امروز: شنبه, ۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ برابر با ۱۷ شوّال ۱۴۴۵ قمری و ۲۷ آوریل ۲۰۲۴ میلادی
کد خبر: 286366
۶۰۶
۱
۰
نسخه چاپی

یادگیری مکانیزم‌ های دفاعی روان کودکان با ملانی کلین

یادگیری مکانیزم‌ های دفاعی روان کودکان با ملانی کلین

ملانی کلین معتقد بود کودکان از همان اوایل طفولیت، برای محافظت از خود (ایگو) در برابر اضطرابی که خیال های ویرانگرانه خودشان آن را بر می انگیزند، چند مکانیزم دفاعی روان را اختیار می کنند. این احساس های ویرانگرانه شدید از اضطراب های دهانی-سادیستی مربوط به پستان ناشی می شوند.

پستان مخوف ویرانگر از یک سو و پستان ارضا کننده مفید از سوی دیگر. کودکان برای کنترل کردن این اضطراب ها از چند مکانیزم دفاعی روان، مانند درون فکنی، فرافکنی، تقسیم کردن و همانند سازی فرافکن استفاده می کنند.

درون فکنی

منظور کلین از درون فکنی این بود که کودکان درباره جذب کردن آن دسته از ادارک ها و تجربیاتی که با شیء بیرونی، در اصل پستان مادر، داشته اند به داخل بدنشان، خیالبافی می کنند. درون فکنی با اولین تغذیه کودک شروع می شود یعنی زمانی که کودک تلاش می کند پستان مادر را به درون بدنش جذب کند.

معمولاً کودک سعی می کند اشیای خوب را به عنوان محافظی علیه اضراب، درون فکنی کند. با این حال گاهی کودک اشیای بد، نظیر پستان بد یا آلت مردی را نیز برای کسب کنترل بر آنها، درون فکنی می کند. زمانی که اشیای خطرناک درون فکنی می شوند، آزار دهنده های درونی شده و می توانند کودک را وحشت زده کنند و پس مانده های ترسناکی را باقی بگذارند که ممکن است در رویاها یا در علاقه به قصه پریان مانند سفید برفی و هفت کوتوله، ابراز شوند.

 اشیای درون فکنی شده، بازنمایی های دقیق اشیای واقعی نیستند، بلکه تحت تاثیر خیال های کودکان قرار می گیرند. برای مثال کودکان درباره اینکه مادرشان همیشه حضور دارد، خیالبافی می کنند، یعنی آنها احساس می کنند مادرشان همیشه داخل بدن آنهاست. بدیهی است که مادر واقعی دائماً حضور ندارد با این حال کودکان در عالم خیال او را در کام خود فرو می برند به طوری که شیء درونی دائمی شود.

فرافکنی

درست به همان صورتی که کودکان از درون فکنی برای جذب کردن اشیای خوب و بد استفاده می کنند، برای خلاص شدن از آنها، از فرافکنی استفاده می کنند. فرافکنی این خیال است که احساس ها و تکانه های خود فرد در واقع در فرد دیگری و نه درون بدن او قرار دارند. کودکان با فرافکن کردن تکانه های ویرانگرانه غیرقابل کنترل به اشیای بیرونی، اضطراب غیر قابل تحمل نابود شدن توسط نیروهای درونی خطرناک را تسکین می دهند.

کودکان تصورات بد و خوب را به اشیای بیرونی، مخصوصاً به والدین شان فرافکنی می کنند. برای مثال پسربچه ای که آرزو دارد پدرش را اخته کند، ممکن است در عوض این خیال های اختگی را به پدرش فرافکنی کند، بنابراین امیال اختگی خودش را بر می گرداند و پدرش را به خاطر اینکه می خواهد او را اخته کند، سرزنش می کند. همین طور ممکن است دختربچه ای خیال کند مادرش را بلعیده است، اما این خیال را به مادرش فرافکنی کند که می ترسد با آزار دادن وی، مقابله به مثل کند.

