشاچیها غذا و خوراکی داده میشد.
برخی مسابقات در اینجا به صد روز نیز کشیده می شد.
آخرین نبردهای گلادیاتورها به سال ۴۳۵ میلادی و همچنین آخرین شکار حیوانها به سال ۵۲۳ میلادی بازمیگردد. این توقف به دلیل هزینههای بالا برای فراهم کردن و نگهداری حیوانات و گلادیاتورها بوده است.
گلادیاتورها همانطور که در میدان جنگ مورد تحسین قرار میگرفتند، در دنیای رومیها از حقوق شهروندی و امتیازات یک فرد در جامعه محروم بودند.
در جشنوارهی گشایش این آمفیتئاتر عظیم که ۱۰۰ روز به طول انجامید، بیش از ۵۰۰۰ حیوان وحشی کشته شدند. یکی از آمارهای کشتهشدگان کلوسئوم مربوط به فستیوالی است که در سال ۲۴۰ بعد از میلاد برگزار شد. برای این جشن تعداد کشتهشدگان به این شرح آمده است: ۲۰۰۰ گلادیاتور، ۷۰ قلاده شیر، ۴۰ اسب وحشی، ۳۰ فیل، ۳۰ قلاده یوزپلنگ، ۲۰ الاغ وحشی، ۱۹ زرافه، ۱۰ گوزن شمالی، ۱۰ کفتار، ۱۰ ببر، ۱ اسب آبی و ۱ کرگدن.
طی مبارزات و مسابقات شکار در کولوسئوم جمعیت شیر، پلنگ و ببر به طور قابل ملاحظه ای در جهان کاهش پیدا کرد. برخی بر این باورند که رومی ها حیات وحش شمال آفریقا و کل منطقه ی مدیترانه را نابود کرده و بعضی از گونه های حیوانات را به طور کامل از نقشه ی دنیا محو نمودند!!
جنگهای گلادیاتوری در سال ۴۰۷ توسط امپراطوری مسیحی هونوریوس (Honorius) غیر قانونی و جنگ با حیوانات وحشی نیز در سال ۵۲۳ غدغن اعلام شد و این پهنه دیگر مورد استفاده قرار نگرفت.
نبرد گلادیاتورها در کولوسئوم
کولوسئوم شهرتش را مدیون میزبانی از نبردهای گلادیاتورها بود که یکی از برترین سرگرمیهای آن دوران محسوب میشد و به طور میانگین 65000 مخاطب را به کولوسئوم میکشاند. گلادیاتورها افرادی بودند که به عنوان شجاعترین انسانهای دوران باستان شناخته میشدند و برای اثبات قدرت و شجاعت خود با حیوانات وحشی و درنده مانند پلنگ، شیر، ببر، خرس، فیل و... میجنگیدند؛ نبردهایی خونین و مرگبار که مردم از دیدن آنها لذت میبردند و غرق هیجان میشدند.
گلادیاتورها از مرد و زن و در دو دسته بودند؛ بردگان و افراد داوطلب. بردگان ارزشی برای مردم نداشتند و حتی تماشای مرگشان لذتبخش بود و داوطلبها هم در ازای این نبرد خونین پول خوبی به جیب میزدند. آنها حق داشتند از سلاحهای گوناگون مانند شمشیر، نیزه، نیزه سه شاخه و تور در این نبرد استفاده کنند.
گلادیاتورها پیش از ورود به نبرد، با ارابه رژه میرفتند و یک نوازنده ترامپت همراه آنها بود. آنها دور میدان نبرد، دور میزدند و وقتی به جلوی امپراتور میرسیدند فریاد میزدند: «سلام امپراتور، کسی که به استقبال مرگ میرود به شما سلام می کند». گاهی دوئلهای فرمالیته و نمایشی پیش از نبرد برگزار میشد که بیشتر در میان زنان، کوتولهها و معلولان با اسلحههای چوبی اتفاق میافتاد. اگر فردی میخواست شکست خود را اعلام کند انگشت دست چپش را بالا میبرد و گاهی با فریاد خود را مستحق مرگ میدانست.
دیدگاه