افراد می توانند تکانه های خوب را نیز فرافکنی کنند. برای مثال، کودکانی که درباره پستان مادرشان احساس خوبی دارند، ا حساس های خوب بودن خودشان را به پستان خوب نسبت می دهند و تصور می کنند که پستان خوب است. گاهی بزرگسالان احساسات عشق خودشان را به فرد دیگری فرافکنی می کنند و متقاعد می شوند که آن فرد عاشق آنهاست. بنابراین، فرافکنی به افراد امکان می دهد باور کنند که عقاید ذهنی خودشان درست هستند.

تقسیم کردن

کودکان فقط می توانند جنبه های خوب و بد خودشان و اشیای بیرونی را با تقسیم کردن آنها یعنی با جدا نگهداشتن تکانه های ناسازگار یا مغایر کنترل کنند. برای جدا کردن اشیای خوب و بد، خود (ایگو) باید خودش تقسیم شده باشد. بنابراین کودکان تصویری از منِ خوب و منِ بد به وجود می آوند که آنها را قادر می سازد تکانه های لذت بخش و ویرانگرانه به سمت اشیای بیرونی را حل و فصل کنند.

تقسیم کردن می تواند تاثیر مثبت یا منفی بر کودک داشته باشد. این مکانیزم در صورتی که افراطی و خشک نباشد می تواند نه تنها برای کودکان بلکه همچنین برای بزرگسالان، مکانیزم مفیدی باشد. این مکانیزم افراد را قادر می سازد جنبه های مثبت و منفی خودشان را در نظر داشته باشند، رفتارشان را به صورت خوب یا بد ارزیابی کنند و افراد آشنای دوست داشتنی را از دوست نداشتنی متمایز کنند. از سوی دیگر تقسیم کردن افراطی و خشک می تواند به سرکوبی بیمارگون منجر شود.

برای مثال، اگر خود (ایگو) کودکان برای تقسیم شدن به من خوب و من بد خیلی خشک و انعطاف ناپذیر باشد، در این صورت نمی توانند تجربیات بد را درخود خوب درون فکنی کنند. در صورتی که کودکان نتوانند رفتار بد خودشان را بپذیرند، در این صورت باید تکانه های ویرانگرانه و وحشتناک را فقط به یک صورت که می توانند، یعنی با سرکوب کردن آنها حل و فصل کنند.

همانند سازی فرافکن

روش چهام برای کاهش دادن اضطراب، همانند سازی فرافکن است. نوعی مکانیزم دفاعی که به موجب آن، کودکان قسمت های ناخوشایند خودشان را جدا می کنند، آنها را به شیء دیگری فرافکنی می کنند و سرانجام آنها را به شکل تغییر یافته یا تحریف شده به درون خودشان بر می گردانند. کودکان با برگرداندن آن شیء به درون خودشان، احساس می کنند مانند آن شیء شده اند یعنی با آن شیء همانندسازی کرده اند.

برای مثال کودکان معمولاً قسمت هایی از تکانه ویرانگری خودشان را جدا نموده و آنها را به پستان بد و ناکام کننده فرافکنی می کنند. بعداً آنها با درون فکنی کردن پستان با آن همانندسازی می کنند، فرآیندی که به آنها امکان می دهد بر پستان مخوف و شگفت انگیز کنترل کسب کنند.

همانند سازی فرافکن بر روابط میان فردی بزرگسالان تاثیر قدرتمندی دارد. برخلاف فرافکنی ساده که فقط می تواند در عالم خیال وجود داشته باشد، همانند سازی فرافکن فقط در دنیای روابط میان فردی واقعی وجود دارد. برای مثال، شوهری که گرایش های نیرومند، اما ناخواسته تسلط یافتن بر دیگران دارد، این احساس ها را به همسرش فرافکنی می کند و بعد او را سلطه جو می انگارد. این مرد با ظرافت سعی می کند همسرش را به سلطه جو شدن وادار کند. او برای اینکه همسرش را مجبور کند همان تمایلاتی را که او در وی قرار داده است نشان دهد، به صورت فرمانبرداری افراطی رفتار می کند.

  • منبع
  • تمیم نیوز

دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید